به گزارش مشرق، پایگاه اینترنتی روزنامه گاردین روز شنبه در مقالهای به قلم جوزف شِرِن (Joseph Sherren) کارشناس برجسته بهرهوریِ مدیریت، نوشت: من در خلال یک ماه گذشته در حال سفر به کشورهای خاورمیانه از جمله ایران، بودم و از روشهای مثبت مدیریت آنان شگفتزده شدم.
درباره ایران باید بگویم که به احتمال زیاد تحریمهای این کشور در آیندهی نزدیک برداشته خواهد شد، که البته فرصتهای زیادی را برای فعالیت، رشد و پیشرفت بیش از پیشِ شرکتهای تجاری، صنعتی و اقتصادی ایرانی در داخل و خارج از این کشور فراهم خواهد کرد. همچنین باید توجه داشت که لغو تحریمهای ایران، فرصتهای مناسبی را برای تجار و شرکتهای غربی بهوجود خواهد آورد تا بتوانند با شرکتهای ایرانی وارد معامله و داد و ستد شوند.
کارآفرینان ایرانی حتی در زمانی که ارزش واحد پولی کشورشان به میزان قابل توجهی کاهش یافته، منابع حداقلی در اختیارشان بوده و تحت تحریمهای اقتصادیِ تحمیل شده بر کشورشان قرار داشتند، کماکان به رشد و موفقیت خود ادامه دادهاند. آنان همچنین با شرایط رکود اقتصادی در حالی دست و پنجه نرم کردهاند که ورود کالاها و خدمات از خارج از کشور به ایران، عملاً متوقف شده بوده است.
نویسنده این مقاله پرسید: ما از این مسئله چه درسهایی میتوانیم بیاموزیم؟ ابتدا، انعطافپذیری و وفق دادن خود با شرایط موجود: آنان (ارباب اصناف و صاحبان شرکتهای ایرانی) وقت خود را برای شکایت از اوضاع جهانی که هیچ کنترلی بر روی آن ندارند، تلف نمیکنند، بلکه به کارهایی که میتوانند انجام دهند فکر میکنند و راهکارهای مبتکرانه برای عبور از اکثر چالشهایی که با آن مواجه میشوند - اعم از چالشهای فنی، کمبود تدارکات یا چالشهای جغرافیایی سیاسی - پیدا میکنند.
یکی از کارهای مفیدی که شرکتهای ایرانی انجام میدهند، استخدام افراد به میزانِ بیش از نیاز این شرکتها است. هدف از این کار این است که اولاً از بیکاری در جامعه کاسته شود و ثانیاً افراد جدیدی که به استخدام این شرکتها درمیآیند، اعتماد به نفس خود را حفظ می کنند، تجربه میاندوزند و در برنامههای آموزشی شرکت میکنند و از اینرو، هرگاه یکی از کارمندان باتجربه بازنشسته شد یا استعفا کرد، به راحتی جای خالی او را پر میکنند. بدین ترتیب، نیاز به استفاده از خدمات سازمانهای تأمین رفاه اجتماعیِ دولتی در جامعه کاهش مییابد.
نویسنده این مقاله افزود: ایرانیان به طور سنتی، همواره به فکر نیازمندان و فقرای جامعه و همچنین افراد سالخورده یا اشخاص از کار افتاده هستند. علاوه بر این، دین اسلام به آنان دسته از افراد مسلمان که متمول هستند دستور میدهد که با دادن زکات و خمس، از اقشار آسیبپذیر جامعه نگهداری و حمایت کنند. البته سنت ایرانی و اسلامی به دریافتکنندگان این کمکها حکم میکند که عطایای سخاوتمندانهی افراد دلسوز را بهانهای برای بیکاری و تنپروریِ خود قرار ندهند.
یکی دیگر از سنتهای حسنه در ایران که ریشههای اسلامی دارد، سنت «وقف» است که براساس آن، برخی از افراد ثروتمند وصیت میکنند که پس از مرگشان، بخشی از داراییها یا املاکشان برای اهداف خیریه و مقاصد عامالمنفعه به طور مستمر مورد استفاده قرار گیرید. از اینرو میتوان گفت: نوعی کاپیتالیسمِ (نظام سرمایهداریِ) مهربان و دلسوز در بازار، شرکتها و صنایع ایران برقرار است.
درباره ایران باید بگویم که به احتمال زیاد تحریمهای این کشور در آیندهی نزدیک برداشته خواهد شد، که البته فرصتهای زیادی را برای فعالیت، رشد و پیشرفت بیش از پیشِ شرکتهای تجاری، صنعتی و اقتصادی ایرانی در داخل و خارج از این کشور فراهم خواهد کرد. همچنین باید توجه داشت که لغو تحریمهای ایران، فرصتهای مناسبی را برای تجار و شرکتهای غربی بهوجود خواهد آورد تا بتوانند با شرکتهای ایرانی وارد معامله و داد و ستد شوند.
کارآفرینان ایرانی حتی در زمانی که ارزش واحد پولی کشورشان به میزان قابل توجهی کاهش یافته، منابع حداقلی در اختیارشان بوده و تحت تحریمهای اقتصادیِ تحمیل شده بر کشورشان قرار داشتند، کماکان به رشد و موفقیت خود ادامه دادهاند. آنان همچنین با شرایط رکود اقتصادی در حالی دست و پنجه نرم کردهاند که ورود کالاها و خدمات از خارج از کشور به ایران، عملاً متوقف شده بوده است.
نویسنده این مقاله پرسید: ما از این مسئله چه درسهایی میتوانیم بیاموزیم؟ ابتدا، انعطافپذیری و وفق دادن خود با شرایط موجود: آنان (ارباب اصناف و صاحبان شرکتهای ایرانی) وقت خود را برای شکایت از اوضاع جهانی که هیچ کنترلی بر روی آن ندارند، تلف نمیکنند، بلکه به کارهایی که میتوانند انجام دهند فکر میکنند و راهکارهای مبتکرانه برای عبور از اکثر چالشهایی که با آن مواجه میشوند - اعم از چالشهای فنی، کمبود تدارکات یا چالشهای جغرافیایی سیاسی - پیدا میکنند.
یکی از کارهای مفیدی که شرکتهای ایرانی انجام میدهند، استخدام افراد به میزانِ بیش از نیاز این شرکتها است. هدف از این کار این است که اولاً از بیکاری در جامعه کاسته شود و ثانیاً افراد جدیدی که به استخدام این شرکتها درمیآیند، اعتماد به نفس خود را حفظ می کنند، تجربه میاندوزند و در برنامههای آموزشی شرکت میکنند و از اینرو، هرگاه یکی از کارمندان باتجربه بازنشسته شد یا استعفا کرد، به راحتی جای خالی او را پر میکنند. بدین ترتیب، نیاز به استفاده از خدمات سازمانهای تأمین رفاه اجتماعیِ دولتی در جامعه کاهش مییابد.
نویسنده این مقاله افزود: ایرانیان به طور سنتی، همواره به فکر نیازمندان و فقرای جامعه و همچنین افراد سالخورده یا اشخاص از کار افتاده هستند. علاوه بر این، دین اسلام به آنان دسته از افراد مسلمان که متمول هستند دستور میدهد که با دادن زکات و خمس، از اقشار آسیبپذیر جامعه نگهداری و حمایت کنند. البته سنت ایرانی و اسلامی به دریافتکنندگان این کمکها حکم میکند که عطایای سخاوتمندانهی افراد دلسوز را بهانهای برای بیکاری و تنپروریِ خود قرار ندهند.
یکی دیگر از سنتهای حسنه در ایران که ریشههای اسلامی دارد، سنت «وقف» است که براساس آن، برخی از افراد ثروتمند وصیت میکنند که پس از مرگشان، بخشی از داراییها یا املاکشان برای اهداف خیریه و مقاصد عامالمنفعه به طور مستمر مورد استفاده قرار گیرید. از اینرو میتوان گفت: نوعی کاپیتالیسمِ (نظام سرمایهداریِ) مهربان و دلسوز در بازار، شرکتها و صنایع ایران برقرار است.