به گزارش مشرق، رهبرمعظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اخیر خود با دولت یازدهم، ضمن توصیههای خود به دولتمردان، توصیهی پنجم خود را به رعایت سعهی صدر و آرامش در قبال انتقادهای منصفانه اختصاص دادند و فرمودند: آقای رئیسجمهور از برخی انتقادها ناراحتند که البته در برخی موارد هم واقعاً حق با ایشان است و برخی انتقادها، تند وگاهی غیرمنصفانه هستند. لزومی ندارد که انسان بخواهد به هر مطلب یا انتقادی، پاسخ دهد زیرا در برخی موارد سکوت بهتر است ضمن آنکه هر حرفی هم که برضد ما زده شود اینگونه نیست که حتماً در ذهن افراد جامعه تأثیر بگذارد و مورد قبول قرار گیرد. انتقاد باید باشد اما انتقاد بایدبا لحن خوب و منصفانه باشد و هدف از آن نیز بیآبرویی و سبک کردن طرف مقابل نباشدکه این روش قطعاً غلط است. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: پاسخ به انتقادها هم باید منطقی و با خونسردی داده شود. معظمله با تأکید بر اینکه انتقادهای منصفانه دشمنی نیست بلکه کمک به دولت است، گفتند: یکی از مسائل بسیار مهم کنونی، آرامش روانی موجود در جامعه است که باید حفظ شود.
در طول بیش از یک سال از عمر دولت یازدهم، یکی از بحثبرانگیزترین محورها در بررسی رویکرد و عملکرد، به نوع مواجهه این دولت با مخالفان و منتقدان اختصاص یافته است. هرچند این دولت با شعار مهیا شدن فضای نقد و نقدپذیری بر سرکار آمد، اما در وادی عمل روبهرو شدن آن با انتقادها و منتقدان، غیرقابل انتظار بوده است. توقیف و برخورد با رسانههای منتقد، شکایت از چهرههای سیاسی منتقد و به کار بردن الفاظ بحث برانگیز و قابل تأمل دربارهی منتقدان، همه و همه در حالی اتفاق افتاده که هم اکنون در اولین سالگرد تشکیل این دولت هستیم. نظر به تأکید رهبر معظم انقلاب در خصوص سعهی صدر در مقابل انتقادات دلسوزانه، در ادامه کوشیده خواهد شد نوع مواجهه دولت یازدهم با این مسئله از جوانب مختلف مورد مداقه و بررسی قرار گیرد:
1- تا کنون اینگونه مسبوق به سابقه بوده است که دولتها در ابتدای امر، از سعهی صدر بیشتری در مقابل منتقدان برخوردار بوده و معمولاً با گذر زمان و افزایش فشار کار دولتها، بعضاً طاقت از کف داده و در مقابل منتقدان ناشکیبایی به خرج میدهند. اما اکنون با کمال شگفتی با دولتی تازه نفس مواجه هستیم که نه همهی آن، اما بخشهای قابل اعتنایی از آن در مواجهه با منتقدان، مشابه رویکردهای دولتهای گذشته در سالهای پایانی کارشان، برخورد میکنند. به این معنا که برخی دولتمردان تاب و تحمل گاه یک انتقاد کوچک را نیز ندارند. این رویکرد بی سابقه در حالی در این دولت مشاهده میگردد که، شعار بنیادین آن دقیقاً در نقطهی مقابل آن یعنی «اعتدال» طرح گردیده است.
اصولاً یکی از ویژگی رفتاری مدیران تکنوکرات آن است که آنچه که مسیر توسعه تلقی میکنند را به مثابه وحی منزلی میدانند که الا و لابد باید اجرایی گردد و در این مسیر چندان به نظرات افکار عمومی و منتقدان توجه نمیکنند. در این مسئله گاه تا آن حد افراط میگردد که منتقدان و مخالفان این سیاستها محدود میگردند که نمونهی آن را در محدودسازی نشریات منتقد سیاستهای لیبرال دولت سازندگی میتوان دید.
2- در خصوص چرایی وجود این رویکرد، میتوان ریشههای آن را در چند عامل گوناگون جستجو کرد. نخست مشابهت رفتاری میان دولت کنونی و دولت پنجم و ششم -معروف به سازندگی که اتفاقاً تقارب زیادی میان دولت یازدهم و دولت مذکور از جهت گفتمان و طبقهی مدیران وجود دارد- است. اصولاً یکی از ویژگی رفتاری مدیران تکنوکرات آن است که آنچه که مسیر توسعه تلقی میکنند را به مثابه وحی منزلی میدانند که الا و لابد باید اجرایی گردد و در این مسیر چندان به نظرات افکار عمومی و منتقدان توجه نمیکنند. در این مسئله، گاهی تا آن حد افراط میگردد که منتقدان و مخالفان این سیاستها محدود میگردند که نمونهی آنرا میتوان در محدودسازی نشریات منتقد سیاستهای لیبرال دولت سازندگی دید. عامل دیگر را باید در آفت عمومی برخی محافل آکادمیک و علمی کشور جستجو نمود که مدلهای ظاهراً رایج ارائه شده توسط اندیشمندان و محافل غربی -که از قضا گاه تاریخ مصرفشان در خود غرب به اتمام رسیده است- را بسان وحی منزل میدانند که نباید هیچ تردیدی در پیاده سازی آن داشت. در مقابل کسانی که جسارت مییابند در این مفاهیم و گزارهها تردید کنند، متهم به بی سوادی میگردند و معالأسف مشاهده میشود این آفت به برخی نخبگان دولت نیز سرایت یافته است.
3- به نظر میرسد اتخاذ چنین رویکردی در مقابل انتقاد و منتقدان در آینده دولت تأثیراتی غیرقابل جبران خواهد گذارد که نیازمند آسیب شناسی است. هرگز نباید فراموش کرد که بدنهی اجتماعی که در پیروزی دولت موثر بوده است جمعیتی شامل اندکی بالاتر از اکثریت 50درصد را تشکیل میدهد و معقول است که نخبگان دولت یازدهم برنامهریزی جامعی برای افزایش بدنهی حامیان خود چه از میان نخبگان و چه افکار عمومی داشته باشند. در چنین شرایطی انتظار حداقلی آن است که دولت با گشاده رویی از منتقدان استقبال کرده و تلاش کند تا مخالفان خود را به منتقدان خود و منتقدان خود را به حامیان خود تبدیل کند. با این حال نه تنها اقدام مشهودی در جهت جذب منتقدان دولت انجام نمیگیرد؛ بلکه به عنوان نمونه یکی از چهرههای متنفذ دولت در اظهاراتی ناپخته 49.5 درصدی که به رقبای رئیس جمهور رأی دادهاند را حامیان بیقانونی معرفی میکند. گویی این عضو بلندپایهی دولت به دست خود، به دنبال آن است که نزدیک به نیمی از جمعیت کشور را در مقابل دولت قرار دهد.
4- با توجه به آنچه مورد اشاره واقع شد، میتوان گفت در سنجه جاذبه و دافعهی دولت یازدهم، متأسفانه کفهی سنگینی تاکنون به نفع دافعه بوده است و این در حالی است که میزان آرای انتخابات سال گذشته به خوبی نشان میدهد این دولت بیش از هر دولتی، نیازمند تقویت بدنهی حامیان خود است. دولت یازدهم بیش از همهی دولتهای گذشته باید تلاش کند تا حامیان خود را افزایش دهد و این محقق نخواهد شد مگر به گشاده رویی و استقبال از انتقاد.
5- از جنبهی دیگری نیز مواجههی صحیح دولت با منتقدان ضروری است. روشن است که بر خلاف توهم توطئهای که در برخی مشاهده میشود، همه منتقدان دولت به دنبال تخریب و مانع تراشی برای فعالیت آن نیستند و یکی دانستن انتقاد و تخریب و با یک چوب همه را راندن، نتیجهای نخواهد داشت به جز آنکه نواقص کار برطرف نخواهد گردید و در مقابل به تدریج کسانی در پیرامون مدیران حلقه خواهند زد که با تملق عیوب آنها را پنهان میدارند. نتیجهی چنین رویکردی ناکارآمدی دولت است که پیامدهای منفی ای به دنبال خواهد داشت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای پیش از این نیز و در سال 1389، در دیدار اعضای هیئت دولت وقت میفرمایند: «انتقادپذیری را در خودتان نهادینه کنید. باید جوری باشد که مسئولین دولتیانتقادپذیری را در نفس خودشان پذیرا باشند. البته این کار، سخت هم هست، اما باید باسعهیصدربرخورد کرد، که «آلة الرّیاسة سعة الصّدر». البته ریاست به معنای آن بالانشینیها نیست. اگربخواهید مدیریت کنید، ناچاریدسعهیصدرداشته باشید و یکچیزهایی را تحمل کنید.»
بارها در آموزههای اسلامی بر این نکته تأکید شده است که دوست حقیقی هر کس آن است که عیوب او را متذکر گردد و دشمن حقیقی آن کسی از عیوبش را با تملق پنهان سازد. از این رو دولتمردان یازدهم در برابر آزمونی حساس و مهم قرارگرفتهاند. بنا بر توصیه رهبر معظم انقلاب، اگر آستانه تحمل و سعهی صدر خویش را در برابر انتقادهای سازنده منتقدان دلسوز بالا برند میتوانند حتی این انتقادها را به فرصت تبدیل کنند و اگر رویکرد کنونی ادامه یابد میتواند حتی به تهدید بزرگی در برابر کارآمدی و موفقیت این دولت تبدیل گردد.
منبع: برهان
در طول بیش از یک سال از عمر دولت یازدهم، یکی از بحثبرانگیزترین محورها در بررسی رویکرد و عملکرد، به نوع مواجهه این دولت با مخالفان و منتقدان اختصاص یافته است. هرچند این دولت با شعار مهیا شدن فضای نقد و نقدپذیری بر سرکار آمد، اما در وادی عمل روبهرو شدن آن با انتقادها و منتقدان، غیرقابل انتظار بوده است. توقیف و برخورد با رسانههای منتقد، شکایت از چهرههای سیاسی منتقد و به کار بردن الفاظ بحث برانگیز و قابل تأمل دربارهی منتقدان، همه و همه در حالی اتفاق افتاده که هم اکنون در اولین سالگرد تشکیل این دولت هستیم. نظر به تأکید رهبر معظم انقلاب در خصوص سعهی صدر در مقابل انتقادات دلسوزانه، در ادامه کوشیده خواهد شد نوع مواجهه دولت یازدهم با این مسئله از جوانب مختلف مورد مداقه و بررسی قرار گیرد:
1- تا کنون اینگونه مسبوق به سابقه بوده است که دولتها در ابتدای امر، از سعهی صدر بیشتری در مقابل منتقدان برخوردار بوده و معمولاً با گذر زمان و افزایش فشار کار دولتها، بعضاً طاقت از کف داده و در مقابل منتقدان ناشکیبایی به خرج میدهند. اما اکنون با کمال شگفتی با دولتی تازه نفس مواجه هستیم که نه همهی آن، اما بخشهای قابل اعتنایی از آن در مواجهه با منتقدان، مشابه رویکردهای دولتهای گذشته در سالهای پایانی کارشان، برخورد میکنند. به این معنا که برخی دولتمردان تاب و تحمل گاه یک انتقاد کوچک را نیز ندارند. این رویکرد بی سابقه در حالی در این دولت مشاهده میگردد که، شعار بنیادین آن دقیقاً در نقطهی مقابل آن یعنی «اعتدال» طرح گردیده است.
اصولاً یکی از ویژگی رفتاری مدیران تکنوکرات آن است که آنچه که مسیر توسعه تلقی میکنند را به مثابه وحی منزلی میدانند که الا و لابد باید اجرایی گردد و در این مسیر چندان به نظرات افکار عمومی و منتقدان توجه نمیکنند. در این مسئله گاه تا آن حد افراط میگردد که منتقدان و مخالفان این سیاستها محدود میگردند که نمونهی آن را در محدودسازی نشریات منتقد سیاستهای لیبرال دولت سازندگی میتوان دید.
2- در خصوص چرایی وجود این رویکرد، میتوان ریشههای آن را در چند عامل گوناگون جستجو کرد. نخست مشابهت رفتاری میان دولت کنونی و دولت پنجم و ششم -معروف به سازندگی که اتفاقاً تقارب زیادی میان دولت یازدهم و دولت مذکور از جهت گفتمان و طبقهی مدیران وجود دارد- است. اصولاً یکی از ویژگی رفتاری مدیران تکنوکرات آن است که آنچه که مسیر توسعه تلقی میکنند را به مثابه وحی منزلی میدانند که الا و لابد باید اجرایی گردد و در این مسیر چندان به نظرات افکار عمومی و منتقدان توجه نمیکنند. در این مسئله، گاهی تا آن حد افراط میگردد که منتقدان و مخالفان این سیاستها محدود میگردند که نمونهی آنرا میتوان در محدودسازی نشریات منتقد سیاستهای لیبرال دولت سازندگی دید. عامل دیگر را باید در آفت عمومی برخی محافل آکادمیک و علمی کشور جستجو نمود که مدلهای ظاهراً رایج ارائه شده توسط اندیشمندان و محافل غربی -که از قضا گاه تاریخ مصرفشان در خود غرب به اتمام رسیده است- را بسان وحی منزل میدانند که نباید هیچ تردیدی در پیاده سازی آن داشت. در مقابل کسانی که جسارت مییابند در این مفاهیم و گزارهها تردید کنند، متهم به بی سوادی میگردند و معالأسف مشاهده میشود این آفت به برخی نخبگان دولت نیز سرایت یافته است.
3- به نظر میرسد اتخاذ چنین رویکردی در مقابل انتقاد و منتقدان در آینده دولت تأثیراتی غیرقابل جبران خواهد گذارد که نیازمند آسیب شناسی است. هرگز نباید فراموش کرد که بدنهی اجتماعی که در پیروزی دولت موثر بوده است جمعیتی شامل اندکی بالاتر از اکثریت 50درصد را تشکیل میدهد و معقول است که نخبگان دولت یازدهم برنامهریزی جامعی برای افزایش بدنهی حامیان خود چه از میان نخبگان و چه افکار عمومی داشته باشند. در چنین شرایطی انتظار حداقلی آن است که دولت با گشاده رویی از منتقدان استقبال کرده و تلاش کند تا مخالفان خود را به منتقدان خود و منتقدان خود را به حامیان خود تبدیل کند. با این حال نه تنها اقدام مشهودی در جهت جذب منتقدان دولت انجام نمیگیرد؛ بلکه به عنوان نمونه یکی از چهرههای متنفذ دولت در اظهاراتی ناپخته 49.5 درصدی که به رقبای رئیس جمهور رأی دادهاند را حامیان بیقانونی معرفی میکند. گویی این عضو بلندپایهی دولت به دست خود، به دنبال آن است که نزدیک به نیمی از جمعیت کشور را در مقابل دولت قرار دهد.
4- با توجه به آنچه مورد اشاره واقع شد، میتوان گفت در سنجه جاذبه و دافعهی دولت یازدهم، متأسفانه کفهی سنگینی تاکنون به نفع دافعه بوده است و این در حالی است که میزان آرای انتخابات سال گذشته به خوبی نشان میدهد این دولت بیش از هر دولتی، نیازمند تقویت بدنهی حامیان خود است. دولت یازدهم بیش از همهی دولتهای گذشته باید تلاش کند تا حامیان خود را افزایش دهد و این محقق نخواهد شد مگر به گشاده رویی و استقبال از انتقاد.
5- از جنبهی دیگری نیز مواجههی صحیح دولت با منتقدان ضروری است. روشن است که بر خلاف توهم توطئهای که در برخی مشاهده میشود، همه منتقدان دولت به دنبال تخریب و مانع تراشی برای فعالیت آن نیستند و یکی دانستن انتقاد و تخریب و با یک چوب همه را راندن، نتیجهای نخواهد داشت به جز آنکه نواقص کار برطرف نخواهد گردید و در مقابل به تدریج کسانی در پیرامون مدیران حلقه خواهند زد که با تملق عیوب آنها را پنهان میدارند. نتیجهی چنین رویکردی ناکارآمدی دولت است که پیامدهای منفی ای به دنبال خواهد داشت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای پیش از این نیز و در سال 1389، در دیدار اعضای هیئت دولت وقت میفرمایند: «انتقادپذیری را در خودتان نهادینه کنید. باید جوری باشد که مسئولین دولتیانتقادپذیری را در نفس خودشان پذیرا باشند. البته این کار، سخت هم هست، اما باید باسعهیصدربرخورد کرد، که «آلة الرّیاسة سعة الصّدر». البته ریاست به معنای آن بالانشینیها نیست. اگربخواهید مدیریت کنید، ناچاریدسعهیصدرداشته باشید و یکچیزهایی را تحمل کنید.»
بارها در آموزههای اسلامی بر این نکته تأکید شده است که دوست حقیقی هر کس آن است که عیوب او را متذکر گردد و دشمن حقیقی آن کسی از عیوبش را با تملق پنهان سازد. از این رو دولتمردان یازدهم در برابر آزمونی حساس و مهم قرارگرفتهاند. بنا بر توصیه رهبر معظم انقلاب، اگر آستانه تحمل و سعهی صدر خویش را در برابر انتقادهای سازنده منتقدان دلسوز بالا برند میتوانند حتی این انتقادها را به فرصت تبدیل کنند و اگر رویکرد کنونی ادامه یابد میتواند حتی به تهدید بزرگی در برابر کارآمدی و موفقیت این دولت تبدیل گردد.
منبع: برهان