** کیهان
اوباما: نژادپرستی و بردهداری در «دیانای» ماست
تبعیضهای نژادی در ایالات متحده آمریکا که با نظام بردهداری در قرن هفدهم آغاز شد، همچنان تا عصر حاضر ادامه یافته است.
با گذشت سالها از سخنراني معروف «مارتين لوتر کينگ» (رهبر سیاه پوست جنبش حقوق مدنی ایالات متحده آمریکا در دهه 60 میلادی) با عنوان «رویایی دارم»، سياه پوستان آمريکا همچنان به دلیل سیاستهای نژادپرستانه دولت این کشور، در محدودیت و محرومیت به سر میبرند. چهارشنبه هفته گذشته يک جوان نژادپرست با حمله به کليساي سياه پوستان در کاروليناي جنوبي 9 تن را به قتل رساند.
«باراک اوباما» یک روز بعد از این حادثه در برابر خبرنگاران در کاخ سفید گفت: «باید بپذیریم تیراندازیهای دسته جمعی در کشور ما بسیار بیشتر از دیگر کشورهای پیشرفته روی میدهد.» رئيس جمهور آمريکا در حساب توئيتري خود نیز از نرخ بالاي خشونت مسلحانه در اين کشور انتقاد کرد. «باراک اوباما» نوشت: «ما يکديگر را با اسلحه ميکشيم و نرخ اين نوع کشتار ما 297 برابر بيشتر از ژاپن، 49درصد بيشتر از فرانسه و 33 درصد بيشتر از اسرائيل است.»
به دنبال بالاگرفتن اعتراضات به تبعیض نژادی در آمریکا «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا دیروز نیز در مصاحبهای به وجود نژادپرستی در آمریکا به شکل بیسابقهای اذعان کرد. به گزارش آسوشیتدپرس، «اوباما» با تاکید بر آنکه خود او از مادر سفیدپوست و پدر سیاهپوست متولد شده اعلام کرد: «رویکردها و مواضع نسبت به نژاد در آمریکا بطور قابل ملاحظهای بهبود یافته اما میراث بردهداری سایه طولانی افکنده و هنوز این میراث بخشی از دیانای ما است». رئیسجمهور آمریکا که تلاشش برای اعمال محدودیت بر حمل سلاح در این کشور ناکام مانده است، از مخالفتهای شدید «انجمن ملی سلاح» آمریکا با اصلاح قوانین درباره تسلیحات و محدودیتها در این زمینه نیز به شدت انتقاد کرد.
«اوباما» با بیان اینکه «تسلط انجمن ملی سلاح بر کنگره، بسیار شدید است»، تاکید کرد که این موضوع سبب ممانعت و توقف طرح پیشنهادی او جهت اعمال محدودیت در حمل سلاح شده است. رئیسجمهور آمریکا اشارهای نیز به کشته شدن 20 کودک در تیراندازی به مدرسه سندی هوک کرد و افزود: «من به شما میگویم که وقتی 20 کودک شش ساله با تیراندازی کشته شدند و کنگره عملا کاری در این باره نکرد، نزدیکترین چیزی که به من دست میدهد انزجار است».
گسترش نژاد پرستی در جامعه به ویژه پلیس آمریکا باعث شده بسیاری از افسران پلیس در ایالات مختلف با خونسردی تمام به مظنونان سیاه پوست خود شلیک و آنان را به قتل برسانند.
براساس آمارهای منتشر شده، در این کشور بطور متوسط هر ۳۶ ساعت یک سیاه پوست به دست پلیس کشته میشود. نتایج یک نظرسنجی نشان میدهد که ۶۴ درصد از مردم نیویورک رویکرد تبعیضآمیز پلیس بر علیه سیاه پوستان را تصدیق میکنند. «میشل الکساندر» حقوقدان آمریکایی و یکی از کنشگران فعال کویکرز در گفت وگو با ایرنا، تاکید کرد:» در حالی که سفیدپوستان بیش از 66درصد جمعیت 20میلیونی ایالت نیویورک را تشکیل میدهند اما فقط 3/7 درصد زندانیان در این ایالت سفیدپوست هستند.»
وی افزود: «بسیار تکاندهنده است وقتی بدانید سیاه پوستان ایالت نیویورک که فقط 16 درصد از جمعیت را به خود اختصاص میدهند، بیش از 49 درصد از زندانیان همین ایالت را تشکیل میدهند.»
آمارها حاکی از آن است که حدود يک ميليون نفر از مجموع دو ميليون و ۳۰۰ هزار نفر زنداني آمريکا را سياه پوستان تشکيل ميدهند!
همچنین بنابر گزارش روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز»، احتمال قتل یک جوان سیاهپوست توسط پلیس آمریکا ۲۱ برابر بیشتر از سفیدپوستان است و دوسوم نوجوانانی که هدف شلیک مرگبار پلیس قرار میگیرند نیز سیاهپوست هستند. همچنین دوسوم نوجوانانی که توسط پلیس آمریکا کشته میشوند نوجوانان سیاهپوست هستند. اصطلاحی در دنیای سیاهپوستان آمریکایی وجود دارد که میگوید: بهانهای به پلیس ندهید تا شما را بکشد. شدت تبعیض نژادی در آمریکا به حدی است که اخیر سیاه پوستان آمریکا برای محافظت از خود در برابر پلیس کمپین «مقاومت مسلحانه» را راهاندازی کرده اند.
تمام این ارقام و اعداد نشاندهنده وجود گرایشات شدید به نژادپرستی در آمریکا است. اینکه یک جوان 21 ساله باکلت و در کمال خونسردی و در حالی که چندین بار خشاب اسلحه خود را عوض میکند اقدام به قتل سیاه پوستان در کلیسا میکند، اینکه پلیس آمریکا سیاه پوستان را یکی پس از دیگری میکشد و بلافاصله قاتلین تبرئه میشوند و... همه اینها تنها یک پیام و معنا میتواند داشته باشد، «نژاد پرستی و تبعیض در خون آمریکاییها است.»
ابراز نگرانی آمریکا از ورود مجلس به عرصه مذاکرات هستهای
نمایندگان مجلس شورای اسلامی، روز یکشنبه کلیات طرح الزام دولت به حفظ حقوق و دستاوردهای هستهای را به تصویب رساندند.
ورود مجلس به بحث مذاکرات هستهای، نگرانی مقامات آمریکایی را برانگیخت.
«بلومبرگ» به نقل از یک مقام آمریکایی نوشت: توافقی که اجازه دسترسیهای مورد نظر را ندهد، امضا نمیکنیم.
یک مقام آمریکایی به مصوبه مجلس شورای اسلامی در خصوص کلیات طرح صیانت از دستاوردهای هستهای واکنش نشان داد.
به نوشته سایت شبکه «بلومبرگ»، این مقام وزارت خارجه آمریکا که خواسته نامش فاش نشود، با صدور بیانیهای اعلام کرده است که واشنگتن با توافقی که در آن دسترسیها و اقدامات شفافساز لازم برای ارزیابی کامل برنامه هستهای ایران لحاظ نشده باشد، موافقت نخواهد کرد.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نشست علنی روز یکشنبه کلیات طرح الزام دولت به حفظ حقوق و دستاوردهای هستهای را با رأی بالایی به تصویب رساندند.
مقام آمریکایی مورد استناد بلومبرگ مصوبه مجلس را تصمیمی اولیه توصیف کرده و گفته است که هنوز تا تصویب نهایی این طرح و تبدیل آن به قانون فاصله وجود دارد.
با این وجود، بلومبرگ مدعی شده است که این مصوبه به دلیل محدود کردن دایره بازرسیها، میتواند موجب پیچیدگی مذاکرات و دشواری توافق شود.
این در حالی است که پیش از این کنگره آمریکا طی مصوبههای متعدد، شروط زیادی را برای توافق هستهای و همچنین نحوه برداشته شدن تحریمها مشخص کرده است.
نقش مجلس در صورت اعمال تحریم جدید
«ناصر سودانی» نایبرئیس کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی با اشاره به دستور کار امروز( سهشنبه) مجلس جهت بررسی جزئیات طرح الزام دولت به حفظ حقوق و دستاوردهای هستهای گفت: بند اول این طرح تصریح میدارد که همه تحریمهای ایران باید در روز اول اجرای تعهدات ایران لغو شود.
وی از احتمال بالای شیطنت آمریکاییها در اعمال تحریمهای جدید پس از لغو تحریمهای کنونی سخن گفت و افزود: هیچ بعید نیست که آمریکا از این شگرد استفاده کند و با این بهانه که متعهد شده است طبق توافق، صرفاً تحریمهای کنونی را لغو کند، به موازات برداشتن تحریمهای فعلی، تحریمهای جدید اعمال کند.
سودانی در ادامه گفت: در صورتی که آمریکا بخواهد هرگونه تحریم مضاعفی علیه کشورمان اتخاذ کند مجلس شورای اسلامی آماده است دست به کار شده و نقش ملی خود را ایفا کند.
عدم بازرسی از مراکز نظامی به قانون تبدیل می شود
«عبدالرضا عزیزی» نماینده مردم شیروان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به طرح مجلس برای الزام دولت به حفظ دستاوردهای هستهای کشور گفت: طرح مجلس برای الزام دولت در حفظ دستاوردهای هستهای در واقع سوپاپ اطمینانی از سوی مجلس در بحث مذاکرات است و این به این معنا نیست که تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان در مذاکرات از چارچوبهای ترسیم شده توسط نظام عدول کرده است.
وی افزود: آنچه که رهبر معظم انقلاب در بحث عدم بازرسی از مراکز نظامی فرمودهاند در این طرح مجلس به قانون تبدیل میشود تا همگان اطمینان خاطر داشته باشند که مجلس و دولت در بحث مذاکرات در چارچوب قانون حرکت کرده و خطوط قرمز را رعایت کنند.
رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس با اشاره به بررسی طرح الزام دولت به حفظ دستاوردهای هستهای در جلسه امروز(سه شنبه) مجلس گفت: قطعاً این طرح با استقبال زیاد نمایندگان همراه شده و با رأی بالایی در مجلس به تصویب خواهد رسید.
کلیه تحریمها
باید یکجا لغو شود
«سید شریف حسینی» نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی نیز در این خصوص گفت: برخلاف برخی مسائلی که مطرح میشود مبنی بر اینکه این طرح دست و پای مذاکرهکنندگان را میبندد و اجازه نمیدهد که تیم مذاکره کننده با آزادی بیشتری به کار خود ادامه دهد، این طرح یک قانون است و قانون برای یک زمان محدود نیست و حال و آینده کشور را در نظر میگیرد و در راستای کمک به دولت در بحث مذاکرات در مجلس مطرح شده است.
عضو هیئت رئیسه مجلس اظهار داشت: همانطور که در جزئیات طرح به آن پرداخته شده تحریمهای اعمال شده علیه ایران باید به طور یکجا لغو شود و مجلس و دولت نظر واحد دارند و اینکه این موضوع به قانون تبدیل شده به این معنا نیست که تیم مذاکرهکننده نظری غیر از این دارد.
بهتر است طرح اصلی تصویب شود
به گزارش فارس، «ابراهیم آقامحمدی» نماینده مردم خرمآباد در مجلس شورای اسلامی با یادآوری ممانعت هیئت رئیسه از در دستور قرار گرفتن طرح الزام دولت به حفظ حقوق و دستاوردهای هستهای گفت: در نهایت این طرح با جملهبندی متفاوت در صحن علنی قرائت شد.
وی در ادامه تصریح کرد: از آنجا که کلیات طرح، هفته گذشته به تصویب مجلس رسیده بود تغییر در مفاد آن قانوناً خلاف بود و براساس ماده 133 آییننامه داخلی مجلس فقط با رای خود نمایندگان میتوان مصوبه مجلس را تغییر داد لذا روز یکشنبه آییننامه مجلس و قانون کاملاً نادیده گرفته شد.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با ابراز تاسف از تحت تاثیر قرار گرفتن هیات رئیسه و برخی دیگر در داخل مجلس از خارج مجلس اضافه کرد: نمایندگان برای اینکه وحدت در زمینه حفظ دستاوردهای هستهای خدشهدار نشود به ناچار به طرح تغییر کرده رای مثبت دادند.
نماینده مردم خرمآباد در مجلس شورای اسلامی گفت: در طرح اولیه که به تصویب مجلس رسیده بود قید شده بود که نتیجه مذاکرات جهت تطبیق با مصوبات قانونی بر اساس اصول 77 و 125 قانون اساسی باید به مجلس ارائه شود اما هیئت رئیسه در طرح قرائت شده دیروز عبارت «مصوبات قانونی» را حذف کرد و خط زد.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در پایان ابراز امیدواری کرد در جلسه علنی امروز(سه شنبه) نمایندگان به طرح اصلی بازگشته و تغییرات صورت گرفته را در طرح الزام دولت به حفظ حقوق و دستاوردهای هستهای اصلاح کنند و به هویت خود بازگرداند.
ترکان: برخی اعضای دولت به بعد از روحانی فکر میکنند
مشاور ارشد رئیسجمهور برخی اعضای کابینه را متهم کرد که به بعد از روحانی فکر میکنند و نمیخواهند از دولت دفاع کنند.
اکبر ترکان در مصاحبه با روزنامه فرهیختگان گفت: اصولا در شأن و شخصیت رئیسجمهور نیست که بخواهد از عملکرد اعضای دولت در مقابل منتقدان و افرادی خاص دفاع کند، بلکه اعضای دولت باید خودشان در مقابل منتقدان موضع بگیرند و پاسخ آنها را بدهند.
وی با ادعای اینکه منتقدان شکستخوردگان انتخابات هستند، افزود: تأکید من این است که همه همکاران دولت باید جواب دهند. درست است که شاید سختیهایی داشته باشد اما با آقای روحانی کار کردن یعنی اینکه تصمیم بگیریم و عهد ببندیم تا آخر خط با او برویم. نباید به گونهای باشد که افرادی به فکر منافع خود باشند و برای بعد از آقای روحانی هم فکر کنند. باید آرمانها و خطمشی آقای روحانی را قبول کنند و تا آخر با او بروند و تا آخر پای روحانی بمانند و در مسیر تردید به خودشان راه ندهند.
یارانه تولید یا حکایت آب لوله کشی رحمتآباد!؟
وزیر صنعت و معدن هنوز که هنوز است از بد قولی سازمان مدیریت در اعطای یارانه تولید گلهمند است.
روزنامه اعتماد با درج این مطلب نوشت: در حالی که کمکم باید از زمان و میزان تخصیص یارانه سال 94 تولید سخن گفت اما هنوز اما و اگرهای زیادی در خصوص یارانه محقق نشده سال 93 باقی مانده است. هنوز هم وزیر صنعت، معدن و تجارت دولت یازدهم از عدم تحقق وعده و وعید دولت گلایهمند است و به فراخور، هربار نامی از یارانه تولید به میان آورده میشود، گلایههای خود را مطرح میکند.
اعتماد میافزاید: سال گذشته و در روز صادرات بود که نعمتزاده، وزیر صنعت دولت یازدهم سینه سپر کرد و از تخصیص یارانهای خبر داد که صنعتگران چند سالی بود فقط وعده آن را شنیده بودند و حال یکی از مردان کهنهکار صنعتی به صراحت در خصوص چند و چون تخصیص آن هم صحبت میکرد.
نعمتزاده در آن روز حتی از دستهبندی ذهنی خودش برای تخصیص یارانه نیز صحبت کرد و چهار گروه را که قطعاً خودروییها و فولادیها را شامل میشد، به عنوان گیرندگان یارانهای معرفی کرد که صحبت از آن هم باعث میشد برخی صنعتگران لبخند بزنند.
اما در همان شرایط بهبود وضعیت نسبی اقتصادی و ایجاد امیدواری به آینده اقتصاد موجب شده بود کسانی که از نمد یارانه کلاهی برایشان بافته نشده بود، هم دل به این وعده محکم جدید خوش کنند و با رضایت از تخصیص این یارانه، محکمتر از قبل برای وزیر صنعت دولت روحانی دست بزنند.
این روزنامه نوشت: با همه این اوصاف و پیگیریهایی که در وزارت صنعت، معدن و تجارت شد وعده تخصیص یارانهها در ماههای پایانی سال به اسفند ماه موکول شد؛ آن هم از سوی محمد باقر نوبخت، رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی اما اسفند آمد و رفت و باز هم خبری از یارانه تولید نشد تا گلایههای اعضای کابینه دولت از یکدیگر کمی جدیتر شود. گلایههایی که با تغییر سال ادامه یافت و موجب شد تا هر بار که نام یارانه تولید بر سر زبانها رانده شد، بدقولی رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی زنده شود. موضوعی که محمد نعمتزاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت در تازهترین اظهار نظر خود مجدداً به آن اشاره کرد و با بیان اینکه در فاز اول و دوم هدفمندی یارانهها، سهمی از درآمد هدفمندی به بخش صنعت نرسید، گفته است: «رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی تعهد کرده که به عنوان یارانه تسهیلات، سهمی به صنایع تعلق گیرد. در فاز اول و دوم قرار بود بخشی از این درآمدها به صنایع تعلق گیرد که براساس تصمیم دولت، اولویت با بخش بهداشت شد و سهمی به صنایع نرسید. آقای نوبخت تعهد کرد که به عنوان یارانه تسهیلات، به صنایع سهمی تعلق گیرد و گفت که جلسهای در این خصوص با بانک صنعت و معدن خواهم داشت. در سال جاری سهم صنایع از درآمدهای حاصل از قانون هدفمندی یارانهها 2000 میلیارد تومان است که در حال حاضر چیزی محقق نشده است.»
ماجرای بدقولی برای وعده یارانه تولید، حکایت تکیه کلام معروف در سریال مخمصه است که در آن سیروس گرجستانی مرتب و هر چند روز یک بار میپرسید پس این آب لولهکشی رحمتآباد چی شد و طرف مقابل با پشت گوش اندازی تکرار میکرد در دست اقدام است!
درباره نوکری برای آلسعود بعدا توضیح میدهم!
وزیر ارشاد دولت اصلاحات حاضر به ادای توضیح درباره مکاتبه با سفارت عربستان در لندن و اخذ سالانه 16 هزار پوند برای بورسیه فرزند خود نیست.
براساس اسناد ویکیلیکس که مربوط به سفارت عربستان در لندن است فرزند عطاء مهاجرانی مجموعا 65 هزار پوند (حدود 100 هزار دلار) از این سفارت گرفته است. مهاجرانی در واکنش به پیگیری بیبیسی حاضر به پاسخگویی نشده و گفته است در زمان مناسب در مورد آنچه ویکیلیکس منتشر کرده پاسخ میدهد.
در سند منتشر شده توسط ویکی لیکس آمده که در اوایل سال 2012 چکی به مبلغ بیش از 16 هزار پوند برای تامین بخشی از هزینههای تحصیلی فرزند مهاجرانی صادر شده است. وزارت خارجه عربستان از این مبلغ به عنوان هدیه یاد کرده است!
در همین حال وبسایت رجانیوز ضمن بازخوانی افشاگری آیتالله جنتی از کمک یک میلیاردی آلسعود به جریان فتنه، پرداخت و نوشت: ششم مرداد 1389 آن روزی که آیتالله جنتی در خطبههای نمازجمعه تهران برای نخستینبار فاش کرد که «آلسعود یک میلیارد دلار به سران فتنه داده است تا به وسیله آن سبزها کاربراندازی جمهوری اسلامی ایران را تمام کنند»، موجی از مظلومنمایی و تکذیبهای مختلف از سوی رسانههای این جریان در داخل و خارج از کشور آغاز شد اما شاید کمتر کسی تصور میکرد چند سال بعد حتی سند بورسیه شدن فرزند عطا مهاجرانی وزیر ارشاد دولت اصلاحات توسط رژیم آلسعود نیز منتشر شود.
رجانیوز، میافزاید: پایگاه ویکیلیکس با انتشار سندی از وزارت اقتصاد عربستانسعودی، راز بزرگی را فاش کرد و آن پرداخت هزینههای تحصیل علی مهاجرانی پسر وزیر ارشاد دولت اصلاحات بود. جالب اینکه این خبر تاکنون نه تنها از سوی مهاجرانی تکذیب نشده بلکه بسیاری از عناصر ضد انقلاب و حامیان مهاجرانی نیز نسبت به آن واکنش منفی نشان داده و از دریوزگی مهاجرانی برای دریافت هزینه تحصیل فرزندش از دولت آلسعود ابراز تاسف کردهاند.
رجانیوز درباره سابقه ارتباط تنگاتنگ مهاجرانی و آلسعود نوشت: این اولین بار نیست که روابط ویژه آلسعود و مهاجرانی وزیر ارشاد دولت اصلاحات خبرساز میشود، بلکه در سال 1390 نیز حضور جنجالی مهاجرانی در جشنواره الجنادریه آلسعود خبرساز شد.
«الجنادریه» جشنی در ظاهر فرهنگی-تاریخی است که خاندان آلسعود از 29 سال قبل آن را به راه انداخته است اما در سال 1390 عطاء مهاجرانی به همراه علیرضا نوریزاده از ضدانقلابهای فراری خارج از کشور در این مراسم شرکت کردند، مراسمی که به گفته بسیاری از کارشناسان در پوشش یک جشن تاریخی برگزار میشود اما یکی از اهداف آن جمع کردن نیروهای اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی و کمک به آنهاست. بعد از این جشن پرحاشیه نیز که اخبار مختلفی درباره فسادهای متعدد در آن منتشر شد، مهاجرانی اعلام کرد: «باید بگویم که شبهای جشنواره (الجنادریه) بهترین شبهای همه زندگیام بود.»
بعد از این جشن بود که حجتالاسلام مصلحی وزیر اطلاعات وقت در اواخر بهمن سال 90 با اشاره به حضور مهاجرانی و نوریزاده در مجلس میهمانی پادشاه عربستان گفت: «در سفری که چندی پیش به عربستان داشتیم و قبل از برگزاری این جشن، به مقامات عربستان گفتیم که شما فلان تاریخ برنامه جشنی دارید و در این جشن افرادی را دعوت کردهاید که از افراد معاند انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در آن حضور دارند و پیشبینی کردهاید که 18 میلیون دلار در اختیار آنان بگذارید. مسئول اطلاعات داخلی عربستان تعجب کرد که ما چگونه این اطلاعات را کسب کردهایم؛ در حالی که این اطلاعات جزءاطلاعات سری و داخلی آنها بود.»
تهدید روحانی به استعفا در صورت پذیرش پروتکل الحاقی
حسن روحانی در کتاب خاطرات خود درباره پرونده هستهای و همچنین پذیرش پروتکل الحاقی توسط مجلس شورای اسلامی به نکاتی اشاره میکند که با موضع فعلی رئیس جمهور تناقضاتی دارد.
به گزارش مشرق، روحانی در کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای به خاطره جالبی از الزام مجلس ششم برای قبول پروتکل الحاقی اشاره میکند و مینویسد: «مسئله این بود که تعدادی از نمایندگان مجلس، طرح سه فوریت برای الزام دولت به پذیرش پروتکل الحاقی را امضاء کرده و در پی آن بودند تا آن را تقدیم مجلس کنند. به رئیس جمهور گفتم اگر طرح سه فوریت در مجلس مطرح شود، من استعفا میدهم. گفتم ظاهراً مجلس از آغاز کار، کارشکنی را شروع کرده است. در این زمینه من و نیز آقای خاتمی با آقای کروبی (رئیس مجلس) صحبت کردیم تا این طرح متوقف شود و در مجلس مطرح نشود. خوشبختانه ایشان مانع شد و طرح در صحن علنی مجلس مطرح نشد، ولی متأسفانه سفرای اروپایی از تهیه این طرح در مجلس باخبر شده بودند.»
این مطلب در صفحه 174 امنیت ملی و دیپلماسی هستهای، به قلم روحانی و از سوی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص منتشر شده است.
تکذیب استانداری سمنان و خبر رسمی خبرگزاری دولتی ایرنا!
استانداری سمنان خبر ساخت تندیس برای روحانی را تکذیب کرد.
روابط عمومی استانداری سمنان درباره خبر «پورنجاتی: مگر روحانی میرزا آغاسی است که برایش مجسمه بسازند» توضیحی ارسال کرد که در آن با مردمی معرفی کردن برنامه جشن در سرخه با حضور استاندار و معاون علمی رئیس جمهور آمده است: مطلب رونمایی از مجسمه کاملاً تکذیب میگردد زیرا اصلاً مجسمهای نبوده که از آن پردهبرداری و سپس در میادین نصب شود. بهتر بود جناب آقای پورنجاتی قبل از اینکه قلم به دست بگیرند شخصیتی همچون دکتر روحانی را که منتخب مردم و رئیس جمهوری ایران اسلامی را با میرزا آغاسی مقایسه کنند عینک به چشم و گوش میزدند چند ریال ناقابل خرج میکردند و صحت و سقم موضوع را سؤال میکردند تا اینگونه افکار عمومی را در آستانه ماه مبارک رمضان که ماه خودسازی است دچار تشویش نمیکردند.
این روابط عمومی خاطرنشان کرد:
در آن مراسم استاندار و معاون رئیس جمهور به دعوت مردم صرفاً برای حضور در جشن شادی آنها شرکت داشتند و هیچگونه پردهبرداری و یا نصب مجسمهای وجود نداشت.
واکنش استانداری سمنان به نوشته انتقادی پورنجاتی در حالی است که پیش از پورنجاتی، خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) ضمن انتشار خبر جشن یاد شده نوشته بود «جشن مردمی و بزرگ همدلی و همزبانی دولت و ملت با عنوان روحانی تنها نیست، با حضور محمد وکیلی استاندار، جمعی از مسئولان استان و مردم شهرستان سرخه در پارک ملت این شهر در فضایی با نشاط و مردمی برگزار شد و معاون علمی رئیس جمهور در آن سخنرانی کرد.
در این جشن از تندیس تجسمی دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری کشور، اثر هنری جمعی از هنرمندان سمنان رونمایی شد و قرار است این تندیس در یکی از میدانهای شهر سرخه نصب شود».
** خراسان
دستور دولت به نوبخت درباره انتخابات مکانيزه
بر اساس ابلاغيه روزهاي اخير يک مسئول ارشد اجرايي به محمدباقر نوبخت، تاکيد شده است که با توجه به عزم دولت براي برگزاري انتخابات دهمين دوره مجلس و پنجمين دوره مجلس خبرگان رهبري به صورت تمام مکانيزه، سازمان مديريت و برنامه ريزي کشور موظف است اعتبار لازم براي اين موضوع در شهرهاي تهران، اصفهان، مشهد، تبريز، کرج، اهواز، شيراز، کرمانشاه و قم را از محل اعتبارات مصوب مربوط بودجه سال ۱۳۹۴ کل کشور تأمين کند.
هشدار درباره استفاده از کارت خوان هاي غيرقانوني در برخي دستگاه ها
بر اساس ابلاغيه مسئولان يکي از نهادهاي نظارتي به تعدادي از دستگاه هاي اجرايي، تاکيد شده است که با توجه به تذکرات قانون محاسبات عمومي کشور، گشايش هرگونه حساب رابط درآمدي يا حساب موازي و پشتيبان با هر عنوان براي وصول درآمدهاي دولت مانند حساب هاي رابط درآمدي متصل به دستگاه کارت خوان (Pos) بدون دريافت مجوز رسمي از خزانه داري کل کشور و مشخص شدن علت آن، فاقد وجاهت قانوني بوده و ممنوع است.
** وطن امروز
به گزارش «وطن امروز»، سند اخیر منتشره درباره وزیر ارشاد دولت اصلاحات که نشان میدهد دولت سعودی بنا به درخواست مهاجرانی هزینه قابلتوجهی را برای بورسیه تحصیلی پسرش آن هم در بریتانیا تخصیص داده است، به خوبی از عمق ارتباط جریان فتنه با 2 مقوله فساد و بیگانه حکایت دارد. این سند که تاریخ آن متعلق به 10 اکتبر سال 2011 است، اشاره میکند به درخواست
عطا مهاجرانی این بورس تحصیلی در مقطع دکترا برای پسرش توسط سفارت عربستان تامین شده است. همچنین این سند اشاره دارد سفارت عربستان در لندن هزینه بیش از 12 هزار پوندی برای هرسال تحصیلی (4 سال، از 2011 تا2015) و هزینهای بالغ بر 4256 پوند برای هزینههای زندگی پسر مهاجرانی را تامین میکند. عطا مهاجرانی، پای ثابت برنامههای ضدایرانی شبکه بیبیسی فارسی، عضو گروه 5 نفره موسوم به اتاق فکر فتنه، موسوم به جنبش سبز و از گردانندگان سایت جرس است. مهاجرانی سال 88 خود را ابوذر میرحسین موسوی معرفی کرده و به زینتالوزرای دولت دوم خرداد نیز مشهور بود. البته پیش از این نیز اخبار دیگری از اخذ کمک مالی توسط مهاجرانی از آلسعود حکایت داشت. بر این اساس سالهای قبل اخبار کمک 18 میلیون دلاری دستگاه امنیتی آلسعود به مهاجرانی در جریان ضیافت الجنادریه منتشر شده بود؛ ضیافتی که مهاجرانی آن را بهترین شبهای همه عمرش توصیف کرده بود. انتشار سند ارتباط مهاجرانی با آلسعود را تنها در همین مورد نمیتوان محدود کرد. این سند و اسناد و روایتهای مشابه، حکایت از ارتباط و نسبت تاسفبرانگیزتری در مقیاسی بسیار بزرگتر دارد که آن را میتوان ارتباط سیستماتیک و ارگانیک 3 جریان فتنه، فساد و بیگانه دانست. به عبارتی هرجا فتنهای علیه ایران اسلامی رخ داد، قطعاً باید ردپای 2 جریان مرتبط دیگر را نیز جستوجو و کشف کرد.
اصلاحطلبان پاسخگو باشند
اما در واکنش به انتشار سند ارتباط مهاجرانی با آلسعود برخی چهرههای سیاسی و دانشگاهی کشور نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند. به اعتقاد نخبگان، انتشار این سند به خوبی از عمق ارتباط فتنه، فساد و بیگانگان بهعنوان مثلث همراه خبر میدهد و لازم است اصلاحطلبان درباره ارتباط یکی از تئوریسینهای خود با رژیم کودککش و فاسد آلسعود آن هم در این سطح پاسخگو باشند. احمد چلداوی، عضو هیأت علمی دانشگاه علم و صنعت در گفتوگو با تسنیم با اشاره به این موضوع گفت: مهاجرانی بزرگترین تئوریسین اصلاحطلبان بوده و هست و هماکنون همسر وی در ایران همچنان فعالیت میکند. وی افزود: با انتشار اسناد اخیر باید از اصلاحطلبان پرسید چگونه میشود تئوریسین آنها مورد حمایت دولتی مانند آلسعود قرار میگیرد؛ دولتی که قاتل مردم یمن، عراق و سوریه است. البته این مساله سابقه داشته و در سال 88 شاهد کمک این رژیم به فتنهگران در ایران بودیم. عضو هیأت علمی دانشگاه علم و صنعت با اشاره به اینکه هر جا فتنهای علیه انقلاب رخ داده، شاهد ارتباط با بیگانه و فساد در کنار فتنه بودهایم، گفت: ارتباط این مثلث کشور را در سال 88 درگیر فتنه کرد و اسناد منتشرشده، امروز ضلع ارتباط با بیگانه آن هم از سوی همین فتنهگران به خوبی آشکار میکند. امروز مشخص شده است دشمنی مهاجرانی علیه انقلاب با کمک چه کسانی صورت گرفته است. چلداوی تصریح کرد: این مثلث با حضور وزیر علوم معزول و انتصاباتی که در برخی دانشگاهها صورت گرفت دوباره شروع به کار کرده است و اضلاع این مثلث هر کدام وظایف خود را در جای خود دنبال میکنند. مسعود حکیمجوادی، دبیرکل کانون اسلامی فارغالتحصیلان شبهقاره هند هم درباره انتشار اسناد ویکیلیکس درباره تأمین هزینه تحصیل پسر عطا مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد در دولت دوم خرداد توسط سفارت سعودی اظهار داشت: پناه بردن و تمسک جستن به عربستان مسالهدار است و نمیتوان از این موضوع به سادگی عبور کرد. وی در پاسخ به این پرسش که سند منتشر شده توسط ویکیلیکس درباره شخص عطا مهاجرانی میتواند از ارتباط و نسبت تأسفبرانگیزتر 3 جریان فتنه، فساد و بیگانه حکایت داشته باشد؟ گفت: بله! فتنه ستون پنجم بیگانه محسوب میشود.
گذشتن از مرز؛ این بار اما نه از یک کشور به
کشور دیگر بلکه از جوانی به میانسالی. یک سوم جمعیت کشور را افراد 15 تا
30 سال تشکیل میدهند و 24 میلیون نفر به مرور وارد این محدوده سنی خواهند
شد. حال اگر به این آمار، تعداد افرادی را که بیش از 30 سال دارند اضافه
کنیم با یک رخداد تلخ اجتماعی مواجه هستیم. خبرنگار «وطن امروز» در این
باره با حجتالاسلام والمسلمین حسن ناصریپور، دبیرکل انجمن مطالعات
خانواده در ایران به گفتوگو نشسته است.
***
جناب آقای ناصریپور! کاهش تدریجی جمعیت ایران، نگرانیهایی را بین
کارشناسان و برخی مقامات کشور ایجاد کرده است. چه اتفاقی افتاد که جمعیت
کشور پس از رشد قابل توجه در اوایل دهه 70، اکنون شرایط کاملا متفاوتی را
تجربه میکند؟
موضوع جمعیت در کشور ما در 2 برهه زمانی قابل بحث و بررسی است؛ اوایل دهه
70 و ابتدای دهه 90. در اواخر دهه 60 به خاطر تشویق مردم به فرزندآوری با
رشد قابل توجه جمعیت مواجه شدیم. بنابراین در دهه 70 ساختار جمعیت کشور
«نوجوان» بود؛ طوری که سالمندان 3 تا 5 درصد و جوانان 40 تا 45 درصد کل
جمعیت را تشکیل میدادند. مطابق آمار موجود از دهه 60، هر خانواده ایرانی
به طور میانگین دارای 7/3 فرزند بوده و برخی کارشناسان حتی معتقدند 5 فرزند
در هر خانواده وجود داشته است.
هر چه از دهه 60 فاصله میگرفتیم با چند مساله مهم جمعیتی مواجه میشدیم. کاهش تدریجی میزان موالید در یک دوره بلندمدت، کاهش میزان مرگ و میر در دوران سالخوردگی، افزایش متوسط طول عمر و مهاجرت بخشی از نیروی کار جوان جامعه به نیروی کار میانسال و سالخورده از جمله این مسائل بوده است.
روند سالخوردگی در دنیا نیز تقریبا شبیه به ایران است. جمعیت جهان در سال
2006، حدود 55/6 میلیارد نفر با رشد سالانه 2/1 درصد بود و جمعیت کنونی کره
زمین حاصل افزودهشدن سالانه فقط 77 میلیون نفر به جمعیت جهان است.
پیشبینی سازمان ملل این است که با کاهش نرخ باروری از یک سو و کاهش میزان
مرگ و میر از سوی دیگر، جمعیت سالخورده جهان در سال 2050 به 2 برابر
افزایش یابد. به طور مثال حدود
4درصد از جمعیت آفریقا بیش از 65 سال سن دارند که این رقم در آینده نزدیک
به 9/6 درصد خواهد رسید. در ژاپن نیز جمعیت 2/17 درصدی سالمند، تا 15 سال
آینده به 4/36 افزایش مییابد.
جمعیت جوانی که به گفته شما اکنون در حال مهاجرت و انتقال به میانسالی است، چند درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهد؟
بررسی روند جمعیت در کشور ایران از سال 1370 تا 1430 (یعنی در یک دوره 60
ساله) نشان میدهد هرم سنی جمعیت کشورمان در دهه 70 ساختار بسیار جوانی را
تجربه کرده است به طوری که جمعیت زیر 15 سال، تحت تاثیر باروری بالا در دهه
60، بیش از 44 درصد جمعیت کشور را تشکیل میداد، در حالی که جمعیت بالای
65 سال فقط 3/3 درصد جمعیت کشور بود. به عبارت دیگر حرکت موج جمعیتی دهه 60
به سمت گروههای سنی بالاتر از یک سو و پایین آمدن محسوس نرخ باروری با
اعمال سیاستهای جمعیتی در 15 سال گذشته از سوی دیگر، موجب کاهش جمعیت زیر
15 سال از 44 درصد به 24 درصد شد. در همین دهه، جمعیت سالخورده کشور به
2/5 درصد افزایش یافت و میانگین سنی جامعه از 21 سال به 29 سال رسید؛ یعنی
جمعیت جوان تبدیل به میانسال شد. بررسی این روند و تحلیل هرم سنی، ما را به
این نتیجه میرساند که با شرایط ناگواری مواجه هستیم و اگر برنامهریزی
کارشناسی نداشته باشیم، شرایط غیرقابل جبرانی را تجربه خواهیم کردیم.
پیر شدن جمعیت ایران هشداری است که از سوی بسیاری از کارشناسان مطرح
میشود. اگر این روند ادامه داشته باشد، چه آسیبها و تهدیدهایی در کمین
جامعه و خانوادههای ایرانی است؟
شرایط سنی جمعیت کشور را میتوان به طور خلاصه اینگونه بیان کرد که «جمعیت
ایران رو به سالخوردهتر شدن پیش میرود» و این اتفاق ناگوار برای
نخستینبار در تاریخ کشور رخ میدهد.
چنانچه بهبودی در شرایط جمعیتی کشور ایجاد نشود، سنین 65 سال به بالای
کشور تا 2 دهه آینده نسبت به جمعیت کمتر از 15 سال تفاوت فاحش مییابد. به
همین علت توجه بسیار ویژهای به این جمعیت سالمند خواهد شد و قطعا امید به
زندگی آنها نیز افزایش خواهد یافت. بنابراین جمعیت سالخورده و افراد بالای
85 سال بیش از حد تصور کنونی ما میشود. در چنین شرایطی الگوی کار و
بازنشستگی خود به خود تغییر میکند و کمتر از نیمی از جمعیت کشور را
مستمریبگیران تشکیل خواهند داد؛ یعنی حدود 40 درصد جامعه به طور همزمان
زندگی بازنشستگی را تجربه میکنند. این وضعیت قطعا فشار زیادی به نظام
سلامت و تامین اجتماعی وارد خواهد کرد و نظام بیمههای اجتماعی متحول
میشود. البته این تحول به معنای «رو به رشد» نیست بلکه یک تحول و روند
اجباری است که هزینهها را تا حد زیادی افزایش میدهد و چالشهای جدید
اقتصادی را به مرحله ظهور میرساند. به طور کلی پیری جمعیت در ایران
استحکام برنامههای اجتماعی را بر هم خواهد زد.
ما چند سال تا بحرانی که شما از آن سخن میگویید فاصله داریم؟ به عبارت دیگر چه قدر فرصت داریم؟
ساختارهای جمعیتی عبارت است از: «بسیار جوان، جوان، انتقالی جوان به
میانسال و انتقالی میانسال به بالا». کشور ما اکنون در مقطع سوم یعنی
ساختار انتقالی جوان به میانسال قرار دارد و به سمت «خانواده مسن» جلو
میرود که میتواند ساختار خانواده در ایران را به کلی دگرگون کند. افراد
سالخورده در این روند جایگاه پررنگتری خواهند یافت و فضاها و پدیدههای
نوظهوری را رقم میزنند.
کشورهایی که ساختار سنی جوان دارند از شرایط بهتری برای رشد، پیشرفت و
تعالی برخوردارند اما در ساختارهای انتقالی مانند ایران، هرچند جمعیت
سالخورده در برههای از زمان، خود را نشان نمیدهد یا کم نشان میدهد اما
با تداوم کاهش نرخ باروری ناگهان جامعه را با شرایط جدید و پیچیدهای مواجه
میکند.
ما فرصت زیادی نداریم. بسیاری از افرادی که محور اصلی مصاحبه ما هستند
اکنون بیش از 30 سال سن دارند؛ یعنی مطابق تعریفهای کارشناسی، جوان محسوب
نمیشوند. بنابراین فرصت ما خیلی کم است و ما در آستانه یک رخداد و حادثه
اجتماعی تلخ در حوزه جمعیتی هستیم. اگر در مرحله انتقال از جوانی به
میانسالی ابلاغ دستورالعملهای کارشناسی از سوی نهادهای مربوط و فرهنگسازی
لازم مد نظر نباشد و نرخ باروری کنونی معکوس نشود، مطمئنا آنچه اتفاق خواهد
افتاد قابل کنترل و جبران نیست.
برخی خانوادهها برخورداری از یک یا 2 فرزند را سبک زندگی امروز در بیشتر کشورهای دنیا میدانند. از نظر آنها این موضوع یک فرهنگ
جا افتاده در جهان است. نظر شما چیست؟
برای اینکه روند نامناسب کنونی را کنترل، اصلاح و حتی معکوس کنیم باید اصل باروری بهعنوان موثرترین راه در اولویت قرار گیرد و به شکل صحیح برای خانوادهها تبیین و فرهنگسازی شود. متاسفانه امروز عدم باروری به یک «باور» در بخش قابل توجهی از جامعه تبدیل شده است. یعنی زوجین اعتقاد و باور به تک فرزندی یا حداکثر دو فرزندی دارند. برخیها با در پیش گرفتن احتیاطهای خاص، از فرزندآوری پرهیز میکنند؛ مثلا این بهانه را میآورند که ما بهعنوان همسر باید شناخت بهتری از یکدیگر پیدا کنیم بنابراین نباید صاحب فرزند شویم تا اگر لازم بود بتوانیم بدون مانع، دردسر و مزاحم از یکدیگر جدا شویم.
آمار ما نیز نشان میدهد 39 درصد طلاقها در سالهای 91 و 92 متعلق به
زوجهایی است که یک تا 5 سال زندگی مشترک داشتهاند. به عبارت دیگر ارتباط
معناداری بین باور زوجین برای نداشتن فرزند و طلاق ایجاد شده است و این
فرهنگ و باور غلط تبعات اجتماعی و اقتصادی ناگواری به همراه دارد.
شما به فرهنگسازی برای افزایش نرخ باروری اشاره کردید اما در شرایطی که
نهادهای مختلف کشور مسؤولیت قانونی برای مساعدت به برنامههای افزایش جمعیت
ندارند، بعید به نظر میرسد بتوان به آنها امیدوار بود.
همه نهادها و دستگاهها برای اصلاح وضعیت موجود مسؤولیت دارند. موضعگیری
حکیمانه رهبر معظم انقلاب، حجت را بر تمام مدیران و دستگاهها تمام کرد.
رسانه ملی در این میان، نقش مهمی برای فرهنگسازی در جامعه و نیز بازگو کردن
تبعات پیری جمعیت دارد. حوزههای علمیه نیز باید برای حضور موثرتر بین
جوانان و آگاه کردن آنها برنامهریزی کنند. این حضور باید مطابق با خواست و
علاقه جوانان باشد. به عبارت دیگر روحانیون نباید انتظار داشته باشند
جوانان را الزاما به محفلهای مذهبی بیاورند بلکه این روحانیون هستند که
باید پاتوقهای جوانان را شناسایی کنند و با هنر و خلاقیت خود، وارد آن
پاتوقها شوند و در راستای اطلاعرسانی به جوانان و فرهنگسازی صحیح برای
آنها گام بردارند. بنابراین ما نیازمند اتخاذ رویکردهای بسیار فعال فرهنگی
هستیم و بهترین کار در کنار وضع قوانین، انجام فعالیتهای آگاهکننده و
فرهنگساز است.
مقام معظم رهبری بهعنوان مرجع تقلید با تمام توان و قوا به میدان آمدهاند. بنابراین انتظار ما از دیگر بزرگان، مراجع تقلید و طلاب این است که آنها نیز وارد این عرصه شوند. بنده از جایگاه یک روحانی، سازمان تبلیغات اسلامی را مثال میآورم. این سازمان میتواند دورههای آموزشی چندماهه تا 2 ساله برای روحانیون مبلغ برگزار کند تا این مبلغان که حضور گستردهای در جامعه و بین اقشار مختلف دارند، بتوانند بخشی از کار مهم فرهنگسازی برای فرزندآوری و فرزندپروری را به انجام برسانند. آموزشوپرورش نیز بهعنوان نهادی که نفوذ قابل ملاحظهای بین خانوادهها دارد میتواند با انجام برنامهریزیهای کارشناسی در این مسیر گام بردارد تا باورهای غلطی که در حال بروز و ظهور است، جای خود را به فرهنگ، باور و اعتقاد صحیح بدهد.
محمدرضا کردلو: دخالت آشکار ایالات متحده در کودتای 28 مرداد، موضوعی بود که بعدها نیز توسط مادلین آلبرایت، وزیر اسبق خارجه آمریکا تایید شد. چندی پیش سیا اسنادی از این کودتا را منتشر کرد، از جمله سندی که در آن نوشته شده بود: «در پایان ١۹۵۲ روشن بود که دولت مصدق نمیتواند با کشورهای غربی که منافعی در ایران دارند به توافقی نفتی برسد، هدف عملیات آژاکس سرنگونی دولت محمد مصدق، بازسازی منزلت و قدرت شاه و جایگزینی دولت مصدق با دولتی بود که ایران را با سیاستهایی سازنده اداره کند».
به اینها مصاحبه صریح ریچارد نیکسون را هم اضافه کنید. نیکسون در برنامهای از سری تاریخ شفاهی که از شبکه سیاسپن پخش شده است، به دوران معاونت خود در دولت دوایت آیزنهاور در سالهای 1961-1953 پرداخته است. نیکسون در بخشی از گفتوگویش میگوید: «بگذارید نگاهی داشته باشیم به بعضی تصمیماتی که آیزنهاور اتخاذ کرد و این اقدامات همهشان جنجالی بود. مثال اول، تصمیمی بود که او در سال 1953 درباره ایران عملی کرد. ایالات متحده همراه با بریتانیا از یک کودتا در ایران حمایت کردند که شر مصدق را کم کرد. مصدق یک رهبر چپگرا بود. این کودتا شاه را به قدرت بازگرداند. ایران مهمترین کشور در منطقه بود، بیشترین جمعیت را داشت، نفت زیادی در آن موقع داشت بنابراین قدرت قابل توجهی بود. بازگشت شاه به قدرت، به این معنی بود که ایالات متحده در ایران یک دوست قدرتمند به دست آورده است و طی 25 سال بعد از آن، ایران نقش یک حافظ صلح در منطقه خلیجفارس را بازی کرد. یک مثال جالب این بود که در سال 1973 که من رئیسجمهور بودم، شما یادتان میآید که جنگ یوم کیپور درگرفته بود، در آن موقع تمام تولیدکنندگان نفت در خلیجفارس فروش نفت به اسرائیل را متوقف کردند، غیر از ایران. اگر سیا مصدق را سرنگون نمیکرد، چنین موقعیتی پیش نمیآمد. این موقعیت پیش آمد چون آیزنهاور از نیروهایی که شاه را به قدرت بازگرداندند حمایت کرد و ما دوباره شاه را در موضع قدرت داشتیم».
پس از کودتای 28مرداد و البته حین کودتا بسیاری از ایرانیان به خاطر اعتراض به کودتا به شهادت رسیدند. نقطه اوج این اعتراضات شهادت 3 تن از دانشجویان دانشگاه تهران بود که توسط سربازان شاه (بخوانید سربازان آمریکا) مقابل پای نیکسون قربانی شدند. حتما تعبیر دکتر شریعتی را برای شهیدان 16آذر شنیدهاید: «اگر اجباری که به زنده ماندن دارم، نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم؛ همان جایی که ۲۲ [۶2] سال پیش، «آذر»مان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند! آنها هرگز نمیروند، همیشه خواهند ماند. آنها «شهید»اند».
تا 25 سال پس از 28مرداد 32، هر مخالفتی با شاه و طاغوت، عملا مقابله با آمریکا محسوب میشد و بالعکس، به همین دلیل تجهیز نیروهای امنیتی توسط آمریکا و تشکیل حلقه اولیه ساواک در همان سالهای ابتدایی پس از کودتا یکی از برنامهریزیهای جدی ایالات متحده برای حفظ شاه بود.
محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران درجلد اول کتاب «پاسخ به تاریخ» که توسط شهریار ماکان گردآوری شده است، در صفحه 371 میگوید: «ایجاد ساواک، به منظور مبارزه با فعالیتهای براندازی خارجی و داخلی علیه استقلال و تمامیت ارضی ایران بود. مسؤولیت بنیانگذاری ساواک در سال 1332 به سپهبد تیمور بختیار تفویض شد. وی در این کار از «سیا» کمک خواست. تعداد زیادی از کارمندان ساواک برای طی دورههای آموزشی به آمریکا رفتند و در اداره مرکزی «سیا» به کارآموزی پرداختند. همچنین دورههای کارآموزی و بازآموزی انفرادی و دستهجمعی، برای کارمندان سازمان اطلاعات و امنیت کشور در قالب سازمانهای اطلاعاتی اروپای غربی ترتیب یافت تا با روشهای آنان آشنایی حاصل کنند».
هنگامی که ساواک در اواخر سال 1335 تشکیل شد بیش از 3 سال بود از کودتای 28 مرداد 1332 میگذشت. در این فاصله تقریباً تمام مخالفان سیاسی حکومت سرکوب شده بودند. طرفداران مصدق و گروههای سیاسی تشکیلدهنده جبهه ملی، دیگر جایی در عرصه سیاسی نداشتند. نهضت مقاومت ملی هم که از بقایای این گروهها تشکیل شده بود، بسیاری از اعضای برجسته آن زندانی و اعدام شده یا از کشور فرار کرده بودند.
پس از 28 مرداد حکومت نظامی در کشور ما دائمی شد و از همان فردای کودتا کشتار زیر شکنجه، ترور در خیابان، ربودن مخالفان، حبس و تبعید غیرقانونی و اعدام سیاسی جزو لاینفک کشورداری شد. این ترورهای متشکل و سازمانیافته با تشکیل ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) وارد مرحله نوینی شد.
یکی از جدیترین کشتارهای ساواک، 10 سال پس از کودتا و در 15خرداد 42 اتفاق افتاد؛ امام خمینی در پیام سال 66 خود برای برائت از مشرکین درباره کشتار 15خرداد و حمایتهای آمریکا میگویند: «وقتی که فریاد اسلامخواهی مردم کشور ما در 15 خرداد به گوش آمریکا رسید و وقتی که برای اولین بار غرور آمریکا و اقتدار و ابرقدرتی او در اعتراض به مصونیت کارگرانش در ایران شکسته شد و آمریکا متوجه اقتدار و رهبری علما و روحانیت اسلام و عزم جزم و اراده پولادین ملت ایران برای کسب آزادی و استقلال و رسیدن به نظام عدل اسلامی شد، به نوکر بیاراده و وطنفروش و فرومایه خود محمدرضاخان دستور داد که صدای اسلامخواهی ملت ما را خاموش کند و از او پیمان گرفت تا همه افرادی را که در برابر آمریکا قدعلم کردهاند نابود کند و همه دیدیم که این خائنان و سرسپردگان در این ماموریت شوم لحظهای درنگ نکردند و به نام ماموریت و آزادی و رسیدن به دروازه تمدن بزرگ، از کشتههای این ملت پشتهها ساختند و در و دیوار کشور ما را از فیضیه گرفته تا دانشگاه و از دانشگاه تا کوچه و بازار و خیابان و از خیابان تا مسجد و محراب به خون عزیزان و جوانان تکبیرگوی پیرو خدا و رسول خدا(ص) رنگین کردند». ساواک در سرکوب عناصر ضدنظام سلطنتی فعالیت گستردهای داشت. به طور مشخص اداره کل سوم ساواک بهعنوان عام «شکنجه» و «قتل» عناصر ضدسلطنتی شناخته میشد. از میان برداشتن چهرههای فکری مقابل نظام طاغوت آن هم به طور مشکوک از فعالیتهای مهم ساواک بود. درباره فوت مشکوک غلامرضا تختی، جلال آلاحمد و دکتر شریعتی که البته صریحتر به مخالفت برخاسته بود، بسیاری بر همین عقیدهاند.
در سالهای منتهی به انقلاب اما کشتارهای ساواک که توسط آمریکا تشکیل شده بود، جمعیت بیشتری از مخالفان سلطنت را شامل میشد. شهدایی که گاه به دلیل نگهداری اعلامیههای امام از میان برداشته میشدند. در فاصله سالهای 50 تا 57 صدها تن از زندانیان سیاسی در شکنجهگاه ساواک به شهادت رسیدند. اوج کشتار ساواک در سال آخر انقلاب و ماجرای 17شهریور اتفاق افتاد. کشتاری که البته با مشارکت سربازان اسرائیلی صورت گرفت. شاهدان در فرودگاه مهرآباد دیده بودند سربازان اسرائیلی از هواپیماهای آمریکایی پیاده شدند. در نهایت با اوجگیری انقلاب تعداد شهدای مقابله با شاه (آمریکا) بیشتر هم شد.
بعد از سال57 یکی از عمدهترین مشکلات انقلاب نوپای اسلامی در ایران، غائلههایی بود که در نقاط مرزی ایران توسط آمریکاییها سازماندهی میشد. غائله بلوچستان در شرق، گنبد و خلق آذربایجان در شمال و غائله کردستان و خلق عرب در غرب و جنوب همگی با استفاده از برخی نیروهای آموزشدیده توسط سیا برنامهریزی و سازماندهی شد. داخلی کردن جنگ در ایران یکی از اهداف آمریکا در این سازماندهیها بود. معمولا در هر کدام از این غائلهها تعداد زیادی از نیروهای انقلاب و مردم بیگناه کوچه و خیابان به شهادت میرسیدند. کودتاهای ناموفق نوژه و طبس را که با برنامهریزی گسترده برای حمله به تهران و از بین بردن زیرساختهای اصلی انقلاب به طور مستقیم توسط آمریکا برنامهریزی شده بود را به این لیست توطئههای آمریکا علیه ایران اضافه کنید.
یکی از دردناکترین وقایع بعد از انقلاب مساله کشتارهای منافقین بود. 17 هزار شهید ترور که عمدتا توسط منافقین به شهادت رسیدند، سند محکمی بر نفاق جماعتی است که با حمایتهای مستقیم آمریکا و فرانسه در عراق به صدام کمک کردند و در نهایت امروز در لیست حمایتی کنگره آمریکا قرار دارند. همین چندروز پیش بود که مریم رجوی سرکرده این گروهک تروریست در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، ایران را پدر داعش خواند و درخواست کرد کمکهای بیشتر به منافقین برای کشتار بیشتر و براندازی نظام جمهوری اسلامی صورت بگیرد.
مساله جنگ و 8 سال دفاعمقدس که با چراغ سبز آمریکا- به شهادت اظهارات برژینسکی در متقاعد کردن صدام برای حمله به ایران- و حمایت مستقیم ایالات متحده از صدام اتفاق افتاد،
300 هزار شهید و چند صدهزار آواره، ایران را متحمل خسارتهای فراوان مالی و زیرساختی کرد. در همه سالهای جنگ هواپیماهای جاسوسی سیا، رادارهای اطلاعاتی و پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه به طور مستقیم وارد مساله جنگ شدند. در حالى که میراژها و سوپراتانداردهاى فرانسوى با موشکهاى اگزوست کشتیهاى ایرانى را دو تکه مىکردند کشتیهاى کویتى در پناه حمایت و اسکورت ناوگان کشورهاى غربى به فروش نفت منطقه بیطرف به نفع عراق مشغول بودند. این مساله مشکلات مالی فراوانی را برای ایران به وجود آورد که تبعات جانی فراوانی نیز داشت. به دلایل گسترده میتوان ادعا کرد اگر حمایتهای آمریکا نبود، رژیم بعث ارادهای برای حمله به ایران و آغاز جنگ نداشت. وفیق السامرایی، رئیس استخبارات نظامی رژیم بعث در زمان جنگ نیز طی مصاحبهای با نشریه الحیات اعلام کرد: «اگر حمایت غرب نبود، صدام نمیتوانست جنگ علیه ایران را آغاز کند و ادامه دهد». وی نقش ایالات متحده در کمک به صدام را چنین برمیشمارد: «ارائه اطلاعات کامل به عراق درباره آرایش نظامی نیروهای ایران، تشویق متحدان خود در اروپا و منطقه به اعطای کمک مالی به عراق، تحریم ایران و جلوگیری از دستیابی آن به تسلیحات و تجهیزات مدرن».
حتی پس از شروع جنگ و در مقطعی بعد از آزادی خرمشهر با توجه به انهدام بیش از 70 درصدی ماشین نظامی عراق در جریان عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس، میتوان نتیجه گرفت در صورت عدم حمایت همهجانبه آمریکا، ایران میتوانست در حملات بعدی مانند رمضان، محرم و بویژه والفجر مقدماتی به اهداف خود برسد. لااقل این فرض بسیار قوی است که این رژیم بعد از انهدام گسترده ادوات و نفرات خود، توانایی ادامه طولانیمدت جنگ را نداشته باشد و تن به قبول شکست و آتشبس خفتباری دهد.
جنگ با هزینههای فراوانش رو به اتمام بود. موضوع قطعنامه 598 در سازمان ملل مطرح بود که پرواز 655 ایرانایر به مقصد نرسید. ناو آمریکای وینسنس همه 290 سرنشین هواپیمای ایرباس را به قعر خلیجفارس کشید. فرمانده ناو آمریکایی به خاطر یکی از بیرحمانهترین کشتارهای تاریخ مدال لیاقت گرفت.
بعد از جنگ اما جنایات آمریکاییها پایان نیافت. منافقین در طول سالهای پس از جنگ با حمایتهای مستقیم آمریکا تعدادی از نیروهای انقلاب را به شهادت رساندند. فتنه سالهای 78 و 88 دوباره میدان نبرد مستقیم با آمریکا بود. تلاشهای بیوقفه آمریکا برای شکلدهی یک کودتای مخملی در ایران کمهزینه نبود. تعدادی از مردم در این وقایع به شهادت رسیدند. ایالات متحده و به یک معنا مثلث موساد، سیا و MI6 البته از طریق اطلاعاتی که جاسوسان آژانس در اختیارش قرار دادند، تعدادی از دانشمندان هستهای کشور را که از زبدهترین دانشمندان و نیروهای قابل اتکا علمی در کشور بودند، به شهادت رساند. به تقویم که نگاه میکنیم و به نام شهدای آرام گرفته در بهشت زهرا، شهیدی نداریم که جز در مقابله با آمریکا به شهادت رسیده باشد؛ مستقیم و غیرمستقیم. از آژاکس تا نوژه و طبس، از 15خرداد42 تا 17شهریور و انقلاب 57، از 17000ترور منافقین تا ترور دانشمندان هستهای، از جنگ تا فتنههای پیاپی؛ همه کشتههای ایران، شهدای مقابله با آمریکا هستند. حساب و کتاب میگوید غیر از این نیست!
چند روز پیش اما مراسم تشییع 270 شهید از صدها هزار شهید مقابله با آمریکا بود؛ صدای «مرگ بر آمریکا» تهران را لرزاند. درباره شهدای غواص اما نقش آمریکا در لو دادن کربلای 4 را همه میدانستند؛ خرد و کلان. اما ماجرا چه بود؛ عملیات کربلای 4 با کمک مستقیم آمریکاییها به بعثیها در انتقال اطلاعات مربوط به تحرکات نظامی ایرانیها که توسط هواپیماهای جاسوسی آواکس و تصاویر ماهوارهای به دست آمده بود، در همان ساعات ابتدایی و با تلفات سنگین نیروهای خودی، متوقف شد. درباره کمکهای اطلاعاتی آمریکا به عراق درباره عملیات کربلای 4 میتوان به اظهارات «عدنان خیرالله» وزیر وقت دفاع عراق پس از عملیات کربلای 4 اشاره کرد که مکرراً از آمریکاییها برای دادن اطلاعات تشکر میکرد.
شهدای مقابله با آمریکا در تهران تشییع شدند، خواب برخی آشفته شد که چرا «مرگ بر آمریکا» آن هم در روز تشییع شهدا. رسانهای که رویای پرواز مستقیم ایران- نیویورک را در سر میپروراند، ناراحت شده است از «مرگ بر آمریکا». میگوید: «شهدا مصادره شدهاند در سیاست». «مردم مصادره شدهاند در شعار مرگ بر آمریکا». از این دو حال که خارج نیست؛ یا شهدا را مصادره کردهاند یا شعارهای مردم را. در مورد اول که باید گفت که علیکم به «وصیتنامه شهدا»، دستنوشته سربازان خمینی کبیر و خاطرات رزمندگان. در کدام یکیشان مردم توصیه نشدهاند به مبارزه با «استکبار جهانی و در راس آنها آمریکای جهانخوار»؟ هر وصیتنامهای از اهل جبهه میخوانیم این کلیشه(!) تکراری که حال دوستداران آمریکا را به هم زده در آن هست؛ «نفی استکبار جهانی و در راس آنها آمریکای جهانخوار». میدانیم با این کلیشه تکراری مشکل دارید. با این «کلیشه» در صحیفه امام که بارها و بارها تکرار شده، چه میکنید؟ شهید را که نمیشود مصادره کرد!
در مورد دوم، کافی بود یک جفت گوش شنوا باشد در میان معرکه روز سهشنبه، کافی بود یک جفت چشم باشد برای دیدن پلاکاردهای دستنویس و درشت مرگ بر آمریکا. حتی اگر از «مرگ بر آمریکا» ناراحتید به دموکراسی پایبند باشید. به مردم احترام کنید. این همه کباده از «آزادی بیان» کشیدن و برنتافتن شعار «مردم» و دقیقا «خود مردم» نمیسازد با هم. شهدای ایران نهتنها بعد از انقلاب که حتی پیش از آن همه شهدای مقابله با آمریکا بودند، حالا انتظار دارید مردم علیه جزایر سیشل شعار بدهند یا گینهبیسائو!
خلاصه! هرچه حساب میکنیم، نداریم شهیدی که کشته «مرگ بر آمریکا» نباشد، نداریم!
** آرمان
هنوز از یادها نرفته است که شعبه۷۶ دادگاه کیفری استان تهران در روزهای پایانی خرداد ۹۲ با ارسال احضاریهای برای محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران وی را برای پاسخگویی به اتهامات مطرح شده علیهاش در روز ۵آذرماه سال گذشته به دادگاه فراخوانده بود. اولین جلسه رسیدگی به اتهامات احمدینژاد در پنجم آذرماه در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران تشکیل شد، اما وی به دلایل نامعلوم از حضور در دادگاه امتناع کرد. این درحالی بود که سیامک مدیرخراسانی قاضی رسیدگیکننده به پرونده بیان کرده بود که بهدلیل اینکه پرونده در مرحله تحقیقات مقدماتی قرار دارد، حضور متهم در دادگاه الزامی است. پس از آن سخنگوی قوه قضائیه در نشستی خبری درباره اینکه آیا عدم حضور احمدینژاد در دادگاه باعث میشود که وی بازداشت شود؟ تصریح کرد: در حال حاضر در مورد پرونده آقای احمدینژاد خودشان در دادگاه حاضر نشدند و وکیل نیز به دادگاه مراجعه نکرده است؛ لذا قاضی نمیداند عذرش موجه است یا خیر؛ بنابراین وی را دوباره در تاریخ ۱۶دیماه به دادگاه احضار کرده است.
اما 16دیماه هم آمد و دادگاهی تشکیل نشد تا محمود احمدینژاد در آن حاضر شود. حالا اما رئیس شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران درباره دادگاه محمود احمدینژاد گفته است: اصلا مشخص نیست که دادگاه محمود احمدینژاد در چه تاریخی برگزار میشود. باید توجه داشت که بر اساس اصل140 قانون اساسی، دادگاههای عمومی دادگستری میتوانند به جرائم احتمالی رئیسجمهور و وزرای وي با اطلاع مجلس رسیدگی کنند و هیچ منع قانونی در این زمینه وجود ندارد. این درحالی است که برخی خبرگزاریها و سایتها مدعی شده بودند که این شکایت مربوط به اتفاقات رخداده در جلسه استیضاح وزیر کار بوده است که این موضوع صحت ندارد. شکایتهای مطرحشده مربوط به سه موضوع در کمیسیون اصل 90 مجلس هشتم بوده و رئیس مجلس بهطور شخصی از فردی شکایت نکرده است. پس از اين گفتوگوها پایگاه اطلاعرسانی دولت گذشته تاکيد کرد که احضار احمدینژاد به دادگاه، برخلاف اصول مطرح قانون اساسی است و با مرور اصل140 قانون اساسی متذکر شد که برای این احضار، تشریفات قانونی بر اساس قانون اساسی انجام نشده است و بر اساس بند10 اصل110 قانون اساسی، رسیدگی به تخلف رئیسجمهور بر عهده دیوانعالی کشور است. این پایگاه اطلاعرسانی در ادامه خبر خود با اشاره به اینکه موضوع اتهام در این احضاریه مشخص نشده است در حالی که طبق قانون اساسی افراد عادی هم باید از اتهام خود آگاه باشند، اینچنین ذکر کرد که دادگاههای کیفری وظیفه و صلاحیت رسیدگی به شکایاتی که موضوع و ماهیت آنها حقوقی است را ندارند.
به این ترتیب به نظر میرسد وضعیت دادگاه رئیس دولت دهم هنوز مشخص نشده است و معلوم نیست محمود احمدینژاد چه زمانی به دادگاه خواهد رفت. موضوعی که رئیس کمیسیون اصل90 مجلس درباره آن میگوید: محمود احمدینژاد چندین مرتبه از سوی دستگاه قضایی به دادگاه احضار شده است اما او در هیچ یک از جلسات دادگاه شرکت نکرده است. محمدعلی پورمختار در پاسخ به این سوال که شکایت مجلس از رئیس جمهور سابق به چه سرانجامی رسیده است؟ و آیا شاهد حضور احمدینژاد در دادگاه خواهیم بود، تاکید میکند: احمدینژاد در چند نوبت فراخوانده شده و از وی خواسته شده است که در دادگاه حضور پیدا کند اما ظاهرا وی از حضور در دادگاه امتناع کرده است. وی در پاسخ به اینکه با توجه به امتناع وی از دستور مقام قضایی آیا مکن است برخورد جدی تری با وی صورت بگیرد؟ تصریح میکند: دادگاه در این زمینه به وظیفه قانونی خود عمل خواهد کرد.
عضو سابق مجمع تشخيص مصلحت نظام اضافه كرد: امام با كسي رودربايستي نداشتند كه براي خوشايند ديگران سخني بگويند كه مطابق با باورها و اعتقاداتشان نيست. امام فردي موحد و صالح بودند و به همين علت نفاق در رفتار ايشان جايي نداشت كه بخواهند دوگانه سخن بگويند، بلكه در همه شرايط اعتقاد خود را بيان ميكردند. محمد هاشمي در پاسخ به پرسشي درباره جايگاه انتخابات در انديشه امام نيز تصریح کرد: اينكه امام خطاب به نمايندگان ميفرمودند عصاره فضایل ملت هستيد، به ويژگيهاي نماينده اشاره دارد. ميدانيد كه نمايندگان بعد از انتخاب شدن بايد سوگندنامهاي ياد كنند كه در آن ويژگيهاي انسان قرآني مورد تاكيد قرار گرفته، مانند امين بودن، در نظر گرفتن منافع مردم، تسليم نشدن در برابر مستبدان و حافظ و نگهبان قرآن و دين بودن.
وي ادامه داد: از مواردي كه در اين سوگندنامه آمده ميتوان معناي سخن امام درباره مجلس را و اينكه نمايندگي مجلس چه مسئوليت خطيري است، دريافت كرد. اما متاسفانه من كمتر مجلسي ديدم كه به اين سوگندنامه توجه كند. در واقع سوگندنامه بيشتر لقلقه زبان است و اگر اين باشد، چنين مجلسي ديگر عصاره فضایل ملت نيست. وي با تاكيد بر اين مساله كه نتوانستهايم در حوزه انتخابات به تمام وصيتنامه امام عمل كنيم، اظهار كرد: درست است كه انتخابات برگزار ميشود و مردم هم رأي خود را ميدهند، اما شرايط ورود به عرصه انتخابات دچار مسائلی شده و پيرايههايي به آن اضافه شده است. در واقع تفسيرهايي از انتخابات صورت گرفته كه شائبه دخالت در انتخابات دارد، در حالي كه امام با دخالت در انتخابات بهشدت مخالف بودند.
وي افزود: حتي زماني كه جامعه روحانيت تهران ميخواستند براي كل كشور كانديدا تعيين كنند، امام ايشان را منع كردند و فرمودند «هيچ فرد و گروهي و هيچ نهاد و سازمان و حزب و دفتر و تجمعي نميتواند در حوزه انتخابات ديگران دخالت نمايد.» امام روي استقلال و آزادي در انتخابات تاكيد بسياري داشتند. اما شرايط کاملا آنگونه كه مطلوب ايشان بود پيش نرفته است. هاشمي درباره تاكيد مقام معظم رهبري بر اين مساله كه رأي مردم حق الناس است، تاکید کرد: همانطور كه ميدانيد خداوند حقا... را ميبخشد، اما حق الناس را نميبخشد و اين سخن مقام معظم رهبري تكليف بسيار سنگيني بر عهده برگزاركنندگان انتخابات ميگذارد و همچنين انتخاب شوندگان. وي افزود: هميشه در محافل خانوادگي و دوستانه ميگويم كه جمهوري اسلامي مانند بقيه كشورها نيست كه مسئولان بتوانند به آساني كم بگذارند يا بگويند هر طور كه بتوانيم بهرهبرداري ميكنيم، حتي به اندازه كافي كار نكردن، دزديدن از حق مردم است. در نظام جمهوري اسلامي هر قدر كه مسئوليت يك فرد بيشتر باشد، بيشتر بايد در پيشگاه خداوند پاسخگو باشد. رئيس دفتر رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در بخش ديگري از سخنان خود به اهميت انتخاب آگاهانه در انتخابات تاكيد كرد و گفت: آگاهي بخشي به مردم در زمينه انتخابات بسيار مهم است، اما متاسفانه در كشور ما کاملا در این راستا عمل نميشود. در انتخابات بايد مبناي آگاهيبخشي اين باشد كه شخص كانديدا و برنامههايش معرفي شود، به گونهاي كه مبتني بر واقعيات باشد و غلو و احیانا دروغ در آن جايي نداشته باشد. كانديدا بايد كالاي خود را معرفي كند، نه اينكه بگويد كالاي ديگري فاسد است. وي اضافه كرد: ما در انتخابات پول خرج ميكنيم و به مردم شام ميدهيم تا عليه رقيب حرف بزنيم. از قبيل اين آفتها در انتخابات کم نیست. در مناظره تلويزيوني، يك كانديدا حق ندارد عليه كسي كه حضور ندارد حرف بزند و بعد هم اجازه ندهند كه آن فرد بيايد از خودش دفاع كند. محمد هاشمی با بيان اين نكته كه جامعه ما از انسان قرآني فاصله گرفته است، گفت: شايد اين سخنان تلخ باشد، اما رفتارهايي كه بخشي از سياسيون دارند، مبتني بر جناحگرايي است.
اين انسانها نيستند كه ارزش دارند، بلكه جناحها يا گروهها هستند. محور اختلافات ميان اين گروهها و جناحها نيز جنگ قدرت است. وي درباره گرایشات سیاسی در صداوسيما نيز اظهار کرد: آيا يك بار تلويزيون آمد آن طور كه الآن در قالب برنامههاي مختلف به نقد دولت ميپردازد، اقدامات دولت پيشين را هم بررسی و نقد کند؟ اينكه الان قدرت اجرايي همسو با برخی دستاندرکاران نيست نبايد به اين معنا باشد كه به هر قيمتي دولت را زیر فشار بگذارند. نقد خوب است، اما زماني كه هم مثبت و منفي را بگويند. اين درست نيست كه بين نماينده جناح اصولگرا و اصلاحطلب تفاوت بگذارند.
اما این قصه سر دراز دارد چنانکه برخی منتقدان آیتا... که سابقهای بس طولانی در این امر دارند با هر آنچه نام هاشمی داشته باشد داستانی میسازند رویایی و تخیلی. مثلا دیروز رئیس شورای مرکزی قرارگاه عمار با انتقاد از توهین هاشمی به دولت احمدینژاد گفت: همان روحانیتی که سال۸۴ از احمدینژاد حمایت کرد، پیشتر حامی هاشمی بود؛ روحانیت در مقابل اشتباهات هاشمی به مراتب بیشتر از اشتباهات احمدینژاد تسامح داشته است.حجتالاسلام مهدی طائب با اشاره به اظهارات اخیر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که گفته بود در هشتسال گذشته سمّ به جامعه تزریق شد، مدعی شد: به نظرم بعد از آنکه شورای نگهبان، صلاحیت آقای هاشمی را به دلیل ناتوانی جسمی و کهولت احراز نکرد، دیگر ضرورتی ندارد که به اظهارات آقای هاشمی اعتراض کنیم چرا که ایشان چندین وقت است که حرفهای خلاف تاریخ و عقل میزند که نشان میدهد هیچ فکری پشت آن نیست! وی با بیان اینکه اظهارات هاشمی رفسنجانی علیه دولت احمدینژاد درباره مسائل اقتصادی بود، افزود: آنچه آقای هاشمی درباره وضعیت اقتصادی دولت آقای احمدینژاد مطرح کرد از ایشان پذیرفته نیست چرا که اولا، این ادعا باید توسط اقتصاددانان مطرح شود که تاکنون مطرح نشده است و ثانیا، وضعیت نامناسب اقتصادی که در دولت سازندگی بنایش گذاشته شد اثرش به دولت احمدینژاد هم رسید.
طائب با اشاره به اظهارات هاشمی رفسنجانی که روحانیت را به دلیل حمایت از احمدینژاد مقصر دانسته بود، تاکید کرد: همان روحانیتی که سال 84 از آقای احمدینژاد حمایت کرده بود، در انتخاباتی که هاشمی پیروز شد نیز از ایشان حمایت کرده بودند. روحانیت از نقاط قوت دولت احمدینژاد حمایت کرد. وی ادامه داد: اگر آقای هاشمی مطالعهاش را بیشتر کند متوجه خواهد شد که روحانیت در مواجهه با دولت ایشان و احمدینژاد، بیشترین تسامح را با دولت سازندگی داشتند و انصافا در مقابل اشتباهات احمدینژاد هیچ تسامحی نکردند در حالی که درباره سیاستهای غلط هاشمی، تسامح زیادی کرده بودند. وی افزود: آقای هاشمی در حالی روحانیت را به حمایت مجدد از احمدینژاد حمایت میکند که باید گفت، متاسفانه برخی روحانیون نزدیک به ایشان، بهرغم بینات فراوان از هاشمی حمایت میکنند.
** ایران
واقع بینی هیأت رئیسه مجلس و فراکسیونها
در روزهای گذشته رؤسای دو فراکسیون اصلی مجلس مخالفت خود با طرح استیضاح را اعلام کردهاند. کاظم جلالی رئیس فراکسیون رهروان ولایت ( اکثریت) اساساً طرح استیضاحهای زنجیروار وزرا را به نفع کشور نمیداند. او با بیان اینکه دولت در شرایط سختی کشور را اداره میکند، گفت که طرح زنجیروار استیضاح وزیران به نفع کشور نیست و نباید دولت را پنچر کرد. شورای مرکزی این فراکسیون نیز در جلسه هفته گذشته خود تأکید کرده بود که موافق با استیضاح فانی نیست. غلامعلی حداد عادل رئیس فراکسیون اصولگرایان ( اقلیت) نیز پیش از این گفته بود که استیضاح وزیر آموزش و پرورش را به مصلحت نمیداند. محمد دهقان عضو هیأت رئیسه فراکسیون اصولگرایان هم خبر داده که این فراکسیون بدنبال استیضاح فانی نیست. به گزارش فارس، دهقان با بیان اینکه تقاضای استیضاحکنندگان وزیر آموزش و پرورش در رسیدگی به وضعیت فرهنگیان، نیتی خیرخواهانه است، افزود: اما دولت باید اعتبارات داشته باشد تا بتواند به این وزارتخانه کمک کند که متاسفانه در حال حاضر از نظر اعتبارات در مضیقه است. دولت اعلام کرده در حد توان با آموزش و پرورش کمک کرده است. بنابراین استیضاح فانی نتیجهای برای آموزش و پرورش و فرهنگیان نخواهد داشت زیرا هر فرد دیگری به جای فانی بر مسند این وزارتخانه بنشیند، با همین دولت و همین وضعیت مالی روبروست.
این عضو هیات رئیسه مجلس همچنین تصریح کرد: با توجه به اینکه گزینه بعدی دولت برای وزارت آموزش و پرورش مشخص نیست، ممکن است وزیر پیشنهادی بعدی هم از تجربه کمتری برخوردار باشد و هم از نظر سیاسی، تندتر باشد؛ این دو دلیل موجب تردید برخی نمایندگان در لزوم استیضاح وزیر آموزش و پرورش شده است. نماینده طرقبه و چناران ادامه داد: به نظر میرسد استیضاح فانی نه تنها مشکل معیشتی فرهنگیان را حل نخواهد کرد، بلکه موجب تند شدن فضای دو قطبی دولت و مجلس میشود بنابراین فایدهای در این استیضاح دیده نمیشود. وی پیشبینی کرد استیضاح فانی در عمل نیز به نتیجه نمیرسد. دهقان روز یکشنبه هم در گفت و گو با ایسنا خبر داده بود که هیأت رئیسه مجلس نیز موافق با استیضاح نیست. وی با اشاره به برگزاری جلسه هیأت رئیسه مجلس افزود: هیأت رئیسه از ابتدا نظر مثبتی راجع به استیضاح آقای فانی نداشت و در گذشته هم تمایلی به استیضاح نداشت و آن را برای وزارتخانه و کشور مفید نمیدانست؛ در عین حال اگر نمایندگان اصرار به استیضاح دارند ما موظف به اجرای قانون و مطرح کردن استیضاح در مجلس هستیم.
توضیحات فانی کمیسیون اجتماعی را قانع کرد
به نظر می رسد فعالیت های دولت و بخصوص وزارت آموزش و پرورش در جهت تحقق مطالبات فرهنگیان، سهم بسزایی در اقناع برخی از استیضاح کنندگان داشته است. سه شنبه 26 خرداد محمد باقر نوبخت رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی به همراه وزیر آموزش و پرورش در جلسه غیرعلنی مجلس حاضر شدند. در این جلسه نوبخت گزارشی درباره نگاه ویژه دولت به جامعه آموزگاران و آموزش و پرورش ارائه کرد و گفت در سال 93 با توجه به کاهش منابع درآمدی، تنها نهادی که بودجه خود را با اختیارات سازمان مدیریت و برنامهریزی 10 درصد افزایش داد و 110 درصد دریافت کرد، وزارت آموزش و پرورش بود. وزیر آموزش و پرورش نیز در همین جلسه تاکید داشت مطالبه جدی برای رفع تبعیض در پرداخت های این وزارتخانه دارد و این موضوع در دولت و مجلس مطرح و پیگیری شده است. او همچنین گزارشی در مورد قدم هایی که در جهت اجرای سند تحول و در پاسخ به رهنمود رهبر معظم انقلاب برداشته شده است، ارائه کرد. در نهایت در جلسه یاد شده قرار بر آن شد که قانون خدمات کشوری به قانون دائمی تبدیل شود و در سازمان مدیریت و برنامهریزی، کارگروهی برای بررسی دغدغه ها و مشکلات فرهنگیان تشکیل شود که دو نماینده از طرف مجلس در این کارگروه عضو باشند. در ادامه همین روند علی اصغر فانی روز یکشنبه در جلسه کمیسیون اجتماعی مجلس حاضر شد که توضیحات وی به گفته رئیس این کمیسیون باعث رضایت اعضا شده است.
عبدالرضا عزیزی به «ایرنا» گفت: فانی در این جلسه بیان کرد 1350 میلیارد تومان اعتبار امسال برای وضعیت رتبه بندی معلمان و بهبود معیشت آنان اختصاص یافته است. همچنین برای سال آینده سه هزار میلیارد تومان اعتبار برای رتبه بندی معلمان و وضعیت معیشت آنان در نظر گرفته شده است. او افزود: اعضای کمیسیون اجتماعی در این جلسه با توجه به توضیحات وزیر آموزش و پرورش به این نتیجه رسیدند که در این شرایط بهتر است فانی وزیر باقی بماند زیرا وی بر امور مسلط است.
از سویی دیگر عبدالوحید فیاضی سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نیز گفت: در جریان مذاکره با معاون برنامهریزی و توسعه مدیریت وزارت آموزش و پرورش مقرر شد، فوق العاده حق نوار مرزی معلمان از اول تیرماه مجدداً پرداخت شود.
توکلی و مظفر هم مخالف استیضاح هستند
علاوه بر هیأت رئیسه مجلس و فراکسیون ها، برخی از چهره های برجسته و شاخص مجلس هم موافق با استیضاح فانی نیستند. احمد توکلی یکی از این چهره ها است که گفته استیضاح پی در پی وزیران را به مصلحت نمیداند. این نماینده تهران در مجلس با بیان اینکه در شرایط کنونی کشور، استیضاحهای پیاپی وزیران را به مصلحت کشور نمیدانم، گفت: البته از اینکه ما میگوییم استیضاح به مصلحت کشور نیست٬ نباید اینگونه برداشت شود که عملکرد همه وزیران مورد تأیید ماست٬ بلکه انتقادهای جدی به عملکرد برخی وزیران وارد است٬ اما شرایط به گونهای است که استیضاح پیاپی آنان صلاح نیست.
حسین مظفر دیگر نماینده تهران در مجلس که خود سابقه نشستن بر کرسی وزارت آموزش و پرورش را نیز در کارنامه دارد، هم استیضاح فانی را اشتباه استراتژیک مجلس نهم خوانده است. وی در بیان ویژگیهای فانی به ایرنا گفت: ایشان کسی است که مسئولیتهای مختلف را در آموزش و پرورش همراه با تجربه های گرانسنگ کسب کرده است. محروم کردن نظام تعلیم و تربیت در این مقطع زمانی و در این شرایط حساس از وجود چنین عنصر خدمتگزاری جفا به این عرصه خواهد بود.
بدین ترتیب طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش در حالی روز چهارشنبه در دستور کار بهارستان قرار دارد که پیش بینی ها حکایت از رأی اعتماد مجدد مجلس به فانی دارد، بخصوص که رؤسای هر دو فراکسیون مجلس هم این استیضاح را به صلاح ندانستهاند و نشست مشترک دولت و مجلس در یکشنبه شب هم مقوم آن شد. غلامعلی جعفرزاده به ایلنا گفت: در این نشست رئیس جمهوری تاکید داشت که در کشور به اندازه کافی سختی و مشکل داریم بنابراین این مشکلات را با استیضاح یک وزیر بیشتر نکنیم. نماینده رشت افزود: من فکر می کنم با مواضع همدلانه روسای دو قوه کمر استیضاح شکست و بحث استیضاح وزیر آموزش و پرورش زمین خورد. چراکه مشکل شخص وزیر نیست بلکه کمبود اعتبارات است.
نشست خبری بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم صبح دیروز، اول تیرماه با حضور «برزین ضرغامی» دبیر نمایشگاه قرآن برگزار شد.
مدیرکل ارشاد استان تهران با اشاره به اینکه نمایشگاه قرآن از روز هفتم ماه مبارک رمضان آغاز خواهد شد گفت: زمان افتتاح نمایشگاه ساعت 18:30 عصر روز چهارشنبه، سوم تیرماه با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهد بود و این نمایشگاه به مدت 20 روز از ساعت 19 تا 24 آماده حضور بازدیدکنندگان خواهد بود.
وی بیان کرد: سال گذشته در برخی از شبها نمایشگاه قرآن تا زمان سحر پذیرای بازدیدکنندگان بود، اما ساعت رسمی پایان نمایشگاه هر شب ساعت 24 بود، امسال نیز به همین صورت است، اگر در برخی شبها شاهد حضور جمعیت زیادی باشیم این زمان در همان شب تمدید و اعلام خواهد شد.
دبیر نمایشگاه قرآن تصریح کرد: با توجه به اینکه سال گذشته فضای باغ موزه دفاع مقدس از لحاظ مسقف بودن دچار محدودیت بود برخی از محصولات قرآنی ویژه و مهم عرضه شد، امسال با توجه به اینکه باغ کتاب به مجموعه فرهنگی عباس آباد افزوده شده است، نمایشگاه قرآن در این دو باغ و با خیابانی که این دو باغ را به هم وصل میکند برگزار میشود و وسعت برای عرضه محصولات بیشتر گسترده شده است.
ضرغامی اظهار کرد: باغ کتاب دارای بیش از هشت هزار متر مربع فضای مسقف در دو طبقه است که بخشهایی که نیاز به فضای سالنی داشت در این بخش استقرار یافته است.
مدیر کل اداره کل فرهنگ و ارشاد استان تهران در ادامه با اشاره به همکاری و هماهنگیها با شهرداری تهران اظهار کرد: امسال نیز این مشارکت ادامه دارد و تا الان همکاری خوبی وجود داشته است. جلساتی با پلیس راهور انجام شده تا در مسیرهای منتهی به نمایشگاه قرآن مشکلات ترافیکی برطرف شود. در چهار نقطه شهر تهران ایستگاه اتوبوس برای سهولت و دسترسی بازدیدکنندگان به نمایشگاه قرآن در نظر گرفته شده است. ونهایی به صورت چرخشی بازدیدکنندگان را از محل پارکینگها تا فضای نمایشگاه جابهجا خواهند کرد.
دبیر بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی قرآن در ادامه در مورد دیگر بخشهای نمایشگاه قرآن بیان کرد: بخش حوزوی، بخش نهادها و مؤسسات، بخش هنری، بخش دانشگاهیان، فعالیتهای مکتوب، آموزش و پرورش، کودک و نوجوان، عفاف و حجاب، رسانههای دیجیتال، بینالملل و تجلیل از خادمان قرآن کریم و غیره از جمله بخشهای این دوره از نمایشگاه قرآن است.
ضرغامی خاطرنشان کرد: افتتاحیه بخش بینالملل یک روز قبل از نیمه ماه مبارک رمضان برگزار خواهد شد و به مدت یک هفته ادامه خواهد داشت. در این بخش 12 هنرمند از کشورهای عراق، سوریه، بوسنی و هرزگوین، اندونزی، ترکیه و افغانستان حضور دارند. همچنین هشت نفر از قرآنپژوهان و فعالان کشورهای هلند، نیوزلند، ترکیه، اندونزی و مالزی نیز در این بخش حضور خواهند داشت.
وی در ادامه در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران در مورد هزینههای نمایشگاه قرآن گفت: بودجه نمایشگاه امسال سه و نیم میلیارد تومان بوده که قطعاً نصف سال گذشته و یک چهارم سالهای قبل بوده است. شهرداری نیز هیچ حمایت مالی از نمایشگاه نداشته و تنها از ما پشتیبانی کرده است.
وی در ادامه این نشست خبری با بیان اینکه بخش هنری نمایشگاه قرآن امسال یکی از فعالترین سالها در دورههای گذشته خود را تجربه خواهد کرد، گفت: در بخش هنری بخشی با عنوان «خیمه سینما» که همان ماوراء از دریچه سینما بوده است، برپا خواهد شد. این بخش نگاهی به مسیر فیلمهای دینی که در حوزه سینما تهیه شده است، دارد. از دیگر برنامههای این بخش اکران فیلم «رستاخیز» خواهد بود، در کنار این رونمایی از چند اثر فاخر هنری و هنرمندان این عرصه تجلیل خواهد شد.
باغ کتاب تهران در غرب به شرق بزرگراه حقانی، بعد از مترو، بلوار کتابخانه ملی و باغ موزه دفاع مقدس در غرب به شرق بزرگراه حقانی، روبروی پارک طالقانی، انتهای خیابان سرو واقع است.
نمایش مرگبار جوخه های طالبان در پارلمان افغانستان
پس از شکست «مذاکرات آشتی»، طالبان به استراتژی تسخیر سرزمین و رعب آفرینی روی آورده است
تلفنهای 24 ساعته طالبان برای جذب حامیان دولت
طالبان که در پی شکست مذاکرات خود با دولت افغانستان در پی قدرت نمایی است، دیروز از کارکنان دولت افغانستان خواست، از این دولت خارج شوند. ضمن برعهده گرفتن حملات دیروز در محوطه پارلمان افغانستان، دو آدرس ایمیل و دو خط تلفن مستقیم 24 ساعته معرفی و در بیانیهای اعلام کرد: «هر یک از کارکنان دولت افغانستان که خواهان جدا شدن از دولت و پیوستن به این گروه شبهنظامی هستند، از طریق تلفن 24 ساعته یا ایمیل اختصاصی با ما تماس بگیرند.» به گزارش خبرگزاری فرانسه، در بیانیه طالبان آمده است: «ما به هر کسی که از رژیم دستنشانده کابل جدا شود، امنیت اعطا خواهیم کرد.»
اشغال مراکز امنیتی ولایت مهم قندوز به دست طالبان
حملات دیروز در پارلمان افغانستان همراه بود با انتشار اخباری مبنی بر پیشرویهای بیشتر طالبان در ولایت قندوز. طالبان دیروز در تماس با رسانهها ادعا کرد: «کل پاسگاههای امنیتی» ولایت قندوز را به کنترل خود در آورده است. در همین راستا مسئولان محلی ولایت قندوز در شمال افغانستان از سقوط بخش «دشت ارچی» این ولایت به دست گروه طالبان خبر دادند. شنبه شب گذشته نیز گروه طالبان توانسته بود کنترل بخش چهاردره قندوز را به دست بگیرد. قندوز شش بخش دارد که در حال حاضر دو بخش آن در کنترل طالبان است.
طالبان افغانستان پس از شکست در مذاکرات با دولت افغانستان موجی از حملات مرگبار علیه حکومت اشرف غنی را در دستور کار قرار داده است. آنها پس از حملات و یورش و پیشرویها در قندوز، دیروز در اقدامی کم سابقه مجلس نمایندگان این کشور را هدف حملات انتحاری و انفجاری خود قرار دادند.
اغلب محافل خبری از هجوم طالبان به مرکز قانونگذاری افغانستان به عنوان بزرگترین نمایش قدرت این گروه و چالش عمیق دولت اشرف غنی تعبیر کرده اند. روز گذشته در حالی که اکثریت نمایندگان افغان در صحن مجلس حضور داشتند و منتظر معرفی معصوم استانکزی به عنوان وزیر پیشنهادی دفاع دولت وحدت ملی توسط معاون دوم رئیس جمهوری بودند، وقوع چندین انفجار و تیراندازیهای پیاپی در محوطه مجلس دستور کار پارلمان را کاملاً تغییر داد. به گفته برخی منابع در این حملات که سه ساعت به طول انجامید، 9بمب منفجر شد. منابع دیگر تعداد انفجارها را بین 3 تا 5 مورد گزارش کردند. علاوه بر این، 7 تروریستی که به پارلمان حمله کرده بودند با نیروهای امنیتی پارلمان درگیر شدند. به گزارش پلیس افغانستان یک مهاجم انتحاری این حمله و شش مهاجمی که اقدام به تیراندازی کرده بودند، همگی کشته شدند.
به گفته شاهدان عینی، این شش مهاجم در ساختمانهای روبهروی پارلمان در خیابان دارالامان پناه گرفته بودند و از داخل ساختمان نیمهکارهای به سوی نیروهای امنیتی تیراندازی میکردند. خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز اعلام کرد، طالبان اقدام به چهار بمبگذاری مهیب در بیرون ساختمان مجلس شورای افغانستان کرد. تلویزیون افغانستان نیز در گزارش پخش زنده خود نمایندگان را در حال فرار به بیرون از ساختمان مجلس نشان میداد که برخی از آنها جراحات سطحی برداشته بودند. خبرنگار ایرنا در کابل تعداد نمایندگان مجروح را 9 نفر اعلام کرد و نوشت، فرو ریختن شیشههای ساختمان بر اثر شدت انفجارها باعث زخمی شدن نمایندگان شد. شبکه تلویزیونی العالم نیز گزارش داد، در حمله انتحاری به پارلمان افغانستان 21 غیرنظامی زخمی شدند که در میان آنها شماری زن و کودک دیده میشوند. نقیبالله فایق، یک عضو مجلس نمایندگان که هنگام انفجار در تالار عمومی مجلس حضور داشت، به بیبیسی گفت، منتظر ورود معاون دوم ریاست جمهوری و نامزد وزارت دفاع بودیم که ناگهان انفجاری قوی روی داد. انفجار به حدی قوی بود که سقف تالار جلسات عمومی مجلس فروریخت و برق قطع و تالار تاریک شد. وی افزود، به دلیل معرفی نامزد وزیر دفاع، دیروز اکثریت اعضای مجلس در تالار عمومی حضور داشتند. برخی از اعضای مجلس نیز در مصاحبه با خبرنگاران گفتند، پارلمان افغانستان از ماهها پیش تهدیدهای امنیتی دریافت کرده بود و تدابیر امنیتی در اطراف پارلمان شدید بود.
ناظران عملیات طالبان در محوطه پارلمان را کاملاً هماهنگ شده و برای اعمال فشار بر دولت افغانستان دانست و گزارش داد، چند ماه بود که افغانستان وزیر دفاع نداشت به همین علت، انتصاب وزیر دفاع جدید اتفاق بسیار مهمی بود و طالبان نیز با عملیات دیروز خود کوشید حداکثر بهرهبرداری تبلیغاتی را در روز معرفی وزیر دفاع انجام دهد. دیروز همچنین انفجار دیگری در خیابان دارالامان کابل رخ داد.
جهانگیری: قرارگاه خاتم رقیب بخش خصوصی نیست
عملیات ساخت طرح ملی آزاد راه آبیک - چرمشهر به عنوان کمربندی سوم شهر تهران، در مراسمی با حضور «اسحاق جهانگیری» معاون اول رئیس جمهوری صبح دیروز دوشنبه در ورامین شروع شد.
در این مراسم که چند استاندار از جمله استانداران تهران و قم، فرمانده نیروی انتظامی شرق استان تهران، نمایندگان مردم ورامین و پاکدشت در مجلس شورای اسلامی، فرمانداران چند شهرستان استان تهران و امام جمعه موقت ورامین نیز حضور داشتند، جهانگیری توسعه در حوزه حمل و نقل و آزادراهها را مهم دانست و گفت: با توسعه آزادراهها میتوان بزرگترین صرفهجویی سوخت را در کشور انجام داد. وی ساخت آزادراههای مورد نیاز کشور با سرمایهگذاری بخش خصوصی را قابل انجام دانست و ادامه داد: این میزان مصرف انرژی در ایران با هیچ جای دنیا قابل مقایسه نیست. معاون اول رئیس جمهوری درعین حال تصریح کرد: اما اکنون فقط قیمت انرژی، تعیینکننده صرفهجویی در انرژی نیست بلکه وسیله نقلیه و راهها نیز تعیینکننده هستند. جهانگیری با یادآوری این که بیش از 60 درصد انرژی کشور در بخش حمل و نقل و مسکن مصرف میشود، اظهار داشت: میتوان با صرفهجویی در این دو حوزه میلیاردها دلار هزینه را کاهش داد.
معاون اول رئیس جمهوری با بیان اینکه هر ایرانی علاقهمند به پیشرفت کشور و رفاه و آسایش مردم در این راستا تلاش می کند، گفت: ایران دارای موقعیت جغرافیایی استراتژیک است و کشورهای بسیاری بهموقعیت استثنایی ایران برای ارتباطات و حمل و نقل کالا توجه دارند. جهانگیری توسعه حمل و نقل را توسعهای زیرساختی و اساسی دانست و افزود: کارهای خوبی در حال انجام است اما باید در بخش حمل و نقل ریلی اقدامات جدیتری انجام شود. در بخش ریلی علی رغم اینکه از خیلی وقت پیش راهآهن و جاده ایجاد شده، اما حجم جابهجایی مسافر و بار اندک است که بخشی از آنها به سیاستهای گذشته بازمیگردد. آنچه نقش دولتها را تعیینکننده میکند، تدوین سیاستهای عالمانه است و در سایه تدوین این سیاستهاست که همه احساس ایجاد فضا برای کسب و کارشان پیدا میکنند. وی با تأکید بر اینکه راهآهن و ریل با حضور بخش خصوصی میتواند تغییری جدی داشته باشد، گفت: بخش جاده در توسعه کشور نقش اساسی و اصلی دارد. چند هفته قبل که با دوستان وزارت راه و شهرسازی جلسه داشتیم؛ 10 کریدور اولویتدار کشور مشخص شد که میلیاردها دلار سرمایهگذاری نیاز دارد.
معاون اول رئیس جمهوری ادامه داد: ما برنامههای خوبی در دو سال فعالیت دولت یازدهم در بخشهای مختلف تدوین کردهایم و باید بگویم که 200 میلیارد دلار طرح مشخص و آماده، تدوین شده است که در صورت تأمین مالی اجرا میشود. جهانگیری با اشاره به اینکه دولت برای شرایط تحریم و پس از آن برنامه دارد، گفت: حتی برای بعد از تحریم طرحهایی که باید دوستان به سرعت عرضه و عملیاتی کنند یا شرکتهای خارجی تمایل به مشارکت یا تأمین مالی دارند، تعریف شده تا در آن زمان 3 - 4 سال برای تعریف طرح وقت گرفته نشود.
به گفته وی، روش مشارکت بخش خصوصی در آزادراههای کشور، روشی جاافتاده و معقول است و باید از این روش برای سایر بخشها هم استفاده کرد. معاون اول رئیس جمهوری کاهش زمان تردد مردم، افزایش ایمنی و جلوگیری از حوادث جادهای را از مهمترین دستاوردهای ساخت بزرگراهها ذکر کرد و افزود: تهران با مسأله زیست محیطی مواجه است که البته اقدامات خوبی طی این دو سال از جمله استفاده از بنزین یورو 4 و سایر موارد انجام شده است.
جهانگیری ادامه داد: این آزادراه میتواند نقش مهمی در کاهش بار ترافیک و آلودگی زیست محیطی تهران داشته باشد چرا که خودروهایی که نباید وارد تهران شوند، میتوانند از مسیر دیگرعبور کنند تا باری به مسائل ترافیکی و زیست محیطی تهران اضافه نشود.
قرارگاه خاتم الانبیاء رقیب بخش خصوصی نیست
معاون اول رئیس جمهوری با اشاره به توانمندی مهم قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) که 70 درصد سرمایهگذار این طرح بوده است، گفت: اینکه گفته میشود این قرارگاه چند هزار ماشین آلات دارد که میتواند در توسعه کشور مؤثر باشد، دولت حتماً آن را به کار خواهد گرفت. وی از زحمات و تلاشهای قرارگاه خاتم الانبیاء برای توسعه کشور قدردانی کرد و اظهار داشت: دولت و همچنین قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء اصرار دارند که قرارگاه نباید رقیب بخش خصوصی شود و در جایی حضور یابد که بخش خصوصی احساس کند، مزاحم است. این کشور به اندازهای طرح و برنامه توسعهای دارد که برای همه حتی شرکتهای خارجی در آینده میتوان کار تعریف کرد. وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره بدهی به پیمانکاران نیز گفت: دولت متأسفانه به پیمانکاران و جاهای مختلف بدهیهای بسیاری دارد. میگویند گذشته صحبت نکنید اما آن قدر این مسائل تلخ است که نمیتوان صحبت نکرد.
5 هزارمیلیارد تومان به پیمانکاران بدهکاریم
«عباس آخوندی» وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه در حال حاضر 5 هزار میلیارد تومان بدهی به پیمانکاران داریم، گفت: در راستای توسعه قطارهای حومهای باید ساختار راهآهن کاملاً عوض شود و در این باره برنامه مشخصی داریم. استان تهران رشد زیادی دارد و این رشد سریع به استان تحمیل شده و قطعاً بر اساس برنامه نبوده است. آخوندی اضافه کرد: از بزرگترین مشکلات منطقه تهران نبود شبکه حمل و نقل است که موجب اتلاف وقت، آلودگی زیست محیطی و امنیتی شده است. ورود و خروج به تهران از طریق جادهها روزانه بیش از 5/1میلیون نفر است که باید به شبکه ریلی منتقل شود. 25 درصد تولید ناخالص داخلی در تهران است و چارهای نداریم جز اینکه شبکه حمل و نقلی خود را تکمیل کنیم.
وی به آزادراه جنوبی تهران اشاره کرد و گفت: این مسیر آزادراهی از چرمشهر به ورامین، شریفآباد و پردیس متصل میشود و بدین ترتیب رینگ کمربندی تهران تکمیل میشود و ورود خودروها به تهران کاهش مییابد.213 هزار کیلومتر انواع راه در کشور داریم که کمتر از 50 هزار کیلومتر آن، 75 درصد ترافیک شبکه را پوشش میدهد. این شبکه باید به شبکه آزادراهی کشورهای منطقه وصل شود تا موضوع ترانزیت تحقق یابد.وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه 2300 کیلومتر آزادراه در حال بهرهبرداری است، گفت: لازم است این رقم در گام اول به 5 هزار و 200 کیلومتر آزادراه برسد. طرح آزادراه آبیک - چرمشهر (کمربند جنوبی تهران) با مشارکت 70 درصدی بخش خصوصی (قرارگاه خاتم) و 30 درصدی دولت ساخته میشود و تلاش میکنیم سهم بخش خصوصی در آزادراهها افزایش یابد.
حذف کاغذ بازی باعث پیشرفت پروژهها میشود
سردار«عبادالله عبدالهی» فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء(ص) نیز در این مراسم با اشاره به دستاوردهای این قرارگاه، اظهار داشت: امروز به رغم همه تنگناها و مشکلات، قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) گامهای بزرگی برداشته است.سردار عبدالهی با تشریح پروژه آزادراه آبیک به چرمشهر ورامین گفت: این پروژه حدود ۱۶۰ کیلومتر است که از اهمیت ویژه و بالایی برخوردار است که یکی از جنبههای مهم آن موضوعات امنیتی خواهد بود چرا که این آزادراه برای دسترسی و پدافند غیرعامل بسیار اهمیت دارد. قطعه اول این پروژه از چرمشهر تا اتوبان قم است که پیشرفت بالایی داشته و امیدواریم با حمایت دولت بتوانیم در اسرع وقت این قطعه را تحویل دهیم.
جزئیات طرح
چرمشهر از توابع بخش جوادآباد شهرستان ورامین است و آزاد راه آبیک-چرمشهر یک آزادراه جنوبی تهران به طول 158 کیلومتر است. آزادراه جنوبی تهران در چهار استان تهران- مرکزی- البرز و قزوین واقع شده و محدوده طرح از شهر آبیک واقع در آزادراه قزوین- کرج تا اتصال به آزادراه حرم تا حرم در محدوده چرمشهر به طول 158 کیلومتر تعریف شده است. مسیر این آزادراه که از غرب شهر آبیک شروع میشود پس از حدود 45 کیلومتر از طریق تقاطع غیرهمسطح از راه غیراصلی اشتهارد- ماهدشت عبور کرده و در کیلومتر 90 با راه اصلی و آزادراه تهران- ساوه تقاطع دارد. پس از آن در کیلومتر 120 با راه اصلی و آزادراه تهران- قم تقاطع داشته و در نهایت در کیلومتر 158 به آزادراه قم- چرمشهر- گرمسار در محدوده شهر چرمشهر متصل میشود.
.
** شرق
طرح اصلاح قانون آیین دادرسی کیفری که در یک فرایند پرسرعت در روزهای پایانی خردادماه بین مجلس و شورای نگهبان در رفتوبرگشت بود، سرانجام روز ٢٧ خرداد با اصلاحات انجامشده در کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس به تأیید شورای نگهبان هم رسید و از روز گذشته؛ یعنی اول تیرماه، لازمالاجرا شد؛ طرحی که البته پیش از این هم در قالب اصل ٨٥ قانون اساسی به تصویب رسیده بود و حالا نیاز به تمدید مهلت اجرا در چارچوب همان اصل ٨٥ قانون اساسی داشت، اما قوهقضائیه به همراه درخواست تمدید مهلت اجرا، درخواست اصلاح برخی از مواد را هم به مجلس فرستاده بود. یکی از چالشبرانگیزترین موارد مطرحشده در این اصلاحیه، سلب حق داشتن وکیل از متهمان امنیتی در مرحله بازجویی بود...
مسئلهای که مورد ایراد شورای نگهبان هم قرار گرفت و در نهایت با اصلاحاتی به تأیید رسید، اما همچنان مورد انتقاد حقوقدانانی است که معتقدند این مصوبه ناقض اصل ٣٥ قانون اساسی است.
ماجرای تمدید مصوبات اصل ٨٥
براساس اصل ٨٥ قانون اساسی: «مجلس نمیتواند اختیار قانونگذاری را به شخص
یا هیأتی واگذار كند، ولی در موارد ضروری میتواند اختیار وضع بعضی از
قوانین را با رعایت اصل هفتادودوم به كمیسیونهای داخلی خود تفویض كند، در
این صورت این قوانین در مدتی كه مجلس تعیین مینماید به صورت آزمایشی اجرا
میشود و تصویب نهایی آنها با مجلس خواهد بود». قانون آیین دادرسی هم بر
اساس همین اصل بهصورت آزمایشی در حال اجراست و همچنان بهجای تصویب نهایی
در صحن، قوهقضائیه ترجیح میدهد با تمدید مهلت اجرای آن، کار تصویبش را به
جای صحن علنی مجلس، به کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس بسپارد. اینگونه بود
که در پایان مهلت اجرای آزمایشی، اینبار درخواست تمدید مهلت اجرا به اضافه
برخی اصلاحات به مجلس فرستاده شد و روز پنجم خرداد در جلسه کمیسیون حقوقی و
قضائی بررسی و تصویب شد. متن این مصوبه در روز ١٢ خرداد از سوی مجلس به
شورای نگهبان ارسال شد. در متن نامه علی لاریجانی به شورای نگهبان برای
ارجاع این مصوبه آمده بود: «طرح اصلاح قانون آیین دادرسی کیفری که با عنوان
تمدید مهلت اجرای قانون آیین دادرسی کیفری و اصلاح موادی از آن به مجلس
تقدیم شده بود، طبق اصل ٨٥ قانون اساسی در جلسه روز سهشنبه پنجم خرداد، به
تصویب رسید».
قانون جدید به روایت معاون قوهقضائیه
درباره اینکه مصوبه جدید مجلس چه تغییراتی نسبت به قانون قبلی دارد،
ذبیحالله خدائیان، معاون حقوقی قوهقضائیه، روز یکشنبه توضیحاتی به
رسانهها داده بود. به گفته او، بر اساس این اصلاحیه، جلسات محاکم کیفری
یک، دادگاه تجدیدنظر، دادگاه انقلاب و شعب دیوان عالی کشور که به موجب
قانون آیین دادرسی کیفری با حضور سه عضو رسمیت پیدا میکرد، با حضور دو عضو
نیز رسمیت مییابد. از دیگر موارد تغییریافته در قانون جدید که معاون
حقوقی قوه قضائیه آن را تشریح کرده بود، مربوط به ماده ٩٢ قانون آیین
دادرسی کیفری است که مقرر میدارد در صورت کمبود بازپرس، دادستان در
غیرجرائم موضوع ماده ٣٠٢، یعنی جرائمی که مجازات آنها سلب حیات، حبس ابد،
قطع عضو و جنایات علیه تمامیت جسمانی با میزان نصف دیه کامل یا بیش از آن و
جرائم موجب مجازات تعزیری درجه سه و بالاتر، دارای اختیارات بازپرس بوده و
میتواند تحقیقات مقدماتی را خود انجام داده و یا به دادیاران ارجاع دهد.
این مقام قضائی در ادامه توضیح پیرامون مواد قانون جدید هم گفته است:
«اصلاح دیگر مربوط به صلاحیت دادگاه کیفری یک، دادگاه نظامی یک، دادگاه
انقلاب (با تعداد قاضی) و دیوان عالی کشور است که در جرائم تعزیری از درجه
چهارم به درجه سه کاهش پیدا کرد. مورد دیگر اضافهشدن یک تبصره به ماده ٩٨
قانون آیین دادرسی کیفری است که بر اساس آن در بندهای الف، ب، پ و ت ماده
٣٠٢ این قانون، بازپرس میتواند با همکاری ضابطان دادگستری تحقیقات لازم را
انجام دهد».اما یکی از بخشهای مهم این تغییرات که مربوط به حق همراه
داشتن وکیل برای متهمان بود، به صورت کلی اینگونه توسط معاون حقوقی قوه
قضائیه تشریح شده بود: «در قانون آیین دادرسی کیفری پیشبینی شده بود که
سلب حق همراه داشتن وکیل یا عدم تفهیم این حق به متهم در مرحله تحقیقات
مقدماتی موجب بیاعتباری تحقیقات میشود؛ اما در اصلاحیه پیشبینی شده است
که این تخلف موجب مجازات انتظامی درجه چهار برای قاضی است. موارد ذکرشده،
مهمترین اصلاحات بوده، اما علاوه بر آن اصلاحات جزئیتری نیز در قانون به
عمل آمده است».
نظر مشورتی شورای نگهبان
آنچه از سوی معاون حقوقی قوه قضائیه به عنوان اصلاحات جزئی مطرح شده،
مواردی است که در طرح پیشنهادی اولیه وجود داشته و به تصویب مجلس هم رسیده
اما شورای نگهبان آنها را مغایر قانون اساسی تشخیص داده بود. از جمله آنکه
در متن «اظهارنظر مشورتی حقوقی شورای نگهبان» که در تاریخ ١٩ خرداد منتشر
شده، آمده است: «به موجب اصلاح صورتگرفته، مأموران سازمان اطلاعات سپاه
نیز، با رعایت ترتیبات بند موضوع این ماده (ماده اصلاحیه) به عنوان ضابط
دادگستری شناخته شدهاند. همچنین در این نظر مشورتی درباره ماده ٩ اصلاحیه
هم تصریح شده که اجازه نامحدود برای واگذاری پروندهها از سوی بازپرس به
ضابطان قضائی با توجه به اینکه بازپرس واجد شأن قضائی است و ضابطان واجد
چنین شانی نیستند، «قابل تأمل» است. همچنین مورد دیگری که در این تغییرات،
در نظریه مشورتی شورای نگهبان مورد توجه قرار گرفته، این بود که در اصلاح
ماده ١٣، به بازپرس اجازه داده شده تا بدون نیاز به حکم رئیس دادگستری،
حساب شخصی افراد را چک کند و چون در همین اصلاحیه تأکید شده که بازپرس
میتواند اختیارات خود را به ضابط قضائی واگذار کند، این امر از سوی شورای
نگهبان برخلاف مصونیت حقوق و حیثیت اشخاص از تعرض دانسته شده بود. در نهایت
هم کمیسیون قضائی مجلس، این اختیار را تنها به شرط تأیید رئیس حوزه قضائی
به بازپرس داده است.
روایت سخنگوی کمیسیون قضائی مجلس
اما جدا از این ایرادات، یکی از مهمترین نقدهای وارده به قانون جدید،
مسئله سلب حق داشتن وکیل از متهمان امنیتی در دوران تحقیقات اولیه پرونده
بود. محمدعلی اسفنانی، سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس، در گفتوگو با
«شرق» درباره تبصره ماده ٤٨ که به این موضوع اختصاص دارد، میگوید: «ما در
کمیسیون بر اساس طرح پیشنهادی قوهقضائیه، مصوب کرده بودیم که درباره جرائم
امنیتی و جرائم سازمانیافته، متهمان در مرحله تحقیقات مقدماتی حق داشتن
وکیل را ندارند». اسفنانی با اشاره به اینکه این مصوبه از سوی شورای نگهبان
مخالف اصل ٣٥ قانون اساسی تشخیص داده شد، میگوید: «در نهایت با اصلاحی که
در کمیسیون صورت گرفت، مصوب شد که مانند بعضی مواردی که در سازمان قضائی
نیروهای مسلح مطرح میشود و فقط وکلای خاصی میتوانند در این پروندهها
وکالت متهمان را بهعهده بگیرند، در اینباره هم وکلای خاصی که به تأیید
قوهقضائیه میرسند، میتوانند وکالت متهمان را بهعهده بگیرند». سخنگوی
کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس با تأکید بر اینکه اصل این اصلاحات، با نظر
ریاست محترم قوهقضائیه به مجلس ارائه شده بود، گفت: «در مورد این ماده هم
متهمان پس از پایان تحقیقات مقدماتی مجاز به استفاده از وکلای دلخواه خود
هستند و محدودیت انتخاب وکیل فقط مربوط به زمان تحقیقات اولیه است».
آنچه در نهایت به تصویب رسید
در نهایت آنچه در جلسه روز ٢٧ خرداد کمیسیون حقوقی و قضائی به تصویب رسید و
شورای نگهبان هم همان روز آن را تأیید کرد تا از روز گذشته لازمالاجرا
شود، درباره حق برخورداری متهمان از وکیل اینگونه حکم کرده: «در جرائم
علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و همچنین جرائم سازمانیافته که مجازات آنها
مشمول ماده ٣٠٢ این قانون است، در مرحله تحقیق مقدماتی، طرفین دعوی وکیل
یا وکلای خود را از میان وکلای رسمی دادگستری که مورد تأیید رئیس
قوهقضائیه باشند انتخاب میکنند. اسامی وکلای مزبور توسط رئیس قوهقضائیه
اعلام میگردد». درباره حق «انتخاب» وکیل از سوی متهمان در اصل ٣٥ قانون
اساسی تصریح شده: «در همه دادگاهها طرفین دعوی حق دارند برای خود وکیل
انتخاب کنند و اگر توانایی انتخاب وکیل نداشته باشند باید برای آنها
امکانات تعیین وکیل فراهم گردد».
به همین زودیها گزارش سازمان بازرسی کل کشور، تکلیف واگذاری پرحاشیه نیروگاه تبریز و ماجرای تخلف ١٥٠ میلیارد تومانی آن را مشخص خواهد کرد. شکایت از کمیسیون اصل ٩٠ راهی مراجع حقوقی شده و حالا مجمع نمایندگان استان آذربایجانشرقی منتظر رأی نهایی دادگاه است. سال ٨٩ قراردادی فیمابین رئیس وقت سازمان تأمین اجتماعی و «سورینت قشم» بسته شد...
قراردادی که اما و اگرهای فراوانی به دنبال
داشت. میرهادی قرهسیدرومیانی، نماینده پیگیر این پرونده به «شرق»
میگوید: «درصدی از سهام نیروگاه برق تبریز با عنوان رد دیون با ترک
تشریفات اداری به قیمت ٢١٠ میلیارد تومان به صندوق بازنشستگی تأمین اجتماعی
فروخته شد. نکته عجيب اینکه بعد از ٢٠ روز این صندوق مجموعه را با ١٥٠
میلیارد تومان سود به سورینت قشم واگذار کرده که این مسئله نشان میدهد یا
در رد دیون اشتباه شده یا اعداد واگذاری درست محاسبه نشده یا در فروش این
نیروگاه مبالغه شده یا اینکه نامساواتی در مجموعه قراردادها دیده میشود.»
این تخلف عجیب در زمان ریاست سعید مرتضوی بر سازمان تأمین اجتماعی انجام
شده و مدیر سورینت قشم نیز همان بابک زنجانی است که این روزها در زندان
اوین بهسر میبرد. تخلف ١٥٠ میلیاردی اگرچه گوشه کوچکی از میلیاردها تخلف
به ثبت رسیده در گزارش تفحص از تأمین اجتماعی است، نشان از آن دارد که چه
سطحی از رانت و فساد در آن مجموعه در جریان بوده است. اینروزها سعید
مرتضوی درگیر پروندهای چند هزار صفحهای است که به همت نمایندگان مجلس نهم
درباره جزئیات تخلف صورتگرفته در دوره مدیریت او در قوه قضائی در حال
رسیدگی است. بابک زنجانی نیز حالوروز بهتری نداشته و در اوین در انتظار
برگزاری جلسههای دادگاه است و تا اینجای کار همکاری چندانی با مسئولان
نداشته است.
ورود شورای تأمین استان تبریز به پرونده
رومیانی از جلسههای مجمع نمایندگان استان خبر داده و اینکه پیگیریها در
قالب گزارش، از کمیسیون اصل ٩٠ برای سازمان بازرسی فرستاده شده و به همین
زودیها حکم نهایی ارائه خواهد شد.
او همچنین درباره همکاری وزیر نیرو در این پرونده به «شرق» گفته: «وزیر
نیرو دستور داده تا موضوع توسط کارگروهی در خود وزارتخانه بررسی شود و
خوشبختانه موافقت کرده تا پنج درصد سهام آن به کارگران نیروگاه واگذار شود؛
چراکه امنیت شغلی این کارگران در جریان این واگذاری عجیبوغریب بهخطر
افتاد تاجاییکه شورای تأمین استان به این مسئله ورود کرد، درنهایت،
کمیسیون اصل ٩٠ مجلس پرونده را به بازرسی کل کشور ارجاع داده و منتظر نتیجه
نهایی هستیم».فروردین ٩٤ نزدیک به ۳۰۰ کارگر نیروگاه تبریز مقابل ساختمان
برق منطقهای این شهر تجمع کردند. کارگران معترض تأکید داشتند در صورت
واگذاری این مجتمع صنعتی به بخش خصوصی، مزایای دریافتی آنان بهمراتب کمتر
از میزان فعلی خواهد شد. حدود ۴۳۰ کارگر در نیروگاه حرارتی تبریز مشغول به
کارند.سازمان خصوصیسازی در سالهای پیش در راستای اجرای اصل ۴۴ قانون
اساسی برخی از سازمانها و ارگانهای دولتی را به شرکتهای خصوصی واگذار
کرد؛ اما گویا دولت در این واگذاری دقت بسیاری از خود نشان نداده یا
کارشناسیشده نبوده؛ چراکه تنها در مدت کوتاهی سازمان تأمیناجتماعی
توانسته از این واگذاری سود کلانی بهدست آورد.اسناد بهدستآمده از
تخلفهای عجیب در سازمان تأمین اجتماعی نشان داد نحوه درآمدزایی این
سازمان در دوره مشخصی از خریدوفروش شرکتهای دولتی به دست آمده و بر اساس
اسناد موجود، سودي میلیاردی عاید این سازمان کرده است.
فروش به بابک زنجانی ٢٥ روز پس از خرید
اسناد بهدستآمده از سوی نمایندگان مجلس در پرونده تفحص از تأمین اجتماعی
نشان میدهد سازمان تأمین اجتماعی ۵۳.۳۴ درصد از سهام نیروگاه تبریز را از
دولت خریداری کرده و تنها بعد از ۲۵ روز، کل سهام خریداریشده را به بابک
زنجانی واگذار کرده و سودی حدود ۱۵۰ میلیارد تومان به دست آورده
است.پیشتر انجمن صنفی کارگران نیروگاه حرارتی تبریز در نامهای به «حمید
چیتچیان»، وزیر نیرو، واگذاری نیروگاه تبریز را برخلاف اصل ۴۴ قانون اساسی
دانسته که به خالیشدن انبار این شرکت و کاهش تولید منجر شده است.در متن
این نامه خطاب به وزیر نیرو آمده: «وزارتخانه را در حالی تحویل میگیرید که
تعدادی از نیروگاهها از جمله نیروگاه تبریز بر خلاف اصل ۴۴ قانون اساسی و
آییننامه واگذاری شرکتهای دولتی جهت رد دیون واگذار شدهاند». این نامه
در ۲۷ مرداد ۹۲ برای وزیر فرستاده شده است.
معمای تخلفهای سعید مرتضوی
نمایندگان گزارشی ٤٠ هزار صفحهای از تخلف صورتگرفته در سازمان تأمین
اجتماعی به قوه قضائیه فرستادند؛ گزارشی که ماحصل ماهها پیگیری سرنخها و
تخلفها بود. پرونده سنگینی که بیش از هر چیز نشان از آن داشت که اصرار
احمدینژاد بر ابقای سعید مرتضوی در تأمین اجتماعی تا چه میزان برای کشور
تبعات منفی به دنبال داشت. این روزها مرتضوی به خاطر همین پرونده در آمدوشد
به دستگاههای قضاست. آن روزها حکم دیوان عدالت اداری مبنیبر عدم حضور
مرتضوی در سازمان تأمین اجتماعی نیز احمدینژاد را قانع کرد و ماجرا تا
استیضاح وزیر کار در مجلس پیش رفت؛ اما امروز هرچه به آن تاریخ
بازمیگردیم، مشخص میشود که حضور مرتضوی در آن موقعیت به تخلفی تاریخی
منجر شد...
هفتهای که گذشت، در کنار همه اتفاقات منطقهای و فرامنطقهای، ایران عزیز ما، شاهد اتفاقی بود که با همه تلخیهایش، شیرین بود، ولی متأسفانه در ادامه کام مردم تلخ شد.
وقتی چندیپیش خبر کشف گور دستهجمعی پیکر
١٧٥ غواص مظلوم و شجاع خطشکن عملیات کربلای چهار، آنهم با دستهای بسته و
بهتعبیری «زندهبهگورشدن» گلهای باغ مردم ایران، به همراه ٩٥ شهید
گمنام به گوش رسید، موج احساسات لطیف و غیرت ملی مردم سراسر کشور را
فراگرفت و همه خود را برای استقبال از سیاوشهای مظلومی آماده میکردند که
تعبیر امروزی آن، مظلومیت حضرت عباس(ع) است؛ عزیزانی که شیوه شهادتشان،
احساسات همه ایرانیان را با همه سلایق و گرایشهای سیاسی برانگیخت و آنها
را به فرهنگ اساطیری کشور در نبرد با تورانیان و غنیتر از آن، به فرهنگ
دینی تشیع در نبرد با یزیدیان پیوند میداد.
شهدا که گویا پیشدرآمد ماه مبارک رمضان «ماه میهمانی خدا و رحمت و برکت»
در آخرین روزهای شعبان بودند، بر دوش مردم تهران، تمام خیابانهای میدان
شهدا تا بهارستان را پیمودند تا در جایگاهی که همه منتظرشان بودند، حق مطلب
درباره آنها ادا شود.
طبیعیترین برنامه این بود که آیتالله هاشمیرفسنجانی، بهعنوان جانشین
امامراحل(ره) و فرمانده هشت سال دفاع مقدس که از نزدیک در جریان عمق
رشادتهای این غواصان شهید در دو عملیات کربلای٤ و ٥ بود، سخنران مراسم
باشند و برای نسل جدید و جوانی که آنروزها هنوز به دنیا نیامده بودند،
مانند خطبههای آتشینی که اتفاقا پس از همین دو عملیات در نمازجمعه تهران
برای مردم ایران و جهان خوانده بودند، بگویند و تشریح کنند که: پس از فتح
خرمشهر، فرماندهان نظامی در جلسهای خدمت امام(ره) رسیدند که من و آیتالله
خامنهای هم در آن حضور داشتیم. فرماندهان خواستار اجازه امام برای ورود
به خاک عراق بودند و امام به دلایلی انسانی و سیاسی، مخالف بودند. بحث و
تبادلِنظر شد و فرماندهان استدلال کردند اگر دشمن بداند ما وارد خاکش
نمیشویم و نیروهایش را فقط تا مرزها تعقیب میکنیم، خود را تجهیز روحی و
نظامی میکند و دوباره یورش میآورد.
امام(ره) منطق نظامیها را قبول کردند، ولی فرمودند: به مناطقی وارد شوید
که مردم نباشند.از طرف دیگر سیاست کلی ما در آن سالها این بود که منطقه
استراتژیکی را از عراق بگیریم که بدون آن ادامه حیات اقتصادی برای رژیم
بعثیها دشوار باشد و به وسیله آن، خواستههای بحق خود را از متجاوزان
بگیریم. یکی از اهداف ما قطع ارتباط عراق با دریا بود که براساس آن، عملیات
فتح فاو انجام شد و خیلی موفق بود، اما به همه اهداف خود در آن عملیات
نرسیدیم. پس از آن بهدنبال فتح منطقه دیگری بودیم که هم مکمّل عملیات
والفجر هشت در فاو و هم در راستای آن سیاست اصولی باشد. پس از جلسات مکرر
با فرماندهان سپاه و ارتش، منطقه عملیاتی کربلای ٤ و ٥ انتخاب شد و
گروههای شناسایی حفاظت و عملیات، ماهها به عمق خاک عراق رفتند و همهچیز
را بررسی کردند. کار اعزام نیروها و تجهیزات به منطقه با رعایت اصول نظامی
انجام و برای ارتش و سپاه، دو محور انتخاب شد. زمان انجام عملیات اوایل
دیماه ١٣٦٥ انتخاب شده بود و من برای رعایت مسائل امنیتی و جلوگیری از
احتمال لورفتن عملیات، اول به بوشهر رفتم و از آنجا با ماشین بهسوی اهواز
آمدم. غروبی که قرار بود شبش عملیات شود، از مسیر جاده آبادان-خرمشهر به
امیدیه رفتم و در مسیر، آخرین اطلاعات را با آقایان سردار رحیم صفوی و
دکتر حسن روحانی بررسی کردیم. پس از استقرار در پایگاه هوایی امیدیه، آقای
سنجقی و یکی از محافظانم را برای کسب اطلاعات میدانی به خطِمقدم فرستادم و
از ساعتی که عملیات شروع شد تا صبح سرشار از اضطراب بودیم. نزدیکهای سحر
آقای محسن رضایی تلفنی خبر از توقف عملیات داد. وقتی علت را پرسیدم، گفت:
عملیات لو رفته بود. بعدها متوجه شدیم آواکسهای آمریکایی، اطلاعات کاملی
از نقلوانتقالهای چند روز گذشته ما را بههمراه گزارشهایی که ستون پنجم
از بین صفوف نیروهای ما میدادند، در اختیار عراق گذاشتهاند و آنها با
تمام تجهیزات خود آماده بودند؛ البته پسازآن، در یک جلسه اضطراری با همه
فرماندهان ارتش و سپاه، حتی تا سطح فرماندهان گردانها، برای ادامه کار بحث
کردیم که نظرات مثبت و منفی، اکثریت نداشت، ازهمینرو تصمیمگیری قطعی را
به من و محسن رضایی واگذار کردند. ما هم پس از انجام یک جلسه دونفره و با
توجه به همه نکات، تصمیم به آغاز عملیات کربلای ٥ گرفتیم و با استفاده از
اصل غافلگیری، عراقیها را که مست از غرور پیروزی بودند، به چنان مذلتی
کشاندیم که دست به دامان حامیان خود شدند و اخبار موثقی داشتیم که مشاوران
روسی در جلسات ستاد ارتش بعث حاضر شدهاند. دستاوردهای عملیات کربلای ٥،
آنهم پس از عملیات لورفته کربلای ٤ که روحیه مردم، مسئولان و نیروها را
تضعیف کرده بود، بهگونهای بود که میتوان گفت یکی از موفقترین
عملیاتهای ما در طول هشت سال دفاع مقدس بود. (به نقل از مصاحبه و
سخنرانیهای آیتالله هاشمیرفسنجانی)
بالاخره ٢٩ سال از آن عملیات گذشت و گروه تفحّص، بههمراه شیعیان عراق،
مظلومترین شهدای کربلای ٤ و ٥ را پیدا کردند و در تشییع پیکرهای پاک آنها،
اتفاقاتی افتاد که بهترین تعبیر برای آن «فرمانده مظلوم و شهدای مظلومتر»
است.
البته انتخاب دکتر محسن رضایی بهعنوان سخنران مراسم، بهجای فردی
جنگندیده، ولی پرمدعا، تنها کار مناسب در این روز بود، اما متأسفانه در
جایگاه کسی حضور داشت که از مراسم تشییع شهدای مظلوم، سوءاستفاده سیاسی
کرد.
او با تکاندادن متوالی دستهایش و نشاندادن علامت پیروزی در حالوهوای سیاسی خود سیر میکرد و باعث تحریک مردم و پایینآوردن شأن مراسم بود؛ کسی که اولا ادبیات سیاسیاش هیچ قرابتی با شهدا نداشت و ندارد، ثانیا توهین به فرمانده همین شهدا در هشت سال دفاع مقدس، اساس وجودی او در دنیای کوتاه سیاسیاش است. آن مراسم، با همه حاشیههایی که برای شهدای مظلوم درست کردند و عدهای با اهانتهای خود به دولت بهبهانه انتقامگیری از انتخاب مردم در سال ٩٢ و تیم مذاکرهکننده هستهای مورد حمایت رهبری معظم انقلاب، باعث رنجش دلسوزان نظام شدند، تمام شد، اما گویا مظلومیت شهدا و فرمانده آنها تمامشدنی نبود و به مهدیه تهران رسید و دوباره مداح اهلِبیت (علیهم السلام) قبل از شروع دعا سخنرانی کرد و سیل اهانتها و توهینهای جدیدی را در کمال آرامش و امنیت کامل سیاسی، نثار فرمانده این شهدا و رئیسجمهور منتخب مردم کرد. در چنین فضایی که مظلومیت شهدای غواص بهخاطر دستان بسته و زندهزنده آسمانیشدنشان توسط یک جریان و جناح سیاسی، پررنگ میشد، پیام آیتالله هاشمیرفسنجانی در رسانهها منتشر شد که از بازگشت قهرمانانه شهدایی گفت که «یادگار جنایات جاهلیت ارتش حزب بعث عراق بودند»؛ شهدایی که «شولای شهادتشان در آن شبهای سرد برای عبور از اروند وحشی، لباس زیبای غواصی بود و شاید میدانستند ٢٨ سال بعد همان لباسها، پرچم افتخار ملت شریف ایران در خیابانهای شهرهای مختلف میشود». آیتالله هاشمیرفسنجانی برای تبیین مظلومیت شهدا «دست را وجه اشتراک آنها با سقای کربلا در نزدیکیهای علقمه و فرات» دانست که «یزیدیان برای ازکارانداختن دست غواصان شهید، آنها را به سیم جهالت خویش بسته بودند». نکته ظریف پیام آیتالله هاشمیرفسنجانی، که نشان از عمق مظلومیت شهدای عزیز دارد، فراز پایانی این پیام است: «شهدا متعلقبه همه مردم متدین و غیور ایران اسلامی هستند. در مسیر زندگی فراموششان نکنیم تا فردای قیامت شرمنده شهدا نباشیم».