شش قدرت جهان و ایران در ساعات اولیه روز شنبه، 19 جولای، توافق کردند که مذاکرات هستهای تا 24 نوامبر 2014 تمدید شود. دور بعدی مذاکرات بر روی ظرفیت غنی سازی داخلی ایران، تعداد سانتریفیوژهای مربوطه و تعیین مدت توافق نهایی، متمرکز خواهد شد. تمدید این مذاکرات برای یک دور دیگر بسیار بعید به نظر میرسد. با توجه به جایگزینهای نامطلوب برای هر دو طرف، گزینه تمدید، که باید مسیر دیپلماسی را هموار نماید، قطعاً مورد رضایت و خرسندی هر دو طرف قرار خواهد گرفت. ارزش این را دارد که به یاد بیاوریم این تمدید چهار ماهه در برابر یک دهه مذاکره، که ما را به جایی که امروز ایستادهایم رسانده است، بسیار جزئی و ناچیز است. سختترین مانع در مسیر این ماراتن دیپلماسی تازه آغاز شده است.
ایران و سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان، انگلیس به همراه روسیه، چین و آمریکا در ماه جاری در وین دو هفته سخت کاری را صرف موافقت در مورد توافق جامع هستهای نمودند. طبق برنامه اقدام مشترک، که ماه نوامبر گذشته به امضا رسید، ایران پذیرفت که برنامه هستهای خود را در عوض لغو برخی از تحریمهای اقتصادی در طول مذاکرات، محدود کند. برنامه اقدام مشترک در اصل قرار بود در روز یکشنبه 20 جولای باطل شود، ولی با موافقت طرفین تمدید شد. اما طی چند روز اخیر مذاکرات مشخص شد که زمان بیشتری برای بحث بر سر مسئله غنی سازی مورد نیاز است. وزیر امور خارجه فرانسه بلافاصله اعلان کرد که اگر این مذاکرات در این دور به پایان میرسید، هیچ احتمالی برای دستیابی به توافق نهایی وجود نداشت. ناظران غربی تأکید کردهاند که برنامه اقدام مشترک واسطهای است برای رسیدن به توافق نهایی و نه یک وضعیت طبیعی با ظرفیت تمدید مهلت نامحدود.
قابل درک است که سند رسمی مشخص کننده شرایط لازم برای تمدید مهلت مذاکرات، علنی نخواهد شد. در ادامه، طرح کلی اینکه تمدید مهلت مذاکرات چطور براساس ترکیب اظهارات علنی و غیر علنی و رسمی و غیر رسمی ایران و کشورهای 1+5 کار خواهد کرد، را بیان میکنیم.
علاوه بر تداوم انجام تعهدات بر مبنای برنامه اقدام مشترک، ایران پذیرفته است که:
- یک چهارم از اکسید اورانیوم 20 درصد غنی شده را به صفحههای سوخت فلزی برای راکتور تحقیقاتی تهران تبدیل کند. این اقدام باعث میشود استفاده از این ماده برای غنی سازی بیشتر در سناریوی گریز سریع هستهای، برای ایران زمانبر و دشوار گردد.
- تمام ذخیره 2 درصد را (به وزن تقریباً 3 تُن) با اورانیوم تهی شده ترکیب کند تا موجودی آن در قالب اورانیوم طبیعی، رقیق شود. این کار باعث خواهد شد ایران قبل از اینکه قادر باشد این ذخایر را به مواد غنی شده با درصد بالا- که برای ساخت بمب مورد نیاز است- تبدیل کند، راه زیادی در پیش داشته باشد.
- گردانههای کاربردی در کارخانه آزمایشی نطنز را تنها در مناطقی تولید کند که به طور ماهانه در دسترس بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داشته باشند. این گردانهها برای به حرکت درآوردن سانتریفیوژهای پیشرفته به کار میروند. این اقدام امکان بازرسی پیشرفته را فراهم خواهد کرد و شرایط نظارت را بر فعالیتهای ایران ایجاد میکند.
- تولید سانتریفیوژهای پیشرفته را محدود کند، مگر برای جابجایی با دستگاههای آسیب دیده. این اقدام ظرفیت ایران را برای غنی سازی سطح بالای اورانیوم کاهش خواهد داد و مانعی بر سر را بمب هستهای ایجاد خواهد کرد.
در عوض، 1+5 پذیرفته است که:
- دسترسی به 2.8 میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شده در بانکهای خارجی را برای ایران فراهم کنند. این عدد تقسیم شده از 4.2 میلیارد دلار است که براساس برنامه اقدام مشترک تعهد شده است.
- تعلیق محدود و برگشت پذیر تحریمها را براساس برنامه اقدام مشترک در طول چهار ماه آینده ادامه دهد؛ از جمله لغو تحریمها بر صنایع پتروشیمی، تجارت طلا و واردات مربوط به خودرو به ایران. یکی از مقامات وزارت خزانه داری آمریکا اعلان کرده است که در حوزه نفت، بانکداری و مالی هیچ تحریمی لغو نخواهد شد و اینکه آنها به نظارت دقیق بر معاملات شرکتهای خارجی با ایران ادامه خواهند داد.
توجیه تمدید مهلت مذاکرات
آمریکا و ایران ساعات فراوانی را بر سر چانه زنی در مورد شرایط نهایی تمدید مذاکرات صرف کردند. آمریکا ضرورتاً با محدودیتهای اضافی بر برنامه هستهای ایران، یک ضمانت دیگر را نیز از او میخواست تا تعهد او را به توافق نهایی نشان دهد. توجیه 1+5 برای تمدید مهلت مذاکرات بر مبنای این واقعیت بود که اول، ایران توافق موقت را با حسن نیت به انجام رسانده بود و دوم، پیشرفتهایی در مسائل کلیدی در طول مذاکرات ماه جولای حاصل شده بود و سوم، برخلاف نگرانیهایی که مخالفان دیپلماسی با ایران بر آنها تأکید میکردند، برنامه اقدام مشترک به تضعیف نظام تحریمها منجر نشد. علاوه براین، همه طرفها پذیرفتند که استفاده از چند ماه اندک دیگر از فضای مذاکرات قبل از اینکه آنها بخواهند به طور جدی از میز مذاکره کنار بکشند، معقول و منطقی است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی بارها تأیید کرده است که ایران تعهدات خود را براساس برنامه اقدام مشترک به انجام رسانده است. ایران تمام ذخیره اورانیوم 20 درصد غنی شده خود را خنثی و ذخیره 5 درصدیاش را محدود نموده است؛ امکان بازرسی پیشرفته آژانس را از سایتهای هستهای خود، از جمله تأسیسات مورد مناقشه نطنز، فراهم نموده است؛ از نصب سانتریفیوژهای تازه توسعه یافته خودداری کرده است؛ و هیچ پیشرفت جدیدی در تأسیسات هستهای اراک ایجاد نکرده است. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا بیان کرد که پیشرفت واقعی در مورد چندین مسئله کلیدی حاصل شده است؛ از جمله تأسیسات هستهای فردو و اراک، ذخایر اورانیوم کمتر غنی شده ایران، نظارت و بازرسی پیشرفته، توسعه و تحقیقات و ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران.
مانع سخت
مسئله هستهای اغلب به عنوان یک مکعب روبیک توصیف میشود که با ترکیبی از روشها میتوان آن را حل کرد که به توسعه و تمدید امتیازات فراهم شده در هر مسئله بستگی دارد. اختلافات واقعی بر سر ظرفیت غنی سازی و تعداد سانتریفیوژهای ایران باقی مانده است. متأسفانه، هر دو طرف به یک جنگ آشکار بر سر تعداد و نوع سانتریفیوژهای قابل قبول دامن زدهاند؛ این احتمالاً فضای سیاسی برای مذاکره کنندگان را محدود خواهد کرد. در این میان، غرب پافشاری میکند که ایران تنها به چند هزار سانتریفیوژ نسل اول احتیاج دارد و درخواست برچیدن تعداد فراوان از مجموع 20 هزار سانتریفیوژ ایران را مطرح کرده است.
در همین زمان، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در اوایل جولای 2014 از نو تصریح کرد که هیچ سانتریفیوژی برچیده نمیشود و ایران نهایتاً به یک برنامه هستهای صنعتی شده مشتمل بر تقریباً 100 هزار سانتریفیوژ نسل اولی نیازمند است. مقامات ایرانی اعلان کردهاند که این مسئله انعطاف پذیری زیادی را در اختیار آنها گذاشته است، چرا که آیت الله خامنهای بازه زمانی مشخصی را برای این توضیحات مشخص نکرده است، بنابراین، آنها میتوانند بازه زمانی طولانی مدتتری را به منظور رسیدن به این مرحله اتخاذ کنند. قدرتهای غربی این بلندپروازیها را، دست کم برای آیندهای نزدیک، غیر قابل قبول میدانند.
محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران علناً در 15 جولای توضیح داد که ایران به عنوان بخشی از توافق نهایی تمایل دارد برنامه هستهای خود را به سطوح موجود غنی سازی محدود کند، تا زمانی که توافق بوشهر با روسیه در سال 2021 به پایان برسد. این بدان معنا است که ایران سطوح غنی سازی خود را به 3.5 تا 5 درصد محدود میکند و 20 هزار سانتریفیوژ موجود خود را، که تقریباً 10 هزار عدد از آنها در حال فعالیت است، حفظ میکند. هرچند ایران این را به عنوان یک امتیاز فرض میکند، اما قدرتهای غربی در این مورد متقاعد نشدهاند. نخست به دلیل اینکه غرب این طور حساب کرده بود که ایران هنوز به چندین سال تحقیق و توسعه نیاز دارد تا خودش را برای ظرفیت غنی سازی در دامنهای وسیع آماده کند و در نتیجه، هیچ مصالحهای را با این پیشنهاد قبول نمیکند. دوم اینکه برای برنامهای در دامنه وسیع، ایران به سانتریفیوژهای پیشرفتهتری نیاز دارد؛ این همان چیزی است که غرب قصد ندارد اجازه آن را بدهد. از اینرو، برای ایران چندان معقول به نظر نمیرسد که بر باقی ماندن سانتریفیوژهای کنونی خود پافشاری کند، همچنانکه این مسئله، نیاز اعلان شده آن را برطرف نمیکند.
اعتماد سازی متقابل
مسئلهای که هم در دستور کار مذاکره کنندگان ایرانی و هم آمریکا قرار دارد، این است که بتوانند با توافق مورد رضایت تندروهای قدرتمند کشور خود به خانه بازگردند. برنامه هستهای، منبع بزرگ فخر و مباهات برای دولت ایران است. در حالیکه ایران قصد دارد در مورد خطوط تولید غنی سازی و بازرسی پیشرفته به توافق برسد، اما این ایده که باید سانتریفیوژهای خود را برچیده و محدودیتهای صحیح را بر توسعه و تحقیقات خود بپذیرد، از طرف ایران ایدهای توهین آمیز و غیرقابل قبول فرض میشود. در این میان، دولت آمریکا باید با کسانی که مخالف هرگونه راه کار مبتنی بر دیپلماسی با ایران هستند، به ویژه اسرائیل و نیروهای ذی نفوذ در کنگره، جدال کند. در حین گفتوگوها، این گروهها تقاضای اعمال تحریمهای جدید و وضع محدودیتهای غیرمنطقی بر برنامه هستهای ایران را داشتهاند، در حالیکه میدانستند این اقدامات موجب مرگ توافق خواهد شد.
این گفتوگوها طی هفتههای آتی در قالبهای مختلف فنی و سیاسی از نو شکل خواهد گرفت. در ماه سپتامبر، وزرای امور خارجه این کشورها، که در این مذاکرات شرکت دارند، برای انجام گفتوگوهای سطح بالا در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل با یکدیگر ملاقات میکنند. کاترین اشتون، که در پایان ماه اکتبر از سمت خود به عنوان نماینده ارشد اتحادیه اروپا کنار میرود، همچنان ریاست گفتوگوها را در سراسر دوره تمدید به منظور کاهش هرگونه وقفه در مذاکرات، بر عهده خواهد داشت.
طی ماههای آتی، انتظار میرود آمریکا و ایران در زمینه هموار سازی راه برای مصالحه تلاش کنند، که برای توافق نهایی ضروری خواهد بود، و به طور خاصی بر روی خنثی سازی مخالفان خود در داخل کشور تمرکز کنند. در این میان، اروپاییها میتوانند نقش حساسی را در تسهیل این فرایند ایفا کنند. در این زمینه، ما در مقالهای با عنوان تنش زدایی با ایران؛ اروپا چگونه میتواند احتمال دستیابی به توافق هستهای نهایی را به حداکثر برساند، پیشنهاد دادیم که در طول تمدید مهلت مذاکرات، اروپا باید به طور کامل از روابط دیپلماتیک خود با ایران و بازیگران منطقهای استفاده کرده تا مقدار حرکتی را، که برای دوره نهایی این مذاکرات لازم است، بهبود بخشد.
پیشرفتی که در طول ملاقاتهای دوجانبه میان ظریف و کری در وین حاصل شده بود، یکبار دیگر به هر دوطرف این اطمینان را داد که دستیابی به توافق، عملاً ممکن است. توافق جامع هستهای برای برطرف ساختن نگرانیهای غرب در مورد منع گسترش، ضروری و لازم است؛ افزایش تحریمها یا حمله نظامی تنها به آهسته کردن حرکت ایران به سمت توسعه برنامه هستهای تسلیحاتی کمک میکند و نه به ممانعت و توقف کامل آن. به خصوص، روش نظامی تنها به بیثباتی بیشتر خاورمیانهای که هم اکنون نیز گرفتار درگیری و آشوب است، منجر میشود.
به لحاظ فنی، راه حلهای خلاقانهای بر روی میز وجود دارد. آنچه حالا ما به آن نیازمندیم، پیشرفت دیپلماتیک است که از هر سابقهای میان غرب و جمهوری اسلامی ایران فراتر میرود. سیاستمداران در هر دوطرف مجبور خواهند بود چشم بسته به یکدیگر اعتماد نمایند، تا یقین پیدا کنند که همتایان آنها میتوانند تصمیماتی را مطرح و اتخاذ کنند که به اعتماد سازی معقول و مداوم منجر شود.