کشورهای حوزه خلیجفارس
پیشینه: اظهارات رسمی مقامات کشورهای حوزه خلیجفارس ـ به ویژه مقامات عربستان و امارات ـ نشان میدهند که این کشورها به طور جمعی از دورنمای یک ایران مسلح به تسلیحات هستهای هراس دارند؛ آنها از افزایش قدرت ایران میترسند و نگران عواقب منفی ناشی از حمله احتمالی آمریکا یا اسرائیل بر علیه ایران هستند. کشورهای حوزه خلیجفارس شاید بیش از هر چیزی از احتمال رفع تنشهای میان آمریکا و ایران هراس دارند، زیرا این امر به باور بسیاری باعث میشود کشورهای مذکور در برابر فشارهای ایران آسیب پذیر گردند. چند تن از همکارانی که در نگارش این گزارش شرکت داشتهاند بر این باورند که کشورهای حوزه خلیجفارس اساساً در قالب یک گروه به تهدید ایران واکنش نشان میدهند.
مطمئناً این ترس و نگرانیها تا حدودی بر منطقه خلیجفارس حاکم هستند. اما اجماع بر سر ماهیت تهدیدات ایران و به ویژه چگونگی مقابله با این تهدیدات همواره از آنچه در ظاهر به نظر میرسد دشوارتر بوده است. کشورهای کوچکتر حوزه خلیجفارس مدتهای مدیدی است که سیاستی مرکب از روابط محتاطانه، ایجاد محدودیت، و رویارویی در قبال ایران اتخاذ کردهاند. سیاست این کشورها از بسیاری جهات از همان مانور دیپلماتیک کلاسیک تبعیت میکند که کشورهای کوچک محصور شده توسط همسایگان بزرگتر اتخاذ میکنند. کشورهای سلطنتی حوزه خلیجفارس از پیوندهای جغرافیایی، تاریخی، سیاسی، و حتی قومی با ایران برخوردارند و ارتباط آنها با ایران به گونهای است که تلاشهای عربستان جهت ایجاد یک بلوک ضد ایرانی در منطقه با سردرگمی مواجه گردیدهاند.
با اینکه اختلافات میان شیعه و سنی (و اعراب و پارسیها) را نباید در منطقه خلیجفارس دستکم گرفت، اما این اختلافات نباید بر این واقعیت سایه افکنند که دیگر عوامل نیز میتوانند روابط میان ایران و کشورهای حوزه خلیجفارس را به سمت روابط غیرایدئولوژیک سوق دهند ـ دو مورد از برجستهترین عوامل از این نوع عبارتاند از تهدید مشترک ناشی از افراط گرایی سنی که در قالب گروه داعش نمود یافته است و فرصتهای اقتصادی که از فروکش کردن تنش مربوط به بحران هستهای نشأت میگیرند.
دیدگاه ایران نسبت به کشورهای حوزه خلیجفارس
مصلحتگرایان نزدیک به روحانی بر این باورند که حصول یک توافق هستهای میتواند فضای بیشتری برای تعامل اقتصادی و سیاسی ایران با کشورهای کوچکتر منطقه ایجاد کند و این کشورها را از آغوش عربستان و آمریکا دور سازد. این دیدگاه مبتنی بر الگوی قدیمی ایران است که در قالب آن تهران تلاش میکند به جای برقراری رابطه با شورای همکاری خلیج [فارس] (که متشکل از بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان، و امارات است) از اختلافات میان این کشورها بهرهبرداری کرده و به صورت جداگانه با هر یک از آنها رابطه برقرار کند. رهبران ایران از اختلافات آشکار در میان اعضای شورای همکاری خلیج [فارس] بر سر ایجاد یک اتحاد فراگیرتر استقبال میکنند. میانهروهای ایران حتی در ارتباط با عربستان هم تلاش کردهاند حداقل در ظاهر هم که شده به این کشور نزدیک شوند.
پیوندهای فرقهای نقش عمدهای در راهبرد ایران در قبال منطقه خلیجفارس ایفا نمیکند
ایران تلاش کرده است تا نقش فرقه گرایی را در راهبرد خویش کم اهمیت جلوه دهد و در دهه 1990 از تلاش جهت صدور انقلاب خویش به دیگر گشورهای حوزه خلیجفارس دست برداشت. فعالان شیعی منطقه نیز از دولت ایران فاصله گرفتند حتی علیرغم اینکه پیوند خود با روحانیون ایرانی را حفظ کردهاند. در حال حاضر تنها از نخبگانی که از علمای شیعه ایران تبعیت میکنند و آیتالله خامنهای را مرجع مذهبی خود میدانند حمایت محدودی صورت میگیرد. ایران آنگونه که نیروی قدس از شبه نظامیان شیعه در عراق، سوریه، و لبنان حمایت میکند از فعالیتهای شیعه در کشورهای حوزه خلیجفارس حمایت چندانی به عمل نمیآورد.
تاثیرات برنامه اقدام مشترک
برنامه اقدام مشترک که در سال 2013 منعقد گردید منجر به این شد که بسیاری از کشورهای کوچکتر حوزه خلیجفارس دیپلماسی خود را تعدیل کرده و در راستای تقویت فعالیتهای تجاری، کاهش تنشهای نظامی، و خنثی ساختن سلطه عربستان تلاش کنند. مصلحتگرایان در ایران نیز به نوبه خود معتقدند که برنامه اقدام مشترک ممکن است به دور جدیدی از شکل گیری روابط اقتصادی منجر شود. با این حال، بسیاری از طرفداران آیتالله خامنهای همچنان به جهان بینی خود شاخ و برگ میدهند. این جهان بینی کشورهای حوزه خلیجفارس را با «استکبار» آمریکا یکی میداند و آنها را خط مقدم راهبرد محاصره امپریالیستی آمریکا قلمداد میکند.
روابط متغیر با ایران
کشورهای سلطنتی حوزه خلیجفارس روابط متفاوتی با ایران دارند ـ رویکرد این کشورها در قبال ایران عبارت است از عدم پذیرش (عربستان و بحرین)، احساسات متضاد به همراه نگرانیهای واقعی (امارات و کویت)، و تعامل گزینشی (قطر و عمان). تمایل عمان و قطر (و تا حد کمتری امارات و کویت) به از سرگیری محتاطانه روابط دیپلماتیک و اقتصادی با ایران به کاهش تنشها کمک میکند. با این حال، گشایشهای جداگانه کشورهای حوزه خلیجفارس در قبال ایران و بیاعتمادی سنتی آنها نسبت به عربستان باعث پیچیدهتر شدن تلاشهای آمریکا شدهاند.
بحرین
بحرین (با جمعیت 3/1 میلیون نفری) تنها کشور حوزه خلیجفارس است که در آن فرقه گرایی هم در قالب راهبرد حاکم و هم در ابعاد زندگی سیاسی عمیقاً ریشه دوانده است. شیعیان بحرین که 70 درصد کل جمعیت کشور را تشکیل میدهند سالهاست که یک طبقه محروم قلمداد گردیده و به طور سیستماتیک از بخشهای کلیدی سیاست کنار گذاشته شدهاند. پیوندهای طولانی مدت سیاسی، اقتصادی، و خانوادگی میان آلسعود و آلخلیفه نیز از اهمیت حیاتی برخوردار بوده است.
امارات متحده عربی
موضع امارات از برخی جهات عموماً با موضع عربستان همسویی دارد: مقامات امارات مدتهاست درباره دخالت ایران در امور اعراب هشدار میدهند، قدرت دفاعی خود را با همکاری ارتش آمریکا تقویت کردهاند، و در محافل خصوصی از حمله نظامی به ایران حمایت کردهاند. امارات (که دارای 2/9 میلیون نفر جمعیت است) به همراه ریاض در زمینه تلاش جهت کاستن از میزان نفوذ ایران پیشرو بوده است. امارات و عربستان هر دو در بحرین مداخله کرده و به زعم خودشان شبکههای حزبالله که از حمایت ایران برخوردارند را از این کشور بیرون راندهاند. مقامات امارات مدعیاند ایران در چند اقدام تروریستی یا جرائم مرتبط با تروریسم دست داشته است. به علاوه، روابط میان ایران و امارات مدتهاست که به خاطر مشاجره بر سر سه جزیره واقع در خلیجفارس (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) با تنش همراه بوده است. ایران این سه جزیره را در سال 1971 از شیخنشین شارجه جدا کرد.
در میان شیخنشینهای امارات نیز تفاوتهایی در این زمینه وجود دارد. دوبی در مقایسه با ابوظبی از رویکرد مقابلهای ملایمتری برخوردار است، زیرا خانوادههای بازرگانان ایرانی نقش برجستهای در زندگی سیاسی و اقتصادی این شیخنشین ایفا میکنند. امارات در رابطه با مساله هستهای ایران عموماً از خطمشی عربستان تبعیت کرده است، با این وجود، امارات راه خود را از عربستان جدا کرد و اولین کشور واقع در منطقه خلیجفارس بود که از برنامه اقدام مشترک حمایت کرد. در واقع، وجود روابط بازرگانی قوی میان ایران و امارات باعث شد تا بلافاصله پس از حصول تواق هستهای در ماه نوامبر رئیس بانک مرکزی امارات نقشه راه خود جهت بهبود روابط تجاری با ایران را اعلام کرده و خواستار برداشته شدن تحریمها شود.
کویت
کویت (که دارای 25/3 نفر جمعیت است) همچون امارات از سیاستهای متضادی در قبال ایران برخوردار است. رویکرد کویت در قبال ایران از یک سو بر مبنای این موارد شکل میگیرد: میراث فعالیتهای انقلابی ایران در داخل کویت؛ اقلیت شیعه کشور که حائز اهمیت هستند؛ نفوذ عربستان؛ میزبانی کویت از نیروهای نظامی آمریکا؛ و مشاجره طولانی مدت بر سر فعالیتهای ایران در زمینه حفر چاه در میدان گازی دورا که میان کویت و عربستان مشترک است. مقامات ارشد کویت اخیراً در زمینه بهبود روابط با ایران ابراز تمایل کردهاند و با توجه به پیوندهای تاریخی بازارگانان شیعه کویت با ایران از خصومت میان این دو کشور کاسته شده است. از آنجا که نمایندگان شیعه پارلمان کویت مخالف دخالت در بحرین بودند این کشور در مداخله نظامی در بحرین به رهبری عربستان شرکت نکرد.
کویت در رابطه با مساله هستهای ایران موضع خوشبینانه و در عین حال محتاطانهای اتخاذ کرده است. مقامات این کشور بارها بر نیاز به اتخاذ تدابیر حفاظتی بیشتر در نیروگاه اتمی بوشهر تاکید کردهاند، زیرا نگران نشت مواد هستهای یا وقوع حوادث فاجعهبار در این نیروگاه هستند. پایتخت کویت در نزدیکی مرز ایران قرار دارد و هرگونه حادثه در نیروگاه هستهای بوشهر میتواند تبعات مخربی بر این شهر داشته باشد.
قطر
بسیاری از اقدامات حمایتی قطر در ارتباط با ایران به نظر در راستای جلوگیری از نفوذ همسایه بزرگ و سلطهگر، یعنی عربستان، صورت گرفتهاند. قطر در این راستا میان کشورهای عربی رقیب اجماع ایجاد کرده است. قطر (که دارای 1/2 میلیون نفر جمعیت است) همچنین یک سیاست مستقل اتخاذ کرده و در راستای میانجیگری در منازعههای موجود در خارج از منطقه خلیجفارس، به ویژه در لبنان، با ایران همکاری کرده است. این کشور جایگاه ایران را نه به عنوان یک «دشمن» بلکه به عنوان یک «همسایه» به رسمیت میشناسد و در عین حال از نیروهای مخالف اسد در سوریه و از حماس در غزه حمایت میکند.
عربستان به مدت بیش از یک سال اقدامات قطر را تحت الشعاع قرار داد و در این راستا از مخالفان حکومت سوریه حمایت به عمل آورده و زمینه کنار زدن اخوانالمسلمین را در مصر فراهم کرد. اخوانالمسملین از حمایت قطر برخوردار است. ریاض همچنین برای اینکه قطر را وادار سازد روابط خود را با اخوانالمسلمین قطع کند این کشور را به محاصره زمینی و دریایی تهدید کرد. در نتیجه، شیخ تمیم امیر جوان قطر متوجه گردید که امکان مانور زیادی ندارد. وی اکنون تلاش میکند تا از حمایت کشور خویش از گروههای اسلامگرا کاسته و با عربستان آشتی کند. حتی در آن صورت هم دوحه همچنان تلاش خواهد کرد تا در ارتباط با ایران میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج [فارس] اجماع ایجاد کند که این امر برخلاف خطمشی عربستان است.
عمان
عمان (که دارای 3/3 میلیون نفر جمعیت است) با توجه به پیشینه تاریخی روابط خویش با تهران و همچنین به خاطر ساختار جغرافیایی و دموگرافیکش از یک سیاست خارجی مستقل از دیگر کشورهای منطقه خلیجفارس تبعیت میکند. این کشور در راستای ایجاد موازنه در برابر رویکرد سلطهگرانه عربستان به حمایتهای حامی خویش در خارج از شورای همکاری خلیج [فارس]، یعنی ایران، متکی است. در دهه 1970 و در دوران حکومت شاه این کمکهای نظامی ایران بود که عمان را قادر ساختند به منازعه با یمن جنوبی خاتمه دهد. عمان به میزان 50 درصد تحت تأثیر و نفوذ عبادیها قرار دارد. عبادی شاخهای از اسلام است که نه سنی محسوب میشود نه شیعه. عمان اخیراً پیشنهاد عربستان جهت ایجاد یک اتحاد قدرتمندتر میان کشورهای حوزه خلیجفارس را رد کرد.
یکی از مقامات سابق عمان گفته است: «بمب هستهای واقعی در منطقه وهابیت تحت حمایت عربستان است.»
استنباط عمان از برنامه هستهای ایران با استنباط دیگر کشورهای حوزه خلیجفارس کاملاً در تضاد است. یکی از فرماندهان بازنشسته نیروی هوایی عمان در این رابطه این سؤال را مطرح کرد که «چرا ما باید فکر کنیم بمب هستهای ایران از بمب هستهای پاکستان خطرناکتر است؟» یکی دیگر از مقامات سابق این کشور نیز در این باره گفته است: «بمب هستهای واقعی در منطقه وهابیت تحت حمایت عربستان است.» عمان در زمینه برگزاری و میزبانی گفتگوهای محرمانه میان ایران و آمریکا در سال 2013 نقشی کلیدی ایفا کرد و به دنبال آن است که نقش خود را به عنوان یک میانجی منطقهای گسترش دهد.
روابط اقتصادی ایران با عمان قویتر از روابط اقتصادی این کشور با دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج [فارس] است و میزان سرمایه گذاریهای ایران در عمان از زمان حصول برنامه اقدام مشترک به سرعت افزایش است. دو کشور اخیراً بر سر ایجاد یک خط لوله گازی، اجرای طرحهای اشتغال دوجانبه، و تبادل آموزشهای شغلی به توافق رسیدهاند. در رابطه با موضوعات نظامی نیز همکاریهای نظامی میان ایران و عمان قویتر از هرگونه همکاری نظامی در دیگر نقاط خلیجفارس است: کمیته مشترک نظامی ایران ـ عمان به طور مرتب تشکیل جلسه میدهد و به بحث درباره موضوعات دفاعی میپردازد.
فرقه گرایی
تنشهای میان شیعه و سنی در منطقه خلیجفارس از پیچیدگیهایی برخوردارند و اساساً تنشهایی محلی هستند که در قالب پیشینه سیاسی کشورهای منطقه نمود یافتهاند. عدم دسترسی برابر شیعیان به نهادهای سیاسی و اقتصادی در سرتاسر منطقه، تبعیض رسمی و نیمه رسمی، و عدم نمایندگی شیعیان در نهادهای حکومتی بر هویت فرقهای منطقه تأثیر گذاشتهاند. به حاشیه راندن شیعیان عملاً در همه حوزهها مشاهده میگردد.
شکل گیری رویکرد کشورهای منطقه خلیجفارس بر مبنای انقلاب ایران
بسیاری از رهبران منطقه خاورمیانه همچنان فعالیتهای شیعیان محلی را از دریچه انقلاب ایران مورد ارزیابی قرار میدهند. آنها همچنین به شدت از دخالتهای ایران بیزارند. به تصویر کشیدن معترضان شیعه به عنوان افرادی که از حمایت ایران برخوردارند باعث میشود تا این معترضان مشروعیت خود را از دست دهند و در نتیجه از احتمال همکاری میان شیعیان و اصلاح طلبان سنی نیز کاسته میشود. اگرچه این راهبرد یک راهبرد عمدتاً داخلی است اما سیاستهای کشورهای حوزه خلیجفارس در قبال ایران را نیز محدود میسازد.[1] برعکس، اصلاحات هماهنگ در داخل باعث میشود تا نگرانیهای کشورهای حوزه خلیجفارس درباره دخالت ایران کاهش یابد و فضای بیشتری جهت دیپلماسی سازنده ایجاد شود. اشتباه است اگر عامل پیچیده اختلافات تاریخی میان اعراب و پارسیها نادیده گرفته شود. تمرکز بر اختلافات میان شیعه و سنی باعث شده است تا این عامل از دیدهها پنهان بماند.
تداوم اختلاف نظر بر سر حضور آمریکا در منطقه
تفاوت در اولویتهای کشورهای منطقه در زمینه رابطه با
آمریکا در کانون تکاپوی میان ایران ـ کشورهای خلیج قارس ـ و آمریکا قرار دارد: ایران
به آمریکا اعتماد ندارد و از آنجا که آمریکا را مصمم به «تغییر رژیم» در
ایران میداند از این کشور میترسد و خواهان این است که منطقه را ترک کند. با این
وجود، کشورهای عرب منطقه خلیجفارس نیز احساس مشابهی نسبت به ایران دارند و به
همین خاطر خواهان تداوم حضور آمریکا در منطقه هستند. توافق هستهای باعث نخواهد
شد که از اشتیاق کشورهای منطقه جهت برخورداری از یک حامی بیرونی کاسته شود.
کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس خواهان تداوم حضور آمریکا در منطقه هستند.
توافق هستهای در واقع باعث تقویت چنین میل و اشتیاقی میشود، زیرا کشورهای منطقه از این میترسند که توافق باعث رفع موانعی شود که آمریکا بر سر راه گسترش نفوذ ایران در منطقه قرار داده است. این امر به ویژه در مورد عربستان، بحرین و امارات صادق است که خطمشی تندتری در قبال ایران اتخاذ کردهاند. در عین حال، عمان، قطر، و احتمالاً کویت میان همکاری با آمریکا و تعامل با ایران موازنه ایجاد خواهند کرد.
توصیههایی در رابطه با سیاست آمریکا
آمریکا همواره باید به نیازهای امنیتی و نگرانیهای کشورهای منطقه خلیجفارس توجه کند، اما در عین حال باید این موضوع را درک کند که چنین چیزی ممکن است باعث از بین رفتن فرصت تعامل با ایران شود آنهم تا آن حد که شاید در راستای رفع نگرانیهای کشورهای منطقه مجبور به استقرار نیروهای نظامی خویش در منطقه شود. حل و فصل چنین تنگناهایی به رویکرد آمریکا و همچنین سیاستهای جدید ایران بستگی دارد.
اقدامات آمریکا در کوتاه مدت
آمریکا باید با وزارتخانههای امور خارجه و دفاع کشورهای منطقه خلیجفارس تعامل بیتشری داشته باشد و این کشورها را به اتخاذ یک رویکرد هماهنگ در قبال مسائل منطقهای تشویق کند.[2] آمریکا همچنین باید مبنای کار خود را بر روی اقدامات نظامی مشترک و موفقیت آمیز میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج [فارس] قرار دهد. از جمله این اقدامات میتوان به دفاع دریایی و مقابله با راهزنان دریایی اشاره کرد که هر دو با هزینههای سیاسی نسبتاً پایین توأم هستند. این کشور در عین حال که روابط میان برخی از کشورهای منطقه ـ امارات، عمان، قطر، و احتمالاً کویت ـ را استحکام میبخشد همچنین میتواند به تماس با ایران در زمینه امنیت خلیجفارس ادامه دهد.[3] کشورهای منطقه خلیجفارس شاید در راستای ایجاد یک سیستم دفاع موشکی جامعتر کمکهای بیشتری از آمریکا طلب کنند و همان راهی را پیش بگیرند که در آمریکا و اسرائیل در روابط خویش پیش گرفتهاند.
راهبرد آمریکا در بلند مدت
آمریکا و متحدانش در اروپا و خلیجفارس باید در برنامه ریزیهای خود برای آینده ایران را نیز مدنظر قرار دهند. پیش بینیها درباره اقدامات ایران در منطقه چندان خوشایند نیستند، اما تهران ممکن است به دنبال ارتقای سطح همکاریهای دوجانبه و منطقهای باشد. علائم چنین چیزی پیشاپیش پدیدار گردیدهاند. از سوی دیگر، اگر ایران از فرصتهای جدید بهره گرفته و در قالب اقدامات مستقیم و مخفی بر نفوذ خود در منطقه بیافزاید و بیش از پیش در منطقه دودستگی ایجاد کند در آن صورت آمریکا باید حتی حمایت بیشتری از منطقه به عمل آورد. آمریکا باید از هرگونه گشایشی که ممکن است به دنبال حصول توافق هستهای ایجاد شود بهره گرفته و روابط خود را با جمهوری اسلامی به گونهای توسعه دهد که نگرانی کشورهای منطقه برطرف شده و در عین حال امنیت جمعی، توسعه اقتصادی، و وضعیت حاکمیت و حقوق بشر نیز در منطقه ارتقا یابد.
ارتقای اصلاحات
کشورهای حوزه خلیجفارس از قابلیتهای نظامی ایران به ویژه نیروی دریایی و زرادخانه موشکهای بالستیک این کشور هراس دارند؛ اما تهدید واقعی برای آنها در حقیقت یک تهدید ایدئولوژیکی است. حکام منطقه بر این باورند که ایران مصصم است با سوءاستفاده از بخشهایی از شهروندان ناراضیشان نظام سیاسی آنها را سرنگون سازد. یکی از راههای برطرف کردن این چالش انجام اصلاحات داخلی است. اصلاحات میتواند از تأثیر ایران بر امور داخلی کشورهای منطقه بکاهد. در حال حاضر پادشاهان و حکام خودکامه منطقه محتاطانه ایران را تحت نظر دارند، ایرانی که همچنان نماد یک انقلاب مردمی و شیعی است. اقدام آمریکا مبنی بر تشویق کشورهای منطقه به انجام اصلاحات در عین حال که اقدام مطلوبی به شمار میرود اما دردسرآفرین نیز است.
ادامه دارد...
[1] For context on sectarianism’s local roots and the use of sectarianism as a ruling strategy, see Frederic Wehrey, Sectarian Politics in the Gulf: From the Iraq War to the Arab Uprisings, New York: Columbia University Press, 2013; and Toby Matthiesen, Sectarian Gulf: Saudi Arabia, Bahrain and the Arab Spring that Wasn’t, Stanford: Stanford University Press, 2013.
[2] A GCC–U.S. Strategic Cooperation Forum was created on March 31, 2012, and subsequent ministerial meetings were held on October 1, 2012, and September 26, 2013. The September 2013 meeting of the Strategic Cooperation Forum saw the formation of a joint U.S.–GCC Security Committee to address issues related to counter-terrorism and border security. U.S. Department of State, "Joint Communique from the Second Ministerial Meeting for the US-GCC Strategic Cooperation Forum,” October 1, 2012, http://www.state.gov/r/pa/prs/ps/2012/10/198516.htm.
[3] See Frederic Wehrey, "A New U.S. Approach to Gulf Security,” Policy Outlook, March 10, 2014. http://carnegieendowment.org/2014/03/10/new-u.s.-approach-to-gulf-security/h30d.