گروه بینالملل مشرق - همکاریهای مخفیانه موجود بین رژیم اسرائیل و آل سعود دیگر بر کسی پوشیده نیست، همه میدانند که کانالهای ارتباطی بین اسرائیل و مملکت شنها حتی در زمان اوج اقدامات تجاوز طلبانه صهیونیستها در لبنان و فلسطین و سوریه و حتی عراق، قطع نشده است.
اعترافات زکریا موسوی و شعلهور شدن آتش زیر خاکستر
روزنامه واشنگتن پست آمریکا اخیراً در گزارشی به دست داشتن عربستان سعودی در تأمین مالی سازمان تروریستی القاعده خبر داده و آن را به نقل از زکریا موسی یکی از تروریستهای وابسته به القاعده که در آمریکا زندانی است، مطرح کرده است. با وجود اینکه عربستان به شدت این گزارش را رد و آن را محکوم کرده و موسوی را دارای اختلالات روانی خوانده است، اما واقعیتها عکس این موضع را نشان میدهد، به ویژه اینکه رسانههای عبری زبان متغیرات موجود در عربستان سعودی در پی مرگ ملک عبدالله بن عبدالعزیز و پادشاهی ملک سلمان در این کشور را به صورت ویژهای در دستور کار خود قرار داده اند.
شاید اظهارات مایکل اورن سفیر سابق رژیم اسرائیل در آمریکا و مشاور نزدیک به بنیامین نتانیاهو در روزنامه جروزالم پست بخشی از دیدگاه صهیونیستها در مورد همکاری با هر فرد در راستای تحقق منافع اسرائیل باشد. وی در این زمینه میگوید: خطر اصلی فراروی اسرائیل "هلال شیعی" است که از تهران آغاز شده و تا دمشق و حتی بیروت امتداد پیدا میکند، ما میبینیم که دولت بشار اسد محور اصلی این هلال به شمار میرود، ما به دنبال آن هستیم که بشار اسد از قدرت برکنار شود، حتی اگر این اتفاق به قیمت روی کار آمدن اشرار وابسته به سازمان القاعده تمام شود.
سیما شاین مسئول پرونده ایران در وزارت امور استراتژیک رژیم اسرائیل در این زمینه میگوید: هدف اسرائیل در منطقه از گذشته تاکنون ایجاد هرج و مرج و درگیری در کشورهای پیرامونی بوده است، ادامه شکافت بین دشمنان اسرائیل از میان اسلامگرا و مبارزه آنها با یکدیگر باعث میشود ایجاد هر نوع اتحاد در بین آنها بر ضد اسرائیل غیرممکن شود.
روزنامه البناء لبنان در این گزارش که ترجمه گزارشهای مختلف در زمینه همکاری رژیم صهیونیستی با عربستان سعودی است به 3 مقاله پرداخته است. مطلب اول مقاله رابرت باری در زمینه همکاریهای عربستان سعودی و رژیم اسرائیل و پشت پرده آن است. مطلب دوم گزارش واشنگتن پست است که پیشتر به آن اشاره کردیم و سومین مطلب مقالهای برگرفته از روزنامه صهیونیستی هاآرتص است که در زمینه اقدامات سریعی که پادشاه جدید عربستان سعودی در این رابطه اتخاذ کرده، نوشته شده است.
ائتلاف اشرار در حمایت از تروریست ها
رابرت باری در مقاله خود می نوسد: اعترافات زکریا موسوی عضو فعال سازمان القاعده در رسانههای آمریکایی نشان میدهد که عربستان سعودی تأمین مالی این گروه تروریستی در مورد حوادث 11 سپتامبر 2001 را بر عهده داشت، انتشار این مطالب احتمالاً زمینه سازی برای تغییر نحوه تعامل آمریکا با برخی پروندههای منطقهای به شمار میرود، این روند میتواند خطری برای حاکمیت حزب لیکود بر کابینه اسرائیل باشد که ائتلافی غیررسمی با برخی مقامات عربستان سعودی ایجاد کرده است.
به نوشته روزنامه نیویورکتایمز در شماره 4 فوریه 2015 نوشت که موسوی اعتراف کرده است در سال 1998 یا 1999 از سوی سرکردگان القاعده در افغانستان برای تهیه لیستهای محاسباتی کمک کننده ها به القاعده در آن زمان تعیین شد. وی میافزاید که لیست کمک کنندگان به القاعده شامل اسامی افرادی نظیر ترکی الفیصل مدیر وقت سرویسهای جاسوسی عربستان سعودی و امیر بندر بن سلطان سفیر وقت این کشور در آمریکا و ولید بن طلال شاهزاده میلیاردر این کشور و همچنین تعداد زیادی از شخصیتهای دینی این کشور بوده است.
با وجود اینکه عربستان سعودی فوراً اعتبار اظهارات موسوی را زیر سؤال برد، اما اظهارات وی با تأکیدات برخی اعضای کنگره آمریکا که امکان دستیابی به اسناد محرمانه از گزارش نتیجه تحقیقات در مورد حملات 11 سپتامبر را داشتهاند، مطابقت میکند که از حمایت عربستان سعودی از سازمان القاعده خبر داده اند.
این موضوع بار دیگر اوضاع عربستان را پیچیده کرد به ویژه اینکه اخیراً اتهاماتی بر ضد این کشور به همراه امارات و قطر در تأمین مالی عناصر مسلح در سوریه برای براندازی دولت بشار اسد مطرح شده است. مهمترین گروه تروریستی دریافت کننده این حمایتها جبهه النصره است که شاخه ای از سازمان القاعده در سوریه به شمار میرود. به عبارت دیگر به نظر میرسد سعودیها همچنان مناسبات مخفیانه خود با عناصر افراطی مرتبط با القاعده را ادامه میدهند.
رژیم اسرائیل نیز مانند عربستان سعودی در کنار عناصر مسلح ضد بشار اسد قرار دارد، چرا که آنها دیدگاههای مشترکی در مورد خطر ایران و هلال شیعی دارند، خطری که به ادعای آنها از تهران آغاز شده و تا بغداد و دمشق و بیروت امتداد پیدا میکند و بزرگترین تهدید برای منافع هر دو طرف به شمار میرود.
اولویت مشترک بین اسرائیل و عربستان سعودی آنها را به ائتلاف با یکدیگر کشانده است، با این که همکاری آنها غالباً به صورت محرمانه دنبال میشود اما در برخی موارد نقش تکمیل کننده در مناطقی که منافع مشترک آنها ایجاب میکند را می توان مشاهده کرد. در حالی که عربستان از ابزار نفت و پول استفاده میکند، اسرائیل وزنه سیاسی و تبلیغاتی خود را در این مسائل به کار گرفته است.
ابعاد ائتلاف عربستان و رژیم صهیونیستی
در سالهای اخیر این دشمنان تاریخی روی چند هدف با هم به توافق رسیدند: دشمنی با حکومت اخوان المسلمین در مصر که با کودتای نظامی در سال 2013 سرنگون شد، تلاش برای براندازی دولت بشار اسد در سوریه و افزایش فشار بر آمریکا جهت اتخاذ مواضعی خصمانه بر ضد جمهوری اسلامی ایران.
نقطه اشتراک دیگر عربستان و اسرائیل فشار بر ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه است که به نظر آنها حامی اصلی ایران و سوریه به شمار میرود، سعودیها در این راستا توان نفتی خود را برای کاهش قیمتها جهت ضربه زدن به اقتصاد روسیه به کار گرفتند و در همین حال اسرائیل از طریق تحرکات و احزاب اوکراینی مرتبط، سرنگونی ویکتور یانوکوویچ رئیس جمهور حامی روسیه در این کشور را در سال 2014 رقم زد.
ائتلاف اسرائیل و عربستان سعودی ائتلافی محرمانه است که به مذاق خیلیها خوش نمیآید، حاکمیت دو طرف منطقهای در کنار گروههای افراطی البته سنی قرار گرفته که به دنبال مبارزه با شیعیان در سوریه و لبنان و عراق هستند. به عنوان مثال در 18 ژانویه 2015 رژیم اسرائیل به مشاوران نظامی لبنانی و ایرانی که از دولت بشار اسد حمایت میکنند، در منطقه القنیطره واقع در جنوب سوریه حمله کرد. این حمله به کشته شدن 6 نفر از عناصر حزبالله لبنان و یک سردار ایرانی منجر شد. این مشاوران نظامی در عملیات بر ضد جبهه النصره شرکت داشتند.
در عین حال اسرائیل از حمله به عناصر مسلح جبهه النصره در بخشهای مرزی سوریه در مجاورت بلندیهای اشغالی جولان خودداری میکند، یک منبع نزدیک به سرویسهای جاسوسی این کشور میگوید که توافقنامهای وجود دارد که بر اساس آن اسرائیل نباید به نیروهای جبهه النصره تجاوز نماید.
ائتلاف اسرائیل با دولتها و جنبشهای منطقهای در راستای منافع اسرائیل در سالهای اخیر گسترش قابل توجهی را شاهد بوده است، این روند در ائتلاف اسرائیل با عربستان و مصر و امارات دیده میشود. ائتلاف رژیم صهیونیستی و ریاض از این منظر است که هر دوی آنها در مبارزه ژئو پلیتیک بر ضد ایران شیعه و متحدان این کشور در عراق و سوریه و جنوب لبنان دست دارند. بهعنوان مثال در سوریه مشخص است که مقامات اسرائیلی ترجیح میدهند که گروههای مسلح به جای بشار اسد پیروز جنگ باشد. چرا که اسد از علویون است که فرقه ای از شیعیان به شمار می رود.
در سپتامبر 2013 مایکل اورن سفیر سابق اسرائیل در آمریکا و مشاور نزدیک بنیامین نتانیاهو به روزنامه صهیونیستی جروزالم پست گفت که اسرائیل افراط گرایان اهل تسنن را بر بشار اسد ترجیح میدهد.
اورن در گفتوگو با این روزنامه صهیونیستی افزود: مهمترین خطر برای اسرائیل از هلال شیعی است که از تهران تا دمشق و حتی بیروت کشیده شده است، ما میدانیم که دولت بشار اسد رکن اساسی این هلال به شمار می رود، ما میخواهیم بشار اسد قدرت را ترک کند، حتی اگر این به منزله روی کار آمدن اشرار وابسته به القاعده در سوریه باشد.
اورن همین اظهارات را در ژانویه 2014 نیز تکرار کرد و به عنوان سفیر سابق اسرائیل در آمریکا در کنفرانس آکادمی آسبن به صراحت گفت: «در هر درگیری بین جهاد گرایان ! اهل تسنن و شیعیان ایران، گروه اول برای اسرائیل گزینه بد در برابر بدتر است. همه آنها اشرار هستند، اما ما همواره برای براندازی بشار اسد فعالیت میکنیم. ما همواره اشراری که مورد حمایت ایران نیستند را به اشراری که ایران از آنها حمایت میکند، ترجیح میدهیم.»
در سال گذشته سیما شاین مسئول پرونده ایران در وزارت امور استراتژیک اسرائیل گفت که حضور افراط گرایان معارض به عنوان جایگزین براندازی بشار اسد برای اسرائیل خوب نیست، اما در هر حال ما گزینههای خوبی در سوریه نداریم. با این وجود باقی ماندن بشار اسد در کنار ایرانیها بدترین گزینه است و سرنگونی وی میتواند فشارهای زیادی به ایران وارد کند.
آنچه گفته شد نمیتواند غافلگیری بزرگی برای کسانی باشد که فریبکاریهای اسرائیل در منطقه را دنبال میکنند، از مدتها پیش مشخص است که اسرائیلیها به دنبال ایجاد جنگ داخلی در سوریه هستند و از هر نتیجهای در ازای این جنگ استقبال میکنند. هدف اسرائیل در منطقه مانند گذشته ایجاد هرجومرج و درگیری در کشورهای اطراف خود است تا به این ترتیب دشمنانش از میان اسلامگرایان دچار اختلاف و تجزیه شده و با یکدیگر وارد جنگ شوند. این روند اتحاد آنها بر ضد اسرائیل را غیر ممکن میکند.
برنامه هسته ای ایران محور دشمنی ائتلاف شوم سعودی صهیونیستی
در آگوست 2013 وقتی اولین مقاله در زمینه مناسبات رو به رشد اسرائیل و عربستان منتشر شد، با تردید بسیاری مواجه گشت، اما کم کم این ائتلاف محرمانه علنی شد و رسانههای جمعی متعددی از آن سخن گفتند.
در اول اکتبر 2013 بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد که به بررسی برنامه هستهای ایران و تهدید به حمله یکجانبه اسرائیل به این کشور اختصاص داده بود به صورت ضمنی به این ائتلاف اشاره کرد. وی در سخنانش گفت: خطرات موجود از سوی برنامه هستهای ایران و دیگر تهدیدات موجود در منطقه باعث شده که تعدادی از همسایگان عرب ما اخیراً اعتراف کنند که اسرائیل دشمن آنها نیست. این موضوع به ما فرصت داد تا در دشمنی تاریخی [بین یکدیگر] چیره شویم و مناسبات خوبی را ایجاد کنیم. این صداقتهای جدید امیدهایی را در برابر آینده اسرائیل باز کرده است.
شبکه 2 تلویزیون رژیم اسرائیل خبر داد که مسئولان امنیتی رژیم صهیونیستی در قدس اشغالی با همتایان خود از یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس دیدار کردند، به نظر میرسید این خبر به امیر بندر بن سلطان سفیر سابق عربستان در آمریکا که در آن زمان رئیس سازمان استخبارات عربستان سعودی بود، اشاره داشت.
امروز رسانهها به صورت مکرر از این ائتلاف سخن میگویند، بهعنوان مثال جو کلاین روزنامه نگار مجله تایم در شماره 19 ژانویه 2015 مطلبی را به این موضوع اختصاص داد و نوشت که وی در گفتگوهای داغی در 26 می سال 2014 در بروکسل بین نمایندگان عالی سابق سیاسی در اسرائیل و عربستان یعنی عاموس یادلین و ترکی فیصل به مدت بیش از یک ساعت ادامه داشت، حضور داشت. کلاین می افزاید که در این گفتگو دو طرف در مورد برخی مسائل از جمله توافق و سازش بین اسرائیل و فلسطین اختلاف نظر داشتند.
اما در برخی زمینهها از جمله برنامه هستهای ایران و ضرورت حمایت از دولت نظامی جدید در مصر و ضرورت هماهنگی بینالمللی مشترک در سوریه با هم توافق داشتند. جالبترین نکته این نشست این بود که ترکی فیصل گفت که عربها به دنبال مبارزه با اسرائیل نیستند!
جزئیات اعترافات زکریا موسوی
آنچه در ادامه این مقاله میخوانید بخشی از مطالب روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز است که به نقل از زکریا موسوی یکی از تروریستهای سازمان القاعده در مورد نقش تعدادی از افراد خاندان آل سعود در تأمین مالی این گروه تروریستی مطرح کرده است. این روزنامه در تحقیقی که اسکات شین در مورد اقدامات تروریستی در آمریکا انجام داد، به نقل از موسوی نوشت که تعدادی از افراد خاندان حاکم عربستان از مهمترین طرفهای کمک کننده به شبکه تروریستی القاعده بودند.
موسوی همچنین اعتراف کرده که طرح ساقط کردن هواپیمای ریاست جمهوری آمریکا «ایر فورس وان» با موشک استینگر را با یکی از کارمندان سفارت عربستان در واشنگتن در میان گذاشته است.
نویسنده میافزاید که زکریا موسوی سال گذشته پیامی را برای جورج بی دانیلز قاضی دادگاه فدرال آمریکا در نیویورک فرستاد که مسئول شکایت قضایی نزدیکان کشته شدگان در حملات 11 سپتامبر 2001 بر ضد عربستان بود. وی در این نامه گفت که میخواهد در این قضیه شهادت دهد. پس از مذاکرات طولانی با مسئولین وزارت دادگستری و دفتر فدرالی زندانها به تیمی از وکلا اجازه ورود به زندان و بازجویی از وی به مدت 2 روز در اکتبر گذشته داده شد. وی در این بازجوییها گفت که نامههایی را از اسامه بن لادن رهبر القاعده به تعدادی از افراد خاندان حاکم در عربستان سعودی از جمله سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید این کشور رسانده است.
وی همچنین در خلال این اعترافات تصریح کرد که بین سالهای 1998 و 1999 از سوی سرکردگان القاعده در افغانستان مأمور تهیه لیستی از طرفهای کمک کننده به القاعده شد، از میان افرادی که اسامی شان در این لیست وجود داشت نام ترکی الفیصل رئیس وقت سازمان استخبارات عربستان و امیر بندر بن سلطان سفیر وقت عربستان سعودی در آمریکا و ولید بن طلال شاهزاده میلیاردر سعودی و تعدادی دیگر از روحانیان برجسته این کشور دیده میشد.
موسوی افزود که اسامه بن لادن میخواست گزارشهای مربوط به افرادی که به القاعده کمک مالی کرده بودند را نگه دارد. وی همچنین توضیح میدهد که نامهرسان بنلادن بوده و پیامها و نامههای شخصی از سوی وی برای شاهزادهها و روحانیون برجسته عربستان سعودی برده است.
نیویورکتایمز همچنین نوشت که زکریا موسوی در تلاش برای انفجار بمبی به وزن 750کیلوگرم در یک کامیون در سفارت آمریکا در لندن کمک کرده است، وی توضیح میدهد که از همین سلاح در حملات تروریستی القاعده در سال 1998 به سفارتخانههای آمریکا در کنیا و تانزانیا استفاده شده و همچنین امکان انجام حملات تروریستی با هواپیمای سمپاش نیز از سوی القاعده بررسی شده است.
نویسنده به نقل از موسوی میافزاید که وی در قندهار با یکی از مسئولان وزارت امور اسلامی در سفارت عربستان در آمریکا دیدار کرده و با وی در مورد یافتن بهترین مکان برای حمله با موشکهای استینگر مذاکره کرده است.
شین در مورد اظهارات تروریست سعودی مینویسد که از مدتهای طولانی دلایلی در مورد کمکهای مالی و حمایت ثروتمندان سعودی از بنلادن و القاعده قبل از حملات سال 2001 وجود داشت. عربستان پیش از آن نیز به صورت گسترده ای را در زمینه تأمین مالی عناصر مسلح اسلامگرا بر ضد اتحاد جماهیر شوروی سابق و ارتش آن در افغانستان در سال 1980 وارد عمل شده بود، اما با این وجود میزان دخالت عربستان در اقدامات القاعده و ماهیت این که آیا این موضوع به برنامهریزی برای حملات 11 سپتامبر منجر شده یا نه، مورد اختلاف است.
براساس این گزارش در صورت درست بودن شهادت موسوی میتوان گفت جزئیات تازه از میزان این حمایتها و ماهیت آنها در حوادث قبل از 11 سپتامبر به دست آمده و بیش از 100 صفحه از اعترافات وی به دادگاه فدرال در نیویورک فرستاده شده است. شهادت موسوی در زمان حساسی از مناسبات عربستان سعودی و آمریکا و درست چند هفته بعد از مرگ عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه سابق عربستان و جانشینی ملک سلمان مطرح شده است، این در حالی است که مناسبات بین دولت آمریکا و مقامات آل سعود اخیراً دچار چالش شده است. البته در موارد متعددی بین مقامات عربستان و دولت آمریکا در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما چالش ایجاد شده که عمدتاً در زمینه تحولات دولتهای عربی پس از سال 2011 و تلاشهای آمریکا در تعامل با این نابسامانیها مطرح شده است.
زکریا موسوی متولد فرانسه چند هفته قبل از حوادث 11 سپتامبر به علت قوانین مهاجرت در ایالت مینیسوتا بازداشت شد. وی در زمان وقوع حملات در زندان بود، اما آموزش خلبانی دیده بود و مبلغی بالغ بر 14 هزار دلار از سوی القاعده در آلمان به وی داده شده بود، اینها نشان میدهد که وی آماده میشد تا یکی از ربایندگان هواپیماها باشد.
نویسنده میافزاید که اعضای سابق مجلس سنای آمریکا مانند باب گراهام از فلوریدا و باب کری از نبراسکا و جان لیمان مسئول سابق نیروی دریایی همگی تأکید دارند که در زمینه ارتباط عربستان سعودی با حملات 11 سپتامبر باید تحقیقات بیشتری انجام شود. به ویژه اینکه گراهام در آن زمان رئیس کمیته تحقیق کنگره در مورد این حملات بود.
گراهام می گوید: «من معتقدم که خط ارتباطی مستقیمی دستکم بین برخی عناصر تروریستی عامل حملات 11 سپتامبر با دولت عربستان وجود داشته است.» وی همچنین خواستار انتشار گزارش 28 صفحه ای کنگره در مورد این حملات شد که رابطه عربستان سعودی با این حادثه را نشان میدهد.
گزارشهای مطبوعاتی تأکید دارند که نظام آل سعود از آغاز دهه 80 قرن گذشته میلادی حمایت از تروریسم جهانی و تأمین مالی آنها برای انتشار دیدگاههای افراط گرایانه وهابی را در دستور کار خود قرار داده و هیچ توجهی به تلفات و خسارتهای ناشی از اقدامات گروههای تروریستی نداشته است.
دقت محافل صهیونیستی به تغییرات سیاسی در عربستان
زفی بارئیل در مقالهای در روزنامه صهیونیستی هاآرتص با اشاره به دیدگاه رسانه های صهیوینستی در مورد تغییرات موجود در عرصه سیاسی عربستان سعودی بویژه خارج شدن بندر بن سلطان از عرصه قدرت می نویسد: گزارشهای پزشکی غیررسمی از سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان سعودی نشان میدهد که وی مبتلا به بیماری آلزایمر است. وی همچنین به علت سکته مغزی قدرت استفاده از یکی از دستهایش را ندارد و از مرض قند نیز رنج میبرد، به این ترتیب به نظر میرسد مدت زیادی از عمر پادشاه جدید 79 ساله عربستان باقی نمانده است.
درست است که عمر ملک عبدالله بیشتر از گزارشهای مشابهی بود که در زمینه بیماریهای وی منتشر میشد، اما به نظر میرسد سلمان خیلی زود سعی دارد میراث آینده خود را تهیه کند. به عنوان اولین قدم و حتی قبل از بررسی مسائل سرنوشتساز نظیر بحران نفت یا جنگ در سوریه یا منازعه با اردن، پادشاه جدید بلافاصله عزل و نصب دهها شاهزاده در عربستان سعودی را انجام داد. البته این نکته غافلگیر کننده نبود که بسیاری از عزل شدگان از نزدیکان ملک عبدالله بودند. به عنوان مثال ملک سلمان 2 تن از پسران ملک عبدالله را عزل کرد. مشعل که حاکم شهر مدینه بود و ترکی که حاکم ریاض بود، دو فرزند ملک عبدالله بودند. خالد بن بندر نیز از ریاست سازمان استخبارات و بندر بن سلطان از دبیر کلی شورای امنیت ملی برکنار شد.
این تغییرات بیخود نیست، صحبت از برنامهای مرتب در میان است که تنها منتظر مرگ پادشاه است تا کامل شود. این برنامه دو هدف را دنبال میکند، اول پاکسازی کشور از عناصر وابسته به ملک عبدالله از جمله فرزندش متعب که از طریق تعیین ولیعهد به دنبال رسیدن به رأس هرم قدرت است و دوم تسویه حساب با تعدادی از دشمنان سلمان که برای دور نگه داشتن جناح سدیری از قدرت توطئه کرده بودند. این توطئه کنندگان که از جمله آنها متعب بن عبدالعزیز و خالد التویجری و بندر بن سلطان و محمد بن زاید آل نهیان ولیعهد امارات بودند، تلاشهای خود را بر روی نایف بن عبدالعزیز متمرکز کرده بودند و حال فرزندش محمد بن زاید که در این منصب قرار دارد را نشانه گرفتند. آنها میترسند که فرزند یکی از شاهزادگان سدیری حاکمیت را در دست بگیرد و به این ترتیب تمامی برنامهها و آرمانهای آنها به پایان برسد.
ارتباطات بین ولیعهد امارات و توطئه کنندگان داخلی عربستان از چند سال پیش تأسیس شده است، یعنی زمانی که محمد بن زاید به دنبال ایجاد ائتلاف سعودی - اماراتی متشکل از فرزندان نسل جوان دو طرف بود تا گامهای سیاسی را به منطقه تحمیل کند. وی ولیعهد یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه خلیجفارس است. از سوی دیگر بندر و متعب و التویجری به عنوان مانعی بودند که تصمیم می گرفتند چه کسی با پادشاه دیدار کند و چه کسی دیدار نکند. محمد بن زاید اموال زیادی در این رابطه هزینه کند. این گروه بسیار ریشهای و مصمم بود، اما وقتی که ملک عبدالله به علت ناتوانی در اداره بحران سوریه تصمیم به عزل بندر بن سلطان از ریاست سازمان استخبارات گرفت، گروه مذکور ضربه سختی خورد.
در حال حاضر متعب و التویجری از سمتهای خود عزل شدند –غیر از ریاست متعب بر گارد ملی عربستان- و محمد بن زاید دیگر شاهزادههای کمی در عربستان سعودی همراه با خود دارد. روابط بین مجموعه سعودی با بن زاید تنها برای حفظ موقعیت آنها در حاکمیت عربستان سعودی نبود، گرچه این گروه به دنبال کاستن قدرت دیدگاههای افراطگرای وهابی در عربستان بودند. این گروه منزوی معتقدند که نسل جوان عربستان ملک سلمان و نزدیکان وی به ویژه شخص محمد بن نایف را محافظهکارانی میداند که با هر تغییر که در محافل جوان عربستان سعودی ایجاد شود، مخالفت میکنند.
اختلافات سیاسی پادشاه جدید را از رقبایش متمایز میکند، به عنوان مثال ملک سلمان با تحریمهای اعمال شده بر ضد قطر مخالف است و معتقد است که میتوان این کشور را از راههای نرم تر تسلیم کرد. وی همچنین بر خلاف ملک عبدالله با همکاری بین ایران و عربستان سعودی مخالف نیست. این گزارش صهیونیستی مدعی شده که تغییر سیاست عربستان در قبال ایران و برقراری مناسبات احتمالی ریاض با اخوان المسلمین مصریها را که پیش از این حمایتهای نامحدودی از ملک عبدالله دریافت میکردند، نگران کرده است.
بنا بر اعلام برخی منابع، حاکمیت دولت امارات با توافق آشتی با قطر مخالفت کرده است، وی معتقد بوده که قطر هیچ عقبنشینی در قبال این توافق از خود نشان نداده. حاکم امارات در واکنش به این توافق به دنبال تقویت مناسبات خود با ایران بر آمده است، علاوه بر اینکه بر خلاف موضع پادشاه عربستان از حوثی ها در یمن نیز حمایت کرد. اظهارات محمد بن زاید را نیز میتوان به اختلافات موجود بین امارات و عربستان سعودی اضافه کرد. چرا که بر اساس اسنادی که سایت ویکی لیکس منتشر کرده، وی امیر نایف برادر ملک سلمان و پدر محمد بن نایف را یک میمون توصیف می کند که نظریه داروین در مورد ریشه انسان در مورد او صدق می کند.
الان آرامش در عربستان سعودی وجود ندارد، البته این اوضاع در کوتاه مدت خسته کننده نخواهد بود، مشکل در این است که شبکه ای از مناسبات شخصی میتواند تأثیر مهمی در تحولات منطقه داشته باشد، به ویژه این که عربستان سعودی در این تحولات نقش محوری دارد و درگیریهای سیاسی پیرامون آن میچرخد.
اعترافات زکریا موسوی و شعلهور شدن آتش زیر خاکستر
روزنامه واشنگتن پست آمریکا اخیراً در گزارشی به دست داشتن عربستان سعودی در تأمین مالی سازمان تروریستی القاعده خبر داده و آن را به نقل از زکریا موسی یکی از تروریستهای وابسته به القاعده که در آمریکا زندانی است، مطرح کرده است. با وجود اینکه عربستان به شدت این گزارش را رد و آن را محکوم کرده و موسوی را دارای اختلالات روانی خوانده است، اما واقعیتها عکس این موضع را نشان میدهد، به ویژه اینکه رسانههای عبری زبان متغیرات موجود در عربستان سعودی در پی مرگ ملک عبدالله بن عبدالعزیز و پادشاهی ملک سلمان در این کشور را به صورت ویژهای در دستور کار خود قرار داده اند.
شاید اظهارات مایکل اورن سفیر سابق رژیم اسرائیل در آمریکا و مشاور نزدیک به بنیامین نتانیاهو در روزنامه جروزالم پست بخشی از دیدگاه صهیونیستها در مورد همکاری با هر فرد در راستای تحقق منافع اسرائیل باشد. وی در این زمینه میگوید: خطر اصلی فراروی اسرائیل "هلال شیعی" است که از تهران آغاز شده و تا دمشق و حتی بیروت امتداد پیدا میکند، ما میبینیم که دولت بشار اسد محور اصلی این هلال به شمار میرود، ما به دنبال آن هستیم که بشار اسد از قدرت برکنار شود، حتی اگر این اتفاق به قیمت روی کار آمدن اشرار وابسته به سازمان القاعده تمام شود.
سیما شاین مسئول پرونده ایران در وزارت امور استراتژیک رژیم اسرائیل در این زمینه میگوید: هدف اسرائیل در منطقه از گذشته تاکنون ایجاد هرج و مرج و درگیری در کشورهای پیرامونی بوده است، ادامه شکافت بین دشمنان اسرائیل از میان اسلامگرا و مبارزه آنها با یکدیگر باعث میشود ایجاد هر نوع اتحاد در بین آنها بر ضد اسرائیل غیرممکن شود.
روزنامه البناء لبنان در این گزارش که ترجمه گزارشهای مختلف در زمینه همکاری رژیم صهیونیستی با عربستان سعودی است به 3 مقاله پرداخته است. مطلب اول مقاله رابرت باری در زمینه همکاریهای عربستان سعودی و رژیم اسرائیل و پشت پرده آن است. مطلب دوم گزارش واشنگتن پست است که پیشتر به آن اشاره کردیم و سومین مطلب مقالهای برگرفته از روزنامه صهیونیستی هاآرتص است که در زمینه اقدامات سریعی که پادشاه جدید عربستان سعودی در این رابطه اتخاذ کرده، نوشته شده است.
ائتلاف اشرار در حمایت از تروریست ها
رابرت باری در مقاله خود می نوسد: اعترافات زکریا موسوی عضو فعال سازمان القاعده در رسانههای آمریکایی نشان میدهد که عربستان سعودی تأمین مالی این گروه تروریستی در مورد حوادث 11 سپتامبر 2001 را بر عهده داشت، انتشار این مطالب احتمالاً زمینه سازی برای تغییر نحوه تعامل آمریکا با برخی پروندههای منطقهای به شمار میرود، این روند میتواند خطری برای حاکمیت حزب لیکود بر کابینه اسرائیل باشد که ائتلافی غیررسمی با برخی مقامات عربستان سعودی ایجاد کرده است.
با وجود اینکه عربستان سعودی فوراً اعتبار اظهارات موسوی را زیر سؤال برد، اما اظهارات وی با تأکیدات برخی اعضای کنگره آمریکا که امکان دستیابی به اسناد محرمانه از گزارش نتیجه تحقیقات در مورد حملات 11 سپتامبر را داشتهاند، مطابقت میکند که از حمایت عربستان سعودی از سازمان القاعده خبر داده اند.
این موضوع بار دیگر اوضاع عربستان را پیچیده کرد به ویژه اینکه اخیراً اتهاماتی بر ضد این کشور به همراه امارات و قطر در تأمین مالی عناصر مسلح در سوریه برای براندازی دولت بشار اسد مطرح شده است. مهمترین گروه تروریستی دریافت کننده این حمایتها جبهه النصره است که شاخه ای از سازمان القاعده در سوریه به شمار میرود. به عبارت دیگر به نظر میرسد سعودیها همچنان مناسبات مخفیانه خود با عناصر افراطی مرتبط با القاعده را ادامه میدهند.
اولویت مشترک بین اسرائیل و عربستان سعودی آنها را به ائتلاف با یکدیگر کشانده است، با این که همکاری آنها غالباً به صورت محرمانه دنبال میشود اما در برخی موارد نقش تکمیل کننده در مناطقی که منافع مشترک آنها ایجاب میکند را می توان مشاهده کرد. در حالی که عربستان از ابزار نفت و پول استفاده میکند، اسرائیل وزنه سیاسی و تبلیغاتی خود را در این مسائل به کار گرفته است.
ابعاد ائتلاف عربستان و رژیم صهیونیستی
در سالهای اخیر این دشمنان تاریخی روی چند هدف با هم به توافق رسیدند: دشمنی با حکومت اخوان المسلمین در مصر که با کودتای نظامی در سال 2013 سرنگون شد، تلاش برای براندازی دولت بشار اسد در سوریه و افزایش فشار بر آمریکا جهت اتخاذ مواضعی خصمانه بر ضد جمهوری اسلامی ایران.
نقطه اشتراک دیگر عربستان و اسرائیل فشار بر ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه است که به نظر آنها حامی اصلی ایران و سوریه به شمار میرود، سعودیها در این راستا توان نفتی خود را برای کاهش قیمتها جهت ضربه زدن به اقتصاد روسیه به کار گرفتند و در همین حال اسرائیل از طریق تحرکات و احزاب اوکراینی مرتبط، سرنگونی ویکتور یانوکوویچ رئیس جمهور حامی روسیه در این کشور را در سال 2014 رقم زد.
ائتلاف اسرائیل و عربستان سعودی ائتلافی محرمانه است که به مذاق خیلیها خوش نمیآید، حاکمیت دو طرف منطقهای در کنار گروههای افراطی البته سنی قرار گرفته که به دنبال مبارزه با شیعیان در سوریه و لبنان و عراق هستند. به عنوان مثال در 18 ژانویه 2015 رژیم اسرائیل به مشاوران نظامی لبنانی و ایرانی که از دولت بشار اسد حمایت میکنند، در منطقه القنیطره واقع در جنوب سوریه حمله کرد. این حمله به کشته شدن 6 نفر از عناصر حزبالله لبنان و یک سردار ایرانی منجر شد. این مشاوران نظامی در عملیات بر ضد جبهه النصره شرکت داشتند.
در عین حال اسرائیل از حمله به عناصر مسلح جبهه النصره در بخشهای مرزی سوریه در مجاورت بلندیهای اشغالی جولان خودداری میکند، یک منبع نزدیک به سرویسهای جاسوسی این کشور میگوید که توافقنامهای وجود دارد که بر اساس آن اسرائیل نباید به نیروهای جبهه النصره تجاوز نماید.
ائتلاف اسرائیل با دولتها و جنبشهای منطقهای در راستای منافع اسرائیل در سالهای اخیر گسترش قابل توجهی را شاهد بوده است، این روند در ائتلاف اسرائیل با عربستان و مصر و امارات دیده میشود. ائتلاف رژیم صهیونیستی و ریاض از این منظر است که هر دوی آنها در مبارزه ژئو پلیتیک بر ضد ایران شیعه و متحدان این کشور در عراق و سوریه و جنوب لبنان دست دارند. بهعنوان مثال در سوریه مشخص است که مقامات اسرائیلی ترجیح میدهند که گروههای مسلح به جای بشار اسد پیروز جنگ باشد. چرا که اسد از علویون است که فرقه ای از شیعیان به شمار می رود.
در سپتامبر 2013 مایکل اورن سفیر سابق اسرائیل در آمریکا و مشاور نزدیک بنیامین نتانیاهو به روزنامه صهیونیستی جروزالم پست گفت که اسرائیل افراط گرایان اهل تسنن را بر بشار اسد ترجیح میدهد.
اورن در گفتوگو با این روزنامه صهیونیستی افزود: مهمترین خطر برای اسرائیل از هلال شیعی است که از تهران تا دمشق و حتی بیروت کشیده شده است، ما میدانیم که دولت بشار اسد رکن اساسی این هلال به شمار می رود، ما میخواهیم بشار اسد قدرت را ترک کند، حتی اگر این به منزله روی کار آمدن اشرار وابسته به القاعده در سوریه باشد.
در سال گذشته سیما شاین مسئول پرونده ایران در وزارت امور استراتژیک اسرائیل گفت که حضور افراط گرایان معارض به عنوان جایگزین براندازی بشار اسد برای اسرائیل خوب نیست، اما در هر حال ما گزینههای خوبی در سوریه نداریم. با این وجود باقی ماندن بشار اسد در کنار ایرانیها بدترین گزینه است و سرنگونی وی میتواند فشارهای زیادی به ایران وارد کند.
آنچه گفته شد نمیتواند غافلگیری بزرگی برای کسانی باشد که فریبکاریهای اسرائیل در منطقه را دنبال میکنند، از مدتها پیش مشخص است که اسرائیلیها به دنبال ایجاد جنگ داخلی در سوریه هستند و از هر نتیجهای در ازای این جنگ استقبال میکنند. هدف اسرائیل در منطقه مانند گذشته ایجاد هرجومرج و درگیری در کشورهای اطراف خود است تا به این ترتیب دشمنانش از میان اسلامگرایان دچار اختلاف و تجزیه شده و با یکدیگر وارد جنگ شوند. این روند اتحاد آنها بر ضد اسرائیل را غیر ممکن میکند.
برنامه هسته ای ایران محور دشمنی ائتلاف شوم سعودی صهیونیستی
در آگوست 2013 وقتی اولین مقاله در زمینه مناسبات رو به رشد اسرائیل و عربستان منتشر شد، با تردید بسیاری مواجه گشت، اما کم کم این ائتلاف محرمانه علنی شد و رسانههای جمعی متعددی از آن سخن گفتند.
در اول اکتبر 2013 بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد که به بررسی برنامه هستهای ایران و تهدید به حمله یکجانبه اسرائیل به این کشور اختصاص داده بود به صورت ضمنی به این ائتلاف اشاره کرد. وی در سخنانش گفت: خطرات موجود از سوی برنامه هستهای ایران و دیگر تهدیدات موجود در منطقه باعث شده که تعدادی از همسایگان عرب ما اخیراً اعتراف کنند که اسرائیل دشمن آنها نیست. این موضوع به ما فرصت داد تا در دشمنی تاریخی [بین یکدیگر] چیره شویم و مناسبات خوبی را ایجاد کنیم. این صداقتهای جدید امیدهایی را در برابر آینده اسرائیل باز کرده است.
امروز رسانهها به صورت مکرر از این ائتلاف سخن میگویند، بهعنوان مثال جو کلاین روزنامه نگار مجله تایم در شماره 19 ژانویه 2015 مطلبی را به این موضوع اختصاص داد و نوشت که وی در گفتگوهای داغی در 26 می سال 2014 در بروکسل بین نمایندگان عالی سابق سیاسی در اسرائیل و عربستان یعنی عاموس یادلین و ترکی فیصل به مدت بیش از یک ساعت ادامه داشت، حضور داشت. کلاین می افزاید که در این گفتگو دو طرف در مورد برخی مسائل از جمله توافق و سازش بین اسرائیل و فلسطین اختلاف نظر داشتند.
اما در برخی زمینهها از جمله برنامه هستهای ایران و ضرورت حمایت از دولت نظامی جدید در مصر و ضرورت هماهنگی بینالمللی مشترک در سوریه با هم توافق داشتند. جالبترین نکته این نشست این بود که ترکی فیصل گفت که عربها به دنبال مبارزه با اسرائیل نیستند!
جزئیات اعترافات زکریا موسوی
آنچه در ادامه این مقاله میخوانید بخشی از مطالب روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز است که به نقل از زکریا موسوی یکی از تروریستهای سازمان القاعده در مورد نقش تعدادی از افراد خاندان آل سعود در تأمین مالی این گروه تروریستی مطرح کرده است. این روزنامه در تحقیقی که اسکات شین در مورد اقدامات تروریستی در آمریکا انجام داد، به نقل از موسوی نوشت که تعدادی از افراد خاندان حاکم عربستان از مهمترین طرفهای کمک کننده به شبکه تروریستی القاعده بودند.
نویسنده میافزاید که زکریا موسوی سال گذشته پیامی را برای جورج بی دانیلز قاضی دادگاه فدرال آمریکا در نیویورک فرستاد که مسئول شکایت قضایی نزدیکان کشته شدگان در حملات 11 سپتامبر 2001 بر ضد عربستان بود. وی در این نامه گفت که میخواهد در این قضیه شهادت دهد. پس از مذاکرات طولانی با مسئولین وزارت دادگستری و دفتر فدرالی زندانها به تیمی از وکلا اجازه ورود به زندان و بازجویی از وی به مدت 2 روز در اکتبر گذشته داده شد. وی در این بازجوییها گفت که نامههایی را از اسامه بن لادن رهبر القاعده به تعدادی از افراد خاندان حاکم در عربستان سعودی از جمله سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید این کشور رسانده است.
وی همچنین در خلال این اعترافات تصریح کرد که بین سالهای 1998 و 1999 از سوی سرکردگان القاعده در افغانستان مأمور تهیه لیستی از طرفهای کمک کننده به القاعده شد، از میان افرادی که اسامی شان در این لیست وجود داشت نام ترکی الفیصل رئیس وقت سازمان استخبارات عربستان و امیر بندر بن سلطان سفیر وقت عربستان سعودی در آمریکا و ولید بن طلال شاهزاده میلیاردر سعودی و تعدادی دیگر از روحانیان برجسته این کشور دیده میشد.
موسوی افزود که اسامه بن لادن میخواست گزارشهای مربوط به افرادی که به القاعده کمک مالی کرده بودند را نگه دارد. وی همچنین توضیح میدهد که نامهرسان بنلادن بوده و پیامها و نامههای شخصی از سوی وی برای شاهزادهها و روحانیون برجسته عربستان سعودی برده است.
نویسنده به نقل از موسوی میافزاید که وی در قندهار با یکی از مسئولان وزارت امور اسلامی در سفارت عربستان در آمریکا دیدار کرده و با وی در مورد یافتن بهترین مکان برای حمله با موشکهای استینگر مذاکره کرده است.
شین در مورد اظهارات تروریست سعودی مینویسد که از مدتهای طولانی دلایلی در مورد کمکهای مالی و حمایت ثروتمندان سعودی از بنلادن و القاعده قبل از حملات سال 2001 وجود داشت. عربستان پیش از آن نیز به صورت گسترده ای را در زمینه تأمین مالی عناصر مسلح اسلامگرا بر ضد اتحاد جماهیر شوروی سابق و ارتش آن در افغانستان در سال 1980 وارد عمل شده بود، اما با این وجود میزان دخالت عربستان در اقدامات القاعده و ماهیت این که آیا این موضوع به برنامهریزی برای حملات 11 سپتامبر منجر شده یا نه، مورد اختلاف است.
براساس این گزارش در صورت درست بودن شهادت موسوی میتوان گفت جزئیات تازه از میزان این حمایتها و ماهیت آنها در حوادث قبل از 11 سپتامبر به دست آمده و بیش از 100 صفحه از اعترافات وی به دادگاه فدرال در نیویورک فرستاده شده است. شهادت موسوی در زمان حساسی از مناسبات عربستان سعودی و آمریکا و درست چند هفته بعد از مرگ عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه سابق عربستان و جانشینی ملک سلمان مطرح شده است، این در حالی است که مناسبات بین دولت آمریکا و مقامات آل سعود اخیراً دچار چالش شده است. البته در موارد متعددی بین مقامات عربستان و دولت آمریکا در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما چالش ایجاد شده که عمدتاً در زمینه تحولات دولتهای عربی پس از سال 2011 و تلاشهای آمریکا در تعامل با این نابسامانیها مطرح شده است.
زکریا موسوی متولد فرانسه چند هفته قبل از حوادث 11 سپتامبر به علت قوانین مهاجرت در ایالت مینیسوتا بازداشت شد. وی در زمان وقوع حملات در زندان بود، اما آموزش خلبانی دیده بود و مبلغی بالغ بر 14 هزار دلار از سوی القاعده در آلمان به وی داده شده بود، اینها نشان میدهد که وی آماده میشد تا یکی از ربایندگان هواپیماها باشد.
نویسنده میافزاید که اعضای سابق مجلس سنای آمریکا مانند باب گراهام از فلوریدا و باب کری از نبراسکا و جان لیمان مسئول سابق نیروی دریایی همگی تأکید دارند که در زمینه ارتباط عربستان سعودی با حملات 11 سپتامبر باید تحقیقات بیشتری انجام شود. به ویژه اینکه گراهام در آن زمان رئیس کمیته تحقیق کنگره در مورد این حملات بود.
گراهام می گوید: «من معتقدم که خط ارتباطی مستقیمی دستکم بین برخی عناصر تروریستی عامل حملات 11 سپتامبر با دولت عربستان وجود داشته است.» وی همچنین خواستار انتشار گزارش 28 صفحه ای کنگره در مورد این حملات شد که رابطه عربستان سعودی با این حادثه را نشان میدهد.
گزارشهای مطبوعاتی تأکید دارند که نظام آل سعود از آغاز دهه 80 قرن گذشته میلادی حمایت از تروریسم جهانی و تأمین مالی آنها برای انتشار دیدگاههای افراط گرایانه وهابی را در دستور کار خود قرار داده و هیچ توجهی به تلفات و خسارتهای ناشی از اقدامات گروههای تروریستی نداشته است.
زفی بارئیل در مقالهای در روزنامه صهیونیستی هاآرتص با اشاره به دیدگاه رسانه های صهیوینستی در مورد تغییرات موجود در عرصه سیاسی عربستان سعودی بویژه خارج شدن بندر بن سلطان از عرصه قدرت می نویسد: گزارشهای پزشکی غیررسمی از سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان سعودی نشان میدهد که وی مبتلا به بیماری آلزایمر است. وی همچنین به علت سکته مغزی قدرت استفاده از یکی از دستهایش را ندارد و از مرض قند نیز رنج میبرد، به این ترتیب به نظر میرسد مدت زیادی از عمر پادشاه جدید 79 ساله عربستان باقی نمانده است.
درست است که عمر ملک عبدالله بیشتر از گزارشهای مشابهی بود که در زمینه بیماریهای وی منتشر میشد، اما به نظر میرسد سلمان خیلی زود سعی دارد میراث آینده خود را تهیه کند. به عنوان اولین قدم و حتی قبل از بررسی مسائل سرنوشتساز نظیر بحران نفت یا جنگ در سوریه یا منازعه با اردن، پادشاه جدید بلافاصله عزل و نصب دهها شاهزاده در عربستان سعودی را انجام داد. البته این نکته غافلگیر کننده نبود که بسیاری از عزل شدگان از نزدیکان ملک عبدالله بودند. به عنوان مثال ملک سلمان 2 تن از پسران ملک عبدالله را عزل کرد. مشعل که حاکم شهر مدینه بود و ترکی که حاکم ریاض بود، دو فرزند ملک عبدالله بودند. خالد بن بندر نیز از ریاست سازمان استخبارات و بندر بن سلطان از دبیر کلی شورای امنیت ملی برکنار شد.
این تغییرات بیخود نیست، صحبت از برنامهای مرتب در میان است که تنها منتظر مرگ پادشاه است تا کامل شود. این برنامه دو هدف را دنبال میکند، اول پاکسازی کشور از عناصر وابسته به ملک عبدالله از جمله فرزندش متعب که از طریق تعیین ولیعهد به دنبال رسیدن به رأس هرم قدرت است و دوم تسویه حساب با تعدادی از دشمنان سلمان که برای دور نگه داشتن جناح سدیری از قدرت توطئه کرده بودند. این توطئه کنندگان که از جمله آنها متعب بن عبدالعزیز و خالد التویجری و بندر بن سلطان و محمد بن زاید آل نهیان ولیعهد امارات بودند، تلاشهای خود را بر روی نایف بن عبدالعزیز متمرکز کرده بودند و حال فرزندش محمد بن زاید که در این منصب قرار دارد را نشانه گرفتند. آنها میترسند که فرزند یکی از شاهزادگان سدیری حاکمیت را در دست بگیرد و به این ترتیب تمامی برنامهها و آرمانهای آنها به پایان برسد.
ارتباطات بین ولیعهد امارات و توطئه کنندگان داخلی عربستان از چند سال پیش تأسیس شده است، یعنی زمانی که محمد بن زاید به دنبال ایجاد ائتلاف سعودی - اماراتی متشکل از فرزندان نسل جوان دو طرف بود تا گامهای سیاسی را به منطقه تحمیل کند. وی ولیعهد یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه خلیجفارس است. از سوی دیگر بندر و متعب و التویجری به عنوان مانعی بودند که تصمیم می گرفتند چه کسی با پادشاه دیدار کند و چه کسی دیدار نکند. محمد بن زاید اموال زیادی در این رابطه هزینه کند. این گروه بسیار ریشهای و مصمم بود، اما وقتی که ملک عبدالله به علت ناتوانی در اداره بحران سوریه تصمیم به عزل بندر بن سلطان از ریاست سازمان استخبارات گرفت، گروه مذکور ضربه سختی خورد.
در حال حاضر متعب و التویجری از سمتهای خود عزل شدند –غیر از ریاست متعب بر گارد ملی عربستان- و محمد بن زاید دیگر شاهزادههای کمی در عربستان سعودی همراه با خود دارد. روابط بین مجموعه سعودی با بن زاید تنها برای حفظ موقعیت آنها در حاکمیت عربستان سعودی نبود، گرچه این گروه به دنبال کاستن قدرت دیدگاههای افراطگرای وهابی در عربستان بودند. این گروه منزوی معتقدند که نسل جوان عربستان ملک سلمان و نزدیکان وی به ویژه شخص محمد بن نایف را محافظهکارانی میداند که با هر تغییر که در محافل جوان عربستان سعودی ایجاد شود، مخالفت میکنند.
بنا بر اعلام برخی منابع، حاکمیت دولت امارات با توافق آشتی با قطر مخالفت کرده است، وی معتقد بوده که قطر هیچ عقبنشینی در قبال این توافق از خود نشان نداده. حاکم امارات در واکنش به این توافق به دنبال تقویت مناسبات خود با ایران بر آمده است، علاوه بر اینکه بر خلاف موضع پادشاه عربستان از حوثی ها در یمن نیز حمایت کرد. اظهارات محمد بن زاید را نیز میتوان به اختلافات موجود بین امارات و عربستان سعودی اضافه کرد. چرا که بر اساس اسنادی که سایت ویکی لیکس منتشر کرده، وی امیر نایف برادر ملک سلمان و پدر محمد بن نایف را یک میمون توصیف می کند که نظریه داروین در مورد ریشه انسان در مورد او صدق می کند.
الان آرامش در عربستان سعودی وجود ندارد، البته این اوضاع در کوتاه مدت خسته کننده نخواهد بود، مشکل در این است که شبکه ای از مناسبات شخصی میتواند تأثیر مهمی در تحولات منطقه داشته باشد، به ویژه این که عربستان سعودی در این تحولات نقش محوری دارد و درگیریهای سیاسی پیرامون آن میچرخد.