کد خبر 383605
تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۳:۴۱

دولت احتمالا انتقادها از پیاده‌روی را به مثابه نوعی بهانه‌جویی تحلیل‌ کرده است. اگر به یاد بیاوریم که دولت با منتقدان چقدر نامهربان و درباره آنها چقدر توطئه‌اندیش بوده این عجیب هم نیست ولی این نگاه واقعیت ندارد.

مشرق- قدم زدن محمدجواد ظریف و جان کری در ژنو ارزش دیپلماتیک چندانی نداشته و ظریف خود گفته است هدف آنها صرفا رفع خستگی پس از یک مذاکره چندین ساعته بوده است. در واقع مساله اصلی در اینجا هم دیپلماسی نیست. دیپلماسی به آن خوبی که آقایان انتظار داشتند و وعده داده بودند پیش نمی‌رود و حل آن هم با نشستن میسر نشده، با قدم زدن و حتی دویدن هم ممکن نخواهد شد.

اصل مساله این است که دولت آشکارا از خط قرمزی که در زمینه فراتر نبردن تعامل با آمریکا از موضوع هسته‌ای برای آن ترسیم شده، عبور کرده است. آنچه اکنون عملا می‌بینیم این است که وزارت امور خارجه در حال ایجاد زیرساختی از روابط با آمریکاست که چه مذاکرات هسته‌ای به نتیجه برسد و چه نرسد، به هم زدن این زیرساخت برای دولت دشوار خواهد بود. سطحی از گره‌خوردگی، تعامل مستمر و شخصی شدن روابط میان مقام‌های وزارت امور خارجه و آمریکایی‌ها رخ داده که تبعات آن به هیچ‌وجه به آن سادگی که دولتی‌ها وعده می‌دهند قابل کنترل نخواهد بود. مساله اصلی این است. به عبارت دیگر، مساله این است که دولت در حال تغییر دادن سنت‌های دیپلماتیک نظام در تعامل با آمریکاست و عملا خود را درگیر نوعی از روابط با آمریکایی‌ها کرده که هیچ سنخیتی با تداوم تقابل راهبردی تهران ـ واشنگتن ندارد. این سنت جدید که دیپلمات‌های وزارت امور خارجه با رفتارهایی نظیر پیاده‌روی، صدا کردن یکدیگر با نام کوچک، تلفن و ایمیل روزانه و احتمالا رفتارهای دیگری که ما از آنها مطلع نشده‌ایم، در حال ایجاد آن هستند، همه در راستای تغییر سنت دیپلماتیک ایران درباره آمریکاست که دولت هیچ مجوزی برای آن ندارد و هیچ استدلال قانع‌کننده‌ای هم که بتواند چنین رفتاری را توجیه کند در دست نیست.

فرض کنید فردا مذاکرات هسته‌ای به نتیجه نرسد، امری که با توجه به وضعیت فعلی مذاکرات کاملا محتمل است. آیا ظریف و کری یا معاونان آنها قادر خواهند بود به سادگی همه چیز را میان خود تمام کنند و دیپلماسی به وضعیت پیش از تعامل مستقیم دوجانبه بازگردد؟ مسلما اگر مذاکرات صرفا به موضوع هسته‌ای محدود مانده و معیارهای تماس میان دوطرف حداقلی تعریف شده بود چنین چیزی ممکن بود اما حالا سطح گره‌خوردگی فراتر از آن است که دولت بتواند خود را به سادگی از اعتیاد نشست و برخاست با آمریکا برهاند.

آنچه کار را سخت‌تر می‌کند این است که می‌دانیم سطح عمیق‌تری از روابط هم در جایی شکل گرفته که اصطلاحا دیپلماسی مسیر 2 خوانده می‌شود. مسیر2 جایی است که مذاکرات غیررسمی و کاملا محرمانه در آن برگزار می‌شود. دولت از همان ابتدا که مجوز تعامل با آمریکا در موضوع هسته‌ای را دریافت کرد، حجم وسیعی از مذاکرات مسیر 2 را تعریف کرده که هنوز هم به اشکال مختلف ادامه دارد. سطح در هم‌تنیدگی روابط دوطرف در مذاکرات مسیر 2 از آنچه در مسیر یک می‌بینیم بسیار عمیق‌تر است. اگرچه دولت تاکنون محتوای این تعاملات و حتی اصل آنها را با وسواس تمام پنهان نگه داشته ولی بالاخره روشن است که وقتی 2 طرف در مذاکرات رسمی چنین رفتار می‌کنند، در مذاکرات غیررسمی و محرمانه روابط بسیار اساسی‌تر و عمیق‌تری میان آنها شکل گرفته است. همه اینها در حالی است که اولا تعامل با آمریکا هیچ پیشرفت محسوسی در مذاکرات هسته‌ای ایجاد نکرده و ثانیا مقام‌های آمریکایی در حالی که این نشست و برخاست‌ها ادامه داشته نه فقط از اهانت‌های خود علیه ملت ایران نکاسته‌اند بلکه می‌بینیم روز به روز بر حجم و شدت آن افزوده شده است. در واقع، می‌توان گفت مانور «نزدیکی به آمریکا» تنها عایدی دولت از این سبک دیپلماسی بوده و وقتی به متن مذاکرات نگاه می‌کنیم، هیچ‌کدام از این رفتارها موجب نشده آمریکایی‌ها حتی اندکی بر امتیازهای واقعی که حاضرند به ایران بدهند، بیفزایند. به لحاظ تاریخی هم، یکی از مهم‌ترین انتقادها به دیپلماسی به اصطلاح اعتمادساز آقایان این بوده است که امتیاز‌های واقعی می‌دهند ولی در مقابل تنها لبخند و تعارف دریافت می‌کنند. این نوع رفتار، طرف مقابل را کاملا دچار این سوءتفاهم کرده است که همین رفتارهای خنک شکلی برای طرف ایرانی کافی است و نوبت به بده بستان که می‌رسد این ایران است که باید از خط قرمزهای خود دست بردارد.

این نکته مهمی است. زمانی هست که یک دیپلمات با طرف مقابلش به خنده و گپ و گعده می‌نشیند ولی پس پرده فراموش نمی‌کند آن که روبه‌رویش نشسته دشمن است و باید از همه ابزارهای موجود برای تقابل با او بهره ببرد.

این جنس نشست و برخاست خیلی مهم نیست و نباید بر آن سخت گرفت اما اگر در میانه بگو و بخند، دیپلماتی فراموش کرد که اصل قصه چیست و پوسته را با هسته اشتباه گرفت و فرم دیپلماسی را به جای محتوای آن نشاند و دلش متمایل به مهربانی و همدلی با دشمن شد و سرآخر، هم ادبیاتش دگرگون شد و هم منطق طرف مقابل را پذیرفت؛ آنجاست که فاجعه رخ می‌دهد. منتقدان نگران این دومی بوده‌اند که چنین با حرارت به پیاده‌روی ژنو واکنش نشان دادند.

دولت احتمالا انتقادها از پیاده‌روی را به مثابه نوعی بهانه‌جویی تحلیل‌ کرده است. اگر به یاد بیاوریم که دولت با منتقدان چقدر نامهربان و درباره آنها چقدر توطئه‌اندیش بوده این عجیب هم نیست ولی این نگاه واقعیت ندارد. منتقدان برای دولت خیرخواهی کرده‌اند و سخن‌شان همه این است که اولا اغفال نشده‌اند و می‌دانند میان دولت و آمریکا چه اتفاقی در حال رخ دادن است و ثانیا از دولت می‌خواهند دشمنی دشمن را  چنان پاسخ ندهد که مستلزم اهانت به ملت باشد.



*مهدی محمدی/ وطن امروز


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 11
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 6
  • ۰۰:۰۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
    0 0
    "با نشستن میسر نشده، با قدم زدن و حتی دویدن هم ممکن نخواهد شد" خداییش دیپلماسی یا در واقع دکترین " دم کدخدا بینی" نه تنها مفید نبوده عوارضات داشته مهمترین ان این که: ملت ایران به گونه ای در دنیا تصویر می شوند که گویی از دوری دوست(شما بخون شیطان بزرگ) دچار سرخوردگی و عقده روانی شده اند و گویی که طالب این دوستی بوده اند که این چنین در مقابل انان زانو زده و بله قربان گوی اقایان 1-7 شده اند. محمود یه مدل ملت رو خفت میداد این یکی با این مثلا میانه روی و اعتدال یه جور
  • خاک ۰۲:۲۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
    0 0
    ظریف پیاده روی کرده؟؟ حتماً صلاح دانسته تو کار بزرگترها دخالت نکنید !
  • ۰۲:۳۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
    0 0
    یه جوری میگی قادر نیستن همه چیز را بین خود تمام کنن انگار لیلی و مجنون هستن
  • ۰۶:۴۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
    0 0
    گوش اگر گوش اینها و ناله اگر ناله ی ماست آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
  • حسن ۰۹:۲۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
    0 0
    سلام با تشكر از تحليل تون در فضاي دشمني هم داشتن كانال ارتباطي رسمي بهتر از نداشتن كانال ارتباطي است زيرا آنموقع فضا براي برخي از دولت‌هاي معاند كاسه ليس مهيا مي‌گردد شما كه به ادبيات ديپلماسي كاملاً واقف هستيد چرا به اندازه يك جلبك براي هم‌كيش و هموطن خود شعور قائل نيستيد مطمئن باشيد اگر دشمني 35 ساله ما با آمريكا تا الان همراه با خط ارتباطي مستقيم بود وضع ما و آنها بمراتب از وضعيت موجود بهتر بود يا علي
  • سرباز وطن ۱۰:۰۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
    0 0
    احسنت بر نویسنده ی مطلب گل گفتی اما کو گوش شنوا بنده خدا رهبر چقد به آقایون بگه که راه حل مشکلات کشور در داخله و اینقد نگاهتون به دست بیگانه نباشه من دارم تو صنعت این مملکت کار میکنم بخدا به هر کی که می پرستین ما در داخل ضعف مدیریتی داریم و مشکل ما اینه که همه به فکر منافع خودشونن و دریغ از اینکه بخوان کاری واسه مملکت انجام بدن . اگه تو صنعت دفاعی هم پیشرفت کردیم بخاطر افراد متعهدی بوده که فکر و ذکرشون سربلندی این ملت بوده پس باید از چنین افرادی در صنعت و اقتصادم استفاده کنیم,افرادی که منافع ملی رو به منافع شخصی و حزبی ترجیح میدن و حاضرن جانشونو واسه سربلندی ایران عزیزمان بدن پس بجای اینکه دستمونو جلوی شیطان دراز کنیم فقط کافیه یه کم همت کنیم و ساختارهارو درست کنیم و فسادو ریشه کن کنیم بخدا که امریکا دلش نه برای ملت ایران بلکه واسه هیچ ملتی نمیسوزه و فقط میخواد با قلدری منافع خودشو تامین کنه. مسئولین بدونن بقول شهید بهشتی مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلته از مذاکره با امریکا چرخ زندگی این ملت نخواد چرخید باید به همت و غیرت خودمان رجوع کنیم. جانم فدای ایران مرگ بر امریکا مرگ بر ترسوی آسوده طلب جاوید ایران
  • ۱۱:۰۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
    0 0
    این حرف مشرق نیست حرف بزرگتراست بزرگتر از ظریف پس تو کار بزرگترا دخالت نکن
  • ۱۱:۳۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
    0 0
    تیتر غلطه،لطفا چند جمله رو به چند پاراگراف تغییر بدید.
  • ۱۲:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
    0 0
    همان خاک که اسمته بر سرت
  • محسن از اصفهان ۱۸:۱۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
    0 0
    اگر دقت می کردید در قسمتی از متن هم به خوب بودن مذاکره با امریکا اشاره شده ولی با یک شرط و ان هم اینست که برداشت دشمن از این مذاکرات و نحوه مذاکره، احساس ضعف و دستپاچگی و عقب نشینی از عقاید نباشد.
  • محسن از اصفهان ۱۸:۱۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
    0 0
    اگر صنایع دفاعی هم دولتی نبود و تحریم هم نبودیم، اشخاص می توانستند به صورت شخصی در آن اعمال نفوذ و سرمایه گذاری کنند و به سرنوشت دیگر صنایع دچار می شد و دلالان برای سود بیشتر این صنعت را هم با واردات جای گزین می کردند.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس