به گزارش مشرق، محمد فرهاد کلینی یکی از کارشناسان ارشد مسایل استراتژیک به دنبال مذاکرات لوزان و قرائت بیانیه مطبوعاتی توسط مذاکره کنندگان، در گفتگو با روزنامه اعتماد، تحلیل خود نسبت به ماحصل مذاکرات را ذکر کرده است.
ارزيابي شما از اين دور از مذاكرات چيست؟
يك مذاكرات طولاني و سخت بود و جاي قدرداني دارد. در اين دور از مذاكرات كه در لوزان سوييس صورت گرفت كيفيت چانهزنيها و وجود پارامترهاي مختلف و طيف متنوعي از محورها هم مزيد بر سختتر شدن مذاكرات شد و در آخر مذاكرات با بيانيه مطبوعاتي مشترك به پايان رسيد. اين بيانيه در واقع مقدمه و آغاز و پلي براي رسيدن به توافق جامع نهايي ميتواند باشد كه در ظرف چند ماه آينده به سرانجام برسد و نبايد از آن انتظار بزرگ داشت. هنوز كارهاي زيادي باقي مانده است يك چارچوب شكل گرفته است كه گروههاي كارشناسي بايد پيرامون جزييات با يكديگر مذاكره كنند و درست نيست با احساسات صرف قضاوت كرد. جامعه نيازمند يك قضاوت واقع بينانه و منطقي در ادامه مسير است. "هنوز برخي احتياطها لازم است. شما ديديد كه بلافاصله بعد از بيانيه سياست تفسير به مطلوب در حوزه برخي كشورهاي 1+5 چگونه انجام شد و در اين خصوص خانم اشميت و موگريني كاملا مطلع هستند كه تفاسير يك طرفه نشانه سازندهاي نيست."
به سخت و طولانيتر شدن مذاكرات اشاره كرديد. چه چيزي موجب شد تا اين مذاكرات طولاني شود؟
تاكيدات جدي وجود داشت كه توافق بايد يكمرحلهاي باشد و حالتهاي تاخيري نداشته باشد زيرا برخي به دنبال طولاني كردن اين مسير هستند و همچنين اين مساله كه نبايد بيانيه و تفاهم سياسي به صورتي باشد كه بتوان از آن تفاسير و برداشتهاي متعدد و دلخواه داشت، كار را براي رسيدن به يك بيانيه مشترك سختتر كرد. شيوهنامه جدي در نگارش لازم بود تا روند رسيدن به تفاهم را كاهش ميداد. بحثهاي مختلف و متعددي در مذاكرات در جريان بود؛ مسائلي نظير كيفيت ساختار غنيسازي ايران تا موضوع ساختار و چگونگي رفع تحريمها و نگاهي كه براي همكاري بعدي با مجموعه كشورهاي 1+5 در آينده ميتوان داشت. به اعتقاد برخي كارشناسان جمهوري اسلامي نيازمند يك رژيم لغو تحريم است تا نتيجه منطقي وبا اعتباري خلق شود. در خصوص شاخصههاي موجود، تلاش تيم مذاكرهكننده هستهاي ايران اين بود كه دستاوردهاي هستهاي را از نظر حقوقي و ساختاري نهادينه سازد و بحث غنيسازي و سياست توليد، تحقيق و توسعه و چرخش سانتريفيوژ را حفظ كند، هرچند كه ايران برخي محدوديتها را براي نشان دادن حسن نيت خود پذيرفت تا بر اين اساس، اراده خود و پايبندياش را نشان دهد و طبيعي است در صورت عدم رعايت متقابل در خصوص تعهدات شرايط قابل بازگشت خواهد بود.
در بيانيه مطبوعاتي كه از سوي آقاي ظريف و خانم موگريني قرائت شد، به راهكارهاي رسيدن به توافق جامع اشاره شده بود. ارزيابي شما از محتواي بيانيه و راهكارها چيست؟
اين مساله، بحث مفصلي را ميطلبد ولي به شكل مختصر نميتوان قضاوت كامل كرد. جناب آقاي ظريف محورها را مطرح كردند و در خطبههاي نماز جمعه تهران پيامهاي مهمي مورد اشاره قرار گرفت. به نظرم در بحث لغو تحريمها، اين مساله نبايد حالت تاخير به خود بگيرد و لغو همهجانبه تحريمها را شامل شود ولي روايتهاي غربيها مانند اظهارات وزير امور خارجه فرانسه و اشاراتي كه جانكري در نشست مطبوعاتي خود كه متكي به فكتشيت خودشان است، بيانگر يك مساله و قرائت ديگري است كه نيازمند اصلاح است.
نگاه اينجانب حمايت مشروط از اين روند است و نبايد از برخي ترفندهاي ديپلماتيك حريف كه ذات كار سياسي است غافل شد. بايد توجه داشت كه بر اساس تفاهم سياسي، بيانيه منتشر شده است و مبناي عمل بايد آن باشد و اظهارات يكطرفه راهحل ساز نيست. ولي آنچه تاكنون مشخص شده، همانطور كه گفتم اين است كه اين بيانيه در اصل منجر به يك پل براي مذاكرات بعدي است و در خصوص موارد اختلافي در مذاكرات به فرمولهاي نزديكي بر روي پارامترهاي كليدي دست پيدا كردند. همچنانكه در مصاحبه با ديگر رسانهها اشاره كردم، برنامه هستهاي ايران با كمي محدوديت ادامه خواهد داشت و نگارش پيشنويس آغاز خواهد شد.
جامعه ايران زمين، خواهان حفظ حقوق خود و لغو تحريمهاي ظالمانه است و به دنبال شكست نيست. در خصوص تحريمها بر اساس راهحلهاي به دست آمده، پس از اجرايي شدن توافق جامع نهايي، همه تحريمهاي اقتصادي و مالي اروپا و تحريمهاي يكجانبه امريكا بايد لغو شود. اكنون بايد در مراحل بعدي به جزييات بپردازند و به هر حال در اصول كلي تفاهم پديد آمده است. در بحث غنيسازي و فعاليت هستهاي، تعريف جديدي از فردو و نطنز صورت ميگيرد كه بر اساس آن، حق تحقيق و توسعه و فناوري نوين علمي با وجود چندين آبشار حفظ ميشود. اين در حالي است كه غربيها درباره فردو اعتقاد داشتند كه فردو بايد يك كتابخانه بدون كارخانه شود كه حرف بيربط و پوچي بود. در بحث سانتريفيوژها هم تفاهماتي شد. تيم مذاكرهكننده هستهاي دولت جديد سعي ميكند براساس معيارهايي نظير نرمش قهرمانانه و مقاومت هوشمندانه دستاوردهاي هستهاي كشور را حفظ كند، اما بحث مهم نقش آژانس و فاصله زماني است كه در بحث اجرايي شدن لغو تحريمها است كه قضاوت آژانس بايد عادلانه باشد. البته ما تجربيات گوناگوني از آژانس داريم و آژانس متاسفانه در مقاطعي براساس خواست ديگران عمل كرده و حال بايد براساس نقش حرفهاي عمل كند.
چه نكات كليدي در اين بيانيه مشاهده ميشود؟
كار بزرگي صورت گرفته و واقعبينانه و منصفانه نيست كه پيرامون اين مذاكرات مهم و طولاني عجولانه قضاوت كرد. براساس جميع شرايط و وضعيتي كه در آن قرار داريم و اهداف و اختلافاتي كه در 1+5 وجود دارد، ايجاد يك شرايط براي اجماع و وحدت نظر متوسط مبتني بر يك درك متوسط و استراتژي برد – برد و حفظ خطوط قرمز كار بسيار سختي است و تجميع اين پارامترها و تبديل آن به يك ادبيات بينالمللي از هنرهاي خاص ديپلماسي است. تيم مذاكرهكننده كوششهاي خود را انجام داد و اميد داريم با تدبير قويتر و حمايتهاي كارشناسي بتواند به توفيقات بيشتري دست يابد.
برخيها از الزامآور بودن بيانيه مطبوعاتي سخن گفتند. آيا اين بيانيه الزامآور است؟
وقتي بحث از بيانيه، قرارداد، توافقنامه، عهدنامه و تفاهمنامه ميشود، هركدام از اينها بار حقوقي و معنايي خاص خود را دارد و جدا از اين در مسائل حقوقي موضوع رويه حقوقي هم وجود دارد. اين بيانيه در اصل "مولفههاي برنامه جامع اقدام مشترك" است. به ياد داريد كه در دهههاي گذشته ابتدا با سه كشور اروپايي مذاكره ميكرديم و سپس در دورههاي بعدي نقش كشورهايي نظير چين و روسيه افزايش يافت و مذاكرات به 1+5 تبديل شد.
از جهاتي اين اتفاق، حسنها و ضعفهاي خود را داشت و اگر با درايت عمل ميشد ميتوانست وضعيت ما را بهبود ببخشد اما در نهايت به كندتر شدن مذاكرات انجاميد. زماني كه طرح اقدام مشترك يا همان توافق ژنو شكل گرفت، شاهد يك نقطه جديدي در مذاكرات بوديم. در اين مدت مذاكراتي صورت گرفت و حال با بيانيهاي روبهرو هستيم كه ميخواهيم براساس آن به توافق برسيم. از سوي ديگر، بحث التزام و پايبندي با يكديگر متفاوت است. بنابراين اين بيانيه يك ماهيت دارد و آن مداليته براي رسيدن به توافق است.
در طول مدت مذاكرات شاهد افزايش تلاشهاي مخالفان مذاكرات و رسيدن به توافق مانند تلاشهاي نتانياهو بوديم. چقدر اين تلاشها در طولاني شدن مذاكرات اثر داشت؟
طبيعي است كه كساني نظير نتانياهو مخالف حلوفصل پرونده هستهاي ايران هستند و آن را با استرس و جديت دنبال ميكنند. اگر ما به مباحث صحبتهاي نخستوزير رژيم تلآويو نگاه كنيم آن را نشات گرفته از عصبانيت و رفتار غير عقلاني ميبينيم. باراك اوباما، رييسجمهور آمريكا در صحبتهايي كه پس از قرائت بيانيه داشت گفت كه در اين باره با نتانياهو اختلاف نظر دارد. مخالفان ميخواهند جايگاه ايران را در عرصه منطقهاي و بينالمللي متاثر سازند و فضاي عمومي جهاني عليه ايران باشد كه البته ناشي از منافعشان است.
در منطقه نيز برخي كشورهاي عربي در زمين ديگران بازي ميكنند. به نظرم تيم مذاكرهكننده در كنار مذاكرات و مباحث حقوقي و فني بايد به مساله خاورميانه عاري از سلاح هستهاي نيز روي ميآورد تا ديگر حرام بودن سلاح هستهاي معناي منطقهاي و سپس جهاني به خود ميگرفت. بحث امنيت در خاورميانه نيز بحث جدي و متقابل است و اين خود يك تضمين برابر بايد باشد. اينكه غربيها ميگويند به دنبال جهان امن هستيم، بايد اين جهان امن تعريف شود، چراكه رفتار و رويه برخي رژيمها و كشورها منطبق با جهان امن نيست. بد نيست اشاره كنم كه شبكههاي تلويزيوني اسراييل كه كنفرانس مطبوعاتي لوزان را به شكل زنده پخش ميكردند، در واكنش به مذاكرات و بيانيه لوزان اعلام كردند كه بايد به حال تل آويو گريست و اين شاهدي بر رفتار خوب غرب در برابر ايران و مشروعيت بخشيدن به موضوع هستهاي است.
به صحبتهاي رييسجمهور امريكا اشاره كرديد. ارزيابيتان از صحبتهاي اوباما چيست؟
بيشتر صحبتهاي رييسجمهور امريكا معطوف به مسائل داخلي بود. بخشي از مخاطبان وي لابي آيپك، و بخشي را به جمهوريخواهان و بخشي نيز به همكاران حزبياش معطوف بود. از نگاه بينالملل دولت امريكا مسوول اجراي تعهداتش است و بايد نسبت به آنها پاسخگو باشد. مواضع آقاي اوباما در اصل دادن يك تامين و دفاع از مذاكرات جان كري، وزير امور خارجهاش بود و نشان داد كه اهميت مذاكرات براي آنها در چه سطحي است. دوستان مذاكرهكننده هم ميدانند كه امريكا نيز نياز جدي به مذاكراه و توافق دارد و اين در صحبتهاي رييسجمهور امريكا كاملا مشهود بود. اعلاميه لابي آيپك بلافاصله بعد از سخنراني آقاي اوباما جالب بود كه موضوع نقش فيلتري كنگره را براي توافق جامع مطرح ساخت و بيانگر اين است كه برخي خواهان امنيت و صلح و ثبات در جهان نيستند و منافع خصوصي و گروهي را بر منافع ملي امريكا ترجيح ميدهند.
ارزيابي شما از اين دور از مذاكرات چيست؟
يك مذاكرات طولاني و سخت بود و جاي قدرداني دارد. در اين دور از مذاكرات كه در لوزان سوييس صورت گرفت كيفيت چانهزنيها و وجود پارامترهاي مختلف و طيف متنوعي از محورها هم مزيد بر سختتر شدن مذاكرات شد و در آخر مذاكرات با بيانيه مطبوعاتي مشترك به پايان رسيد. اين بيانيه در واقع مقدمه و آغاز و پلي براي رسيدن به توافق جامع نهايي ميتواند باشد كه در ظرف چند ماه آينده به سرانجام برسد و نبايد از آن انتظار بزرگ داشت. هنوز كارهاي زيادي باقي مانده است يك چارچوب شكل گرفته است كه گروههاي كارشناسي بايد پيرامون جزييات با يكديگر مذاكره كنند و درست نيست با احساسات صرف قضاوت كرد. جامعه نيازمند يك قضاوت واقع بينانه و منطقي در ادامه مسير است. "هنوز برخي احتياطها لازم است. شما ديديد كه بلافاصله بعد از بيانيه سياست تفسير به مطلوب در حوزه برخي كشورهاي 1+5 چگونه انجام شد و در اين خصوص خانم اشميت و موگريني كاملا مطلع هستند كه تفاسير يك طرفه نشانه سازندهاي نيست."
به سخت و طولانيتر شدن مذاكرات اشاره كرديد. چه چيزي موجب شد تا اين مذاكرات طولاني شود؟
تاكيدات جدي وجود داشت كه توافق بايد يكمرحلهاي باشد و حالتهاي تاخيري نداشته باشد زيرا برخي به دنبال طولاني كردن اين مسير هستند و همچنين اين مساله كه نبايد بيانيه و تفاهم سياسي به صورتي باشد كه بتوان از آن تفاسير و برداشتهاي متعدد و دلخواه داشت، كار را براي رسيدن به يك بيانيه مشترك سختتر كرد. شيوهنامه جدي در نگارش لازم بود تا روند رسيدن به تفاهم را كاهش ميداد. بحثهاي مختلف و متعددي در مذاكرات در جريان بود؛ مسائلي نظير كيفيت ساختار غنيسازي ايران تا موضوع ساختار و چگونگي رفع تحريمها و نگاهي كه براي همكاري بعدي با مجموعه كشورهاي 1+5 در آينده ميتوان داشت. به اعتقاد برخي كارشناسان جمهوري اسلامي نيازمند يك رژيم لغو تحريم است تا نتيجه منطقي وبا اعتباري خلق شود. در خصوص شاخصههاي موجود، تلاش تيم مذاكرهكننده هستهاي ايران اين بود كه دستاوردهاي هستهاي را از نظر حقوقي و ساختاري نهادينه سازد و بحث غنيسازي و سياست توليد، تحقيق و توسعه و چرخش سانتريفيوژ را حفظ كند، هرچند كه ايران برخي محدوديتها را براي نشان دادن حسن نيت خود پذيرفت تا بر اين اساس، اراده خود و پايبندياش را نشان دهد و طبيعي است در صورت عدم رعايت متقابل در خصوص تعهدات شرايط قابل بازگشت خواهد بود.
در بيانيه مطبوعاتي كه از سوي آقاي ظريف و خانم موگريني قرائت شد، به راهكارهاي رسيدن به توافق جامع اشاره شده بود. ارزيابي شما از محتواي بيانيه و راهكارها چيست؟
اين مساله، بحث مفصلي را ميطلبد ولي به شكل مختصر نميتوان قضاوت كامل كرد. جناب آقاي ظريف محورها را مطرح كردند و در خطبههاي نماز جمعه تهران پيامهاي مهمي مورد اشاره قرار گرفت. به نظرم در بحث لغو تحريمها، اين مساله نبايد حالت تاخير به خود بگيرد و لغو همهجانبه تحريمها را شامل شود ولي روايتهاي غربيها مانند اظهارات وزير امور خارجه فرانسه و اشاراتي كه جانكري در نشست مطبوعاتي خود كه متكي به فكتشيت خودشان است، بيانگر يك مساله و قرائت ديگري است كه نيازمند اصلاح است.
نگاه اينجانب حمايت مشروط از اين روند است و نبايد از برخي ترفندهاي ديپلماتيك حريف كه ذات كار سياسي است غافل شد. بايد توجه داشت كه بر اساس تفاهم سياسي، بيانيه منتشر شده است و مبناي عمل بايد آن باشد و اظهارات يكطرفه راهحل ساز نيست. ولي آنچه تاكنون مشخص شده، همانطور كه گفتم اين است كه اين بيانيه در اصل منجر به يك پل براي مذاكرات بعدي است و در خصوص موارد اختلافي در مذاكرات به فرمولهاي نزديكي بر روي پارامترهاي كليدي دست پيدا كردند. همچنانكه در مصاحبه با ديگر رسانهها اشاره كردم، برنامه هستهاي ايران با كمي محدوديت ادامه خواهد داشت و نگارش پيشنويس آغاز خواهد شد.
جامعه ايران زمين، خواهان حفظ حقوق خود و لغو تحريمهاي ظالمانه است و به دنبال شكست نيست. در خصوص تحريمها بر اساس راهحلهاي به دست آمده، پس از اجرايي شدن توافق جامع نهايي، همه تحريمهاي اقتصادي و مالي اروپا و تحريمهاي يكجانبه امريكا بايد لغو شود. اكنون بايد در مراحل بعدي به جزييات بپردازند و به هر حال در اصول كلي تفاهم پديد آمده است. در بحث غنيسازي و فعاليت هستهاي، تعريف جديدي از فردو و نطنز صورت ميگيرد كه بر اساس آن، حق تحقيق و توسعه و فناوري نوين علمي با وجود چندين آبشار حفظ ميشود. اين در حالي است كه غربيها درباره فردو اعتقاد داشتند كه فردو بايد يك كتابخانه بدون كارخانه شود كه حرف بيربط و پوچي بود. در بحث سانتريفيوژها هم تفاهماتي شد. تيم مذاكرهكننده هستهاي دولت جديد سعي ميكند براساس معيارهايي نظير نرمش قهرمانانه و مقاومت هوشمندانه دستاوردهاي هستهاي كشور را حفظ كند، اما بحث مهم نقش آژانس و فاصله زماني است كه در بحث اجرايي شدن لغو تحريمها است كه قضاوت آژانس بايد عادلانه باشد. البته ما تجربيات گوناگوني از آژانس داريم و آژانس متاسفانه در مقاطعي براساس خواست ديگران عمل كرده و حال بايد براساس نقش حرفهاي عمل كند.
چه نكات كليدي در اين بيانيه مشاهده ميشود؟
كار بزرگي صورت گرفته و واقعبينانه و منصفانه نيست كه پيرامون اين مذاكرات مهم و طولاني عجولانه قضاوت كرد. براساس جميع شرايط و وضعيتي كه در آن قرار داريم و اهداف و اختلافاتي كه در 1+5 وجود دارد، ايجاد يك شرايط براي اجماع و وحدت نظر متوسط مبتني بر يك درك متوسط و استراتژي برد – برد و حفظ خطوط قرمز كار بسيار سختي است و تجميع اين پارامترها و تبديل آن به يك ادبيات بينالمللي از هنرهاي خاص ديپلماسي است. تيم مذاكرهكننده كوششهاي خود را انجام داد و اميد داريم با تدبير قويتر و حمايتهاي كارشناسي بتواند به توفيقات بيشتري دست يابد.
برخيها از الزامآور بودن بيانيه مطبوعاتي سخن گفتند. آيا اين بيانيه الزامآور است؟
وقتي بحث از بيانيه، قرارداد، توافقنامه، عهدنامه و تفاهمنامه ميشود، هركدام از اينها بار حقوقي و معنايي خاص خود را دارد و جدا از اين در مسائل حقوقي موضوع رويه حقوقي هم وجود دارد. اين بيانيه در اصل "مولفههاي برنامه جامع اقدام مشترك" است. به ياد داريد كه در دهههاي گذشته ابتدا با سه كشور اروپايي مذاكره ميكرديم و سپس در دورههاي بعدي نقش كشورهايي نظير چين و روسيه افزايش يافت و مذاكرات به 1+5 تبديل شد.
از جهاتي اين اتفاق، حسنها و ضعفهاي خود را داشت و اگر با درايت عمل ميشد ميتوانست وضعيت ما را بهبود ببخشد اما در نهايت به كندتر شدن مذاكرات انجاميد. زماني كه طرح اقدام مشترك يا همان توافق ژنو شكل گرفت، شاهد يك نقطه جديدي در مذاكرات بوديم. در اين مدت مذاكراتي صورت گرفت و حال با بيانيهاي روبهرو هستيم كه ميخواهيم براساس آن به توافق برسيم. از سوي ديگر، بحث التزام و پايبندي با يكديگر متفاوت است. بنابراين اين بيانيه يك ماهيت دارد و آن مداليته براي رسيدن به توافق است.
در طول مدت مذاكرات شاهد افزايش تلاشهاي مخالفان مذاكرات و رسيدن به توافق مانند تلاشهاي نتانياهو بوديم. چقدر اين تلاشها در طولاني شدن مذاكرات اثر داشت؟
طبيعي است كه كساني نظير نتانياهو مخالف حلوفصل پرونده هستهاي ايران هستند و آن را با استرس و جديت دنبال ميكنند. اگر ما به مباحث صحبتهاي نخستوزير رژيم تلآويو نگاه كنيم آن را نشات گرفته از عصبانيت و رفتار غير عقلاني ميبينيم. باراك اوباما، رييسجمهور آمريكا در صحبتهايي كه پس از قرائت بيانيه داشت گفت كه در اين باره با نتانياهو اختلاف نظر دارد. مخالفان ميخواهند جايگاه ايران را در عرصه منطقهاي و بينالمللي متاثر سازند و فضاي عمومي جهاني عليه ايران باشد كه البته ناشي از منافعشان است.
در منطقه نيز برخي كشورهاي عربي در زمين ديگران بازي ميكنند. به نظرم تيم مذاكرهكننده در كنار مذاكرات و مباحث حقوقي و فني بايد به مساله خاورميانه عاري از سلاح هستهاي نيز روي ميآورد تا ديگر حرام بودن سلاح هستهاي معناي منطقهاي و سپس جهاني به خود ميگرفت. بحث امنيت در خاورميانه نيز بحث جدي و متقابل است و اين خود يك تضمين برابر بايد باشد. اينكه غربيها ميگويند به دنبال جهان امن هستيم، بايد اين جهان امن تعريف شود، چراكه رفتار و رويه برخي رژيمها و كشورها منطبق با جهان امن نيست. بد نيست اشاره كنم كه شبكههاي تلويزيوني اسراييل كه كنفرانس مطبوعاتي لوزان را به شكل زنده پخش ميكردند، در واكنش به مذاكرات و بيانيه لوزان اعلام كردند كه بايد به حال تل آويو گريست و اين شاهدي بر رفتار خوب غرب در برابر ايران و مشروعيت بخشيدن به موضوع هستهاي است.
به صحبتهاي رييسجمهور امريكا اشاره كرديد. ارزيابيتان از صحبتهاي اوباما چيست؟
بيشتر صحبتهاي رييسجمهور امريكا معطوف به مسائل داخلي بود. بخشي از مخاطبان وي لابي آيپك، و بخشي را به جمهوريخواهان و بخشي نيز به همكاران حزبياش معطوف بود. از نگاه بينالملل دولت امريكا مسوول اجراي تعهداتش است و بايد نسبت به آنها پاسخگو باشد. مواضع آقاي اوباما در اصل دادن يك تامين و دفاع از مذاكرات جان كري، وزير امور خارجهاش بود و نشان داد كه اهميت مذاكرات براي آنها در چه سطحي است. دوستان مذاكرهكننده هم ميدانند كه امريكا نيز نياز جدي به مذاكراه و توافق دارد و اين در صحبتهاي رييسجمهور امريكا كاملا مشهود بود. اعلاميه لابي آيپك بلافاصله بعد از سخنراني آقاي اوباما جالب بود كه موضوع نقش فيلتري كنگره را براي توافق جامع مطرح ساخت و بيانگر اين است كه برخي خواهان امنيت و صلح و ثبات در جهان نيستند و منافع خصوصي و گروهي را بر منافع ملي امريكا ترجيح ميدهند.