به گزارش مشرق، سعيد ۲۱ساله، زينب ۱۸ساله، زهرا ۱۴ساله و فاطمه ۱۶ساله ۴خواهر و برادر معلولي هستند كه در منطقه سرتك شهرستان قلعه گنج واقع در استان كرمان زندگي ميكنند. هركدام از آنها چند سال بعد از به دنيا آمدن بهدليل ابتلا به بيماري ناشناختهاي معلول شدند.
آقاي چمك پدر ۶۵ساله خانواده درباره دليل معلول شدن فرزندانش ميگويد:« فرزندانم سالم و بدون هيچ معلوليتي به دنيا آمدند و مثل همه بچههاي سالم بهموقع بهراه افتادند. آنها حتي جستوخيز هم ميكردند اما نميدانم چه بيماري به سراغشان آمد كه همه آنها وقتي به سن۳.۵ سالگي ميرسيدند ضعيف و پاهايشان كمرمق ميشد و آنقدر اين وضع ادامه پيدا ميكرد كه پاهايشان بيجان ميشد و زمينگير ميشدند.»
تاكنون تلاشهايي هم براي مداواي ۴خواهر و برادر معلول انجام شده كه بينتيجه مانده است. پدر خانواده درباره اين تلاشها ميگويد: «با اينكه در روستا و دور از پزشكان مجرب زندگي ميكنيم اما چند مرتبه به پزشك مراجعه كرديم و حتي يك مرتبه پزشكي كه از تهران آمده بود فرزندانم را معاينه كرد اما جواب اميدواركنندهاي به ما نداد و تابهحال نتوانستهايم كاري بكنيم. با اين حال ما در كنار يكديگر زندگي خوبي داريم و به هم عشق ميورزيم.»
بعد از به دنيا آمدن اين ۴فرزند معلول آقاي چمك و همسرش خودشان را وقف رسيدگي به بچهها كردهاند. او در اينباره ميگويد: «بچهها نميتوانند بنشينند يا راهبروند و فقط بايد بخوابند و هيچگونه حركتي ندارند و حتي حرف هم نميتوانند بزنند. تا آنجا كه در اين سالها نتوانستيم به جايي سفر كنيم.
چون من و همسرم به بچههايمان وابستگي خاصي داريم. مدتي پيش فرد خيري براي انتقال آنها به مركز نگهداري معلولان اعلام آمادگي كرد اما دوري از بچهها برايمان خيلي سخت بود و خود بچهها هم زير بار نرفتند كه از خانه دور شوند.» مرد فداكار ادامه ميدهد: «پسرم سعيد ميتواند بهصورت خيلي گنگ حرف بزند.
او هميشه ميگويد خدايا جان ما را بگير تا پدر و مادرم اينقدر براي نگهداري ما زجر و مشقت تحمل نكنند.» اعضاي اين خانواده در خانهاي ۴۵متري كه با كمك كميته امداد احداث شده زندگي ميكنند.
در اين مدت بهزيستي هم براي بچهها سرويس بهداشتي ويژه ساخته تا كمي از سختيهاي آنها كم شود. اما بهنظر ميرسد اين خانواده به كمك بيشتري نياز داشته باشد. با وجود اين آقاي چمك ميگويد: «همه اين اتفاقات خواست خداست و بايد در برابر همه اين مشكلات صبر كنيم. تا حالا هم همينطور بوده اما من و همسرم دلواپس آينده بچههايمان هستيم چرا كه نميدانيم بعد از پيري و ازكارافتادگيمان آنها چه شرايطي خواهند داشت.»