گروه اقتصادی مشرق- بخش کشاورزی به علت نقش حیاتی آن در امنیت کشورها، امروزه از یک متغیر صرفا اقتصادی به یک متغیر اقتصادی- امنیتی تبدیل شده است.
در چارچوب اقتصاد مقاومتی نیز باید مباحث بخش کشاورزی را فراتر از مختصات اقتصادی تحلیل کرد. در همین زمینه، با سردار جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل که اطلاعات و ایدههایی درباره تهدیدات زیستی در بخش کشاورزی و لزوم خودکفایی در این بخش دارد، گفتگویی انجام دادیم که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
• یکی از تهدیدات جهانی در حوزۀ کشاورزی، مسئلۀ بیوتروریسم است، چه تهدیداتی در حال حاضر از این ناحیه متوجه کشور است ؟
در فضای پدافند غیرعامل، با مسئله ای به نام تهدیدات زیستی در فضای کشاورزی مواجه هستیم. معمولاً این مفهوم را با اصطلاح" اگروتروریسم"مطرح میکنند.
در این اصطلاح اگرو از (agriculture)کشاورزی گرفته شده و تروریسم هم که اصطلاحاً به افراد یا گروههایی اطلاق می شود که با داشتن مقاصد سیاسی و امنیتی در جهت ارعاب کشور، مردم و دولت در راستای منافع خودشان اقداماتی را انجام میدهند. اینجا در راستای اهدافشان از ابزار تهدیدات زیستی (بیوتروریسم) استفاده میکنند.
به نظر من تهدیدات زیستی در فضای کشاورزی استفاده یا جهت دهی و ساماندهی عامدانه تهدید زیستی در بستر موجود زنده است که این موجود زنده میتواند نباتات، ویروسها، باکتریها، پریونها، سموم و امثالهم یعنی در واقع عناصر ششگانه تهدید باشد که عامدانه دستکاری و مسلح شده است.
ممکن است اینجا بگوییم دو علت عامل این دستکاری است: اول آنکه ممکن است جهش مولکولی رخ بدهد و دستکاری منظم و آگاهانه انسان در آن دخیل نباشد.
دسته ای از تهدیدات اینگونه هستند و ما هم این تهدیدات را تهدیدات طبیعی قلمداد می کنیم، تهدیداتی که سیر طبیعی خودش را طی کرده است؛ مثل تأثیرات اقلیمی، گرم شدن و سردشدن، حرارت و... که باعث شده در این موجودات جهش مولکولی رخ دهد.
دستۀ دوم از این تهدیدات آنهایی است که مهندسی شده است و در واقع آن ژنها و مولکولها در موجودات زنده و نقش ژنوم آنها، در راستا و به نفع اهداف تعیین شده سازماندهی شده است. مثلاً ا گر دشمنی بخواهد در کشوری اثرات اساسی بلندمدت بگذارد، از طریق دستکاری مواد غذایی میتواند این کار را انجام بدهد.
اینجا دیگر تروریسمی در کار نیست، بلکه کشوری، بخشی از کشورها یا چند کشور جهان را تحت تأثیر خودش قرار میدهد. مثلاً از طریق افزایش یا کاهشIQ ، افزایش یا کاهش نرخ باروری، افزایش یا کاهش ویژگیهای غذایی که در دستکاری غذا میتواند انجام بشود و تأثیر روی شخصیت افراد اقدام کند.
ما در اسلام هم داریم که حلال و حرام بودن غذا در نسل انسان، تربیت انسان، باطن و ماهیت انسان اثر میگذارد. حتی اینکه مادران، در دوران بارداری لقمه حرام یا شبههناکی خورده باشند، این لقمه در فرزندش هم اثر میگذارد.
پس این غذا ،کیفیتش و ماهیتش در سلامت انسان اثر میگذارد. امروز هم علم ژنتیک، این مسأله را اثبات کرده است که میشود با ضعیف سازی یا غنی سازی مواد غذایی، در افزایش یا کاهش قابلیت های مثبت و منفی انسانی دستکاری کرد.
وقتی اینچنین موضوعی پیش میآید دیگر اصلاً کاربرد مفهوم تروریسم در فضای کشاورزی کاربرد درستی نیست، بلکه ما باید روی بحث "تهدیدات زیستی" در بخش کشاورزی تأکید کنیم، یعنی آن تهدیداتی که در شش حوزه زیستی با شش عنصر زیستی (باکتریها، ویروسها، پریونها و ...) انجام میشود و لذا ما باید اول مفهوم تهدیدات زیستی در بخش کشاورزی را داشته باشیم تا بدانیم با چه موضوعی و با چه چهارچوبی می خواهیم بحثمان را دنبال کنیم.
• آیا کشورهایی هستند که بخواهند با دستکاری در مواد غذایی و کشاورزی اهداف خاصی را در جامعه مخاطب شان دنبال کنند؟
طبیعتاً پاسخ مثبت است. برای اینکه اسنادی وجود دارد که رژیم صهیونیستی و بعضاً اروپاییها این کار را انجام دادهاند. ببینید اروپا در بیست تا سی سال گذشته سیاستی را تحت عنوان سیاست کنترل جمعیت اتخاذ کرده است.
سیاست کنترل جمعیت باعث شده نسل اروپا به شدت پیر بشود و در اثر این سیاست الگوی زندگی اروپایی به الگوی زندگی تک فرزندی یا بی فرزندی یا زندگی با یک حیوان خانگی یا زندگی همجنس بازانه تبدیل شده است.
این چیزی است که خودشان هم اعلان کردهاند. نتیجه این الگو چی است؟ کاهش نرخ باروری کشور. هر کشوری برای اینکه بتواند کف نرخ باروری خودش را داشته باشد به صورتی که جمعیت خودش را ثابت و با قابلیتهای فعلی حفظ کند، باید نرخ باروری اش بالای 1/ 2 باشد وگرنه نسل به سمت انقراض میرود.
نرخ رشد جمعیت در کشورهای مسلمان عموماً (متأسفانه به جز ایران که البته در مورد ایران هم به تدریج در حال ترمیم است) بعضاً تا5/ 4 است، یعنی تا 5/ 2 برابر.
اروپاییها در یک برآورد استراتژیک گفته بودند اگر اروپا با همین نرخ رشد جمعیت و کشورهای مسلمان هم با همین نرخ رشد جمعیت بمانند، در سی سال آینده بیش از سه چهارم (75%) اروپا در اختیار مسلمانان قرار خواهد گرفت. در آلمان، ایتالیا، فرانسه و سایر کشورهای اروپایی این اتفاق رخ میدهد.
وقتی این چنین فضایی وجود دارد، اروپاییها دو کار انجام میدهند. اول سیاستهای تشویق جمعیتی است که شما امروز میبینید در ایتالیا، اسپانیا و ... اعمال می شود.
دوم کاهش نرخ رشد جمعیت جامعه رقیب که مسلمانان باشند است. براین اساس در کدام چارچوب و با چه روشی جلو میروند؟ با روش دستکاری مواد غذایی.
یعنی کاهش نرخ باروری جمعیت کشورهای مسلمان، استراتژیای جدی برای رقبای ما یعنی اروپاییها و برای دشمنان ما یعنی آمریکاییها و رژیم صهیونیستی است.
استراتژی دیگر، تسلط اقتصادی است. اینکه کشوری بازار مواد غذایی و تولید و پرورش گونه گیاهی( اعم از مدل و نسل آن گیاه) یا مواد غذایی خاصی را در اختیار بگیرد و گونه های رقیب را از بین ببرد و خودش را در زمینه آن نوع خاص انحصارگر کند.
مثلاً فرض کنید حمله مگس زیتون به زیتون رودبار در خوشبینانه ترین حالت اینگونه توجیه می شود که رقیبی به زیتونهای ما حمله کرده است که زیتون خودش را به ما بفروشد و در نگاه بدبینانه توجیه ما حمله دشمنی برای از بین بردن صنعتی از ما خواهد بود. حمله به ماهیان سردابی هم از همین حیث است.
بسترهایی وجود دارد که میتواند این سه مؤلفه را برای ما هم به فرصت تبدیل کند و هم به تهدید. این بسترها کدامند؟
بستر مهم دانش بیوتکنولوژیکی است. دانش بیوتکنولوژی در حوزه کشاورزی عموماً فرصت ساز است و در کنارش تهدیدات خاص خودش را هم دارد که باید به تهدیداتش هم توجه کرد.
اینکه تراریختگی که یکی از مباحث در حوزه بیوتکنولوژی است، به معنای دستکاری ژنتیکی گیاه در جهت اصلاح و برطرف کردن اشکالات، برای ما یک فرصت است ولی ا گر سازوکار یا توان لازم را برای تشخیص تهدیداتی که در فرآیند اصلاح ژنتیکی گیاهانی که به عنوان اصلاح شده به ما عرضه می شود نداشته باشیم، این قضیه کاماً تهدید زاست، یعنی نمی شود که اینجا خوش خیال باشیم که گندممان را از آمریکا می خریم یا فلان محصولمان را از جای دیگر و بعد اینجا هیچ کنترل و سپر دفاعی نداشته باشیم و بعد بگوییم اینجا همه چیز خوب است و هیچ مشکلی نداریم.
سازمان دارو و غذای آمریکا،FDA، دو استاندارد دارد. استانداردی برای داخل و استانداردی برای خارج از آمریکا. استاندارد داخل یعنی بررسی استاندارد محصول برای مصرف داخل و استاندارد خارج یعنی اینکه من تأیید میکنم ولی کسی داخل آمریکا نخورد. اولاً این استاندارد دو گانه تبعیض و اهانتی به سایر کشورها است.
مثل اینکه شما گندم تراریخته را که برای دام خودت استفاده میکنید مهر FDA میزنید و به کشورهای دیگر میفروشید. این یعنی کلاس استاندارد سایر ملتها در حد حیوانات خودتان است.
این توهین بزرگی به ملتها در حوزه کشاورزی است که مثلاً شما داروخانه میروید دارو میگیرید و میبینید مهر FDA دارد و بعدش نگاه میکنید میبینید نوشتهexternal use (مصرف خارجی) یعنی برای استفاده خارج کشور آمریکا است نه داخل.
وقتی برای خارج است یعنی شما بگیرید استفاده کنید، هر آسیبی داشت ما ببینیم و بعد آن ماده غذایی را طوری درست می کنیم که برای مردم خودمان آسیب نداشته باشد.
شما در اکثر این فیلمها میتوانید ببینید که این داروها در آمریکا تولید میشوند و بعد در سایر نقاط استفاده و تست میشوند، اشکالاتشان درمیآید و بعد در خاک آمریکا مورد استفاه قرار میگیرد.
بنابراین ما باید در کنار بهرهگیری از فرصتهای بیوتکنولوژی در حوزه کشاورزی مثل تراریختگی، به شدت مراقب تهدیداتش هم باشیم و بدانیم این تهدیدات خاموش، دائمی و به سختی قابل کنترل هستند و ا گر ما میخواهیم این تهدیدات را نداشته باشیم باید الزامات پدافند زیستی و غیرعامل را در حوزه محصولات غذایی داشته باشیم. یعنی اینکه اولاً ما باید سامانه های تشخیصیمان را ارتقا بدهیم و به سطح کشورهایی که میخواهیم از آنها محصولی بخریم برسانیم.
یعنی اگر سطح آزمایشگاههای ما دو است و سطح آنها چهار، ما برای اینکه بتوانیم با تهدیدات آنها مقابله کنیم و محصولی که میآید را بتوانیم تست کنیم، باید سطح آزمایشگاه هایمان را به چهار برسانیم.
دوم اینکه بانک اطلاعاتی داشته باشیم و در آن تمام نقشه ها، تمام ویروسها و تمام نمونه ها را داشته باشیم که بتوانیم کنترل خوبی اعمال کنیم و سوم اینکه نوعی ضمانت به لحاظ بهداشتی از طرف مقابل بخواهیم که او بگوید در کار محصول تراریختگی اش چه اصلاحاتی انجام داده است وخودمان هم قدرت تشخیص داشته باشیم.
وگرنه باید منتظر باشیم که یک محصولی بیاید و ما پنج یا ده سال بعد متوجه شویم که آن محصولی که از آنها گرفتهایم و خوردیم، خیلی سرطان و کاهش باروری و ... به بار آورده است. در مقاله ای میخواندم، نوعی گندم خاص وجود دارد که اگر خانمها بخورند، از هر بیست بار حاملگی 15- 16به سقط ختم می شود.
پس هرکس میخواهد درحوزه بیوتکنولوژی حرفی بزند اول باید ابزار کنترلش را درست کند که شامل آزمایشگاه، بانک اطلاعاتی، نمونه های تخصصی، ضمانت و سایر اسناد می باشد تا برآن اساس بشود اطمینان داد که فلان محصول خارجی را می شود مصرف کرد و چون کشور ما مورد تهدید واقع می شود و اکثر رقبای ما، به ما به چشم دشمن نگاه میکنند لذا ما نمیتوانیم در این زمینه به آنها اتکا داشته باشیم.
بنابراین به نظر میرسد که توسعه ادبیات پدافندی در حوزه کشاورزی یک امر جدی است و نمی شود به اتکا به دانش غربی در این زمینه اکتفا کرد.
سامانه های تشخیصی، سامانه های کنترلی، سامانه های بانک اطلاعاتی در این زمینه باید توسعه پیدا کند و دانش بیوتکنولوژیک هم برای اینکه بتواند خوب بشناسد و خوب تولید بکند باید پویا باشد. با این نگاه به نظر من ما نیاز به یک دانش بیوتکنولوژیک بومی داریم.
باید بتوانیم محصولمان را خودمان تراریخته کنیم. ممکن است این تغییرات در دست خودمان هم آسیب هایی داشته باشد ولی چون دست خودمان بوده است میتوانیم آسیبهایش را کنترل کنیم.
مؤثرترین عامل کاهش آسیب پذیری در بخش کشاورزی چیست؟
منشأ آسیبها خود ما هستیم. اولین آسیب این است که ما سامانه تشخیص تهدیدات زیستی در فضای کشاورزی را به اندازه کفایت تهدید نداریم، یعنی این سامانه قدیمی است، باید ارتقا پیدا کند و اصلاح شود به شکلی که توان تشخیص هرگونه تهدید را داشته باشد.
نکته دوم این است که ما باید بانک اطلاعات جامعی از این آسیبها که در دنیا به وجود آمده است را داشته باشیم که با این بانک اطلاعاتی بتوانیم کنترل را اعمال کنیم و تشخیص بدهیم.
نکته سوم در این آسیبها،کنترل های کیفی برای کنترل کیفیت محصول است. به نظر من این کنترل ها در نظام واردات ما ضعیف است. حالا ممکن است که بخشی از آن به دلیل تحریم باشد که ما نتوانیم از هر فروشنده ای در دنیا خرید کنیم و مجبور شویم از فروشنده خاص تهیه کنیم و این فروشنده خاص هم چون انحصاری است، شرط خاص خود را تحمیل می کند که طبیعتاً در حوزه خرید، ما بعضاً با این دست از مشکلات مواجه میشویم.
همین چند روز پیش هم شنیدم ریاست محترم جمهوری هم گفته بودند که این مورد تأمین اقلام مورد نیاز بخش کشاورزی مورد تأیید بنده نیست و اساساً این رویکرد درستی نیست و ما هم احساس می کنیم که اینچنین مشکلی را در این بخش داریم. یک بعد دیگر مسئله سموم هستند. سموم استفاده شده در مواد غذایی تاثیرات بدی دارند. ضمن اینکه سموم ناخالص هستند.
الان سمومی که در مواد غذایی استفاده می شود دوره عمر بالایی دارند و بعد از اینکه میوه هم چیده می شود و محصول بیرون میآید، این سموم هنوز در میوه وجود دارد. این سموم میتواند سلامت انسان را مورد تهدید قرار دهد.
پس به نظرم بازنگری از سموم شیمیایی به سمت سموم طبیعی از یک طرف و از طرف دیگر هم اقدامات کنترلی دقیق و سختگیرانهای در خصوص سموم باید انجام شود، وگرنه ما با پدیده ای به نام رشد 400 درصدی سرطان مواجه میشویم.
این رشد عوامل زیادی دارد که یک بخش آن همین آلودگی است. در دنیا تولید محصولات ارگانیک، یعنی بدون استفاده از سموم، چه در دام مانند مرغ و گوشت و چه در حوزه های غذایی کاملاً مورد توجه قرار گرفته است.
به نظر من هم باید رویکرد جدی ای در این حوزه داشته باشیم. یعنی هم اصلاح مدیریتها و دقتها و هم ارتقا کیفی سیستم تشخیص. بومی سازی و در واقع کنترل شدید روی حوزه سموم هم بعد مهم دیگر است که میتواند به شدت برای ما مؤثر باشد.
• آیا شما از منظر پدافند غیرعامل قائل به خودکفایی در کشاورزی هستید؟ اگر هستید چه راهکارهایی دارید تا بتوانیم در حوزه های کشاورزی به خودکفایی برسیم؟
ما باید به الگوی بومی خودمان در خودکفایی برسیم که بر اساس استعدادها و ظرفیتهای خود ما باشد. منظور این است که ما باید به یک مفهوم آمایش سرزمینی کشاورزی برسیم که بر استفاده از مزیت های سرزمینی و اقلیمی، در جهت تأمین نیازمندیها اساسی و اولویت بندی تأمین نیازمندیهای اساسی رده اول و بعد سایر نیازمندیها متکی باشد.
بحث ساماندهی آب را هم داریم که در واقع میگویند مصرف آب چقدر باشد، کجا باشد و کجا چه مزیت داریم؟ درباره طرح آمایش سرزمینی کشت و کشاورزی هم باید به این نکات توجه کنیم که اولا در این طرح نیازهای اساسی را تلف نمیکنیم، دوم اینکه تناسب اقلیم و محصول را تنظیم کنیم، سوم هم اینکه بتوانیم تنظیمی در تولیدات داشته باشیم که کشاورز یک سال زیاد نکارد سال بعد کم، تا در تأمین نیازهای اساسی کشور دچار مشکل نشویم.
در چارچوب اقتصاد مقاومتی نیز باید مباحث بخش کشاورزی را فراتر از مختصات اقتصادی تحلیل کرد. در همین زمینه، با سردار جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل که اطلاعات و ایدههایی درباره تهدیدات زیستی در بخش کشاورزی و لزوم خودکفایی در این بخش دارد، گفتگویی انجام دادیم که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
• یکی از تهدیدات جهانی در حوزۀ کشاورزی، مسئلۀ بیوتروریسم است، چه تهدیداتی در حال حاضر از این ناحیه متوجه کشور است ؟
در فضای پدافند غیرعامل، با مسئله ای به نام تهدیدات زیستی در فضای کشاورزی مواجه هستیم. معمولاً این مفهوم را با اصطلاح" اگروتروریسم"مطرح میکنند.
در این اصطلاح اگرو از (agriculture)کشاورزی گرفته شده و تروریسم هم که اصطلاحاً به افراد یا گروههایی اطلاق می شود که با داشتن مقاصد سیاسی و امنیتی در جهت ارعاب کشور، مردم و دولت در راستای منافع خودشان اقداماتی را انجام میدهند. اینجا در راستای اهدافشان از ابزار تهدیدات زیستی (بیوتروریسم) استفاده میکنند.
به نظر من تهدیدات زیستی در فضای کشاورزی استفاده یا جهت دهی و ساماندهی عامدانه تهدید زیستی در بستر موجود زنده است که این موجود زنده میتواند نباتات، ویروسها، باکتریها، پریونها، سموم و امثالهم یعنی در واقع عناصر ششگانه تهدید باشد که عامدانه دستکاری و مسلح شده است.
ممکن است اینجا بگوییم دو علت عامل این دستکاری است: اول آنکه ممکن است جهش مولکولی رخ بدهد و دستکاری منظم و آگاهانه انسان در آن دخیل نباشد.
دسته ای از تهدیدات اینگونه هستند و ما هم این تهدیدات را تهدیدات طبیعی قلمداد می کنیم، تهدیداتی که سیر طبیعی خودش را طی کرده است؛ مثل تأثیرات اقلیمی، گرم شدن و سردشدن، حرارت و... که باعث شده در این موجودات جهش مولکولی رخ دهد.
دستۀ دوم از این تهدیدات آنهایی است که مهندسی شده است و در واقع آن ژنها و مولکولها در موجودات زنده و نقش ژنوم آنها، در راستا و به نفع اهداف تعیین شده سازماندهی شده است. مثلاً ا گر دشمنی بخواهد در کشوری اثرات اساسی بلندمدت بگذارد، از طریق دستکاری مواد غذایی میتواند این کار را انجام بدهد.
اینجا دیگر تروریسمی در کار نیست، بلکه کشوری، بخشی از کشورها یا چند کشور جهان را تحت تأثیر خودش قرار میدهد. مثلاً از طریق افزایش یا کاهشIQ ، افزایش یا کاهش نرخ باروری، افزایش یا کاهش ویژگیهای غذایی که در دستکاری غذا میتواند انجام بشود و تأثیر روی شخصیت افراد اقدام کند.
ما در اسلام هم داریم که حلال و حرام بودن غذا در نسل انسان، تربیت انسان، باطن و ماهیت انسان اثر میگذارد. حتی اینکه مادران، در دوران بارداری لقمه حرام یا شبههناکی خورده باشند، این لقمه در فرزندش هم اثر میگذارد.
پس این غذا ،کیفیتش و ماهیتش در سلامت انسان اثر میگذارد. امروز هم علم ژنتیک، این مسأله را اثبات کرده است که میشود با ضعیف سازی یا غنی سازی مواد غذایی، در افزایش یا کاهش قابلیت های مثبت و منفی انسانی دستکاری کرد.
وقتی اینچنین موضوعی پیش میآید دیگر اصلاً کاربرد مفهوم تروریسم در فضای کشاورزی کاربرد درستی نیست، بلکه ما باید روی بحث "تهدیدات زیستی" در بخش کشاورزی تأکید کنیم، یعنی آن تهدیداتی که در شش حوزه زیستی با شش عنصر زیستی (باکتریها، ویروسها، پریونها و ...) انجام میشود و لذا ما باید اول مفهوم تهدیدات زیستی در بخش کشاورزی را داشته باشیم تا بدانیم با چه موضوعی و با چه چهارچوبی می خواهیم بحثمان را دنبال کنیم.
• آیا کشورهایی هستند که بخواهند با دستکاری در مواد غذایی و کشاورزی اهداف خاصی را در جامعه مخاطب شان دنبال کنند؟
طبیعتاً پاسخ مثبت است. برای اینکه اسنادی وجود دارد که رژیم صهیونیستی و بعضاً اروپاییها این کار را انجام دادهاند. ببینید اروپا در بیست تا سی سال گذشته سیاستی را تحت عنوان سیاست کنترل جمعیت اتخاذ کرده است.
سیاست کنترل جمعیت باعث شده نسل اروپا به شدت پیر بشود و در اثر این سیاست الگوی زندگی اروپایی به الگوی زندگی تک فرزندی یا بی فرزندی یا زندگی با یک حیوان خانگی یا زندگی همجنس بازانه تبدیل شده است.
این چیزی است که خودشان هم اعلان کردهاند. نتیجه این الگو چی است؟ کاهش نرخ باروری کشور. هر کشوری برای اینکه بتواند کف نرخ باروری خودش را داشته باشد به صورتی که جمعیت خودش را ثابت و با قابلیتهای فعلی حفظ کند، باید نرخ باروری اش بالای 1/ 2 باشد وگرنه نسل به سمت انقراض میرود.
نرخ رشد جمعیت در کشورهای مسلمان عموماً (متأسفانه به جز ایران که البته در مورد ایران هم به تدریج در حال ترمیم است) بعضاً تا5/ 4 است، یعنی تا 5/ 2 برابر.
اروپاییها در یک برآورد استراتژیک گفته بودند اگر اروپا با همین نرخ رشد جمعیت و کشورهای مسلمان هم با همین نرخ رشد جمعیت بمانند، در سی سال آینده بیش از سه چهارم (75%) اروپا در اختیار مسلمانان قرار خواهد گرفت. در آلمان، ایتالیا، فرانسه و سایر کشورهای اروپایی این اتفاق رخ میدهد.
وقتی این چنین فضایی وجود دارد، اروپاییها دو کار انجام میدهند. اول سیاستهای تشویق جمعیتی است که شما امروز میبینید در ایتالیا، اسپانیا و ... اعمال می شود.
دوم کاهش نرخ رشد جمعیت جامعه رقیب که مسلمانان باشند است. براین اساس در کدام چارچوب و با چه روشی جلو میروند؟ با روش دستکاری مواد غذایی.
یعنی کاهش نرخ باروری جمعیت کشورهای مسلمان، استراتژیای جدی برای رقبای ما یعنی اروپاییها و برای دشمنان ما یعنی آمریکاییها و رژیم صهیونیستی است.
استراتژی دیگر، تسلط اقتصادی است. اینکه کشوری بازار مواد غذایی و تولید و پرورش گونه گیاهی( اعم از مدل و نسل آن گیاه) یا مواد غذایی خاصی را در اختیار بگیرد و گونه های رقیب را از بین ببرد و خودش را در زمینه آن نوع خاص انحصارگر کند.
مثلاً فرض کنید حمله مگس زیتون به زیتون رودبار در خوشبینانه ترین حالت اینگونه توجیه می شود که رقیبی به زیتونهای ما حمله کرده است که زیتون خودش را به ما بفروشد و در نگاه بدبینانه توجیه ما حمله دشمنی برای از بین بردن صنعتی از ما خواهد بود. حمله به ماهیان سردابی هم از همین حیث است.
بسترهایی وجود دارد که میتواند این سه مؤلفه را برای ما هم به فرصت تبدیل کند و هم به تهدید. این بسترها کدامند؟
بستر مهم دانش بیوتکنولوژیکی است. دانش بیوتکنولوژی در حوزه کشاورزی عموماً فرصت ساز است و در کنارش تهدیدات خاص خودش را هم دارد که باید به تهدیداتش هم توجه کرد.
اینکه تراریختگی که یکی از مباحث در حوزه بیوتکنولوژی است، به معنای دستکاری ژنتیکی گیاه در جهت اصلاح و برطرف کردن اشکالات، برای ما یک فرصت است ولی ا گر سازوکار یا توان لازم را برای تشخیص تهدیداتی که در فرآیند اصلاح ژنتیکی گیاهانی که به عنوان اصلاح شده به ما عرضه می شود نداشته باشیم، این قضیه کاماً تهدید زاست، یعنی نمی شود که اینجا خوش خیال باشیم که گندممان را از آمریکا می خریم یا فلان محصولمان را از جای دیگر و بعد اینجا هیچ کنترل و سپر دفاعی نداشته باشیم و بعد بگوییم اینجا همه چیز خوب است و هیچ مشکلی نداریم.
سازمان دارو و غذای آمریکا،FDA، دو استاندارد دارد. استانداردی برای داخل و استانداردی برای خارج از آمریکا. استاندارد داخل یعنی بررسی استاندارد محصول برای مصرف داخل و استاندارد خارج یعنی اینکه من تأیید میکنم ولی کسی داخل آمریکا نخورد. اولاً این استاندارد دو گانه تبعیض و اهانتی به سایر کشورها است.
مثل اینکه شما گندم تراریخته را که برای دام خودت استفاده میکنید مهر FDA میزنید و به کشورهای دیگر میفروشید. این یعنی کلاس استاندارد سایر ملتها در حد حیوانات خودتان است.
این توهین بزرگی به ملتها در حوزه کشاورزی است که مثلاً شما داروخانه میروید دارو میگیرید و میبینید مهر FDA دارد و بعدش نگاه میکنید میبینید نوشتهexternal use (مصرف خارجی) یعنی برای استفاده خارج کشور آمریکا است نه داخل.
وقتی برای خارج است یعنی شما بگیرید استفاده کنید، هر آسیبی داشت ما ببینیم و بعد آن ماده غذایی را طوری درست می کنیم که برای مردم خودمان آسیب نداشته باشد.
شما در اکثر این فیلمها میتوانید ببینید که این داروها در آمریکا تولید میشوند و بعد در سایر نقاط استفاده و تست میشوند، اشکالاتشان درمیآید و بعد در خاک آمریکا مورد استفاه قرار میگیرد.
بنابراین ما باید در کنار بهرهگیری از فرصتهای بیوتکنولوژی در حوزه کشاورزی مثل تراریختگی، به شدت مراقب تهدیداتش هم باشیم و بدانیم این تهدیدات خاموش، دائمی و به سختی قابل کنترل هستند و ا گر ما میخواهیم این تهدیدات را نداشته باشیم باید الزامات پدافند زیستی و غیرعامل را در حوزه محصولات غذایی داشته باشیم. یعنی اینکه اولاً ما باید سامانه های تشخیصیمان را ارتقا بدهیم و به سطح کشورهایی که میخواهیم از آنها محصولی بخریم برسانیم.
یعنی اگر سطح آزمایشگاههای ما دو است و سطح آنها چهار، ما برای اینکه بتوانیم با تهدیدات آنها مقابله کنیم و محصولی که میآید را بتوانیم تست کنیم، باید سطح آزمایشگاه هایمان را به چهار برسانیم.
دوم اینکه بانک اطلاعاتی داشته باشیم و در آن تمام نقشه ها، تمام ویروسها و تمام نمونه ها را داشته باشیم که بتوانیم کنترل خوبی اعمال کنیم و سوم اینکه نوعی ضمانت به لحاظ بهداشتی از طرف مقابل بخواهیم که او بگوید در کار محصول تراریختگی اش چه اصلاحاتی انجام داده است وخودمان هم قدرت تشخیص داشته باشیم.
وگرنه باید منتظر باشیم که یک محصولی بیاید و ما پنج یا ده سال بعد متوجه شویم که آن محصولی که از آنها گرفتهایم و خوردیم، خیلی سرطان و کاهش باروری و ... به بار آورده است. در مقاله ای میخواندم، نوعی گندم خاص وجود دارد که اگر خانمها بخورند، از هر بیست بار حاملگی 15- 16به سقط ختم می شود.
پس هرکس میخواهد درحوزه بیوتکنولوژی حرفی بزند اول باید ابزار کنترلش را درست کند که شامل آزمایشگاه، بانک اطلاعاتی، نمونه های تخصصی، ضمانت و سایر اسناد می باشد تا برآن اساس بشود اطمینان داد که فلان محصول خارجی را می شود مصرف کرد و چون کشور ما مورد تهدید واقع می شود و اکثر رقبای ما، به ما به چشم دشمن نگاه میکنند لذا ما نمیتوانیم در این زمینه به آنها اتکا داشته باشیم.
بنابراین به نظر میرسد که توسعه ادبیات پدافندی در حوزه کشاورزی یک امر جدی است و نمی شود به اتکا به دانش غربی در این زمینه اکتفا کرد.
سامانه های تشخیصی، سامانه های کنترلی، سامانه های بانک اطلاعاتی در این زمینه باید توسعه پیدا کند و دانش بیوتکنولوژیک هم برای اینکه بتواند خوب بشناسد و خوب تولید بکند باید پویا باشد. با این نگاه به نظر من ما نیاز به یک دانش بیوتکنولوژیک بومی داریم.
باید بتوانیم محصولمان را خودمان تراریخته کنیم. ممکن است این تغییرات در دست خودمان هم آسیب هایی داشته باشد ولی چون دست خودمان بوده است میتوانیم آسیبهایش را کنترل کنیم.
مؤثرترین عامل کاهش آسیب پذیری در بخش کشاورزی چیست؟
منشأ آسیبها خود ما هستیم. اولین آسیب این است که ما سامانه تشخیص تهدیدات زیستی در فضای کشاورزی را به اندازه کفایت تهدید نداریم، یعنی این سامانه قدیمی است، باید ارتقا پیدا کند و اصلاح شود به شکلی که توان تشخیص هرگونه تهدید را داشته باشد.
نکته دوم این است که ما باید بانک اطلاعات جامعی از این آسیبها که در دنیا به وجود آمده است را داشته باشیم که با این بانک اطلاعاتی بتوانیم کنترل را اعمال کنیم و تشخیص بدهیم.
نکته سوم در این آسیبها،کنترل های کیفی برای کنترل کیفیت محصول است. به نظر من این کنترل ها در نظام واردات ما ضعیف است. حالا ممکن است که بخشی از آن به دلیل تحریم باشد که ما نتوانیم از هر فروشنده ای در دنیا خرید کنیم و مجبور شویم از فروشنده خاص تهیه کنیم و این فروشنده خاص هم چون انحصاری است، شرط خاص خود را تحمیل می کند که طبیعتاً در حوزه خرید، ما بعضاً با این دست از مشکلات مواجه میشویم.
همین چند روز پیش هم شنیدم ریاست محترم جمهوری هم گفته بودند که این مورد تأمین اقلام مورد نیاز بخش کشاورزی مورد تأیید بنده نیست و اساساً این رویکرد درستی نیست و ما هم احساس می کنیم که اینچنین مشکلی را در این بخش داریم. یک بعد دیگر مسئله سموم هستند. سموم استفاده شده در مواد غذایی تاثیرات بدی دارند. ضمن اینکه سموم ناخالص هستند.
الان سمومی که در مواد غذایی استفاده می شود دوره عمر بالایی دارند و بعد از اینکه میوه هم چیده می شود و محصول بیرون میآید، این سموم هنوز در میوه وجود دارد. این سموم میتواند سلامت انسان را مورد تهدید قرار دهد.
پس به نظرم بازنگری از سموم شیمیایی به سمت سموم طبیعی از یک طرف و از طرف دیگر هم اقدامات کنترلی دقیق و سختگیرانهای در خصوص سموم باید انجام شود، وگرنه ما با پدیده ای به نام رشد 400 درصدی سرطان مواجه میشویم.
این رشد عوامل زیادی دارد که یک بخش آن همین آلودگی است. در دنیا تولید محصولات ارگانیک، یعنی بدون استفاده از سموم، چه در دام مانند مرغ و گوشت و چه در حوزه های غذایی کاملاً مورد توجه قرار گرفته است.
به نظر من هم باید رویکرد جدی ای در این حوزه داشته باشیم. یعنی هم اصلاح مدیریتها و دقتها و هم ارتقا کیفی سیستم تشخیص. بومی سازی و در واقع کنترل شدید روی حوزه سموم هم بعد مهم دیگر است که میتواند به شدت برای ما مؤثر باشد.
• آیا شما از منظر پدافند غیرعامل قائل به خودکفایی در کشاورزی هستید؟ اگر هستید چه راهکارهایی دارید تا بتوانیم در حوزه های کشاورزی به خودکفایی برسیم؟
ما باید به الگوی بومی خودمان در خودکفایی برسیم که بر اساس استعدادها و ظرفیتهای خود ما باشد. منظور این است که ما باید به یک مفهوم آمایش سرزمینی کشاورزی برسیم که بر استفاده از مزیت های سرزمینی و اقلیمی، در جهت تأمین نیازمندیها اساسی و اولویت بندی تأمین نیازمندیهای اساسی رده اول و بعد سایر نیازمندیها متکی باشد.
بحث ساماندهی آب را هم داریم که در واقع میگویند مصرف آب چقدر باشد، کجا باشد و کجا چه مزیت داریم؟ درباره طرح آمایش سرزمینی کشت و کشاورزی هم باید به این نکات توجه کنیم که اولا در این طرح نیازهای اساسی را تلف نمیکنیم، دوم اینکه تناسب اقلیم و محصول را تنظیم کنیم، سوم هم اینکه بتوانیم تنظیمی در تولیدات داشته باشیم که کشاورز یک سال زیاد نکارد سال بعد کم، تا در تأمین نیازهای اساسی کشور دچار مشکل نشویم.