گروه جنگ نرم مشرق- 20 اکتبر امسال، "سرنا شیم" خبرنگار آمریکایی قرار بود در برنامه "گوینگ آندر گراوند" ظاهر شود تا درخصوص وضعیت شهر مرزی کوبانی در سوریه گزارش دهد. گزارشهای پایانی او در اینباره بود که نیروهای داعش بهوسیله کامیونهایی که برچسب "سازمان جهانی غذا" و سایر نهادهای غیردولتی داشتند، از مرزهای ترکیه وارد سوریه شدند. این گزارشها نشان میداد که در طول این مدت، نیروهای متعلق به ترکیه یکی از همپیمانان ناتو، به داعش کمک کردهاند. روز 19 اکتبر ناگهان خبر رسید که "سرنا شیم" مرده است. بنا به گزارش رسمی که از سوی پلیس محلی منتشر شد، سرنا داشت به هتل محل اقامتش در شهر "سوروک" بازمیگشت که خودرویش با یک کامیون حمل سیمان شاخبهشاخ شده و این تصادف منجر به مجروح شدن راننده و مرگ خودش میشود.
اظهارات سرنا در گزارش پایانیاش بدین شرح است: "باورم نمیشود که اتهام جاسوسی به من زدهاند. حتی به ذهنم رسیده که شخصاً به سازمان اطلاعات ترکیه بروم، چونکه چیزی برای مخفی کردن ندارم و چیزی به جز کارم انجام ندادهام و این موضوع را میخواهم به گوششان برسانم. اما کمی نگرانم، چراکه همانطورکه بینندهها میدانند گروه "گزارشگران بدون مرز"، ترکیه را بزرگترین زندان خبرنگاران اعلام کرده است. همین است که کمی از اقدام آنها علیه خودم دچار هراس شدهام."
"فاطمه" خواهر "سرنا شیم"
سرنا دو فرزند داشت و هنوز خانوادهاش باور نمیکند که این تصادف، یک تصادف طبیعی بوده است. در همین خصوص، با "فاطمه" خواهر سرنا درخصوص این مرگ مشکوک مصاحبهای انجام شده است که متن آن به شرح زیر است:
آیا فکر میکنید سازمان اطلاعات ترکیه در مرگ خواهرتان نقش داشته است؟
بله، آنها دخالت داشتهاند، صددرصد دخالت داشتهاند. هر سازمان یا دولتی که با داعش مرتبط است نیز در "قتل" خواهرم نقش داشته است.
بااینحال، گزارش رسمی دولت ترکیه از این تصادف میگوید مسئولیت آن بر عهده پسرعمویتان است.
من با این گزارش مخالفم، چراکه وقتی خودم در ترکیه بودم، هیچ نوع اطلاعاتی از دولت ترکیه به من داده نشد. همچنین، اطلاعاتی که دولت ترکیه میدهد صحیح نیست. شما تصور کنید! راننده کامیون اصلاً ترمز نکرده است و حتی پس از زیر گرفتن خواهر من نیز به مسیرش ادامه داده است. هیچ تصویری از خواهر من در خودرو نیست. بعداً گفتند که راننده کامیون را در یک بزرگراه سهبانده یکطرفه دستگیر کردهاند. همین است که باورش برای من دشوار است. تنها مطلب درست در این گزارش، این است که پسرعموی من راننده خودرو است.
ترکیه تا چه حد سرنا را تهدید کرده است؟
این تهدید بسیار جدی بوده است. همان وقت که سرنا فهمید مأموران اطلاعاتی ترکیه در شهر "حتای" دنبال او میگردند، با من تماس گرفت. از من خواست به او بگویم در این موقعیت چکار میتواند کند. بعد از این اتفاق، یک ویدیو روی اینترنت منتشر کرد و ماجرای این اتفاق را شرح داد.
به نظر میرسد رسانههای غربی این خبر را پوشش نمیدهند، که مسئله عجیبی است، چرا که خواهر شما یک شهروند آمریکایی بود. شما دلیل این کار را چه میدانید؟
بله، خواهرم شهروند آمریکا بود. واقعاً آدم شوکه میشود وقتی میبیند رسانههای غربی نهتنها داستان "سرنا" را پوشش نمیدهند، حتی تسلیتی هم به ما نمیگویند.
واکنش دولت آمریکا درخصوص مرگ این شهروندش چه بوده است؟
بههیچوجه هیچ واکنشی نشان ندادهاند. نهتنها هیچ واکنشی نشان ندادند، بلکه هیچ کمکی هم به ما نکردند. تسلیت هم نگفتند و نمیدانستند سرنا کجای ترکیه بود. یک هفته بعد از اینکه خواهرم را به بیروت بردند، تازه از دامادمان پرسیدند آیا هنوز سرنا در خاک ترکیه است یا نه.
به نظر شما چرا دولت آمریکا در اینباره سکوت اختار کرده است؟
دلیل سکوت محض آنها این است که دقیقاً از پشت پرده باخبرند. چراکه سرنا در طول سالیان، اطلاعات مهمی از داعش جمعآوری کرده بود.
آیا دولت آمریکا به شما کمکی کرد؟
خیر. هیچ کمکی به ما نکرد. گفتنش خیلی سخت است، ولی دولت کشوری که در آن زندگی میکنیم هیچ پیام حمایتی یا تسلیتی به ما نداد. این در حالی است که دعوت و تسلیتهایی از دیگر کشورها داشتیم.
شما و خانوادهتان برای اجرای عدالت در حق سرنا چه کارهایی کردهاید؟
برای انتشار واقعیت، به کمک دیگران احتیاج داریم. تنها چیزی که الآن در دستمان است شبکههای اجتماعی است. افراد زیادی از سراسر جهان از ما حمایت کرده و دست یاری به ما دادهاند.
سرنا از اتهامات و تهدیدات نسبت به خودش خبر داده بود. چرا ترکیه دستگیرش نکرد و تصمیم به قتل او گرفت؟
تنها دلیلی که او را دستگیر نکردند این بود که سرنا همیشه در صحنه بود و حتی تا لحظه مرگش دنبالش میگشتند.
اگر صحبتی در انتها دارید بفرمایید.
از قرار معلوم، دولت آمریکا خودش را از ماجرای قتل خواهرم کنار کشیده است. تنها پرونده مرگی که توسط واشنگتن بررسی نشده، پرونده سرنا است. خود سرنا در آخرین صدایی که از او در دست داریم، همه چیز را گفته است: "مامان، کشته شدن است که مرا میترساند. زندان رفتن سخت هست، اما ترسناک نیست. چند ماه، 10 سال، 20 سال، در زندان بههرحال میگذرد."