ناصر ابراهیمی ....
دلم می خواهد از بیوگرافی ام شروع کنم.من در خانواده ای 9 نفره به دنیا آمدم در نظام آباد،خیابان گرگان.همانجا هم بزرگ شدم و فوتبال را هم در زمینی خاکی که الان شده بیمارستان امام حسین(ع) شروع کردم.آن زمان به عضویت تیم دسته دومی شاهین درآمدم.خیلی خوب خودم را نشان دادم،طوری که من را برای منتخب دبیرستان ها هم انتخاب کردند.بعد از آن وارد 18 سالگی شدم و به عضویت تیم منتخب آموزشگاها در آمدم.آن زمان شاهین پر طرفدار ترین تیم ایران بود.ورزشگاه امجدیه 10 هزار نفر جا داشت که 9500 نفر آن را شاهینی ها اشغال می کردند.در آنجا بود که با خدا بیامرز دهداری،عراقی و شیرزادگان هم بازی شدم.من 4 سال در شاهین بازی کردم که ریشه اصلی همین پرسپولیس است.
این همان نکته ای است که خیلی ها انتقاد می کنند.می گویند ناصر ابراهیمی پرسپولیسی ای است که سابقه بازی کردن در این تیم را ندارد.چه اتفاقی افتاد که شما به تیم تاج رفتید اما سابقه بازی در پرسپولیس را ندارید؟
آخرهای سال 42 بود که من به دهداری گفتم اوضاع زندگی ام خوب نیست.من پدر ندارم،شاهین برای من چه کار می کند؟خدابیامرز رفت حرف زد و قرار شد به من ماهی 300 تومان بدهند.خوب بود و خرجی خانواده را در می آوردم.دو سه ماه این پول را دادند و دیگر خبری از پول نشد.مسئولان تیم تاج این ماجرا را فهمیده بودند.آمدند زیر پایم نشستند.آنها می دانستند که من می خواهم خواهرم را شوهر بدهم.آمدند و 4 هزار تومان پول دادند و من جهیزیه خواهرم را خریدم.ماهی هم 400 تومان می دادند.من تقریبا جزو اولین نفرها بودم که پول گرفتم.علی جبار و کریم نیرلو هم همین طور.
آن زمان شاهینی ها چه برخوردی با این انتقال داشتند؟
در ورزشگاه زیاد من را "هو"نکردند.درکشان خوب بود.آنها فهمیده بودند و دهان به دهان چرخیده بود.زیاد اذیتم نکردند.4 سال در تاج بازی کردم و به استخدام شرکت برق درآمدم.همان زمان به تیم ملی دعوت شدم اما خط خوردم.آن زمان آقای حسین فکری بیشتر تمایل به تیم دارایی داشتند.یا زمانی که بیاتی مربی تیم ملی شد من خط خوردم.
خیلی ها معتقدند برق تهران به طور کلی مدیون چند نام است که یکی از آنها ناصر ابراهیمی است. با رفتن شما برق هم نابود شد.
سال 47 من هم مربی بودم و هم بازیکن.تیم جوانان برق را به دست من دادند.من تا سال 48 تیم را بدون شکست قهرمان کردم.من بدون اغراق می گویم که در کنار حسن حبیبی و محمود یاوری از قدیمی ترین مربیان ایران هستم.آن زمان آقای جالینوس مدیر عامل بودند.من 18 تا بازیکن را استخدام کردم.بعد از آن مهندس صالحی آمد.ایشان علاقمند به فوتبال بودند و خیلی حمایت کردند.من و حاج نصرالله خدا بیامرز تیم را از دسته 4 آوردیم و قهرمان جام تخت جمشید کردیم.بعد از آن آقای محمودیان مدیر عامل شدند و گفتند اصلا فوتبال نمی خواهند.به همین راحتی.بعد از برق من دیگر مربی گری نکردم.سال 50 در کلاس مربیگری شرکت کردم و بالاترین مدرک آن زمان را گرفتم.مربی نوجوانان و جوانان شدم که انقلاب شد.جواد الله وردی،جواد قراب،ناصر سلیمی،قاسم طبیبی،اکبر حقیقت،امیر عابدینی،امیر حاج رضایی و هادی نراقی همه شاگردان من بودند.بازیکنانی که همه به تیم ملی راه پیدا کردند.
پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن دوران جنگ.شما در سخت ترین دوران سرمربی تیم ملی بودید.
همزمان با این اتفاق ها فوتبال هم دگرگون شد.هر کس رفت سراغ کار و زندگی خودش.از پول هم که خبری نبود.فقط عشق فوتبال ها ماندند.ما در زمان بمباران هم فوتبال را رها نکردیم.یادم می آید که یک روز در امجدیه انتخابات برگزار کردند تا یک نفر مربی تیم ملی شود.حسن حبیبی شد مربی و من هم کمک.سه ماه پس از انقلاب تیم را بردیم شوروی و با یک مساوی و یک شکست برگشتیم.حسین حبیبی با همایون شاهرخی که بچه محلش بود هماهنگ بود و آنها هدایت تیم ملی را بر عهده گرفتند.تیم ایران با آنها قهرمان آسیا شد.المپیک مسکو را تحریم کردند و پس از آن حسن حبیب را کنار گذاشتند.پس از برگزاری یک انتخاب دیگر من و پرویز ابوطالب سرمربی شدیم.در 8 سال جنگ من 6 سال سرمربی بودم.آن زمان لیگ نداشتیم و مسابقات باشگاه ها بود.اما باورتان نمی شود در هر پستی که من می خواستم بازیکن انتخاب کنم 6 نفر فوتبالیست داشتم.66 نفر دعوت کردم و از بین آنها غربال کردم.تازه انقلاب شده بود و ما باید از طریق ورزش خودمان را نشان می دادیم.من اجازه ندادم فوتبال از کار بیفتد و در آسیا افت کند.من حرکتی که کردم این بود که بازیکنان را به بیشتر شهرستان ها بردم آن هم با تمام ستاره ها.مردم هم استقبال می کردند.زمان جنگ بود و مردم روحیه می گرفتند.زاهدان،کرمان،چابهار و بقیه شهرستان ها.یک بار هم رفته بودیم اهواز که به ما گفتند شهر بستان را آزاد کرده اند و از عراق پس گرفتیم.گفته بودند تیم ملی را بیاورید آنجا.ما رفتیم دزفول بازی کردیم و ما را بردند بستان.آنجا اتوبوس را گل مالیدند.در بین راه به یک دو راهی رسیدیم که راننده اشتباهی به سمت راست رفت.همین طور که داشتند منطقه را برای ما توضیح می دادند دیدیم که یک آمبولانس دارد می آید.آمد و به ما گفت کجا دارید می روید؟آن طرف رودخانه عراقی ها داشتند لباس هایشان را می شستند.شروع کردند به تیراندزی کردن.شانس آوردیم که تیم ملی را با آر پی جی نزدند.رفتیم خط مقدم و سرباز ها را دیدیم.آنها کلی روحیه گرفتند.
شما به نظر جزو اولین مربیانی بودید که علی پروین را به تیم ملی دعوت کردید.
المپیک آسیایی هندوستان بود که علی پروین را به تیم ملی دعوت کردم.می خواستم حجازی را هم دعوت کنم که نشد.صادقی علی دوستی و خیلی های دیگر را هم دعوت کردم.آن زمان من را تربیت بدنی خواستند و گفتند که این بازیکنان را نباید دعوت کنی.گفتم شما تیم قوی می خواهید یا چیز دیگری؟6 نفر را خط زدم.گفتند پروین را هم خط بزن.زیر بار نرفتم و استعفا دادم.خود آبشناسان که رییس فدراسیون بود شد سرمربی تیم ملی.جلال چراغپور و سجادی هم مربی شدند.آنها به آسیا رفتند و بدترین شکست تاریخ فوتبال ایران در آسیا را رقم زدند.بعد از آن رییس فدراسیون تغییر کرد و من هم برگشتم.با یاوری حرف زدم که بیاید به تیم ملی.همه جا می گفتم بنویسید مربیان تیم ملی ننویسید ابراهیمی سرمربی است.از مقدماتی در یک تورنمنتی که بالا آمدیم یاوری خودش را کنار کشید و گفت که می خواهد برود سرهنگ شود.ما تیم خوبی داشتیم.تیمی که ناصر محمد خانی،چنگیر و علی دوستی را در خط حمله داشت و ذخیره های آنها هم مختار فر و پیوس بودند.ما بهترین بازی ها را در این تورنمنت انجام دادیم اما در ضربات پنالتی حذف شدیم.رییس فدراسیون دوباره تغییر کرد و پهلوان شد رییس .ایشان دهداری را آوردند و حتی خود دهداری به من گفت بیا در کادر من.من هم گفتم شما رضا وطن خواه را آورده اید و من دیگر نمی آیم.بعد از آن علی پروین را آوردند و او شد سرمربی و از من خواست تا با او همکاری کنم.او می گفت فقط من را قبول دارد.دیگر آخرهای جنگ بود و ما در بازی های صلح و دوستی در کویت و پکن شرکت کردیم که اوج درخشش عابدزاده بود.
خیلی ها می گفتند شما به این دلیل در کنار پروین قرار گرفتید که او خودش را مدیون شما می دانست.شما به خاطر او از تیم ملی استعفا داده بودید.
به خاطر ادای دین نبود.هنوز هم خیلی ها به من می گویند بهترین تمرین دهنده.من سه ماه تمرین می دادم و هیچ کدام از تمریناتم شبیه به هم نبود.پروین می دانست که من بهترین تمرین دهنده هست.او کوچک ترین دخالتی نمی کرد.به هر حال با تیم ملی قهرمان آسیا شدیم و این افتخار خیلی بزرگ است.
به شما می گویند یار غار پروین.حتی او زمانی هم که به پرسپولیس آمد شما در کنارش بودید.
پروین به من اعتقاد داشت.ما پس از تیم ملی به پرسپولیس آمدیم.آن هم در بدترین شرایط.پرسپولیس از زمانی که ما رفته ایم فقط یک بار در زمان قطبی قهرمان شده است.ما آمدیم به پرسپولیس.آن زمان آنها از 5 تا بازی فقط سه امتیاز گرفته بودند.از زمان ورود ما به پرسپولیس 16 هفته نباختیم.حالا شانس بود یا هر چیز دیگری اما مهم این بود که نباختیم.بدون چون و چرا قهرمان شدیم.در جام حذفی هم جام را بالای سرمان بردیم که این برای من افتخار بزرگی است.علی پروین در تمرینات صندلی می گذاشت و می نشست.او فقط نظاره گر بود.ما با هم هماهنگ بودیم.ده سال با پروین کار کردم که از سال های پرافتخار من است.من و پروین زمانی با پرسولیس قهرمان شدیم که این تیم ضعیف ترین تیم تاریخ خودش را داشت.خیلی ها می گویند من پرسپولیسی نیستم اما از همه پرسپولیسی ها پرسپولیسی ترم.افتخاراتی که من در این تیم به دست آورده ام نصیب کمتر کسی شده است.من آخرین پولی که از پرسپولیس گرفتم 24 میلیون تومان بوده است که هنوز هم طلب دارم اما اعتراضی نکرده ام.
شما از نسل قدیمی فوتبال هستید اما در زمان اوج فوتبال،آنجا که پول به بدنه فوتبال تزریق شد حضور داشتید.
یک چیزی باید به شما بگویم.از سال اول لیگ دوم باشگاهها ها خیانت بزرگی به فوتبال کردند.یک روز پروین جلسه گذاشت و به یکی از بازیکنان گفت تو پارسال چقدر پول گرفتی؟او یک رقمی را گفت و پروین وعده 80 میلیون تومان برای سال جدید را داد. رقم قرارداد کریم باقری 60 میلیون تومان بود و پروین گفت بنویسند 160 میلیون.در سال 82 فوتبالیستی که باید سی میلیون تومان می گرفت قرارداد 130 میلیونی امضا کرد.این ها همه وعده حجت الله خطیب بود.پروین هم حرفهای او را می زد.
قرارداد خود شما چقدر بود؟
با من 80 میلیون تومان امضا کردند اما هنوز هم طلب دارم.یک چک 15 میلیون تومانی به من دادند و دیگر رنگ پول را ندیدم.مثل همین الان که می گویند پول نیست آن موقع هم پول نبود.بازیکنان به من می گفتند ناصر خان چرا پول نمی دهند؟من به پروین می گفتم و او می گفت شما دخالت نکن.او یک روز جلسه گذاشت و با بازیکنان حرف زد.پروین به آنها گفت که به عشق پروین و پرسپولیس یک هفته دیگر صبر کنید.یک هفته گذشت و اتفاقی نیفتاد.بازیکنان آن نسل اعتصاب نمی کردند و طور دیگری انتقام می گرفتند.آنها بازی نمی کردند.همه اش کرکره خنده بود.پیروانی به من می گفت ناصرخان شما حرص نخور،سکته می کنی.کریم باقری می گفت عشق پروین چیه؟بچه ها پول می خواهند.آن زمان بدترین روزهای پرسپولیس بود.در حین سابقات اشمیت را آوردند.او دلال بود.تا اشمیت را آوردند کماسی رفت.ما رفتیم ازبکستان.این آقا اصلا کاری بلد نبود.شکل ده تا حرکت کششی را داده بود دست دکتر زرینه و می گفت بازیکنان انجام بدهند.ما در آنجا شکست خوردیم و برگشتیم.چند تا شکست دیگر هم در کارنامه مان ثبت شد و فحاشی ها شروع شد.من آمدم کنار و رفتند سوبل را آوردند.باز هم اتفاقی نیفتاد.نوبت به آری هان رسید و یونگ و دنیزلی.آن موقع هم پروین کاره ای نبود تا اینکه استیلی شد سرمربی.او گفت بروند افشین قطبی را بیاورند تا کمکش باشد.
پس چه اتفاقی افتاد که قطبی سرمربی شد؟
قطبی پیشنهاد خود استیلی بود.خودش گفت بروند با قطبی مذاکره کنند.تا دوبی هم او کمک مربی بود اما نمی دانم چه اتفاقی افتاد که افشین سرمربی پرسپولیس شد.
همیشه از این اتفاق ها در پرسپولیس می افتد.یک جورهایی دست های پشت پرده و ...
یک چیزهایی شبیه به این.می دانید ما انقلاب کردیم اما انقلاب ورزشی نکردیم.آن طور که ترکیه به ورزش خودش رسید ما نرسیدیم.همه اش می گوییم بیت المال.نمی دانم چرا دوست دارند باشگاه ها دولتی اداره شوند.چرا تا به حال یکی نشنیده که سپاهان و فولاد مشکل مالی دارند یا کسی از آنها طلب کار است.تغییر مدیریت های پی در پی به پرسپولیس ضربه بزرگی زد.تا امروز 14 نفر در مدیرعامل بوده اند.من به آخرین مدیر عامل پرسپولیس که رویانیان بود گفتم شما بیا یک کار خیر انجام بده و طلب،طلب کاران را پرداخت کن.گفتم من از زندگی ام راضی هستم اما خیلی ها به این پول ها احتیاج دارند.من خودم مربی بودم و پولم را می گرفتم.همسر مجید سبزی خدابیامرز یک روز آمده بود دنبال طالبش اما خبری نشد.
نظر شما درباره رویانیان چه بود.حضور آدمی نظامی در راس این باشگاه پر طرفدار ..
یک بار پیشکسوتان دور هم جمع بودیم که رویانیان هم آمده بود.من در کل دو دفعه بیشتر ایشان را ندیدم.به من گفت ناصر ابراهیمی شما هستی؟خیلی انتقاد می کنی؟گفتم من سازنده انتقاد می کنم.همانجا به رویانیان گفتم یک کاری نکن که خسته بشی و بروی.رویانیان به من گفت من پوستم خیلی کلفت است با این حال به او گفتم حواست جمع باشد.حالا چه شد؟ می گویند او با بدهی 60 میلیاردی رفته است.
رویانیان رفت و پروین روی کار آمد.او سالها منتظر رسیدن به چنین پستی بود.البته جدا از یک باری که خیلی کوتاه سرپرست شد.
پروین آمده اما باید دید که او حمایت مالی می شود؟آیا او و دایی که هر دو نام های بزرگی هستند می توانند با هم کار کنند؟من همین جا می گویم که چرا پروین می گوید سهام را بدهید به پیشکسوتان؟آخر آنها چطور می توانند پرسپولیس را بخرند؟به کسی بر نخورد اما به بعضی از پیشکسوت ها ماهی یک میلیون تومان که بدهی کلاهشان را می اندازند هوا.بنده خداها درآمدی که ندارند.
پروین مدیر عامل شد.آیا به شما برای همکاری زنگ نزد؟
او تا به حال نشده به کسی زنگ بزند.پروین احترام زیادی برای من قائل است.به وسیله این و آن گفته بود بروم اما نرفتم.در بازی با میلان با کماسی حرف زدم و نرفتیم.من در پرسپولیس مربیگری کرده ام،این همه تمرین داده ام،با تیم سوم آسیا شدم اما از ما دعوت نکردند.آن وقت بازیکنی که سه تا بازی برای پرسپولیس انجام داده شده پیشکسوت باشگاه.من سالها در شاهین بازی کردم که بدنه اصلی پرسپولیس است.من در 13 بازی دربی یک بار هم بازنده نبوده ام.علی پروین را باید بروی سراغش،اخلاقش این است.
شما در تیم آذربایجان هم با پروین بودی اما وقتی او به استیل آذین رفت دیگر خبری از ناصر ابراهیمی نبود.
در این تیم هم یک قران پول نگرفتیم.ما این تیم را قهرمان کردیم و به پروین پیغام دادم که بگو پول ما را بدهند اما باز هم ندادند.من از پروین ناراحت نیستک.رفتن استیل آذین و ما را نبردند.رسیدند به دوازده بازی آخر.به او گفتم علی آقا تیم شما باید جوان باشد.او رفت یکی دو بازیکن مطرح پا به سن گذاشته را آورد.من گفتم تیم شما به مشکل می خورد که پروین گفت تو با این بازیکن ها مشکل داری.در دوازده بازی آخر به پروین گفتم تیم را نجات می دهم،گفت چطور؟گفتم 5 بازیکن را کنار می گذارم.او گفت این اسامی که نام بردی سه میلیارد تومان می ارزند.رفتند خاکپور را آوردند و بعد از سه تا شکست یاور آمد. تیم آنها نماند و پس از سقوط به حرف من رسیدند.
پروین با لحن خاص حرف زدنش می تواند در راس باشگاه پرسپولیس باشد؟او کم مصاحبه می کند اما مدیر عامل باشگاهی مثل پرسپولیس نمی تواند روزه سکوت بگیرد.
باید حواسش را جمع کند.او حالا مدیر است و تجربه اش هم زیاد است.الان دوره ای است که حرف آخر را پول می زند.بازیکنی که 4 روز اعتصاب می کند و تیمش شکست می خورد دیگر نام پروین و عشق پروین نمی شناسد.شک نکنید آنها توی روی پروین هم می ایستند.اگر پروین با پشتوانه مالی مدیر عامل شده همه چیز حل است.دیگر حرف های فلفلی در فوتبال جواب نمی دهد.من می خواهم به شما بگویم که اگر دایی به خاطر پروین از پولش گذشت که هیچ اگر نه...
فکر می کنید چرا رویانیان رفت؟البته شما قبلا گفته بودید که با تغییر دولت او هم از پرسپولیس خواهد رفت.
او خسته شد.رویانیان که خودش ثروت نداشت،پشتوانه اش احمدی نژاد بود.به نظر من 5 اصل برای موفقیت در فوتبال لازم است.مدیر عامل،مدیریت قوی،بودجه،کادرفنی خوب،بازیکنان خوب.از همه این ها مهم تر هم بودجه است.
نظر شما درباره علی دایی چیست؟می گویند کنار دایی جای یک نفر مثل ابراهیمی خالی است.همانطور که همیشه در کنار پروین یک ناصر ابراهیمی بود.
من به خیلی ها خدمت کرده ام .لقب من "مربی مربیان" است.به جز محمود یاوری هر کسی را که فکرش را بکنید با من کار کرده است.12 سال مربی تیم ملی بوده ام و 6 سال سرمربی.چند سال با پروین کار کرده ام و یک سال هم با قلعه نویی.من روی پای خودم بوده ام.روزی به من گفتند چرا شدی کمک پروین؟ گفتم من عشقم فوتبال است.گفتم هدف من خدمت است.زمانی که دایی را به تیم ملی دعوت کردم پروین آمد و گفت این دایی کدامشان است؟گفت خوبه؟گفتم آینده داره علی آقا.من مربی فتح بودم که منوچهر نظر آمد و گفت شما که دنبال استعداد هستی بیا یک بازیکن از اردبیل آمده که قد بلندی دارد و مثل همایون بهزادی سر می زند.او می گفت تمام توپ هایش گل می شود.گفتم بیاورش.دایی آمد و همان موقع به او گفتم تو کارت خوب است اما من فوروارد زیاد دارم.آن زمان رضا ترابیان و بابک معصومی را داشتم.به دایی گفتم برو تاکسیرانی پیش مظلومی.بگو من را ابراهیمی فرستاده.دایی رفت آنجا و آقای گل شد.بعد رفت بانک تجارت پیش حاج رضایی و چراغپور و بعد آمد پرسپولیس.من همان موقع که تجارت بود دعوتش کردم به تیم ملی.من 13 نفر از بچه های شهرستان را دعوت کرده بودم.بعد از شش ماه یک روز پروین آمد و گفت این دایی جای من را می گیرد.گفت من علی پروین هستم این علی دایی.حالا از من می پرسید که نظرم درباره دایی چیست.من نمی گویم که او چرا برادرش را به عنوان کمک انتخاب کرده است،شاید به او اعتقاد دارد.اما اگر دایی الان کنار بیاید منافی یا برادر او می توانند تیم را تمرین بدهند؟دایی مربی جوانی است و ایرادی هم ندارد.من نمی توانم آوازه خان شوم در حالی که نت ها را بلد نیستم.این طور باشد مردم خوششان نمی آید.
استقلال و امیر قلعه نویی چطور؟
از او هم خاطره دارم.یک روز اصغر تقی بیگ گفت بیا نازی آباد.بازیکن شانزده ساله ای است که آینده دار است.من رفتم بازی او را دیدم و به برادرش گفتم فردا اردشیر را بفرست باشگاه راه آهن.گفتم به او ماهی سه هزار تومان بیشتر نمی توانیم بدهیم.او آمد راه آهن و از همان روزهای اول به همه بازیکنان می گفت به من پاس بدهید.حس مربیگری را از همان زمان ها داشت.در بازی ما با بوتان دو بر صفر عقب بودیم.قلعه نویی را فرستادم داخل زمین و دو تا گل زد دو تا هم پاس گل داد.من تا امروز 150 بازیکن را تحویل فوتبال ایران داده ام که آخرین آنها آندرانیک تیموریان است.او همیشه می گوید مدیون من است.من تشخیص دهنده خوبی هستم اگر نه چرا از فک و فامیل خودم کسی بازیکن فوتبال نشد.
شما بازی های لیگ را دنبال می کنید؟امسال لیگ فشرده ای داشتیم.فکر می کنید چه تیمی قهرمان می شود؟
فوتبال ما ضعیف شده است.الان شهرستان ها بهتر تیم داری می کنند.من تعجب می کنم از امیر قلعه نویی.او همیشه دنبال جوانگرایی بوده اما نمی دانم چرا امسال تیم را اینقدر پیر بسته است.از نظری که بگذریم بقیه بازیکنان این تیم بالای سی سال هستند.به نظر من امسال حق فولاد است که قهرمان شود.
پرسپولیس چطور؟آنها هم شانس دارند.
پرسپولیس سه بازی آتی خود را نباید ببازد.آنها باید هر 9 امتیاز را بگیرند.آنها در بازی های عجیبی امتیاز از دست دادند.
فکر می کنید کدام تیم ها به دسته پایین تر سقوط می کنند؟
تیمی که نتواند اداره کار را در دست بگیرد بهتر است بیفتد.فجر چند تا بازیکن تحویل مملکت داده است.آنها سرباز هستند ولی خدمت بزرگی به فوتبال می کنند.راه آهن چه خدمتی به فوتبال می کند یا مس کرمان؟ فوتبال دست تماشاچیان کرمانی می چرخد.هر کس می رود آنجا اول تعریف می کند اما چند ماه بعد با گلایه بر می گردد.
در کل فوتبال امروز را چطور می بینید؟
سال به سال کفگیر دارد به ته دیگ می خورد.دیگر بازی ها جذابیت ندارد.در گذشته نام فوتبالیست ها مثل عابدزاده،شاهردوی،مهدوی کیا و ...تماشاگران به ورزشگاه می آورد.الان من ناصر ابراهیمی به عشق کدام بازیکن بروم ورزشگاه؟پدیده فوتبال ما هنوز علی کریمی است.
یک سوالی که داریم این است که فوتبال علی اصغری را به زمان مربیگری شما نسبت می دهند.
(می خندد).من این را قبول ندارم اما بگذارید ماجرایش را برای شما تعریف کنم.در تیم دارایی بازیکنی بود به نام علی اصغر لیاقتی.بک وسط دارایی بود.گلرها که شوت می زدند او بلند می شد و ضربه سر میزد.ضربه هایش اینقدر قوی بود که توپ تا شت 18 قدم حریفان بر می گشت.او شوت هایش هم همین طور بود و دائم زیر توپ می زد.در بازی ها تا توپ می آمد سمت او همه فریاد می زدند"علی اصغرت رو"جالب اینجاست که دارایی با همین سیستم قهرمان شد.
پس چرا این سیستم بازی را به شما و علی پروین نسبت می دهند؟
برای انجام یک بازی داشتیم می رفتیم الجزایر.در هواپیما خبرنگاری از پروین سوال کرد که با چه سیستمی بازی می کنید که پروین جواب نداد.خبرنگار اصرار زیادی کرد که پروین گفت بنویس با سیستم علی اصغری.از همان جا این حرف مطرح شد.
بحثی که چند وقت پیش در فوتبال ایران مطرح شد غش کردن داورها بود.در زمان شما هم خبری از این اتفاق ها بود.
بود و هنوز هم هست.من از کسی اسم نمی برم اما یک مربی ای بود که به سرپرستش گفته بود ده تا سکه بخر و برای پیشواز به استقبال داوران در فرودگاه برود.شنیدنی ها زیاد است.مثلا من شنیده ام که برای یک تیم در 4 تا بازی پنالتی گرفته اند.
در همین زمینه حرف های زیادی هم درباره قلعه نویی شنیده می شود.
او مربی پاکی است.نمی دانم بدشانسی یا خوش شانسی اش است که بازیکنان را خوب می شناسد.
با بچه های قدیمی تیم ملی که حرف می زنیم همه با شما در اردوهای مختلف خاطره دارند.به خصوص عید نوروز.
همسر من دختر عمویم است.او می دانست با کسی ازدواج کرده که هیچ وقت در
خانه نیست.سال 44 من عروسی کردک و بازیکن تیم تاج بودم.عروسی که تمام شد
همه چیز را رها با تیم رفتم ترکیه.بعد از بیست و پنج روز برگشتم و رفتیم
ماه عسل.من خیلی از عید ها را در اردو بودم.یک بار یک "سین "کم آوردیم از
سیروس قایقران به عنوان هفت