به گزارش مشرق، «براساس آموزههاى بنيادى و اصلى دين اسلام، هدف از استفاده از قدرت، به پا داشتن حق و دفع باطل است. سيره پيامبر صلّى اللّه عليه و اله، حضرت على عليه السّلام و امام حسين عليه السّلام و منش امام مهدى (عج) بيانگر اين انگاره است. دين اسلام در عرصۀ عمل و رفتار اجتماعى، براى حق بالاترين ارزش را قائل است و در مقام كاربرد قدرت، معتقد است كه آنرا بايد براى بهپا داشتن حق و نفى باطل مورد استفاده قرار داد (برعكس تمامى دولتهاى باطل در همۀ دورانهاى تاريخ كه قدرت را براى نفع شخصى، رسيدن به مقام و ثروت و شهرت و نابودى رقيبان و ... به كار بردهاند). امام على عليهالسّلام پس از كسب خلافت فرمود:
«... اين كفش پاره در نزد من دوستداشتنىتر از حكومت بر شما است؛ مگر اينكه حقى را به پا دارم و يا باطلى را دفع كنم».(2) همچنين از ديدگاه اسلام كاربرد بنيادين قدرت براى تحقق عدالت و نفى ظلم است.(3) پس از آنكه حضرت قيام كرد و ظلم و فساد را از بين برد و عدالت را برقرار ساخت، ديگر نيازى به كاربرد زور و قدرت نيست؛ چنانكه در روايات متواترى آمده است: «يملأ الارض عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما».(4) آن حضرت در آغاز قيام، ابتدا با منطق و برهان و گفتوگو، سعى در ارشاد همۀ مردم و پرهيز از خشونت و درگيرى دارد و تنها در صورت مخالفت و دشمنى با آن حضرت، به جهاد با آنان مىپردازد و اين جهاد، از امدادهاى الهى و يارى او برخوردار بوده و او با شدّت، دشمنان خدا را سركوب مىكند. پس هدف اصلى قيام، رستگارى مردم و دستگيرى از آنان است؛ نه سركوبى و رفتار خشونتآميز با آنان. تنها گروه فساد و ظلمپيشه در تيررس سختگيرىها و جنگهاى حضرت خواهند بود و مردم در صلح، آرامش، احترام و عزّت زندگى خواهند كرد. از طرفى دولت مهدى (عج)، خود از اقتدار، نفوذ و صولت معنوى و الهى برخوردار است و در دلهاى مردم جا دارد و آنان با ديدۀ محبت، عشق و رضايت به اين دولت نگاه مىكنند. بدكاران و بدانديشان نيز (كه گروه اندكى هستند)، همواره در ترس و تشويش به سر مىبرند، بهطورى كه قدرت مخالفت از آنان سلب مىشود يا از بين مىروند.»(5) «... اين اقتدار و حاكميت ناشى از شأن امامت و نصرتهاى الهى است. دستورات و خواستههاى ايشان در تمامى عالم به خوبى انجام مىشود و كسى جرأت كوچكترين مخالفت با آنرا ندارد. از طرفى با نابودى سردمداران كفر و الحاد، زمينههاى مخالفت و كارشكنى و نفاق در جامعه از بين مىرود و مردم آزادانه و با اختيار و آگاهى، به سوى حضرت مهدى (عج) كشيده مىشوند. پس اقتدار و نفوذ ايشان معنوى و خداگونه است و رابطه ايشان با مردم رابطۀ امام و رهبر مردمى و اخلاقى است و قيام و ظهور آن حضرت نيز براى مردم و نجات و رستگارى دنيوى و اخروى آنان مىباشد.»
«يكى از ويژگىهاى قيام و ظهور مهدى موعود، فراگيرى و گستردگى آن-از شرق و غرب عالم-است. سلطه و برترى آن حضرت-پس از شكست دشمنان و گروه باطل-به سراسر جهان كشيده شده و تمامى كشورها، شهرها و سرزمينها، تحت قدرت و نفوذ او قرار خواهد گرفت. هيچ انسانى از حكومت فراگير او بيرون نبوده و هيچ منطقهاى از سلطۀ دولت او بيرون نخواهد بود. خداوند تمامى شهرها و كشورها را به دست او فتح و مكاتب و آيينهاى غير الهى را نابود خواهد كرد. همۀ اجتماعات، نژادها، فرهنگها و ملّتها، تحت مديريت و تدبير حضرت مهدى (عج) قرار گرفته و هدايت و كنترل اوضاع و احوال جوامع و كشورها در دست او خواهد بود... پس آن حضرت اقتدار و نفوذى فراگير بر سراسر كرۀ زمين خواهد داشت.»
«ما همه انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار خدمت كنيم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور-انشاء الله- تهيه بشود.»
«استقرار عدالت، چه در سطح جهانی - آن طور که آن وارث انبیا انجام خواهد داد و چه در همه بخشهای دنیا، احتیاج به این دارد که مردمان عادل و انسانهای صالح و عدالتطلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگویان حرف بزنند. با کسانی که سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمی شود با زبان نصیحت حرف زد؛ با آنها باید با زبان اقتدار صحبت کرد. آغاز دعوت پیغمبران الهی با زبان نصیحت است؛ اما بعد از آنکه توانستند طرفداران خود را گرد آورند و تجهیز کنند، آنگاه با دشمنان توحید و دشمنان بشریت، با زبان قدرت حرف می زدند.
شما ببینید در همین آیه کریمه قرآن که راجع به قسط صحبت میکند و میگوید خدای متعال همه پیغمبران را فرستاد، «لیقوم النّاس بالقسط»؛ برای اینکه قسط و عدالت را در جامعه مستقر کنند، بلافاصله میفرماید: «و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للنّاس»؛ یعنی پیغمبران علاوه بر اینکه با زبان دعوت سخن می گویند، با بازوان و سرپنجگان قدرتی که مجهّز به سلاح هستند و با زورگویان و قدرتطلبان فاسد، معارضه و مبارزه میکنند. پیغمبر اکرم وقتی به مدینه آمد و نظام اسلامی را تشکیل داد، آیات قرآن را بر مردم می خواند، به گوش دشمنان هم می رسانید؛ اما به این اکتفا نمی کرد. کسانی که طرفدار عدالت هستند، در مقابل زورگویان و زیادهطلبان و متجاوزان به حقوق انسانها باید خود را به قدرت مجهّز کنند. لذا شما میبینید از روزی که نظام اسلامی به وجود آمد - یعنی اسلام مجهّز به قدرتِ یک ملت بزرگ و امکانات یک کشور و دولت بزرگ شد - دشمنان اسلام حرکت اسلام را جدّی گرفتند و علاقهمندان و طرفداران اسلام هم در اطراف و اکناف عالم امیدوار شدند. بسیاری از پیغمبران در میدان مبارزه و جهاد مقدّس و قتال قدم می گذاشتند: «و کأیّن من نبىٍ قاتل معه ربّیون کثیرٌ»
بعضیها بی توجّه، از جدایی دین و سیاست حرف می زنند؛ یعنی دین را به گوشههای خلوت برانند و انسان دیندار، فقط به نصیحت اکتفا کند! در اینجا نصیحت نمی تواند کاری بکند. آنچه می تواند قدرتها را مهار و تهدید کند و در برابر ظلم و فساد مقاومت نماید و ریشه آن را بَرکند یا آن را متزلزل سازد، قدرت الهی و اسلامی است؛ قدرت سیاسی ای است که در اختیار احکام اسلامی باشد. امام زمان ارواحنافداه با اقتدار و قدرت و تکیه بر توانایی ای که ایمان والای خودِ او و ایمان پیروان و دوستانش، او را مجهّز به آن قدرت کرده است، گریبان ستمگران عالم را میگیرد و کاخهای ستم را ویران می کند.»
امام صادق عليه السلام فرمود:
«ان الله نزع الخوف من قلوب شيعتنا و أسکنه قلوب أعدائنا، فواحدهم أمضي من سنان و أجرأ من ليث، يطعن عدوه برمحه و يضربه بسيفه و يدوسه بقدميه»
خداوند خوف و ترس را از قلوب شيعيان ما برکنده و آن را در قلب دشمنان ما جاي مي دهد. از اين رو هر کدام از آنان برنده تر از نيزه و پرشهامت تر از شيرند. دشمنان را با سرنيزه ي خويش زخم کاري مي زنند و بوسيله ي شمشير از پاي درمي آورند و پايمال مي سازند.
منابع:
«... اين كفش پاره در نزد من دوستداشتنىتر از حكومت بر شما است؛ مگر اينكه حقى را به پا دارم و يا باطلى را دفع كنم».(2) همچنين از ديدگاه اسلام كاربرد بنيادين قدرت براى تحقق عدالت و نفى ظلم است.(3) پس از آنكه حضرت قيام كرد و ظلم و فساد را از بين برد و عدالت را برقرار ساخت، ديگر نيازى به كاربرد زور و قدرت نيست؛ چنانكه در روايات متواترى آمده است: «يملأ الارض عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما».(4) آن حضرت در آغاز قيام، ابتدا با منطق و برهان و گفتوگو، سعى در ارشاد همۀ مردم و پرهيز از خشونت و درگيرى دارد و تنها در صورت مخالفت و دشمنى با آن حضرت، به جهاد با آنان مىپردازد و اين جهاد، از امدادهاى الهى و يارى او برخوردار بوده و او با شدّت، دشمنان خدا را سركوب مىكند. پس هدف اصلى قيام، رستگارى مردم و دستگيرى از آنان است؛ نه سركوبى و رفتار خشونتآميز با آنان. تنها گروه فساد و ظلمپيشه در تيررس سختگيرىها و جنگهاى حضرت خواهند بود و مردم در صلح، آرامش، احترام و عزّت زندگى خواهند كرد. از طرفى دولت مهدى (عج)، خود از اقتدار، نفوذ و صولت معنوى و الهى برخوردار است و در دلهاى مردم جا دارد و آنان با ديدۀ محبت، عشق و رضايت به اين دولت نگاه مىكنند. بدكاران و بدانديشان نيز (كه گروه اندكى هستند)، همواره در ترس و تشويش به سر مىبرند، بهطورى كه قدرت مخالفت از آنان سلب مىشود يا از بين مىروند.»(5) «... اين اقتدار و حاكميت ناشى از شأن امامت و نصرتهاى الهى است. دستورات و خواستههاى ايشان در تمامى عالم به خوبى انجام مىشود و كسى جرأت كوچكترين مخالفت با آنرا ندارد. از طرفى با نابودى سردمداران كفر و الحاد، زمينههاى مخالفت و كارشكنى و نفاق در جامعه از بين مىرود و مردم آزادانه و با اختيار و آگاهى، به سوى حضرت مهدى (عج) كشيده مىشوند. پس اقتدار و نفوذ ايشان معنوى و خداگونه است و رابطه ايشان با مردم رابطۀ امام و رهبر مردمى و اخلاقى است و قيام و ظهور آن حضرت نيز براى مردم و نجات و رستگارى دنيوى و اخروى آنان مىباشد.»
«يكى از ويژگىهاى قيام و ظهور مهدى موعود، فراگيرى و گستردگى آن-از شرق و غرب عالم-است. سلطه و برترى آن حضرت-پس از شكست دشمنان و گروه باطل-به سراسر جهان كشيده شده و تمامى كشورها، شهرها و سرزمينها، تحت قدرت و نفوذ او قرار خواهد گرفت. هيچ انسانى از حكومت فراگير او بيرون نبوده و هيچ منطقهاى از سلطۀ دولت او بيرون نخواهد بود. خداوند تمامى شهرها و كشورها را به دست او فتح و مكاتب و آيينهاى غير الهى را نابود خواهد كرد. همۀ اجتماعات، نژادها، فرهنگها و ملّتها، تحت مديريت و تدبير حضرت مهدى (عج) قرار گرفته و هدايت و كنترل اوضاع و احوال جوامع و كشورها در دست او خواهد بود... پس آن حضرت اقتدار و نفوذى فراگير بر سراسر كرۀ زمين خواهد داشت.»
اقتدار امام مهدی(عج) در کلام امام(ره) و رهبری مدظله العالی
«ما همه انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار خدمت كنيم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور-انشاء الله- تهيه بشود.»
«استقرار عدالت، چه در سطح جهانی - آن طور که آن وارث انبیا انجام خواهد داد و چه در همه بخشهای دنیا، احتیاج به این دارد که مردمان عادل و انسانهای صالح و عدالتطلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگویان حرف بزنند. با کسانی که سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمی شود با زبان نصیحت حرف زد؛ با آنها باید با زبان اقتدار صحبت کرد. آغاز دعوت پیغمبران الهی با زبان نصیحت است؛ اما بعد از آنکه توانستند طرفداران خود را گرد آورند و تجهیز کنند، آنگاه با دشمنان توحید و دشمنان بشریت، با زبان قدرت حرف می زدند.
شما ببینید در همین آیه کریمه قرآن که راجع به قسط صحبت میکند و میگوید خدای متعال همه پیغمبران را فرستاد، «لیقوم النّاس بالقسط»؛ برای اینکه قسط و عدالت را در جامعه مستقر کنند، بلافاصله میفرماید: «و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للنّاس»؛ یعنی پیغمبران علاوه بر اینکه با زبان دعوت سخن می گویند، با بازوان و سرپنجگان قدرتی که مجهّز به سلاح هستند و با زورگویان و قدرتطلبان فاسد، معارضه و مبارزه میکنند. پیغمبر اکرم وقتی به مدینه آمد و نظام اسلامی را تشکیل داد، آیات قرآن را بر مردم می خواند، به گوش دشمنان هم می رسانید؛ اما به این اکتفا نمی کرد. کسانی که طرفدار عدالت هستند، در مقابل زورگویان و زیادهطلبان و متجاوزان به حقوق انسانها باید خود را به قدرت مجهّز کنند. لذا شما میبینید از روزی که نظام اسلامی به وجود آمد - یعنی اسلام مجهّز به قدرتِ یک ملت بزرگ و امکانات یک کشور و دولت بزرگ شد - دشمنان اسلام حرکت اسلام را جدّی گرفتند و علاقهمندان و طرفداران اسلام هم در اطراف و اکناف عالم امیدوار شدند. بسیاری از پیغمبران در میدان مبارزه و جهاد مقدّس و قتال قدم می گذاشتند: «و کأیّن من نبىٍ قاتل معه ربّیون کثیرٌ»
بعضیها بی توجّه، از جدایی دین و سیاست حرف می زنند؛ یعنی دین را به گوشههای خلوت برانند و انسان دیندار، فقط به نصیحت اکتفا کند! در اینجا نصیحت نمی تواند کاری بکند. آنچه می تواند قدرتها را مهار و تهدید کند و در برابر ظلم و فساد مقاومت نماید و ریشه آن را بَرکند یا آن را متزلزل سازد، قدرت الهی و اسلامی است؛ قدرت سیاسی ای است که در اختیار احکام اسلامی باشد. امام زمان ارواحنافداه با اقتدار و قدرت و تکیه بر توانایی ای که ایمان والای خودِ او و ایمان پیروان و دوستانش، او را مجهّز به آن قدرت کرده است، گریبان ستمگران عالم را میگیرد و کاخهای ستم را ویران می کند.»
قدرت شیعیان در دولت امام مهدی(عج)
امام صادق عليه السلام فرمود:
«ان الله نزع الخوف من قلوب شيعتنا و أسکنه قلوب أعدائنا، فواحدهم أمضي من سنان و أجرأ من ليث، يطعن عدوه برمحه و يضربه بسيفه و يدوسه بقدميه»
خداوند خوف و ترس را از قلوب شيعيان ما برکنده و آن را در قلب دشمنان ما جاي مي دهد. از اين رو هر کدام از آنان برنده تر از نيزه و پرشهامت تر از شيرند. دشمنان را با سرنيزه ي خويش زخم کاري مي زنند و بوسيله ي شمشير از پاي درمي آورند و پايمال مي سازند.
منابع:
اینده جهان ، دولت و سیاست در اندیشه مهدویت، ج1 ص196 رحیم کارگر
امام خمينى رحمه اللّه، صحيفۀ نور، ج7 ص255