به گزارش گروه فرهنگی مشرق، شب گذشته برنامه رادیویی «کوچه باغ کتاب» از شبکه رادیویی کتاب برای علاقهمندان به ادبیات انقلاب اسلامی به روی آنتن رفت. در این برنامه که به موضوعات گوناگون در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی میپردازد مهدی قزلی، ناصر فیض و محمدتقی قشقایی میهمانان شب گذشته این برنامه رادیویی بودند.
*بعد از گذشت نیم قرن هنوز میتوان در مورد جلال صحبت کرد
مهدی قزلی نویسنده کتاب «جای پای جلال» اولین میهمان «در کوچه باغ کتاب» ضمن اشاره به انتشار کتاب خود، گفت: بعد از گذشت نیم قرن هنوز میتوان در مورد جلال صحبت کرد و آثارش همچنان دارای تأثیراتی است که به نظر میآید به تازگی در گذشته است. سفرهای من و جلال با هم از نظر ماهوی تفاوت داشت. جلال به دنبال جستجوی هویت بود و به مردم سر میزد ولی ما در سفرهایمان تفننیتر برخورد میکردیم. قبل از این سفرها با متنی روبرو بودیم که جلال آنها را نگاشته بود و به هر نقطهای که میرفتم متن جلال برایم زنده بود.
وی افزود: حاصل این سفرها این بود که نیمی از ایران را گشتم به علاوه اینکه من این سفرها را در اوج استقلال جمهوری اسلامی انجام دادم و جلال این سفرها را در دوران پهلوی دوم انجام داده بود. علاوه بر اینکه جلال و مهدی قزلی با هم تفاوتهایی دارند و دو حادثه میان این سفرها فاصله انداخته بود. انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یک فاصله بزرگی میان آن دوران ایجاد کرده است به علاوه اینکه تکنولوژی نیز در این دوره با پیشرفتهای بسیاری روبرو بوده است. ظرایف روایت جلال به اندازهای دقیق بود که به نظر میآمد جلال هفته پیش این گزارشها را نوشته بود.
نویسنده «جای پای جلال» گفت: من با توجه به اینکه سال 91 این سفر را انجام دادم در پی شناخت جلال بودم ولی در بعضی سفرها شناخت جلال را کنار گذاشتم و به مردمی که آنجا زندگی میکردند توجه نمودم، ولی این دو موضوع در کنار هم بوده است. من در این سفرها به یک فرضیهای در مورد مرگ جلال رسیدم و با افرادی که از نزدیک با آلاحمد ارتباط داشتند ارتباط برقرار کردم.
*جلال دیگر یک اسم نیست بلکه یک فعل است
وی افزود: روش روشنفکری جلال از وسط مردم میگذرد و مانند روش عرفانی معصومین در میان مردم است و این ویژگی روشنفکری جلال است و اهل گوشه گیری نیست. در نظر ندارم مقایسه کنم ولی شما عرفان امام خمینی (ره) را نگاه کنید میبینید که سلوک امام نیز در میان مردم است. جلال روشنفکری جدا از همه بود و وی قبل از همه آثار خود را نقد میکرد و به اشتباهات خود معترف بود. بعد از نیم قرن جلال دیگر یک اسم نیست بلکه یک فعل است. امروز باید سبک زندگی جلال و جلالیت بررسی شود، البته باید به اشتباهات جلال نیز اشاره کرد.
قزلی ضمن اشاره به آثار جلال گفت: جلال فردی مؤثر بود و در دهههای 30 و 40 رهبریت و جامعیت جامعه ادبی را بر عهده داشته است و در اوج جوانی از شهرت ادبی بالایی برخوردار بوده است. در هر صورت همه میخواهند جلال را مصادره کنند و اگر کسی میخواهد جلال را بشناسد باید تمام آثار جلال را با هم بررسی کند. اگر امروز آثار جلال را به جشنواره ادبی جلال ارائه کنیم شاید صلاحیت برنده شدن را نداشته باشد زیرا آثار وی برخی صلاحیتها را ندارد ولی شخصیت ادبی وی ممتاز است.
*عدهای میخواهند خود را به جلال بچسبانند
وی اضافه کرد: روش جهانبینی جلال موجب میشود که عدهای بخواهند خود را به وی بچسبانند و این به خاطر نوع خُلق جلال بود. شجاعت، عدم دلبستگی به دنیا و ... موجب میشد که جلال دارای خواهان و منتقدان و مخالفان فراوانی باشد. جلال در دوران زندگی انسان تنهایی بود و بعد از مرگ نیز یک وارث فرهنگی درستی ندارد.
قزلی به کتاب «جای پای جلال» نیز اشاره کرد و گفت: کتاب «جای پای جلال» کمکم و به تدریج در خبرگزاری مهر منتشر شده بود و حالا به صورت مستقل چاپ شده و فکر کنم هفته بعد رونمایی خواهد شد.
*بعد از شش سال امسال برنده جایزه جلال خواهیم داشت
وی همچنین از ایجاد تغییرات در جایزه جلال خبر داد و گفت: در حال بازنگری در آییننامه جلال هستیم و اگر این بازنگری صورت بگیرد، تغییرات پیشنهادی را ارائه میکنیم و سعی میکنیم امسال پس از شش دوره برنده جایزه جلال داشته باشیم.
*شعر انقلاب اسلامی، جدا از فضای شعر امروز نیست
در ادامه این مراسم محمدتقی قشقایی در این برنامه رادیویی حاضر شد و گفت: «ایل به کوچکش میارزد» سومین اثر بنده است که در حال و هوای شهرستان ورامین و در قالب اجتماعی و عاشقانه سروده شده است.
وی افزود: شعر انقلاب اسلامی جریانی جدا از فضای شعر امروز نیست. تمام انقلابها دارای اندیشهها و تفکرات روز هستند و شعر نیز در دل این انقلاب نشو و نمو مییابد و مردم نیز با توجه به این اتفاقات و آرمانها شعر میسرایند.
صاحب کتاب «ایل به کوچش میارزد» گفت: «خلفی چنارها» اولین اثر بنده است که در سال 89 به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شده است که حال و هوای روستاهای ورامین است و کتاب اخیر نیز ادامه همان حال و هوا است، البته در کتاب سوم قالب اشعار به صورت آزاد سروده شده بود.
وی در پایان گفت: امروز ما دچار چند دسته شعر هستیم. عدهای که دچار سطحینگری شده و با یک موج و سیلاب از صحنه کنار میروند. گروه دیگر گروهی هستند که ریشهها را میشناسند و شعر قوی دارند و مانند یک درخت قدرتمند هستند و جوانانی که وارد این عرصه شعر میشوند حتما از ماندگاری برخوردار خواهند بود هر چند ممکن است با سرعت کمتری رشد کنند.
*حوزه هنری به طنز فخیم رسیده است
ناصر فیض شاعر و طنز پرداز در ادامه این برنامه رادیویی گفت: با توجه به انقلاب اسلامی که یک حرکت عظیم مردمی و اجتماعی بود، نباید از جنبههای فرهنگی این انقلاب نیز چشم پوشید. تأسیس فضایی انقلابی به نام حوزه هنری که در حقیقت عملیاتی شدن شعارهای انقلاب اسلامی است قابل توجه است. دفتر طنز حوزه هنری یکی از نقاطی است که محل تحقق شعارهای انقلاب اسلامی است زیرا طنز ورطهای است که سقوط در آن وجود دارد و باید نگاههای اخلاقی و سیاسی نیز مورد توجه باشد و باید به مسائل گوناگون توجه شود.
وی افزود: البته اگر بگوییم که در طنز به قله رسیدهایم حرف اشتباهی است ولی سعی شده تا یک اشتباه دوباره تکرار نشود. در این سالها به شهرستانها سفر کردهایم و شعرا و استعدادهای شعر طنز را شناسایی کردهایم و امروز حوزه هنری توانسته به یک طنز فخیم برسد و امروز طنزی که در حوزه هنری در حال شکل گرفتن است با طنزی که در برخی جاها وجود دارد متفاوت است و طنزی در مقیاس جمهوری اسلامی شکل گرفته است.
*اگر شعرت را جلوی خانوادهات میخوانی آن را در جمع بخوان
خالق «فیضبوک» در مورد اشعاری که در برنامه «در حلقه رندان» خوانده میشود گفت: قطعا سعی میکنیم در برنامههای طنز از افرادی استفاده کنیم که آثارشان را بشناسیم و سعی میکنیم از افرادی که قبلا آثارشان دیده نشده و دارای نکته است خواهش میکنیم که اشعارشان را قرائت نکنند و به شاعر میگوییم اگر طنزت را جلوی خواهر و مادر و خانوادهات میخوانی بیا در جمع بخوان و اگر احیانا اشتباهی رخ دهد از حضار عذرخواهی میکنیم و با طنز به آن فرد میفهمانیم که کار اشتباهی کرده است.
فیض در ادامه گفت: شاعر طنزپرداز باید نکتهسنج باشد و موقعیتها را بشناسد و دوستان باید خط قرمزها را بشناسند و از آنها عدول نکند.
*همیشه از کار اجرایی ترسیدهام
مدیر دفتر طنز حوزه هنری گفت: همیشه از کار اجرایی ترسیدم و از روز اول از این کار حذر داشتهام و سعی کردهام خودم را مجبور به نوشتن کنم و دوستان فکر نکنند که اگر دست به قلم میبرند حتما باید شاهکار خلق کنند بلکه شاهکارها استثنا هستند و خالق اثری ممکن است یک کارش شاهکار باشد.
*بعد از گذشت نیم قرن هنوز میتوان در مورد جلال صحبت کرد
مهدی قزلی نویسنده کتاب «جای پای جلال» اولین میهمان «در کوچه باغ کتاب» ضمن اشاره به انتشار کتاب خود، گفت: بعد از گذشت نیم قرن هنوز میتوان در مورد جلال صحبت کرد و آثارش همچنان دارای تأثیراتی است که به نظر میآید به تازگی در گذشته است. سفرهای من و جلال با هم از نظر ماهوی تفاوت داشت. جلال به دنبال جستجوی هویت بود و به مردم سر میزد ولی ما در سفرهایمان تفننیتر برخورد میکردیم. قبل از این سفرها با متنی روبرو بودیم که جلال آنها را نگاشته بود و به هر نقطهای که میرفتم متن جلال برایم زنده بود.
وی افزود: حاصل این سفرها این بود که نیمی از ایران را گشتم به علاوه اینکه من این سفرها را در اوج استقلال جمهوری اسلامی انجام دادم و جلال این سفرها را در دوران پهلوی دوم انجام داده بود. علاوه بر اینکه جلال و مهدی قزلی با هم تفاوتهایی دارند و دو حادثه میان این سفرها فاصله انداخته بود. انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یک فاصله بزرگی میان آن دوران ایجاد کرده است به علاوه اینکه تکنولوژی نیز در این دوره با پیشرفتهای بسیاری روبرو بوده است. ظرایف روایت جلال به اندازهای دقیق بود که به نظر میآمد جلال هفته پیش این گزارشها را نوشته بود.
نویسنده «جای پای جلال» گفت: من با توجه به اینکه سال 91 این سفر را انجام دادم در پی شناخت جلال بودم ولی در بعضی سفرها شناخت جلال را کنار گذاشتم و به مردمی که آنجا زندگی میکردند توجه نمودم، ولی این دو موضوع در کنار هم بوده است. من در این سفرها به یک فرضیهای در مورد مرگ جلال رسیدم و با افرادی که از نزدیک با آلاحمد ارتباط داشتند ارتباط برقرار کردم.
*جلال دیگر یک اسم نیست بلکه یک فعل است
وی افزود: روش روشنفکری جلال از وسط مردم میگذرد و مانند روش عرفانی معصومین در میان مردم است و این ویژگی روشنفکری جلال است و اهل گوشه گیری نیست. در نظر ندارم مقایسه کنم ولی شما عرفان امام خمینی (ره) را نگاه کنید میبینید که سلوک امام نیز در میان مردم است. جلال روشنفکری جدا از همه بود و وی قبل از همه آثار خود را نقد میکرد و به اشتباهات خود معترف بود. بعد از نیم قرن جلال دیگر یک اسم نیست بلکه یک فعل است. امروز باید سبک زندگی جلال و جلالیت بررسی شود، البته باید به اشتباهات جلال نیز اشاره کرد.
قزلی ضمن اشاره به آثار جلال گفت: جلال فردی مؤثر بود و در دهههای 30 و 40 رهبریت و جامعیت جامعه ادبی را بر عهده داشته است و در اوج جوانی از شهرت ادبی بالایی برخوردار بوده است. در هر صورت همه میخواهند جلال را مصادره کنند و اگر کسی میخواهد جلال را بشناسد باید تمام آثار جلال را با هم بررسی کند. اگر امروز آثار جلال را به جشنواره ادبی جلال ارائه کنیم شاید صلاحیت برنده شدن را نداشته باشد زیرا آثار وی برخی صلاحیتها را ندارد ولی شخصیت ادبی وی ممتاز است.
*عدهای میخواهند خود را به جلال بچسبانند
وی اضافه کرد: روش جهانبینی جلال موجب میشود که عدهای بخواهند خود را به وی بچسبانند و این به خاطر نوع خُلق جلال بود. شجاعت، عدم دلبستگی به دنیا و ... موجب میشد که جلال دارای خواهان و منتقدان و مخالفان فراوانی باشد. جلال در دوران زندگی انسان تنهایی بود و بعد از مرگ نیز یک وارث فرهنگی درستی ندارد.
قزلی به کتاب «جای پای جلال» نیز اشاره کرد و گفت: کتاب «جای پای جلال» کمکم و به تدریج در خبرگزاری مهر منتشر شده بود و حالا به صورت مستقل چاپ شده و فکر کنم هفته بعد رونمایی خواهد شد.
*بعد از شش سال امسال برنده جایزه جلال خواهیم داشت
وی همچنین از ایجاد تغییرات در جایزه جلال خبر داد و گفت: در حال بازنگری در آییننامه جلال هستیم و اگر این بازنگری صورت بگیرد، تغییرات پیشنهادی را ارائه میکنیم و سعی میکنیم امسال پس از شش دوره برنده جایزه جلال داشته باشیم.
*شعر انقلاب اسلامی، جدا از فضای شعر امروز نیست
در ادامه این مراسم محمدتقی قشقایی در این برنامه رادیویی حاضر شد و گفت: «ایل به کوچکش میارزد» سومین اثر بنده است که در حال و هوای شهرستان ورامین و در قالب اجتماعی و عاشقانه سروده شده است.
وی افزود: شعر انقلاب اسلامی جریانی جدا از فضای شعر امروز نیست. تمام انقلابها دارای اندیشهها و تفکرات روز هستند و شعر نیز در دل این انقلاب نشو و نمو مییابد و مردم نیز با توجه به این اتفاقات و آرمانها شعر میسرایند.
صاحب کتاب «ایل به کوچش میارزد» گفت: «خلفی چنارها» اولین اثر بنده است که در سال 89 به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شده است که حال و هوای روستاهای ورامین است و کتاب اخیر نیز ادامه همان حال و هوا است، البته در کتاب سوم قالب اشعار به صورت آزاد سروده شده بود.
وی در پایان گفت: امروز ما دچار چند دسته شعر هستیم. عدهای که دچار سطحینگری شده و با یک موج و سیلاب از صحنه کنار میروند. گروه دیگر گروهی هستند که ریشهها را میشناسند و شعر قوی دارند و مانند یک درخت قدرتمند هستند و جوانانی که وارد این عرصه شعر میشوند حتما از ماندگاری برخوردار خواهند بود هر چند ممکن است با سرعت کمتری رشد کنند.
*حوزه هنری به طنز فخیم رسیده است
ناصر فیض شاعر و طنز پرداز در ادامه این برنامه رادیویی گفت: با توجه به انقلاب اسلامی که یک حرکت عظیم مردمی و اجتماعی بود، نباید از جنبههای فرهنگی این انقلاب نیز چشم پوشید. تأسیس فضایی انقلابی به نام حوزه هنری که در حقیقت عملیاتی شدن شعارهای انقلاب اسلامی است قابل توجه است. دفتر طنز حوزه هنری یکی از نقاطی است که محل تحقق شعارهای انقلاب اسلامی است زیرا طنز ورطهای است که سقوط در آن وجود دارد و باید نگاههای اخلاقی و سیاسی نیز مورد توجه باشد و باید به مسائل گوناگون توجه شود.
وی افزود: البته اگر بگوییم که در طنز به قله رسیدهایم حرف اشتباهی است ولی سعی شده تا یک اشتباه دوباره تکرار نشود. در این سالها به شهرستانها سفر کردهایم و شعرا و استعدادهای شعر طنز را شناسایی کردهایم و امروز حوزه هنری توانسته به یک طنز فخیم برسد و امروز طنزی که در حوزه هنری در حال شکل گرفتن است با طنزی که در برخی جاها وجود دارد متفاوت است و طنزی در مقیاس جمهوری اسلامی شکل گرفته است.
*اگر شعرت را جلوی خانوادهات میخوانی آن را در جمع بخوان
خالق «فیضبوک» در مورد اشعاری که در برنامه «در حلقه رندان» خوانده میشود گفت: قطعا سعی میکنیم در برنامههای طنز از افرادی استفاده کنیم که آثارشان را بشناسیم و سعی میکنیم از افرادی که قبلا آثارشان دیده نشده و دارای نکته است خواهش میکنیم که اشعارشان را قرائت نکنند و به شاعر میگوییم اگر طنزت را جلوی خواهر و مادر و خانوادهات میخوانی بیا در جمع بخوان و اگر احیانا اشتباهی رخ دهد از حضار عذرخواهی میکنیم و با طنز به آن فرد میفهمانیم که کار اشتباهی کرده است.
فیض در ادامه گفت: شاعر طنزپرداز باید نکتهسنج باشد و موقعیتها را بشناسد و دوستان باید خط قرمزها را بشناسند و از آنها عدول نکند.
*همیشه از کار اجرایی ترسیدهام
مدیر دفتر طنز حوزه هنری گفت: همیشه از کار اجرایی ترسیدم و از روز اول از این کار حذر داشتهام و سعی کردهام خودم را مجبور به نوشتن کنم و دوستان فکر نکنند که اگر دست به قلم میبرند حتما باید شاهکار خلق کنند بلکه شاهکارها استثنا هستند و خالق اثری ممکن است یک کارش شاهکار باشد.