بهگزارش مشرق، جعفر بلوری در ستون یادداشت روز کیهان سهشنبه 25 فروردین ماه جاری که با عنوان "انصارالله در آرزوی حمله زمینی آل سعود" منتشر شده است، نوشت:
تجاوز رژیم نامشروع آل سعود به یمن و کشتار زنان و کودکان بیدفاع این کشور، از جمله تحولات مهم و تاسف بار این روزهای منطقه است که متاسفانه، برخی کشورهای منطقه با آن همراه شدهاند. عربستان که بدون اجازه آمریکا و رژیم صهیونیستی آب نمیخورد، با چراغ سبز این دو و همراهی یک «ائتلاف اجارهای»، -به خیال خام خود- در حال یکه تازی در یمن است. کشتار نزدیک به 1000 نفر از مردم بیدفاع و مظلوم یمن اما، تمام افتخار این ائتلاف از حدود سه هفته تجاوزگری است.
مدتی است، این ائتلاف دلاری، زمزمه حمله زمینی به یمن را هم بر سر زبانها انداخته و مدام در حال خط و نشان کشیدن برای مردم مظلوم این کشور است. تلاش آل سعود برای وسوسه پاکستان، به طمع افتادن پاکستان است که گویا دلارهای نفتی بخش دیگر ماجرا بود. 200 میلیارد دلار برای ژنرال کودتاچی مصری... حقیقتا وسوسهانگیز است. نیست؟ اگر چه، تصمیم عاقلانه روز جمعه پارلمان پاکستان، مانع از ورود اسلام آباد به جنگ نیابتی عربستان شد و بزرگترین امید ریاض را به یاس بدل کرد.
اما آیا عربستان و ارتش اجارهایاش خواهند توانست به اهداف خود در یمن دست یابند؟ آیا حمله زمینی به این کشور صورت خواهد پذیرفت؟ و... در این یادداشت سعی داریم پس از یافتن پاسخی هرچند کوتاه برای این سوالهای متداول، پاسخی نیز به اتهامات ریاض علیه آنچه«مداخلات تهران در یمن» نامیده بدهیم. اتهاماتی که با گذشت زمان و علنیتر شدن شکست سعودیها، روز به روز بیشتر و تندتر میشود.
عربستان برای این جنگافروزی، چند دلیل مطرح کرده است از جمله اینکه گفته، این حمله را به درخواست «عبد ربه منصور هادی»، رئیس جمهور مستعفی و فراری یمن ترتیب داده است. به گفته ریاض، چون منصور هادی از آنها خواسته به این کشور حمله کنند، آنها نیز اطاعت کردهاند! این رژیم همچنین مدعی شده، برای نجات مردم یمن و خارج کردن آن از «اشغال ایران» دست به این حمله زده است!
به قول سید حسن نصرالله، رهبر شجاع حزبالله لبنان، بزرگترین دروغی که سعودیها درباره این حمله نظامی بر زبان راندهاند، همین دو موردی است که نام بردیم. اگر سرنوشت مردم مسلمان کشوری برای سعودیها مهم است، این کشور تا کنون باید بارها علیه رژیم کودک کش صهیونیستی ائتلاف تشکیل میداد و پاره تن اسلام، فلسطین را نجات میداد. این رژیم فرتوت اما نه تنها چنین نکرده بلکه، به گفته مقامات رسمی رژیم صهیونیستی، اسرائیل به درخواست همین کشورهای مرتجع عربی- بخوانید عربستان و امثالهم- به غزه و لبنان حمله کرده است تا «مقاومت» را- به خیال خام خود- ریشه کن کند. اصولا تجاوز سعودیها به یمن نیز، با همین هدف صورت میگیرد؛ یعنی جلوگیری از گسترش مقاومت. این یک تحلیل نیست؛ خبری است که وزیر دفاع آل سعود لابلای تشریح دلایل حمله بر یمن به زبان راند آنجا که گفت توان دیدن یک حزب الله لبنان دیگر در همسایگیاش را ندارد. بنابر این توهم «نابودی مقاومت» مهمترین و اصلیترین هدف ائتلاف سعودی صهیونیستی از تجاوز به یمن است.
و اما در پاسخ به ادعای مداخله ایران در یمن و اینکه ایران این کشور را اشغال کرده است، به دو جمله از رهبر معظم انقلاب اکتفا میکنیم و میگذریم. رهبر انقلاب در پاسخ به ادعایی مشابه درباره بحرین فرمودند:
«حکام بحرین ادعا کردند که ایران در قضایاى بحرین دخالت میکند. این دروغ است. نه، ما دخالت نمیکنیم. ما آنجائى که دخالت کنیم، صریح میگوییم. ما در قضایاى ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزى جنگ سى و سه روزه و پیروزى جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژیم صهیونیستى مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش می کنیم و هیچ ابائى هم از گفتن این حرف نداریم .... ما اگر در بحرین دخالت میکردیم، اوضاع در بحرین جور دیگرى می شد!»(14/11/90 نماز جمعه تهران)
باید به تصمیم گیرندگان جوان و خام سعودی گوشزد کرد که، ایران اسلامی طبق وظایف دینی و بدون هیچ چشم داشتی به مردم عراق، سوریه، فلسطین و حزب الله لبنان کمک کرد و نتیجه را هم همه دیدند و به قول آقا از گفتن آن هم هیچ ابایی نداریم و اگر چنانچه در یمن دخالت کنیم، قطعا اوضاع جور دیگری میشود!
رهبر انقلاب روز پنجشنبه 20 فروردین ماه سال جاری و در دیدار با جمعی از مداحان اهل بیت(ع) نیز درباره این ادعای سعودیها فرمودند: «هواپیماهای جنایتکارشان آسمان یمن را ناامن کرده و بهانههای ابلهانهای که از نظر خداوند، ملتها و منطق بینالمللی مردود است برای دخالت در یمن جور میکنند، اما این کارها را دخالت نمیدانند و در مقابل، ایران را متهم میکنند.»
و اما حمله زمینی. به نظر میرسد، این اظهارات مقامات سعودی و اخبار پیرامونی آن، به یک بلوف بیشتر شبیه است تا واقعیت. تاریخ گواه است، مقامات تن پرور و خوشگذران سعودی هیچ گاه و در هیچ نبردی نه علیه مردم یمن و نه علیه هیچ ملت شجاع دیگری نتوانستهاند هیچ غلطی بکنند. حتی زمانی که انبارهایش با سلاحهای مدرن آمریکایی و صهیونیستی پر شده و سازمانهای مدعی دفاع از حقوق بشر و سازمان ملل هم فقط به بیانیه نویسی اکتفا کرده باشند. در طول تاریخ بزرگتر از سعودیها هم برای به استثمار کشاندن مردم یمن تلاش کردهاند اما هرگز به نتیجه نرسیدهاند. در سال 1316 انگلیس به یمن حمله کرد اما دست از پا درازتر بازگشت. اوایل قرن نوزده عثمانیها تجربه مشابهی را پشت سر گذاشتند. در سال 1962 هم، مصر شانس خود را با حمله نظامی به این کشور آزمایش کرد اما به سرنوشت انگلیس و عثمانی دچار شد و دست از پا درازتر بازگشت.
چرا زیاد دور برویم. سال 2009، جنگ ششم صعده. در این جنگ عربستان در حالی که طبق معمول، حمایت کامل آمریکا، رژیم صهیونیستی و مرتجعین عرب را داشت و از همه مهمتر، ارتش و دولت یمن را هم در کنار خود میدید، نتوانست بر الحوثیها پیروز شود، چه رسد به امروز که ارتش، قبایل مسلح، حدود 20 حزب یمنی و از همه مهمتر، مردم مسلمان یمن تمام قد در کنار الحوثیها ایستادهاند. همین چند روز پیش بود که یک قبیله ساده اما انقلابی یمنی به نام«طخیه»، با یک پاتک ساده وارد خاک عربستان شد و پس از به هلاکت رساندن 18 نظامی سعودی و فراری دادن الباقی نظامیان، پایگاه نظامی المناره را تسخیر کرد. تلاشهای پیدرپی نظامیان سعودی برای بازپس گیری این پایگاه نظامی تا این لحظه همگی با شکست مواجه شده است.
از همین جا میتوان پیش بینی کرد، عربستان جرات لشکرکشی به یمن و ورود به جنگ زمینی با انصارالله را نخواهد داشت که اگر چنین کند، شکست آن قطعی خواهد بود. باز به قول آقا، «یقیناً سعودیها در این مسئله خسارت و ضرر خواهند کرد و به هیچ وجه پیروز نخواهند شد. دلیل این پیش بینی واضح است، زیرا توانایی نظامی صهیونیستها چندین برابر سعودیها و منطقه غزه نیز یک منطقه کوچک بود، اما آنها نتوانستند موفق شوند، در حالیکه یمن، کشوری پهناور و با جمعیت دهها میلیونی است.»
شاید جمع شدن 9 کشور عربی دور عربستان، حاکمان این کشور را دچار اشتباه محاسباتی کرده باشد. اما باید توجه کرد، دلیل همراهی بسیاری از این کشورها، دلارها و رشوههای کلانی است که احتمالا به آنها پرداخت شده و یا در آینده پرداخت خواهد شد. به نوشته روزنامه القدس العربی، فقط مصر، برای همراه شدن با عربستان در جنگ نیابتی یمن، مبلغ 200 میلیارد دلار درخواست کرده است.
شاید هم لشکرکشی موفق عربستان به بحرین برای سرکوب تظاهرات آرام مردمی، این رژیم را دچار اشتباه کرده است. سعودیها اگر توفیقی در سرکوب مردم عادی بحرین حاصل کردهاند، نه به خاطر شجاعت، مهارت و توانمندیهای نظامی آنها است، بلکه به این دلیل است که حریفشان در بحرین، مردم عادی و غیرمسلحی هستند که بنای مبارزه مسلحانه را ندارند. اما الحوثیها، هم مسلحاند و هم سالیان درازی تجربه موفق در جنگ چریکی با متجاوزان را دارند. به قول برخی کارشناسان، «انصاراللهیها چریک به دنیا میآیند.»
بنابر این میتوان به این نتیجه رسید که، لشگرکشی زمینی ارتش بیعرضه عربستان به یمن تحت فرماندهی شاهزادگان عیاش و فرماندهان شکمباره نه تنها انقلابیون یمنی را نگران نمیکند، بلکه چه بسا با استقبال آنها نیز مواجه خواهد شد! ... شاید بهتر است آرزو کنیم عربستان به یمن حمله زمینی کند!
مسئله مهم دیگر، ترکیب جمعیتی خود عربستان است. شمار زیادی از یمنیها، در خاک عربستان زندگی میکنند. عده زیادی از مردم دو کشور نیز دارای ریشههای خویشاوندی و نسبی قوی با یکدیگرند. این مسئله فقط به شهرهای مرزی محدود نمیشود. طبق گزارشهای رسمی و منتشر شده، یمنیها حتی در ریاض نیز حضور دارند. همه اینها سوای از شیعیان خود عربستان است که سالهاست در مناطق شرقی و نفت خیز عربستان زندگی میکنند و دل خوشی نیز از سعودیهای تکفیری ندارند. روز چهارشنبه و پس از انتشار گسترده تصاویر دلخراش نسلکشی ائتلاف سعودی-صهیونیستی در یمن، خبر رسید، در ریاض، پایتخت عربستان دو نظامی سعودی به ضرب گلوله از پای درآمدند ... این تازه آغاز راه است.
شاید سعودیها از این واقعیات به درستی آگاه نبودند و به همین دلیل خود را در مهلکه یمن انداختهاند. این احتمال نیز وجود دارد که در این بین بازی خورده باشد. جنگ یمن فقط و فقط اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستی را تامین میکند!
افتادن امور کشور عربستان به دست مشتی جوان خام و بیتجربه نیز مسئله مهم دیگری است که قطعا در این اشتباه محاسباتی دخیل است. اما به هر تقدیر آل سعود این جنگ نیابتی را کلید زد، بنا بر این باید منتظر تبعات آن هم باشد. اما سعودیها این را هم باید بدانند که، به قول نشریه پانوراما الشرق الوسط، یمن میتواند پایان آل سعود باشد.
منبع: کیهان
تجاوز رژیم نامشروع آل سعود به یمن و کشتار زنان و کودکان بیدفاع این کشور، از جمله تحولات مهم و تاسف بار این روزهای منطقه است که متاسفانه، برخی کشورهای منطقه با آن همراه شدهاند. عربستان که بدون اجازه آمریکا و رژیم صهیونیستی آب نمیخورد، با چراغ سبز این دو و همراهی یک «ائتلاف اجارهای»، -به خیال خام خود- در حال یکه تازی در یمن است. کشتار نزدیک به 1000 نفر از مردم بیدفاع و مظلوم یمن اما، تمام افتخار این ائتلاف از حدود سه هفته تجاوزگری است.
مدتی است، این ائتلاف دلاری، زمزمه حمله زمینی به یمن را هم بر سر زبانها انداخته و مدام در حال خط و نشان کشیدن برای مردم مظلوم این کشور است. تلاش آل سعود برای وسوسه پاکستان، به طمع افتادن پاکستان است که گویا دلارهای نفتی بخش دیگر ماجرا بود. 200 میلیارد دلار برای ژنرال کودتاچی مصری... حقیقتا وسوسهانگیز است. نیست؟ اگر چه، تصمیم عاقلانه روز جمعه پارلمان پاکستان، مانع از ورود اسلام آباد به جنگ نیابتی عربستان شد و بزرگترین امید ریاض را به یاس بدل کرد.
اما آیا عربستان و ارتش اجارهایاش خواهند توانست به اهداف خود در یمن دست یابند؟ آیا حمله زمینی به این کشور صورت خواهد پذیرفت؟ و... در این یادداشت سعی داریم پس از یافتن پاسخی هرچند کوتاه برای این سوالهای متداول، پاسخی نیز به اتهامات ریاض علیه آنچه«مداخلات تهران در یمن» نامیده بدهیم. اتهاماتی که با گذشت زمان و علنیتر شدن شکست سعودیها، روز به روز بیشتر و تندتر میشود.
عربستان برای این جنگافروزی، چند دلیل مطرح کرده است از جمله اینکه گفته، این حمله را به درخواست «عبد ربه منصور هادی»، رئیس جمهور مستعفی و فراری یمن ترتیب داده است. به گفته ریاض، چون منصور هادی از آنها خواسته به این کشور حمله کنند، آنها نیز اطاعت کردهاند! این رژیم همچنین مدعی شده، برای نجات مردم یمن و خارج کردن آن از «اشغال ایران» دست به این حمله زده است!
به قول سید حسن نصرالله، رهبر شجاع حزبالله لبنان، بزرگترین دروغی که سعودیها درباره این حمله نظامی بر زبان راندهاند، همین دو موردی است که نام بردیم. اگر سرنوشت مردم مسلمان کشوری برای سعودیها مهم است، این کشور تا کنون باید بارها علیه رژیم کودک کش صهیونیستی ائتلاف تشکیل میداد و پاره تن اسلام، فلسطین را نجات میداد. این رژیم فرتوت اما نه تنها چنین نکرده بلکه، به گفته مقامات رسمی رژیم صهیونیستی، اسرائیل به درخواست همین کشورهای مرتجع عربی- بخوانید عربستان و امثالهم- به غزه و لبنان حمله کرده است تا «مقاومت» را- به خیال خام خود- ریشه کن کند. اصولا تجاوز سعودیها به یمن نیز، با همین هدف صورت میگیرد؛ یعنی جلوگیری از گسترش مقاومت. این یک تحلیل نیست؛ خبری است که وزیر دفاع آل سعود لابلای تشریح دلایل حمله بر یمن به زبان راند آنجا که گفت توان دیدن یک حزب الله لبنان دیگر در همسایگیاش را ندارد. بنابر این توهم «نابودی مقاومت» مهمترین و اصلیترین هدف ائتلاف سعودی صهیونیستی از تجاوز به یمن است.
و اما در پاسخ به ادعای مداخله ایران در یمن و اینکه ایران این کشور را اشغال کرده است، به دو جمله از رهبر معظم انقلاب اکتفا میکنیم و میگذریم. رهبر انقلاب در پاسخ به ادعایی مشابه درباره بحرین فرمودند:
«حکام بحرین ادعا کردند که ایران در قضایاى بحرین دخالت میکند. این دروغ است. نه، ما دخالت نمیکنیم. ما آنجائى که دخالت کنیم، صریح میگوییم. ما در قضایاى ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزى جنگ سى و سه روزه و پیروزى جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژیم صهیونیستى مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش می کنیم و هیچ ابائى هم از گفتن این حرف نداریم .... ما اگر در بحرین دخالت میکردیم، اوضاع در بحرین جور دیگرى می شد!»(14/11/90 نماز جمعه تهران)
باید به تصمیم گیرندگان جوان و خام سعودی گوشزد کرد که، ایران اسلامی طبق وظایف دینی و بدون هیچ چشم داشتی به مردم عراق، سوریه، فلسطین و حزب الله لبنان کمک کرد و نتیجه را هم همه دیدند و به قول آقا از گفتن آن هم هیچ ابایی نداریم و اگر چنانچه در یمن دخالت کنیم، قطعا اوضاع جور دیگری میشود!
رهبر انقلاب روز پنجشنبه 20 فروردین ماه سال جاری و در دیدار با جمعی از مداحان اهل بیت(ع) نیز درباره این ادعای سعودیها فرمودند: «هواپیماهای جنایتکارشان آسمان یمن را ناامن کرده و بهانههای ابلهانهای که از نظر خداوند، ملتها و منطق بینالمللی مردود است برای دخالت در یمن جور میکنند، اما این کارها را دخالت نمیدانند و در مقابل، ایران را متهم میکنند.»
و اما حمله زمینی. به نظر میرسد، این اظهارات مقامات سعودی و اخبار پیرامونی آن، به یک بلوف بیشتر شبیه است تا واقعیت. تاریخ گواه است، مقامات تن پرور و خوشگذران سعودی هیچ گاه و در هیچ نبردی نه علیه مردم یمن و نه علیه هیچ ملت شجاع دیگری نتوانستهاند هیچ غلطی بکنند. حتی زمانی که انبارهایش با سلاحهای مدرن آمریکایی و صهیونیستی پر شده و سازمانهای مدعی دفاع از حقوق بشر و سازمان ملل هم فقط به بیانیه نویسی اکتفا کرده باشند. در طول تاریخ بزرگتر از سعودیها هم برای به استثمار کشاندن مردم یمن تلاش کردهاند اما هرگز به نتیجه نرسیدهاند. در سال 1316 انگلیس به یمن حمله کرد اما دست از پا درازتر بازگشت. اوایل قرن نوزده عثمانیها تجربه مشابهی را پشت سر گذاشتند. در سال 1962 هم، مصر شانس خود را با حمله نظامی به این کشور آزمایش کرد اما به سرنوشت انگلیس و عثمانی دچار شد و دست از پا درازتر بازگشت.
چرا زیاد دور برویم. سال 2009، جنگ ششم صعده. در این جنگ عربستان در حالی که طبق معمول، حمایت کامل آمریکا، رژیم صهیونیستی و مرتجعین عرب را داشت و از همه مهمتر، ارتش و دولت یمن را هم در کنار خود میدید، نتوانست بر الحوثیها پیروز شود، چه رسد به امروز که ارتش، قبایل مسلح، حدود 20 حزب یمنی و از همه مهمتر، مردم مسلمان یمن تمام قد در کنار الحوثیها ایستادهاند. همین چند روز پیش بود که یک قبیله ساده اما انقلابی یمنی به نام«طخیه»، با یک پاتک ساده وارد خاک عربستان شد و پس از به هلاکت رساندن 18 نظامی سعودی و فراری دادن الباقی نظامیان، پایگاه نظامی المناره را تسخیر کرد. تلاشهای پیدرپی نظامیان سعودی برای بازپس گیری این پایگاه نظامی تا این لحظه همگی با شکست مواجه شده است.
از همین جا میتوان پیش بینی کرد، عربستان جرات لشکرکشی به یمن و ورود به جنگ زمینی با انصارالله را نخواهد داشت که اگر چنین کند، شکست آن قطعی خواهد بود. باز به قول آقا، «یقیناً سعودیها در این مسئله خسارت و ضرر خواهند کرد و به هیچ وجه پیروز نخواهند شد. دلیل این پیش بینی واضح است، زیرا توانایی نظامی صهیونیستها چندین برابر سعودیها و منطقه غزه نیز یک منطقه کوچک بود، اما آنها نتوانستند موفق شوند، در حالیکه یمن، کشوری پهناور و با جمعیت دهها میلیونی است.»
شاید جمع شدن 9 کشور عربی دور عربستان، حاکمان این کشور را دچار اشتباه محاسباتی کرده باشد. اما باید توجه کرد، دلیل همراهی بسیاری از این کشورها، دلارها و رشوههای کلانی است که احتمالا به آنها پرداخت شده و یا در آینده پرداخت خواهد شد. به نوشته روزنامه القدس العربی، فقط مصر، برای همراه شدن با عربستان در جنگ نیابتی یمن، مبلغ 200 میلیارد دلار درخواست کرده است.
شاید هم لشکرکشی موفق عربستان به بحرین برای سرکوب تظاهرات آرام مردمی، این رژیم را دچار اشتباه کرده است. سعودیها اگر توفیقی در سرکوب مردم عادی بحرین حاصل کردهاند، نه به خاطر شجاعت، مهارت و توانمندیهای نظامی آنها است، بلکه به این دلیل است که حریفشان در بحرین، مردم عادی و غیرمسلحی هستند که بنای مبارزه مسلحانه را ندارند. اما الحوثیها، هم مسلحاند و هم سالیان درازی تجربه موفق در جنگ چریکی با متجاوزان را دارند. به قول برخی کارشناسان، «انصاراللهیها چریک به دنیا میآیند.»
بنابر این میتوان به این نتیجه رسید که، لشگرکشی زمینی ارتش بیعرضه عربستان به یمن تحت فرماندهی شاهزادگان عیاش و فرماندهان شکمباره نه تنها انقلابیون یمنی را نگران نمیکند، بلکه چه بسا با استقبال آنها نیز مواجه خواهد شد! ... شاید بهتر است آرزو کنیم عربستان به یمن حمله زمینی کند!
مسئله مهم دیگر، ترکیب جمعیتی خود عربستان است. شمار زیادی از یمنیها، در خاک عربستان زندگی میکنند. عده زیادی از مردم دو کشور نیز دارای ریشههای خویشاوندی و نسبی قوی با یکدیگرند. این مسئله فقط به شهرهای مرزی محدود نمیشود. طبق گزارشهای رسمی و منتشر شده، یمنیها حتی در ریاض نیز حضور دارند. همه اینها سوای از شیعیان خود عربستان است که سالهاست در مناطق شرقی و نفت خیز عربستان زندگی میکنند و دل خوشی نیز از سعودیهای تکفیری ندارند. روز چهارشنبه و پس از انتشار گسترده تصاویر دلخراش نسلکشی ائتلاف سعودی-صهیونیستی در یمن، خبر رسید، در ریاض، پایتخت عربستان دو نظامی سعودی به ضرب گلوله از پای درآمدند ... این تازه آغاز راه است.
شاید سعودیها از این واقعیات به درستی آگاه نبودند و به همین دلیل خود را در مهلکه یمن انداختهاند. این احتمال نیز وجود دارد که در این بین بازی خورده باشد. جنگ یمن فقط و فقط اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستی را تامین میکند!
افتادن امور کشور عربستان به دست مشتی جوان خام و بیتجربه نیز مسئله مهم دیگری است که قطعا در این اشتباه محاسباتی دخیل است. اما به هر تقدیر آل سعود این جنگ نیابتی را کلید زد، بنا بر این باید منتظر تبعات آن هم باشد. اما سعودیها این را هم باید بدانند که، به قول نشریه پانوراما الشرق الوسط، یمن میتواند پایان آل سعود باشد.
منبع: کیهان