گروه فرهنگی مشرق- آنقدر حضورش در نقش عمو صمد فيلم «ايران برگر» شيرين و باورپذير است که به سختي ميتوان پذيرفت او نه فقط بازيگر که مسئول ارشد مالي پروژه يا بهتعبير مرسوم تهيهکننده فيلم هم است! فتحالله جعفريجوزاني برادر کوچکتر مسعود جعفريجوزاني است و سالها با همراهي برادر و در قالب دفتر فيلمسازي «جوزان فيلم» فعاليت در عرصه توليد و پخش سينماي ايران را تجربه کرده است. او در اين گفتوگو از دلخوشيها و نگرانيهايش بهواسطه اکران «ايران برگر» ميگويد؛ فيلمي که جعفري جوزاني خوشحال است بيش از ساير آثار اکران نوروز مورد اقبال مخاطبان بوده اما همزمان به استناد رقم فروش آن، ناراحت است که چرا در قياس با سالهاي نه چندان دور، درصد مخاطبان سينما نسبت به کل جمعيت ايران تا اين اندازه پايين آمده است.
بهعنوان تهيهکننده فيلم سينمايي «ايران برگر»، چه ارزيابي از کارنامه آن در اکران عيد داريد و آيا اين اکران را براي فيلم، يک اکران موفق ميدانيد؟
بايد ديد منظور از موفقيت چيست؟ اگر آن را در قياس با کيفيت اکران و فروش ديگر فيلمهاي اکران نوروز 94 بخواهيم بسنجيم، بايد گفت که بله بهصورت نسبي فيلم «ايران برگر» اکران موفقي داشته است. اما اگر بخواهيم به مفهوم مطلق از موفقيت فيلم صحبت کنيم، بايد اين واقعيت را مدنظر داشته باشيم که تعداد مخاطب امروز سينماي ايران درصدي بسيار ناچيز از جامعه است. بهخصوص وقتي اين آمار را با آمار 40 تا 50 سال پيش مقايسه ميکنيم، متوجه ميشويم که چقدر در تعداد تماشاگر افت داشتهايم.
در آن سالهايي که کل جمعيت ايران حدود 20 ميليون نفر بود، با بهاي اندک بليت سينماها، آثاري را داشتيم که در گيشه به رقم فروش 15 يا حتي 20 ميليون تومان ميرسيدند. اين به آن معني بود که چيزي حدود 15 تا 25 درصد جمعيت کشور در آن سالها به سينما رفته و بليت خريدهاند. اما اگر بخواهيم شرايط امروز را بررسي کنيم در همين سال گذشته پرفروشترين فيلم سينمايي ايراني، حدود 12 ميليارد فروش داشت که با احتساب متوسط 5 هزار تومان براي هر بليت، ميتوان گفت بهطور ميانگين حدود 5/2 ميليون نفر به تماشاي فيلم نشستهاند که اين رقم در قياس با آخرين آمار رسمي از جمعيت ايران يعني 70 ميليون نفر واقعا درصدي بسيار ناچيز است. اگر بنا بر نسبت و با همان مقياس قرار باشد امروز 25 درصد جمعيت ايران به سينما بروند، همه فيلمها بايد بهصورت متوسط 8 تا 9 ميليارد تومان فروش ميکردند، در صورتي که در واقع امر اينگونه نيست و اين نشانه خطرناک و بدي براي کليت سينماي ايران است.
در مجموع درباره اکران «ايرانبرگر» همانطور که گفتم بهصورت مطلق راضيکننده نيست اما در قياس با فيلمهاي ديگر و زماني که ميبينيم نسبت به دومين فيلم جدول اکران، دوبرابر فروش بالاتر داشته، خوب ميتوان گفت اکران موفقي داشته است.
با توجه به اينکه از نظر تحليل و با توجه به ملاکهايي که کارشناسان درباره اقتصاد سينما مطرح ميکنند، فيلم ايرانبرگر بسياري از فاکتورهاي لازم از جمله داستان جذاب، لحن کمدي، بازيگران سرشناس و بازه اکران مناسب را در اختيار داشت، فکر ميکنيد چرا باز هم نتوانست بهصورت مطلق، اکران موفقي داشته باشد؟ حلقه مفقوده در اين ميان چيست؟
در اين زمينه گفتنيها بسيار است و بايد قبول کرد که براي آشتي دادن دوباره مردم با سالنهاي سينمايي نياز به برنامهريزي درازمدت و کلان داريم. اما اگر بخواهم بهصورت مختصر به نکتهاي اشاره کنم، فکر ميکنم يکي از مهمترين دلايل دوري مردم از سالنهاي سينمايي گران بودن بهاي بليت است. برخلاف کشوري مانند هند که سينما در آن بهعنوان يکي از ارزانترين سرگرميها شناخته ميشود. يکي از دوستان ما اخيرا سفري به هند داشت، تعريف ميکرد که در آنجا حتي گداي کنار خيابان با درآمد روزانهاش ميتواند به سينما برود و فيلمي تماشا کند. گران بودن سينما در ايران يک واقعيت است که با توجه به شرايط اقتصادي خانوادهها، بر حضور مردم در سالنهاي سينمايي تاثير گذاشته است.
يعني معتقديد با ارزان شدن بليت، مشکل حل ميشود؟
البته فقط همين يک عامل نيست. بهعنوان نمونه نبود تنوع در سوژه فيلمها از ديگر مواردي است که در اين زمينه ميتوانم به آن اشاره کنم. جاي خالي بسياري از ژانرها امروز در سينماي ايران مشهود است. ما امروز فيلم وحشت نداريم. فيلم کودک و اکشن هم نداريم. در حوزه کمدي هم خيلي از آثار بيشتر لودگي است تا طنز و کمدي. اين يک واقعيت است. متاسفانه متوليان در دورههاي مختلف بهجاي توجه به اين تنوعبخشي، بيشتر سليقه خود را برسينما تحميل کردهاند و اين طبيعي است که مخاطب اين سينما را پس ميزند. بهخصوص در شرايط امروز، که گزينهها و آلترناتيو بسياري در دسترس مخاطبان قرار دارد. سينما نبايد به سليقه عدهاي خاص محدود باشد.
با توجه به جميع اين موارد، از نظر توليد و از منظر تهيهکننده آيا «ايران برگر» موفق به بازگشت سرمايه اوليه شد يا بابت آن ضرر کرديد؟
واقعيت اين است که بهعنوان تهيهکننده فيلم از اينکه مردم به تماشاي فيلم ميروند، خوشحال هستم اما اين خوشحالي همراه با تلخي است؛ زيرا ناراحتم بابت فيلمهاي ديگري که فروش بالاتر از آنچه امروز در گيشهشان ثبت شده، نداشتهاند. نبايد شرايط سينماي ايران بهگونهاي باشد که با ميلياردي شدن يک فيلم شگفتزده شويم. در اين شرايط و از منظر اقتصادي صنعت سينما، قطعا فروش ايرانبرگر فروشي دلگرمکننده نيست بهخصوص که در سالهاي اخير با معضلي به نام تهيهکنندگان دولتي هم مواجه هستيم که به ميدان آمده و غالبا هم اهل کار سينما نيستند و از آنجا که از جيب پول نميگذارند و در همان فرآيند توليد به سوددهي شخصي ميرسند، بابت اکران فيلمشان هم نگراني ندارند. همينها هستند که با فلان بازيگر قراردادي بالا ميبندند و بازار کار بخش خصوصي را هم خراب ميکنند. بخش خصوصي در اين شرايط روز به روز بيشتر در حال لطمه خوردن است.
همانطور که بارها گفته ام تهيهکننده خصوصي در سينماي ايران موجودي در حال انقراض است و دور نيست زماني که تنها در کتابهاي تاريخ سينما درباره آنها بخوانيم! در اين شرايط و با توجه به نبود ظرفيتهاي تبليغاتي در تلويزيون و سطح شهر واقعا خود را مديون مردمي ميدانيم که به سينما ميآيند، فيلم را ميبينند و آن را به ديگران توصيه ميکنند
منبع: پنجره