*فوقالعاده از رمان لذت بردم
سید مجید پورطباطبائی به نحوه آشنایی با این رمان اشاره نموده و می گوید: زمانی با این رمان آشنا شدم که از سوی بنیاد ادبیات داستانی آن را برای من به عنوان کارشناس دینی ارسال کردند. زمانی که رمان را فارغ از نویسنده آن مطالعه کردم،- در شرایطی که آقای موذنی را قریب به 25 سال است میشناسم،- فقط به آنچه که گفته شده توجه کردم و به این که گوینده آن کیست نگاه نکردم و به عنوان یک مخاطب قبل از اظهار نظر کارشناسی فوقالعاده از رمان لذت بردم، پیچشهای دراماتیک اثر واقعا لذتبخش بود و شخصیت امام عصر (عج) به شدت بارز است که همین موضوع مرا به وجد آورد.
*خواننده با دوازدهم عجین میشود
وی افزود: در این رمان شخصیت اصلی وقتی با تماس تلفنی از سوی تهیهکننده روبرو میشود و از وی خواسته میشود که فیلمنامهای با موضوع امام زمان بنویسد، خواننده با این موضوع روبرو میشود که شخصیت اصلی داستان با شنیدن این پیشنهاد درجا میایستد و زمانی که این عبارت را میخواندم خودم ناخوداگاه ایستادم. فضایی که در رمان توسط نویسنده ایجاد شده موجب عجین و غرق شدن خواننده در شخصیت داستان میشود. این از بُعد اثرگذاری رمان و پیچشهای درماتیک آن.
وی ادامه داد: نکته دومی که باید گفت این است که نویسنده سه جریان را همسو با هم پیش برده است، یک ماجرای تاریخی که در بطن آن سعی کرده اطلاعاتی که در رابطه با امام عصر (عج)، پدرشان، مادر ایشان و عموی ایشان به نام جعفر از طریق ناخودآگاه خواننده به وی منتقل کند. به تعبیر دیگر نویسنده دو بخش دیگر را در داخل داستان تنیده تا بتواند این اطلاعات را به ذهن خوانندهای که ممکن است مذهبی نباشد منتقل کند. بُعد دومی که در این داستان مورد اشاره قرار گرفته است یک انتقاد دراماتیک از نگاه کاسبکارانه کارگردانان و نویسندگان است که موضوعات مذهبی را وجهالمصالحه کسب درآمد خود قرار میدهند و برای ایشان فرقی نمیکند که این موضوع در مورد صاحبالزمان (عج) است یا یک موضوع اجتماعی یا سیاسی است. این موضوع به شکل دراماتیک مورد نقد قرار گرفته است و در ذهن مخاطب این طور ایجاد میشود که جماعت هنرمند فقط به دنبال یک موضوع هستند بدون اینکه اعتقادی به آن داشته باشند.
پورطباطبایی در ادامه اضافه کرد: بخش دیگری که در این رمان وجود دارد و کمتر مورد توجه منتقدان و بررسهای کتاب قرار گرفته این است که آقای موذنی، شخصیت اصلی را به گونهای ترسیم کرده که یک کارگاه فیلمنامهنویسی داشته باشد و در آن افراد مختلف با سلیقههای متفاوت و سنین گوناگون حضور داشته باشند که میخواهند فیلمنامه نویسی بیاموزند، این افراد هر کدام در تکلیفی که برایشان تعیین شده به نقل سرگذشت و اتفاقاتی که برای ایشان در ارتباط با حضرت ولیعصر (عج) افتاده اشاره میکند و آقای موذنی در حقیقت تفکرات و باورهای برخی گروههای انحرافی را نقل کرده و آنها را مورد نقد قرار میدهد. بُعد دیگری که در این کتاب لحاظ شده، بُعد احساسی خواننده نسبت به امام زمان است، باور به غیب در این کتاب مورد بزرگنمایی مثبت واقع شده و جعفر کذاب به شکل داستانی و دراماتیک در معرض دید خواننده قرار گرفته است و تمام این مواردی که ذکر شد جمع شده و رمان بینظیر و بیبدیلی در مورد امام زمان را خلق کرده که تا کنون نیز مسبوق به سابقه نبوده است.
*هیچ هتاکی صورت نگرفته است
این کارشناس مسائل دینی متذکر شد: البته هیچ اثری صددرصد کامل نیست و ممکن است نقدهایی نیز به آن وارد باشد اما اینکه بخواهیم به این رمان حمله کنیم و آن را خرافه قلمداد نماییم کما این که یکی از اعضای انجمن قلم آن را یک هتاکی به ساحت مادر امام عصر (عج) دانسته است، باید متذکر شوم که هیچ هتاکی صورت نگرفته است. کاری که آقای موذنی انجام داده این است که ایشان به شیوهای توانسته هم خباثت جعفر را نشان دهد و هم اینکه کمترین توهینی به ساحت اولیای خدا نموده باشد.
*نویسنده باید چه کار کند؟
پورطباطبائی گفت: نویسنده وقتی خواسته خباثت مشاور متوکل را نشان دهد آن هم در شرایطی که امام عسگری (ع) به تازگی به شهادت رسیده و خلیفه عباسی در جستجوی امام زمان (عج) است تا ایشان را به قتل برساند، باید پرسید چطور میتوانسته این کار را انجام دهد بدون اینکه تصویری مخدوش نشده از مادر امام زمان (عج) نمایش دهد؟ آیا مشاور متوکل در این موقعیت نسبت به مادر امام عصر (عج) با سلام وصلوات صحبت میکند؟ اگر این نحوه بیان در داستان نباشد که تضاد دراماتیک شکل نخواهد گرفت. نویسنده وقتی میخواهد رویارویی خیر و شر را در داستان خود نشان دهد و تنها استنادی که دارد این است که متوکل و مشاورانش در تعقیب این خاندان هستند که این مستند تاریخی بوده و نویسنده نیز به آن اشاره کرده است ولی نویسندهای که میخواهد این قضیه را داستانی کند باید چه کند؟
*سراغ رمان مذهبی نرویم
وی در ادامه اضافه کرد: کلمات به کار برده شده از طریق شخصیت خبیث داستان رقیقترین و ضعیفترین کلماتی است که به صورت اهانت در داستان به کار برده شده است و اگر این شخصیت کلمات ناپسند به کار نبرد فخامت و بزرگی شخصیتی چون مادر و عمه امام زمان (عج) به مخاطب منتقل نمیشود. یا باید گفته شود که هیچ نویسندهای به سراغ رمان مذهبی نرود و راه را سد کرد و یا اینکه وقتی با نیاز جامعه جوان و کتابخوان روبرو میشویم که از فضای دراماتیک مسائل را دریافت میکند چارهای نداریم که اجازه دهیم این داستان خلق شود.
*فرایند و نتیجه باید مورد توجه قرار گیرد
پورطباطبائی گفت: مخاطبی که مذهبی نیست و حتی به باورهای شیعه اعتقادی ندارد وقتی با رمان دوازدهم روبرو میشود با یک الگوی مثبت روبرو شده و شخصیتهای مادر بزرگوار امام عصر (عج) و عمه ایشان تبدیل به یک اسطوره میشود. در این کار فرایند و نتیجه کار باید مورد توجه قرار بگیرد، برای نمونه اگر در کلمه لاالهالاالله فقط لفظ لااله مورد نظر قرار بگیرد خوب طبیعتا منجر به کفر خواهد شد ولی باید به این عبارت به صورت کلی نگریسته شود. اگر در داستاننویسی خلاقیت را حذف کنیم تبدیل به کتابسازیهایی که برخی ناشران مذهبی انجام دادهاند میشود و در حقیقت زندگینامه نوشته شده است.
*سه گروه میخواهند دوازدهم را زمین بزنند
این کارشناس رمان و ادبیات گفت: یک نکته که در مورد رمان دوازدهم وجود داشته این است که سه گروه در مورد این رمان در حال موضعگیری هستند؛ گروه اول طیفی هستند که که آقای رسولی هم نقدی برای کتاب نوشتهاند.
گروه دوم کسانی هستند که منتقد عرایض من در جلسه رونمایی دوازدهم هستند. من در آن جلسه گفتم که گلشیری شاگرد دست چندم موذنی است و حتی در آن جلسه گفتم که همه از «کلیدر» دولتآبادی به عنوان بلندترین رمان فارسی یاد میکنند و این در حالی است که «شبنامه» موذنی از کلیدر سیصد صفحه بیشتر است ولی کسی این را مطرح نکرده است. به خاطر دفاعی که از موذنی انجام دادم جبهه روشنفکری به این کتاب حمله میکند. جریان سوم مربوط به آقای مسیح مهاجری است که پس از شنیدین این موضوع که رمان موذنی خرافه است نامهای هم در اینباره نوشته و باقی قضایا.
*موذنی چوب مذهبی شدنش را میخورد
وی یادآور شد: نکته دیگری وجود دارد و آن هم این است که موذنی باید هزینه استقلال خود را پرداخت کند. نویسندهای که نه تمایلی به گروه چپ روشنفکری و نه راست روشنفکری دارد و به هیچ گروه و دستهای باج نمیدهد و میخواهد روی پای خود بایستد لاجرم تحمل نمیشود. از طرفی منهای این قضایا، وقتی به کارنامه موذنی نگاه میکنیم با فردی روبرو میشویم که کتابها و فیلمنامههایی که نوشته یا برگرفته از قرآن است یا در ارتباط با دفاع مقدس است. قاضی ربیحاوی که از شاگردان گلشیری است و از ایران فرار کرده، میگوید: موذنی چوب مذهبی شدنش را میخورد.
*اگر من نویسنده بودم...
همچنین در ادامه به الفاظی که در انتقادها به آن اشاره شده پرداخت و گفت: در داخل داستان یکی از خانمهایی که در کلاس فیلمنامه شرکت میکرده است بعد از مدتی با نویسنده ازدواج میکند، ولی قبل از چاپ به این مسئله بیشتر پرداخته شده بود و فضای عاطفی میان آن خانم و نویسنده بیشتر مورد توجه قرار گرفته بود که بنده تذکر دادم در این رمان ممکن است به اصل قضیه لطمه بزند و دراین قصه جایگاهی ندارد، که از داستان حذف شد. البته شاید اگر من نویسنده بودم از لفظ پوزه استفاده نمیکردم ولی حالا هم که به کار رفته آنچنان بار منفی روانی همراه ندارد.
*آیا همه اشتباه کردهاند؟
پورطباطبائی در پایان گفت: اصلا بر فرض من به عنوان کارشناس معنوی بعد از سه مرتبه مطالعه این کتاب اشتباه کردم، آیا همایش دکترین مهدویت نیز اشتباه کرده است که از موذنی به عنوان پدیدآورنده این کتاب تقدیر کرده است؟ فارس، سایت رجانیوز، روزنامه وطن امروز و روزنامه جمهوری اسلامی در یازده اردیبهشت، صفحه ادبی آن در یک صفحه از این کتاب تمجید کرده است هم اشتباه کردهاند، که از این رمان حمایت کردهاند؟ وقتی مجموع این قضایا را نگاه میکنیم متوجه میشویم که حمله به این رمان یک مجموعه حواشی است و این در حالی که طی اعلام ناشر نسخههای چاپ اول این کتاب هم تمام شده و در بازار موجود نیست که مورد حمله قرار گرفته است.
*حاضر نیستم دین خود را پشت سر بگذارم
وی افزود: من به شدت این عباراتی که این رمان را توهینآمیر خواندهاند و ... را نفی میکنم، سه مرتبه این کتاب را خواندهام. من حاضر نیستم دین خود را پشت سر بگذارم و از علی موذنی دفاع بکنم ولی این اثر مشکلی ندارد.