متن نامه و شعر این مرجع تقلید، بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در پشت نامه استفتاء، سه بیت شعر شیوا و غرّا مرقوم بود که از شوق و شور و اشتیاق سراینده و نویسنده به آستان فرشته پاسبان آقا حضرت صاحب الزّمان، ارواح العالمین له الفداء، حکایت داشت:
طلوع میكند آن آفتاب پنهانی
ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی
دوباره پلك دلم میپرد، نشانه چیست؟
شنیدهام كه میآید كسی به مهمانی
كسی كه سبزتر از هـزار بار بهار
كسی، شگفت کسی آن چنان كه میدانی
حقیر نیز در اقتباس و استقبال از این اشعار، ابیاتی را سروده و تقدیم داشتم. امید است به شرف و افتخار قبول، نایل شود. ان الهدایا علی مقدار مُهدیها
زهی جمال رخش كرده پرتو افشانی
به ماه چارده و آفتاب رخشانی
زهی ولیّ خدا قطب عالم امكان
جهان جود و كَرم پیشوای یزدانی
ظهور قدرت دادار حجّتبن حسن
كه ظاهر است از او كبریای سبحانی
نجات امّت مظلوم و خلق مستضعف
امید مردم محروم و فیض رحمانی
سپهر مجد و شرف، شمس آسمان جلال
جمال غیب ابد، شاه مُلك امكانی
اگر چه پر شده عالم ز فتنه و ز فساد
مسلّطاند به دنیا جنود شیطانی
به نام صلح و دموكراسی و وطن خواهی
زنند ضربه به شخصيّت مسلمانی
گرفته است بشر راه انحراف و خطا
به هر مكان نگرم، تیره است و ظلمانی
بگیرد ار همه اقطار، محنت ايّام
شب فراق شود هرچه بیش طولانی
بمان به جا و مشو ناامید چون آید
امام و منجیّ كل، مقتدای پایانی
سلیل احمد مرسل همان كسی كه خدا
عطا نموده به او منصب جهانبانی
جهان، نجات دهد از فساد و استكبار
دوباره زنده كند راه و رسم انسانی
در آورد همگان زیر پرچم اسلام
نظام، مینَبُوَد جز نظام قرآنی
ظهور میكُند و میكَند اساس ستم
کند زمین و زمان را ز عدل نورانی
امیر معدلت آیین و معدلت گستر
دهد نجات همه خلق از پریشانی
خوش آن زمانه و آن روزگار و آن ايّام
خوش آن حكومت و آن عدل و عصر روحانی
7 جمادی الثّانی 1421
لطف الله صافی
لطف الله صافی
موعود