به گزارش مشرق، عباس سلیمی نمین در یادداشتی با عنوان «تقابل و چالش دیپلماتیک» نوشته است:
هنر مدیریت کشور در فضای نابسامان پیرامونی که شمهای از آن در استفاده بهجا از همه مزیتها و قوتها تبلور مییابد مدتی است آتش سختی را به جان مخالفان ارتقای موقعیت همهجانبه ایران در مناسبات بینالمللی انداخته است.
براساس یک اندیشه مستقل ملی، توان فرهنگی، اجتماعی و به ویژه نظامی همواره پشتوانه نیروی سیاسی صف مقدم قرار میگیرد و در یک تقابل و چالش دیپلماتیک، درایت رهبری یک جامعه در نوع پیوند زدن این قابلیتهای به ظاهر مستقل از یکدیگر محک میخورد.
آن چه امروز موجب فخر هر ایرانی شده که نمایندگان ایران چندین سال است ضمن پسزدن مطالبات زورمدارانه برخی اعضای 1+5، آشکارا با نمایندگان قدرتهای حامی اسرائیل وزنکشی سیاسی میکنند، ریشه در همین همآوایی همه اهرمهای قدرت داخلی دارد.
بدخواهان ایران در گذشتهای نه چندان دور توانستند در صفوف داخلی رخنه کنند و پیوندها را هر چند برای مدتی کوتاه مخدوش سازند، اما با مهار راه وارد آوردن خلل بر اتحاد و یکپارچگی، مجدداً نمایندگان کشور برای حضوری پرقدرت در دفاع از منافع ملی مهیا شدند.
اکنون که خطاهای پیدرپی آمریکا در مواجهه با خیزش اسلامی و روند بیداری ملتها، صفبندیها را حتی برای اقشار متوسط جوامع روشن میسازد. سعی وافر برخی در داخل در این راستا که گویا مدیریت کلان کشور نتوانسته به خوبی همه توانمندیها را با یکدیگر هماهنگ سازد اشتباهی فاحش است، زیرا هر نوع نمایش افتراق در جبهه داخلی و دوقطبی کردن جامعه علاوه بر آن که خلاف واقع است با کمترین فهم سیاسی از مسائل منطقهای و جهانی سازگاری ندارد.
مذاکرات با 1+5 و ایستادگی مؤثر در منطقه بر مبنای اصولی ثابت در برابر هجمه برندگان به استقلال کشورها، دو روی یک سکهاند که منطق ایران و تناقضات طرف مقابل را هر روز برای اذهان عمومی شفافتر میسازد.
شکست مکرر واشنگتن در پروژه مشترک خود با سعودیها و صهیونیستها برای هیولاسازی در هیبت مسلمان از قوت فوقالعاه تدابیر تهران حکایت میکند، اما اتکا به این پروژه و تغییر خط تولید آن به فاصلههای نه چندان طولانی مدت نشان از فرو رفتن سازندگان طالبان، القاعده و داعش در گردابی از خطا دارد.
هر چند قدرت فریب کارتلهای رسانهای غرب سرمایهداری بر محور دشوارسازی امکان تشخیص برنامههای هیولاسازان است، اما تضادها و تفاوت میان اسلامی که در ایران ترویج میشود با آن چه توسط آمریکا عرضه میگردد با پررنگ شدن مرزبندیها با گذر زمان شفافتر میشود.
واشنگتن نه تنها نتوانسته چهره خیزش اسلامی و به طور کلی اسلام را در جهان مخدوش سازد که با بیتدبیری خود علاوه بر بیاعتبار کردن پایگاههای منطقهای توزیع کننده هیولاهای تدارک شده آمریکایی (چون ترکیه و عربستان) ناخواسته غبار تبلیغات خصمانه حامیان صهیونیزم بر چهره اسلام واقعی را زدوده است. مقایسه ساده بین اسلام آمریکایی و اسلام اصیل منجر به گستردش فوقالعاده پیام عزتبخش انقلاب اسلامی خواهد شد.
برخلاف آتش افروزی مشترک واشنگتن و مرتبطیناش، ایران در نزدیک به چهار دهه براساس تعالیم اسلامی نه به کشوری متعرض شده و نه عملی فرصتطلبانه و برخلاف منطقی پذیرفتنی برای همه ملتها مرتکب گردیده است، اما امروز غرب و همراهان منطقهاش در تناقضی آشکار با شعارهایشان مخوفترین آدمکشان را سازماندهی و پشتیبانی همه جانبه میکنند.