"فرانسوا اولاند" رئیسجمهوری فرانسه پس از حمله این افراد نقابدار با کلاشنیکف در روز چهارشنبه (17 دی ماه) این حادثه را "بیشک تروریستی" خواند. از همان لحظه این پرسش مطرح شد که وی برای رفع چه تردیدهایی، با این قاطعیت حادثه را تروریستی توصیف کرده است. واقعیت این است که حمله دو مرد نقابدار مسلح به کلاشنیکف و حتی مطابق برخی ادعاها آرپیجی[1] به ساختمانی در قلب پاریس که با دوربینهای مداربسته و نیروهای حراست حفاظت میشود، از ابتدا هم به آسانی قابلباور نبود. آنچه در روزهای بعد، از ابعاد ماجرا آشکار شد به جای آنکه از این جنبههای معماگونه بکاهد بر آنها افزود.
عاملان ادعایی حمله روز چهارشنبه به دفتر هفتهنامه شارلیابدو به گفته كارشناسان و تحلیلگران افرادی با آموزشهای حرفهای نظامی بودند. به عنوان مثال، "مایکل مورل" از مدیران سابق سازمان سیا چهارشنبه هفته گذشته در مصاحبهای با شبکه خبری "سیبیاس نیوز" گفت که آرایش گلولههای نظامی شلیک شده و اصابت کرده توسط آنها به شیشههای یک خودرو نشانهای آشکار از آموزشهای نظامی آنهاست.[2]
حوادث تیراندازی و گروگانگیری در روزهای بعد هم در مناطق دیگر شهر پاریس ادامه یافت. روز پنجشنبه 8 ژانویه رسانههای فرانسه از یك حادثه گروگانگیری و تیراندازی جداگانه در فروشگاهی در شمال شرق پاریس خبر دادند. عامل ادعایی این حمله فردی به نام "امدی کولیبالی" اعلام و ادعا شد كه وی با حمله به این فروشگاه یهودی و به گروگان گرفتن شماری، از برادران كواشی اعلام حمایت كرده و خواستار آزادی آنها شده است.
روایتهای رسمی حاكی است سعید كواشی و شریف كواشی روز جمعه پس از گریختن از دفتر مجله به چاپخانهای در 35 كیلومتری شهر پاریس پناه بردند و یك نفر را گروگان گرفتند. سرانجام با یورش مأموران به چاپخانه این دو برادر كشته شدند. کولیبالی كه عامل گروگانگیری فروشگاه یهودی بود نیز در یك یورش جداگانه كشته شد.
نهادهای رسمی و رسانههای غربی بلافاصله بعد از آغاز حملات پاریس تلاش كردهاند انگیزههای عاملان حمله را به انتقامجویی از چاپ مطالب و تصاویر موهن به پیامبر اسلام (ص) نسبت دهند. اما تناقضهای بسیار در این روایتها موجب شد تئوری نیرومند دیگری كه لحظه به لحظه بر شواهدش افزوده میشود، ماجراهای پاریس را مورد دیگری از "عملیات پرچم دروغین" برخی دولتها و رژیمها بداند.
عملیات پرچم دروغین به دستهای از اقدامات مخفیانه گفته میشود که طوری طراحی میشوند که گروهها، سازمانها یا دولتهایی غیر از عاملان اصلی، انجام دهنده آنها به نظر برسند.[3] شبهات در روایتهای دولتی و رسانههای غربی از حملات پاریس درست از روزهای اول ماجرا آغاز شد.
"تروریستهای" حرفهای با اشتباهات کودکانه
اولین خبر بحثانگیز، یک روز بعد از حادثه تیراندازی و گروگانگیری روز چهارشنبه اعلام شد: یکی از دو فرد مظنون به انجام عملیات تیراندازی از روی کارت شناسایی خود که در خودرویی در نزدیکی صحنه جرم جا گذاشته بود شناسایی شد.[4] تبحر "سعید کواشی" و برادرش"شریف کواشی" در اجرای عملیات حمله به دفتر هفتهنامه "شارلیابدو" طوری بود که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران نظامی را به این نتیجه رساند که آنها دورههای پیشرفته آموزش نظامی گذراندهاند،[5] اما مشکلی که وجود داشت این بود که این تحلیلگران اکنون باید باور کنند که این "تروریستهای کارآزموده" اشتباهی مرتکب شدهاند که معمولیترین مجرمان آن را رعایت میکنند: بردن کارت شناسایی به صحنه جرم و بعد جاگذاشتن آن.
سعید و شریف كواشی عاملان ادعایی حمله به دفتر نشریه شارلیابدو
برای برخی از کارشناسان مسائل بینالملل مانند "تیری میسان" نویسنده کتاب "دروغ بزرگ" درباره حوادث 11 سپتامبر و "پاول رابرتز" مقام اسبق کاخ سفید، این ادعا یادآور یک مسئله مشابه در حادثه 11 سپتامبر سال 2001 است. یافته شدن گذرنامه یکی از هواپیماربایان که به طرز معجزهآسایی در میان مخروبههای برجهای دو قلوی تجارت جهانی سالم مانده بود، ادعایی بود در آن زمان هم با انتقادات سختی روبهرو شد. این دو تحلیلگر بر همین اساس حمله پاریس را مورد دیگری از عملیات "پرچم دروغین" میدانند که برای بهرهبرداریهای سیاسی و بینالمللی اسرائیل و آمریکا طراحی شدهاند.
رابرتز در مقالهای درباره حمله به دفتر نشریه شارلیابدو مینویسد: "ماجرای شارلیابدو بسیاری از ویژگیهای عملیات پرچم دروغین را دارد. حمله به دفتر این مجله طنز یک حمله حرفهای و اصولی از نوعی بود که نیروهای کارآزموده عملیات ویژه انجام میدهند؛ با این حال، دستگیری و کشته شدن بعدی این مظنونان طوری است که گویی ماجرا سرهمبندی شده و به صورت غیرحرفهای پایان مییابد. انگار (در این عملیات) دو دسته آدم وجود دارند."
وی با اشاره به این موضوع که یکی از مظنونان ادعایی این حادثه، کارتش را در صحنه جرم جا گذاشته می نویسد: "هویت عاملان این حادثه طبق ادعاها اینطور معلوم شد که برای آنکه خیال مقامات را راحت کنند کارت شناساییشان را داخل خودرو جا گذاشتند! چنین اشتباهی با حرفهایگری آنها در انجام این حمله مطابقت ندارد و مرا به یاد پاسپورت دستنخوردهای میاندازد که به طرز معجزهآسایی در میان خرابههای برجهای دوقلوی 11 سپتامبر پیدا شد و بر اساس آن هویت هواپیماربایان ادعایی شناسایی شد."[6]
شواهد محکمهپسندی که در رسانههای غربی تحریف شد
عامل شبههانگیز دیگری که در روزهای اخیر احتمال پرچم دروغین بودن حمله به شارلیابدو را تقویت کرده است تحریف رسانههای غربی از یک خبر و گزارش نادرست خبر مربوط به فردی است که ادعا میکند شواهد محکمهپسندی درباره حادثه پاریس در اختیار دارد.
وی یک جوان 18 ساله به نام "حمید مراد"[7] است که راننده خودروی حامل عاملان "حمله تروریستی پاریس" معرفی میشود. حمید در روز حادثه پس از آنکه میبیند نامش در کنار "سعید کواشی" و "شریف کواشی" در شبكههای اجتماعی به عنوان یكی از "تروریستهای" همدست با عاملان حمله معرفی میشود، بلافاصله خودش را تسلیم پلیس میکند. خبر اصلی چنانکه برخی از رسانههای جریان غیرغربگرا از جمله "ریانووستی" روسیه به طور مستقیم آن را از قول حمید مراد گزارش میکنند این است که او از ترس اینکه نیروهای امنیتی وی را به اتهام تروریست بودن هدف قرار دهند و بکشند خودش را تحویل مقامات پلیس داده است؛ او میگوید دلایل محکمهپسندی دارد که ثابت میکند بیگناه است.
با این حال، روایت رسانههای آمریکایی و اروپایی از این خبر این است: "سومین مظنون حمله به دفتر مجله طنز خودش را تسلیم پلیس كرد." دلیل حمید مراد برای تسلیم كردن خودش به پلیس موضوعی است كه ظاهراً از روی تعمد در اكثر رسانههای غربی گزارش نمیشود. حتی یک رسانه مهم آمریکایی به این واقعیت اشاره نکرده است که "حمید مراد" به این دلیل تسلیم شده که میگوید شواهدی محکمهپسند در اختیار دارد كه بیگناهیاش را اثبات میكند.
کارت شناسایی عامل ادعایی حمله به دفتر نشریه طنز در پاریس
"پاول رابرتز" به یک فرضیه احتمالی در اینباره اشاره میکند و آن اینکه ممکن است ما در بررسی عوامل حمله به دفتر نشریه در روز چهارشنبه با دو گروه جداگانه روبهرو باشیم: "یک دسته نیروهای حرفهای که احتمالاً عاملان اصلی انجام حمله روز چهارشنبه هستند و حمید مراد راننده آنها است و دسته دیگر برادران کواشی که کارت شناسایی آنها به عنوان نفرات تروریست ارائه داده شده است. این دسته دوم روز جمعه کشته میشوند و ما هرگز از آنها چیزی نخواهیم شنید." در صورتی که این ادعا صحیح باشد، "حمید مراد" و دلایل محکمهپسند وی دست عاملان واقعی این عملیات پرچم دروغین را رو میکنند و بنابراین بهترین کار همین است که از کنار دلایل وی به راحتی عبور شود. [8]
مرگ مرموز افسر پلیس مسئول تحقیقات
اما ماجرای حمید مراد تنها داستانی نیست که رسانههای غربی به نفع روایتهای رسمی از کنار آن با بیتوجهی عبور میکنند. خودکشی ادعایی و مشکوک "هلریک فردو" یکی از مسئولان ارشد تحقیقات درباره پرونده حمله به شارلیابدو در اداره پلیس فرانسه خبر مهم دیگری است که اكثر رسانههای غربی یا آن را پوشش ندادند و یا در موارد اندك انعكاس، تلاش كردند آن را موضوعی بیارتباط به پرونده حملات پاریس جلوه دهند.[9] "فردو" نیم شب 8 ژانویه در دفتر كارش و هنگامی كه در حال نگارش گزارش خود از تحقیقات مربوط به این حادثه است كشته میشود، اما چنانكه از شواهد برمیآید شبكه خبری فرانس 3 اولین رسانهای است كه خبر خودكشی وی را آن هم با سه روز تأخیر اعلام میكند.
مشخص نیست که چرا آقای "فردو" تصمیم
گرفته خودش را در نیم شب 8 ژانویه در دفتر کارش و هنگامی که در حال نگارش گزارش
خود از این تحقیقات است، بکشد؟ هیچیك از رسانههای جریان اصلی آمریکا این خبر را گزارش
نکردهاند. از میان رسانههای انگلیس هم یك یا دو روزنامه بدون کوچکترین اشاره به
سرنوشت گزارشی که وی در حال نگارش آن بوده این خبر را منعکس کردهاند. افسردگی
و فرسودگی شغلی و برخی دلایل شخصی در رسانههای غربی به عنوان دلایل این خودكشی
ذكر شده است.[10]
احراز هویت زودهنگام فرانسه از مظنونان
پایگاه خبری "گلوبالریسرچ" برخی از موارد دیگری كه در روزهای گذشته به عنوان شبهات روایتهای رسمی از حملات پاریس ذكر شدهاند را به این ترتیب ذكر كرده است:
- پلیس فرانسه مدعی شده که هویت "امدی کولیبالی" عامل ادعایی حمله روز پنجشنبه را از روی پارچهای که از وی در صحنه جرم بر جای مانده بوده، ظرف مدت دو ساعت شناسایی کرده است، حال آنکه احراز هویت، دو روز یا بیشتر طول میکشد.
- جلسه هفتگی سردبیران نشریه "شارلیابدو" هر هفته روز چهارشنبه برگزار میشده است. بنابراین عاملان حمله از این نشریه اطلاعات داخلی داشتهاند و این پرسش مطرح است که این اطلاعات را چه کسی به آنها داده است؟ همچنین عاملان حمله روز چهارشنبه كه به لهجه فرانسوی غلیظ صحبت میکردهاند، اسامی دبیران این نشریه را در اختیار داشتهاند.
- فیلمی که از حمله یکی از عاملان مربوط به یک افسر پلیس فرانسه و قتل وی وجود دارد دچار اشکالات بسیار جدی است. در این فیلم، پس از اصابت ادعایی گلوله به افسر پلیس، اثری از خون فرد مقتول دیده نمیشود و واکنش پلیسی که گلوله به وی اصابت میکند تناسبی با حالت عادی اصابت گلوله به یک انسان ندارد.
- مجله "فیگارو" از قول وزیر کشور فرانسه گزارش داده برادران کواشی که عاملان ادعایی این حادثه بودهاند، از قبل تحت نظر قرار داشتهاند. سؤال این است که چرا آنها از این حادثه پیشگیری نکردهاند؟
- در پاسخ به این سؤال که چه کسانی از این حادثه بیشتر نفع میبرند، باید گفت قطعاً مسلمانها نیستند که از این حادثه منتفع میشوند، بلکه دولت آمریکا و رژیم اسرائیل منافع بیشتری در این موضوع دارند.[11]
پس از شلیک ادعایی به نیروی پلیس فرانسه، هیچ اثری از خون دیده نمیشود
كاسبان اصلی حمله پاریس
آخرین موردی که پایگاه گلوبالریسرچ به آن اشاره میکند یكی از موارد استدلال برخی تحلیلگران برای اثبات این مدعا است که انگیزههایی غیر از آنچه عنوان میشود حمله به پاریس را هدایت كرده است. عوامل اطلاعاتی آمریكا و اسرائیل به سبب بیشترین منافعی كه احتمالاً از این حملات میتوانند نصیب خود كنند در جایگاه متهمان ردیف اول قرار دارند.
استدلال پاول رابرتز، معاون اسبق كاخ سفید این است که واشنگتن بیشترین منفعت را در این حملات داشته و بنابراین دست این كشور به خون كشته شدگان پاریس آغشته است. به نوشته آقای رابرتز یکی از انگیزههای آمریکا برای طراحی این حملات این بوده که جلوی برخی حرکتهای مستقلانه فرانسه در برابر سیاستهای واشنگتن را بگیرد.
وی ابتدا این استدلال را مطرح میكند كه مسلمانها به سبب اینكه نفعی در این حملات نداشتهاند كمترین احتمال را هم دارد كه در ماجرا نقش داشته باشند. رابرتز در همین رابطه مینویسد: "چه دلیلی دارد که مسلمانها از دیدن کارتونهای مجله فرانسوی بیشتر از كشته شدن صدها هزار مسلمان توسط واشنگتن و فرانسه و ناتو در هفت کشور دنیا طی 14 سال گذشته خشمگین شوند؟"[12]
وی میافزاید: "اگر مسلمانها میخواستند انتقام این كارتونها را بگیرند چرا در دادگاه بر اساس جرائم نژادپرستی دست به اقدام نزدند؟ تصور کنید اگر یک مجله اروپایی جرأت آن را داشت که یهودیها را دستمایه خنده قرار دهد، مشابه کاری که شارلیابدو برای مسلمانها کرد، چه اتفاقی میافتاد؟ در اروپا مردم به خاطر تحقیق درباره هولوکاست روانه زندان میشوند!"
مقام اسبق کاخ سفید در ادامه به منافعی که در سوی مقابل، از این عملیات احتمالاً عاید واشنگتن میشده پرداخته و مینویسد:" کشتار مردم تنها باعث میشود مسلمانها عاملان شر نشان داده شوند و این چیزی است که تنها در راستای منافع آمریکا در جنگ علیه مسلمانان است."
وی تأکید میکند: "اگر مسلمانها مسئول حمله به شارلیابدو هستند، آنها چه منفعتی کسب کردند؟ هیچ! در واقع این حملاتی که به مسلمانها نسبت داده شد باعث شد همراهی فرانسه و اروپا با آنها در حمایت از فلسطین و مخالفت اروپا با جنگ آمریکا علیه مسلمانها کم شود."
رابرتز در ادامه به رأی مثبت فرانسه در سازمان ملل در حمایت از فلسطین و بر خلاف موضع آمریکا و اسرائیل اشاره کرده و مینویسد پاریس در سیاست خارجیاش مستقلانهتر از آن عمل كرده است كه واشنگتن تاب میآورد. سیاست مستقلانه دیگر فرانسه که بر خلاف واشنگتن بوده مخالفت با تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه روسیه بوده است. به نوشته این مقام اسبق کاخ سفید، فرانسه بیشترین ضررها را از تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه روسیه متحمل شده است و بر همین اساس رئیسجمهور فرانسه حدود ده روز پیش خواستار پایان تحریمها علیه روسیه شده بود.
رابرتز در ادامه احتمال همكاری بین نهادهای اطلاعاتی فرانسه و واشنگتن برای طراحی این حملات را هم پیش میكشد: "برخی از کارشناسان احتمالاً خواهند گفت که حمله پرچم دروغین در کشور فرانسه بدون همکاری سازمانهای اطلاعاتی این کشور غیرممکن بود. من در این راستا میگویم که کنترل سازمان سیا بر سازمان اطلاعاتی فرانسه از خود رئیسجمهور فرانسه بیشتر است. عملیات "گلادیو" این را اثبات میکند. در این عملیات بخش اعظم دولت ایتالیا از بمبگذاریهایی که سازمان سیا و سازمان جاسوسی ایتالیا علیه مردان و زنان اروپایی انجام دادند و بعد آن را به کمونیستها نسبت دادند، بیخبر نگه داشته شدند."
نتانیاهو که درباره سیاستهای مستقل فرانسه هشدار داده بود، به قربانیان شارلی ابدو ادای احترام میکند
رد پای اسرائیل در كشتار پاریس
انگیزههای خاص و جداگانه اسرائیل از حملات پاریس هم موضوعی است كه جای بحث مستقل دارد. در واقع برخی تحلیلها اكنون بر هشدارهایی متمركز هستند كه تلآویو بعد از حمایت فرانسه از فلسطینیها مطرح كرده بود. ماه گذشته بعد از آنکه پارلمان فرانسه با 399 رأی مثبت در برابر 151 رأی منفی، کشور فلسطین را به رسمیت شناخت، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی این اقدام را یک اشتباه بزرگ توصیف کرد.[13] نتانیاهو قبل از این رأیگیری هم با بیان اظهاراتی به فرانسه درباره تبعات به رسمیت شناختن فلسطین هشدار داده بود. وی گفته بود: "وقتی که در خاورمیانه دارند سر مردم و از جمله سر یک شهروند فرانسه را میبرند، مقامات فرانسه کار بهتری برای انجام دادن غیر از به رسمیت شناختن فلسطین ندارند؟ به رسمت شناختن کشور فلسطین توسط فرانسه یک اشتباه بزرگ خواهد بود."[14]
اما آیا انتقامجویی صرف میتواند انگیزه رژیم صهیونیستی برای دخالت در حادثه حمله پاریس باشد؟ پاسخ این سوال هم مثبت و هم منفی است. مثبت از این لحاظ که در کارنامه رژیم صهیونیستی سابقه توسل به اقدامات پرچم دروغین برای انتقامجویی از شکست دیپلماتیک در برابر کشورهای متحدش به وفور به چشم میخورد. یک مورد آن بمبگذاری در دفاتر مربوط به انگلیس و فرانسه در ماجرای مشهور "لاون"[15] است.
در این ماجرا رژیم صهیونیستی پس از شكست در تلاشهای دیپلماتیک برای منصرف كردن انگلیس و آمریکا از سیاست نزدیک شدن به دولت مصر تصمیم گرفت دفاتر آنها در شهرهای قاهره و اسكندریه مصر را هدف قرار دهد و سپس انگشت اتهام را به سمت گروه اسلامگرای اخوانالمسلمین نشانه بگیرد.[16] تلآویو 13 یهودی مصری را برای انجام این كار اجیر كرد، اما این عملیات لو رفت و به خاطر عدم موفقیت "لاون" وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی در انجام آن و استعفای وی، این ماجرا به "عملیات لاون" مشهور شد.
اما غیر از انتقامجویی، انگیزههای متعدد دیگری هم میتوانسته رژیم صهیونیستی را به انجام حمله به دفتر نشریه طنز شارلیابدو ترغیب کند. یکی از آنها دعوت از یهودیهای فرانسه برای زندگی در سرزمینهای اشغالی در شرایطی است که رژیم اسرائیل از رشد جمعیت نامناسب یهودیها و مهاجرت معکوس آنها از سرزمینهای اشغالی احساس ناامنی میکند. اظهارات مکرر نتانیاهو بعد از حملات شارلیابدو که از یهودیهای فرانسه خواست به اسرائیل سفر کنند را شاید بتوان در همین چارچوب تفسیر كرد.
در روزهای گذشته احتمالهای متعدد دیگری درباره زوایای مختلف حملات پاریس، از عاملان آنها تا انگیزههای گروه ها و دولتها و كشورهای مختلف مطرح شدهاند. شاید هنوز برای قضاوت زود باشد درباره اینكه كدام یك از فرضیاتی كه لحظه به لحظه بر تعداد آنها افزوده میشود، مبتنی بر واقعیت است. گذشت زمان ممكن است كمك بیشتری به حل این معما بكند. چنانكه رابرتز مینویسد: "تاریخ، آكنده از عملیاتهای پرچم دروغین (دولتها) است." باید منتظر ماند و دید نام مجله "شارلیابدو" چگونه در صفحات این تاریخ ثبت میشود.