گروه بینالملل مشرق - حملات هوایی اخیر عربستان سعودی به مواضع حوثی ها و جریان های حامی علی عبدالله صالح رئیس جمهور سابق یمن توجه افکار عمومی را از جنگ خونینی که در مشرق عربی دنبال میشود، منحرف کرد. به موازات حملات هوایی؛ جنگ تبلیغاتی بین دو طرف و متحدان منطقهای آنها آغاز شده و دو گروه به دنبال بازاریابی در بین افکار عمومی برای اردوگاه خود هستند. این جنگ بخشی از اهداف پشت پرده باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا را فاش کرد.
به این صورت که در حالی که آمریکا در عملیات تکریت در عراق وارد شده، به صورت همزمان اطلاعات و تصاویر ماهوارهای خود را برای کمک به عربستان سعودی و متحدانش در جنگ یمن داده است. آغاز جنگ در یمن دو واقعیت را نشان میدهد. واقعیت اول اینکه باراک اوباما یک آمریکایی است که تنها به منافع کشورش در منطقه خاورمیانه که غرق در فرقه گرایی شده، می اندیشد. موضوع دوم اینکه وی به دنبال حل درگیریهای منطقهای به نفع یا ضرر یک گروه نیست، بلکه میخواهد آن را براساس منافع واشنگتن مدیریت کند.
روزنامه السفیر لبنان در این مقاله به بررسی معادلات عربستان سعودی و متحدان ده گانه آنها و سناریوهای مطرح در سایه شاخصهای موجود پرداخته است.
ائتلاف ده گانه
عربستان سعودی در حال حاضر ائتلافی از 10 کشور را رهبری می کند و مدعی شده به نمایندگی از آنها حملات هوایی بر ضد یمن را انجام می دهد. این ائتلاف شامل عربستان سعودي و امارات و قطر و كويت و بحرين و مصر و سودان و اردن و مغرب و پاكستان می شود.
این ائتلاف میگوید که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به استثنای عمان از عربستان سعودی در این جنگ پشتیبانی میکنند، البته مسقط به دنبال دور نگه داشتن خود از درگیریها در منطقه و فاصله گرفتن از 2 قطب درگیریهای منطقهای یعنی ریاض و تهران است. مشارکت اردن و مراکش در این ائتلاف عجیب به نظر نمیرسد، چرا که هر دوی این کشورها از زمان آغاز انقلابهای عربی توجه ویژه ای به پیوستن به شورای همکاری خلیج فارس دارند تا با کمک به این شورا در ابعاد نظامی و امنیتی از حمایتهای اقتصادی آن برخوردار شوند.
مصر نیز از این قاعده مستثنی نیست، چرا که حمایتهای اقتصادی کشورهای حاشیه خلیج فارس در تصمیم گیریهای رهبران این کشور تأثیرگذار بوده است. قاهره همچنین تصور میکند که درگیری در باب المندب به صورت مستقیم بر کانال سوئز و امنیت ملی این کشور تأثیر خواهد داشت. همچنین مشارکت در ائتلاف دهگانه میتواند راه تشکیل قدرت نظامی مشترک عربی که مدتی قبل عبد الفتاح السیسی رئیس جمهور مصر آن را اعلام کرده، هموار نماید. این در حالی است که قاهره بر روی این ارتش به عنوان ابزاری تأثیرگذار در بازگشت به عرصه منطقهای حساب کرده است. همچنین مواضع مصر و پاکستان از نظر تکیه منطقهای به ریاض شبیه به یکدیگر است.
همین رویکرد از عملیات موجود فراتر رفته و تا مشارکت در مهندسی موازنههای جدید منطقهای رسیده است. ساختار ائتلاف دهگانه همچنین نشان میدهد که عربستان سعودی در جذب پاکستان و سودان به این ائتلاف موفق بوده است. این در حالی است که کشورهای مذکور ارتباط خوبی با تهران دارند.
محاسبات عربستان سعودی
عربستان سعودی وارد درگیری منطقهای شدید با ایران در چندین عرصه منطقهای شامل عراق و سوریه و لبنان و یمن شده است. این در حالی است که یمن برخلاف 3 عرصه دیگر مرز مشترک و تأثیرگذاری مستقیم در عربستان سعودی دارد، البته عراق و سوریه و لبنان مساحت مهمی را در معادلات منطقهای به خود اختصاص دادند اما مانند یمن به صورت مستقیم به موازنه های عربستان سعودی آسیبی نمیرسانند.
ازآنجا که حمله فراگیر زمینی به مواضع حوثی ها در یمن مافوق امکانات نظامی عربستان سعودی است، به نظر میرسد که تفکر نظامی ریاض مبتنی بر انجام حملات هوایی در چارچوب ائتلاف دهگانه برای تحقق مجموعه ای از اهداف است.
اهداف عربستان سعودی از این حمله عبارتست از: ابراز قدرت این کشور در تحقق بازدارندگی و ترمیم وجهه ریاض بعد از دادن امتیازهای متعدد در منطقه که در برابر توسعه قدرت منطقهای ایران قرار دارد. هدف دوم عربستان برجسته کردن نفوذ منطقهای این کشور نه تنها در کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بلکه در برابر تمامی کشورهای مهم منطقهای نظیر پاکستان و مصر و دولتهای عربی مانند اردن و سودان و مراکش است. هدف سوم کشاندن حوثی ها و علی عبدالله صالح رئیس جمهور اسبق یمن به میز مذاکرات در سایه حملات موشکی هوایی و تعدیل اوضاع کنونی یمن است که به نفع جنبش انصار الله در جریان است.
البته پیش بینی میشود همزمان با حملات هوایی که نمیتواند موازنههای قدرت در عرصه میدانی را تا حد زیادی تغییر دهد، عربستان سعودی نقشه ائتلافهای موجود در داخل یمن را بار دیگر ترسیم نماید تا بتواند صف بندی قبیلهای و منطقهای و مذهبی در برابر حوثی ها و عبدالله صالح ایجاد کند. این صف بندی گسترده از قبایل یمنی آغاز میشود و تا دامنه جنبش جنوبی ادامه پیدا کرده و سطح گسترده ای از نیروهای سیاسی متعدد در داخل یمن را شامل می شود.
محاسبات ترکیه
آنکارا میداند که حملات هوایی به یمن نمیتواند به موجودیت حوثی ها پایان دهد و تغییرات گستردهای را در موازنه قدرت میدانی ایجاد کند. این کشور همچنین از میزان توانمندی نظامی و تمایلات تاکتیکی عربستان سعودی اطلاع دارد، به همین علت ترجیح میدهد که برای موضع گیری شفاف و اقدامات عملی تا زمان به پایان رسیدن سناریوی سعودیها در یمن یعنی مجبور شدن حوثی ها و عبدالله صالح به نشستن پای میز مذاکرات بعد از حملات هوایی صبر کند.
آنکارا در آن زمان باب حضور در عرصه یمن را بار دیگر باز خواهد کرد و تلاش خواهد نمود تا عشایر این کشور را به مقابله با حوثی ها وادار کند. در این میان بازگشت حزب تجمع یمنی برای اصلاح به عرصه سیاسی یمن با موافقت عربستان سعودی از مهمترین منافع ترکیه در این کشور به شمار میرود، این موضوع از دو منظر برای آنکارا مهم تلقی میشود، اول دیدگاه ایدئولوژیک است ، چرا که این گروه شاخه اخوان المسلمین در یمن به شمار میرود و رویکرد دوم قبیله ای است، چرا که این حزب یکی از مهمترین قطبهای ساختار عشایری سنتی در یمن است.
در صورت تحقق این سناریو ترکیه میتواند دستاوردهای سیاسی را با بهبود اوضاع این حزب با موافقت و رضایت سعودیها به دست آورد، چرا که حزب الاصلاح از نزدیکترین احزاب عربستان سعودی به شمار میرود و مناسبات تاریخی خود با این کشور را حفظ کرده است. علاوه بر اینها هزینه نظامی و سیاسی تحقق این سناریو برای ترکیه بسیار ناچیز است.
نتایج اولیه از بحران یمن
1-تحقق سناریوی جنگ زمینی در یمن بعید به نظر میرسد. در عین حال حملات هوایی کنونی نیز نمیتواند به صورت مستقیم نتیجه بخش باشد، مگر اینکه بتواند حوثی ها را به پای میز مذاکره بکشاند و آنها امتیازات سیاسی به طرف مقابل بدهند. البته کشیده شدن حوثی ها به پای میز مذاکرات در سایه شرایط کنونی امری قطعی به شمار نمیرود و به مجموعهای از عوامل و محاسبات در درون محوری بازمیگردد که ایران رهبری آن را در اختیار دارد.
2-یمن علت قرار گرفتن در ساحل تنگه باب المندب و امکان تأثیرگذاری در جغرافیای عربستان سعودی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ اما اهمیت ژئو استراتژیک این کشور در درگیریهای گسترده منطقهای از اهمیت عراق و سوریه فراتر نیست، به همین علت درگیریها در یمن باعث شعله ورتر شدن منطقه میشود، اما نمیتواند نتیجه درگیری منطقهای گسترده بین ایران و عربستان سعودی را قطعی کند.
3-بحران یمن در کوتاه مدت قابل حل نیست ، در عین حال بنا به دلایل متعدد این عملیات نظامی نمیتواند تا زمان طولانی ادامه پیدا کند.
4-سناریوی تجزیه یمن به 2 بخش شمالی و جنوبی واقعی به نظر نمیرسد ، چرا که بخش شمالی این کشور از لحاظ طبیعی و ایدئولوژیک یک بخش متحد به شمار نمیرود و همچنین موازنه های قدرت در شمال و جنوب از سطح تجزیه یمن فراتر رفته است.
5-سناریوی تجزیه فرقهای و مذهبی در یمن نیز بعید به نظر میرسد، چرا که درگیریهای اساسی بین زیدی ها در مورد رویکردهای قبیله ای و مذهبی به نفع رویکرد مذهبی به پایان رسیده است. همچنین شافعی ها در جنوب و شمال یمن دیدگاه سیاسی متحدی در مورد مدیریت درگیریهای کنونی ندارند.
6-سناریوی تجزیه واقعی و کامل یمن براساس مؤلفههای جغرافیایی و طبیعی و مذهبی برای تقویت جایگاه خود به زمان طولانی نیاز دارد. این سناریو همچنین میطلبد که طرفهای بینالمللی به نفع گروههای متخاصم در دو طرف وارد معرکه درگیریها شوند که این موضوع نیز تاکنون محقق نشده است.
به این صورت که در حالی که آمریکا در عملیات تکریت در عراق وارد شده، به صورت همزمان اطلاعات و تصاویر ماهوارهای خود را برای کمک به عربستان سعودی و متحدانش در جنگ یمن داده است. آغاز جنگ در یمن دو واقعیت را نشان میدهد. واقعیت اول اینکه باراک اوباما یک آمریکایی است که تنها به منافع کشورش در منطقه خاورمیانه که غرق در فرقه گرایی شده، می اندیشد. موضوع دوم اینکه وی به دنبال حل درگیریهای منطقهای به نفع یا ضرر یک گروه نیست، بلکه میخواهد آن را براساس منافع واشنگتن مدیریت کند.
روزنامه السفیر لبنان در این مقاله به بررسی معادلات عربستان سعودی و متحدان ده گانه آنها و سناریوهای مطرح در سایه شاخصهای موجود پرداخته است.
ائتلاف ده گانه
عربستان سعودی در حال حاضر ائتلافی از 10 کشور را رهبری می کند و مدعی شده به نمایندگی از آنها حملات هوایی بر ضد یمن را انجام می دهد. این ائتلاف شامل عربستان سعودي و امارات و قطر و كويت و بحرين و مصر و سودان و اردن و مغرب و پاكستان می شود.
این ائتلاف میگوید که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به استثنای عمان از عربستان سعودی در این جنگ پشتیبانی میکنند، البته مسقط به دنبال دور نگه داشتن خود از درگیریها در منطقه و فاصله گرفتن از 2 قطب درگیریهای منطقهای یعنی ریاض و تهران است. مشارکت اردن و مراکش در این ائتلاف عجیب به نظر نمیرسد، چرا که هر دوی این کشورها از زمان آغاز انقلابهای عربی توجه ویژه ای به پیوستن به شورای همکاری خلیج فارس دارند تا با کمک به این شورا در ابعاد نظامی و امنیتی از حمایتهای اقتصادی آن برخوردار شوند.
همین رویکرد از عملیات موجود فراتر رفته و تا مشارکت در مهندسی موازنههای جدید منطقهای رسیده است. ساختار ائتلاف دهگانه همچنین نشان میدهد که عربستان سعودی در جذب پاکستان و سودان به این ائتلاف موفق بوده است. این در حالی است که کشورهای مذکور ارتباط خوبی با تهران دارند.
محاسبات عربستان سعودی
عربستان سعودی وارد درگیری منطقهای شدید با ایران در چندین عرصه منطقهای شامل عراق و سوریه و لبنان و یمن شده است. این در حالی است که یمن برخلاف 3 عرصه دیگر مرز مشترک و تأثیرگذاری مستقیم در عربستان سعودی دارد، البته عراق و سوریه و لبنان مساحت مهمی را در معادلات منطقهای به خود اختصاص دادند اما مانند یمن به صورت مستقیم به موازنه های عربستان سعودی آسیبی نمیرسانند.
اهداف عربستان سعودی از این حمله عبارتست از: ابراز قدرت این کشور در تحقق بازدارندگی و ترمیم وجهه ریاض بعد از دادن امتیازهای متعدد در منطقه که در برابر توسعه قدرت منطقهای ایران قرار دارد. هدف دوم عربستان برجسته کردن نفوذ منطقهای این کشور نه تنها در کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بلکه در برابر تمامی کشورهای مهم منطقهای نظیر پاکستان و مصر و دولتهای عربی مانند اردن و سودان و مراکش است. هدف سوم کشاندن حوثی ها و علی عبدالله صالح رئیس جمهور اسبق یمن به میز مذاکرات در سایه حملات موشکی هوایی و تعدیل اوضاع کنونی یمن است که به نفع جنبش انصار الله در جریان است.
البته پیش بینی میشود همزمان با حملات هوایی که نمیتواند موازنههای قدرت در عرصه میدانی را تا حد زیادی تغییر دهد، عربستان سعودی نقشه ائتلافهای موجود در داخل یمن را بار دیگر ترسیم نماید تا بتواند صف بندی قبیلهای و منطقهای و مذهبی در برابر حوثی ها و عبدالله صالح ایجاد کند. این صف بندی گسترده از قبایل یمنی آغاز میشود و تا دامنه جنبش جنوبی ادامه پیدا کرده و سطح گسترده ای از نیروهای سیاسی متعدد در داخل یمن را شامل می شود.
محاسبات ترکیه
آنکارا میداند که حملات هوایی به یمن نمیتواند به موجودیت حوثی ها پایان دهد و تغییرات گستردهای را در موازنه قدرت میدانی ایجاد کند. این کشور همچنین از میزان توانمندی نظامی و تمایلات تاکتیکی عربستان سعودی اطلاع دارد، به همین علت ترجیح میدهد که برای موضع گیری شفاف و اقدامات عملی تا زمان به پایان رسیدن سناریوی سعودیها در یمن یعنی مجبور شدن حوثی ها و عبدالله صالح به نشستن پای میز مذاکرات بعد از حملات هوایی صبر کند.
در صورت تحقق این سناریو ترکیه میتواند دستاوردهای سیاسی را با بهبود اوضاع این حزب با موافقت و رضایت سعودیها به دست آورد، چرا که حزب الاصلاح از نزدیکترین احزاب عربستان سعودی به شمار میرود و مناسبات تاریخی خود با این کشور را حفظ کرده است. علاوه بر اینها هزینه نظامی و سیاسی تحقق این سناریو برای ترکیه بسیار ناچیز است.
نتایج اولیه از بحران یمن
1-تحقق سناریوی جنگ زمینی در یمن بعید به نظر میرسد. در عین حال حملات هوایی کنونی نیز نمیتواند به صورت مستقیم نتیجه بخش باشد، مگر اینکه بتواند حوثی ها را به پای میز مذاکره بکشاند و آنها امتیازات سیاسی به طرف مقابل بدهند. البته کشیده شدن حوثی ها به پای میز مذاکرات در سایه شرایط کنونی امری قطعی به شمار نمیرود و به مجموعهای از عوامل و محاسبات در درون محوری بازمیگردد که ایران رهبری آن را در اختیار دارد.
3-بحران یمن در کوتاه مدت قابل حل نیست ، در عین حال بنا به دلایل متعدد این عملیات نظامی نمیتواند تا زمان طولانی ادامه پیدا کند.
4-سناریوی تجزیه یمن به 2 بخش شمالی و جنوبی واقعی به نظر نمیرسد ، چرا که بخش شمالی این کشور از لحاظ طبیعی و ایدئولوژیک یک بخش متحد به شمار نمیرود و همچنین موازنه های قدرت در شمال و جنوب از سطح تجزیه یمن فراتر رفته است.
5-سناریوی تجزیه فرقهای و مذهبی در یمن نیز بعید به نظر میرسد، چرا که درگیریهای اساسی بین زیدی ها در مورد رویکردهای قبیله ای و مذهبی به نفع رویکرد مذهبی به پایان رسیده است. همچنین شافعی ها در جنوب و شمال یمن دیدگاه سیاسی متحدی در مورد مدیریت درگیریهای کنونی ندارند.
6-سناریوی تجزیه واقعی و کامل یمن براساس مؤلفههای جغرافیایی و طبیعی و مذهبی برای تقویت جایگاه خود به زمان طولانی نیاز دارد. این سناریو همچنین میطلبد که طرفهای بینالمللی به نفع گروههای متخاصم در دو طرف وارد معرکه درگیریها شوند که این موضوع نیز تاکنون محقق نشده است.