امروز و در وضعیت موجود، تحریمها برای اقتصاد ایران مثل آن کف برای لولهی گاز عمل کرده است؛ یعنی اکنون که تحریم هستیم، متوجه شدهایم که اقتصاد کشور سوراخها و نشتیهایی دارد که بعضاً جدی نیز هستند. دلیل اینکه قبل از تحریمها متوجه نشتیها یا ضعف اقتصاد کشور نشده بودیم این است که با دلارهای هنگفتی که از محل فروش نفت به دست میآمد و بودجهی سنگین دولت، این سوراخها پوشانده میشدند و مشخص نبودند.
در شرایط تحریمهای اقتصادی متوجه شدیم که اقتصاد کشور از نظر ساختاری مشکل جدی دارد. در واقع این تحریمها چنین مسائل و مشکلاتی را به ما نشان داد. حالا عدهای میگویند که برای حل مسائل اقتصادی باید تحریمها را برطرف کنیم. به نظر میرسد، قبل از بستن نشتیها و سوراخهای اقتصاد بهدنبال برداشتن تحریمها بودن دقیقاً مثل این است که قبل از برطرف کردن نشتی گاز بهدنبال پاک کردن کف از روی شلنگ باشیم. درحالحاضر، این کف به ما نشان میدهد که نشتی وجود دارد. لذا بهطورقطع اولویت اول در اقتصاد ایران برداشتن تحریمها نیست، بلکه اولویت اول اصلاح ساختار اقتصاد و در واقع بستن سوراخها و نشتیهای آن است.
بشکه آبی را فرض کنید که شلنگی داخل آن است. این بشکه همیشه پر به نظر میرسد. وقتی آب این شلنگ قطع میشود، سطح آب این بشکه نیز مرتباً کاهش پیدا میکند. بعد از بررسی مشخص میشود که این بشکه سوراخ است. ممکن است بگویید چرا قبلاً سوراخ نبوده است؟ اما باید بدانید که قبلاً نیز سوراخ بوده است، اما چون حجم آبی که در بشکه ریخته میشد بیشتر از حجم آبی بود که خارج میشد، متوجه سوراخ نمیشدیم. توجه داشته باشید، مسئلهی تحریمها نیز به این ترتیب است.
اگر مشکلات ساختاری اقتصاد کشور برطرف نشوند، با برداشته شدن تحریمها آن مشکلات ساختاری فراموش میشوند و اقتصاد ایران با همان وضعیت ناکارآمدی که در همهی این سالها داشته است، ادامه خواهد داد. بنده به چند اتفاقی که بعد از برداشتن تحریمها ممکن است در وضعیت کنونی اقتصادی کشور بیفتد اشاره میکنم. در وضعیت کنونی اقتصاد در کشور که بعداً دربارهی چگونگی وضعیت آن بحث میشود، برداشتن تحریمها چند اثر قطعی خواهد داشت. یکی افزایش صادرات نفت خام است که امروز به دلیل تحریمها محدود شده و تقریباً به یکمیلیون بشکه در روز رسیده است. بعضی از مسئولان صنعت نفت در تلاش هستند که این مقدار را به پنج میلیون بشکه در روز برسانند.
درحالیکه یکی از افتخارات اقتصاد ایران این است که فروش نفت خام را که در سال 56 حدود شش میلیون بشکه در روز بوده است به جایی رسانده است که با فروش یکمیلیون بشکه نفت خام در روز نیز این اقتصاد اداره میشود. بااینکه افزایش صادرات نفت خام در کل به ضرر اقتصاد ایران بوده است اما متأسفانه بسیاری از مسئولان و مشخصاً وزیر محترم نفت بر رساندن این عدد به پنج میلیون بشکه فروش نفت خام تأکید دارند و دلیل اینکه نمیتوانند این کار را بکنند وجود تحریمها میدانند. به نظر بنده، از این جهت تحریم بهعنوان عاملی مثبت عمل کرده است؛ زیرا فروش نفت خامِ بیشتر بههیچوجه به نفع اقتصاد ایران نیست.
آیا افزایش صادرات نفت یک دستاورد مثبت است؟ به نظر میرسد افزایش صادرات نفت خام در نتیجهی برداشتن تحریمها، اقدام و دستاورد مثبتی نیست. یکی از دلایلِ آن این است که نفت خامی که صادر میشود، سرمایهی کشور و ملت است که به ثمن بحث فروخته میشود.
به نظر میرسد از هر بشکه نفت خامی که میفروشیم در غرب هزار و سیصد دلار ارزشافزوده ایجاد میشود. درحالیکه نفت خام در شرایط فعلی پنجاه تا شصت دلار فروخته میشود. بنابراین در وضعیت فعلی فروش بیشتر نفت خام در واقع به معنی حراج کردن سرمایههای ملی است، بهتر است نفت خام را با تقویت تولید داخلی به محور توسعهی صنعتی کشور تبدیل کنیم و آن هزار و سیصد دلار ارزشافزودهای که غربیها از هر بشکه نفت به دست میآورند خود کسب کنیم. اینگونه علاوه بر اینکه رفاه بیشتری ایجاد میشود، اشتغال فوقالعادهای نیز حاصل خواهد شد. در نهایت نیز قدرت اقتصادی کشور در سطح بینالملل افزایش مییابد.
در واقع کشوری که نفت خام بیشتری میفروشد کشور پیشرفتهای دانسته نمیشود. درحالحاضر عربستان روزانه حدود ده میلیون بشکه نفت خام صادر میکند، اما هیچکس در هیچکجای دنیا عربستان را اقتصادی قدرتمند و پیشرفته نمیداند. درحالیکه اگر نفت خام را بهجای صادر کردن به فرآورده و محصولات صنعتی پیچیدهای که در پاییندست نفت خام و گاز وجود دارند یا به محصولات دانشبنیان تبدیل کنیم، ارزش فوقالعادهای دارد و همانطور که عرض شد میتواند مقدار تولید و اشتغال را بیشتر کند و قدرت اقتصاد کشور را در سطح بینالملل تا حد زیادی افزایش دهد.
مورد دومی که در اثر برداشتن تحریمها در وضعیت فعلی اتفاق میافتد، افزایش شدید واردات است. واقف هستید که به دلیل تحریمها حدود صد تا صد و چهل میلیارد دلار از درآمدهای نفتی ایران در حسابهای خارجی بلوکه شده است. سؤالی که مطرح میشود این است که بعد از برداشته شدن تحریمها چه اتفاقی برای این مبالغ بلوکهشده خواهد افتاد؟ بخشی از آن که قبلاً به بانک مرکزی فروخته شده است. بانک مرکزی نیز لاجرم باید آن را در خزانه نگهداری کند و وارد بازار نکند. بخشی نیز متعلق به دولت است که طبیعتاً تبدیل به واردات خواهد شد، اما آیا به واردات سرمایهای تبدیل خواهد شد؟ عرض میکنم که خیر؛ زیرا به واردات مصرفی تبدیل خواهد شد. دلیل این است که درحالحاضر گفته میشود حدود شصت تا هفتاد درصد ظرفیت صنعت در اقتصاد ایران تعطیل است؛ یعنی از سرمایهگذاری انجامشده بهرهبرداری نمیشود. این از خلأها، ضعفها و مشکلات بنیادین اقتصاد کشور است که درحالحاضر با آن دستبهگریبان هستیم. در حقیقت این مشکلات ناشی از ضعف مدیریت است؛ زیرا سرمایهگذاری انجام شده و کارخانه ساخته شده است، اما از آن بهرهبرداری نمیشود.
قطعاً در این شرایط دلارهای نفتی به سرمایهگذاری جدیدی تبدیل نخواهد شد؛ زیرا درحالحاضر سرمایهگذاریهایی داریم که از آنها استفاده نمیشود. بنابراین سرمایهگذاری جدید منطقی نخواهد بود. در نتیجه گرایش به واردات کالاهای لوکس و لوکسگرایی در اقتصاد کشور افزایش خواهد داشت. واردات کالاهایی که مشابه ایرانی آن وجود دارد تولید ملی را دچار لطمه میکند. واردات کالاهای اساسی نیز خودکفایی در زمینهی تولید کالاهای اساسی را به تعویق میاندازد. اکنون در شرایط تحریم ده تا چهارده میلیارد دلار در سال واردات محصولات کشاورزی داریم. بعضی از مسئولان کشاورزی کشور میگویند بحث رسیدن به خودکفایی در زمینهی کشاورزی مزخرف است. تصور کنید که دولت با این دلارهایی که دارد میتواند واردات کشاورزی بیشتری داشته باشد. در نتیجه باید منتظر باشیم که واردات کشاورزی کشور از ده تا چهارده میلیارد دلار به بیست میلیارد دلار برسد. بهتبع آن مزارع کشور از رونق میافتد و بهرهوری کشاورزی در کشور پایین میآید. سطح زیر کشت کاهش پیدا میکند و بهرهوری آبی کاهش خواهد داشت.
به این علت که دلیلی برای تولید مواد کشاورزی دیده نمیشود؛ زیرا هرآنچه لازم است وارد میشود. طبیعتاً این روند باعث کاهش قیمت محصولات کشاورزی خواهد شد و سود کشاورز را کم خواهد کرد. بهتبع آن باید منتظر باشیم تا مقادیر زیادی از زمینهای کشاورزی کشور تعطیل شوند و دیگر در آنها کشتی انجام نشود. این اتفاقی است که درحالحاضر تا حدودی شاهد رخ دادن آن هستیم.
در حال حاضر از سیوهفت تا سیوهشت میلیون هکتار زمین قابلکشت در حدود پانزده میلیون آن با روشهای سنتی کشت میشود؛ یعنی درحالحاضر حدود بیستودو تا بیستوسه میلیون زمین قابلکشت کشور تعطیل است. در شرایط کنونی اقتصادی با بیشتر شدن واردات محصولات کشاورزی که در نتیجهی آزاد شدن دلارهای نفتی اتفاق افتاده است، باید منتظر ضعیفتر شدن بخش کشاورزی کشور و حتی شاید زمین خوردن آن باشیم.
سومین تأثیری که برداشتن تحریمها در وضعیت فعلی اقتصاد ایران دارد، حضور بیشتر شرکتهای غربی در صنعت نفت و گاز کشور خواهد بود. حدود صد و شش الی صد و هفت سال است که ایران نفت خام استخراج میکند.. تقریباً در همهی ادوار شرکتهای غربی در ایران حضور داشتهاند و بهاصطلاح برای ایران و با ایران کار میکردهاند. حضور این شرکتهای غربی در دوران قبل از انقلاب بسیار جدیتر بوده است، اما در دوران بعد از انقلاب نیز کموبیش حضور اصلی در این صنعت متعلق به شرکتهای غربی بوده است.
حضور شرکتهای غربی باعث عقبافتادگی بسیار جدی در صنعت نفت ایران شده است که حتی امروز نیز احساس میشود. بااینکه سالهای مدیدی شرکتهای غربی در اقتصاد ایران حضور داشتهاند، هنوز کشوری که این همه سال نفت و گاز استخراج کرده است و دارندهی مجموع بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان است، نمیتواند یک دکل حفاری بدون نقص تولید کند. به این دلیل که وقتی شرکتهای غربی در ایران حضور پیدا میکنند، اجازهی دست به سیاهوسفید زدن در صنعت نفت را به ایرانیان نمیدهند. این شرکتها خوشان چاه میزنند. خودشان استخراج میکنند. خودشان سکوی نفتی میزنند. از تجهیزات و تکنولوژی و هرچه لازم است، همراه خود میآورند. درحالیکه بحث انتقال تکنولوژی یا (Technology Transfer) در قراردادهای نفتی ایران با این شرکتهای غربی وجود داشته است. در واقع انتقال تکنولوژی جزء ثابت قراردادهاست، اما هرگز چنین چیزی اجرا نشده است.
جالب است بدانید که در مقاطعی در همین سالهای اخیر، قبل از شدت تحریمها و خروج شرکتهای غربی از ایران، همین شرکتهای غربی در سرزمین ما و برای چاههای نفتیما قطعات تولید میکردند، اما تابلو میزدند و حصار میکشیدند که «ورود ایرانی ممنوع». بنابراین مهمترین خسارت شرکتهای نفتی به ایران این است که باعث این شدند صنعت نفت ایران صنعتی پیشرفته نباشد. درحالیکه علم آن را داریم، دانشمندان و کارشناسان قوی نیز داریم که اگر به آنها اجازه داده شود خودشان صنعت نفت ایران را خودکفا میکنند.
مسئلهای که باعث ناراحتی بنده شده است این است که همین چند روز پیش چند شرکت نفتی آمریکایی به شرکت نفت ایران نامهای نوشته بودند با این مضمون که اگر تحریمها برداشته شود، برای سرمایهگذاری در ایران آماده هستند. دوستان وزارت نفت، ظاهراً یکی از معاونان، پاسخ داده بود که هیچ مانعی ندارد. شرایط رقابتی است. در واقع تولیدکنندهی داخلی قطعات نفت و تولیدکنندهی آمریکایی و غربی هرکدام قطعات بهتر و با قیمت کمتری ارائه دهد، از آن استفاده خواهیم کرد.
بنابراین امروز فضای رقابت بهگونهای ایجاد میشود که تولیدکنندهی داخلی با تولیدکنندهی آمریکایی رقابت کند. دستاوردهایی که در صنعت نفت ایران به دست آمده و بسیاری از قطعات پیشرفتهای که ساخته شده، در این چندسالهی تحریم بوده است. در این مدت، دستگاه هیپس ساخته شده است. دستگاه هیپس دستگاه فشارشکن سر چاهی است که بسیار دستگاه پیشرفتهای است. به دلیل تحریمها و اینکه فقط سه یا چهار کشور در دنیا تولیدکنندهی آن بودهاند، بچههای ایران آن را ساختهاند. همینطور میتوان به ساخت فلکهی بستن مخزن چاه نفت در عمق چند هزار متری و بعضی تجهیزات دیگر مانند لولههای دوجدارهای که داخل چاه نفت قرار میگیرد و علاوه بر تزریق گاز برای استخراج نفت و گاز نیز استفاده میشود، اشاره کرد.
ظاهراً سه کشور در دنیا تکنولوژی ساخت چنین لولهای را دارند. ازآنجاکه این تجهیزات در اختیار ایران قرار داده نمیشد در زمان تحریمها مجبور به ساخت آنها شدهایم. حال وقتی شرکتهای غربی نفتی برگردند، طبیعتاً دوباره صنعت نفت ایران به کُما میرود و ترقی و پیشرفت صنعت نفت مجدداً متوقف میشود. مسئولان کشور به احتمال زیاد خواهند گفت، کمااینکه امروز نیز میگویند، حالا که مشابه غربی آن تولید میشود دیگر نیازی به تولید ما نیست.
تأثیر بعدی حاصل از برداشتن تحریمها، بیماری هلندی در اقتصاد ایران است. بیماری هلندی در بعضی کشورها اینگونه است که وقتی دلارهای نفتی مقدار قابلتوجهی افزایش پیدا میکند، قیمت زمین و مسکن در آن اقتصادها بالا میرود. علت نیز این است که کالاهای دیگر وارد میشوند، اما زمین و مسکن واردشدنی نیستند. در حقیقت زمین و مسکن داراییهای غیرمنقول و ثابتی هستند که در شرایطی که قیمت دلارهای نفتی در اقتصاد افزایش یابد، افزایش قیمت خواهند داشت.
بر اثر افزایش قیمت زمین و مسکن تورم القایی ایجاد خواهد شد. به این معنی که با گران شدن زمین و مسکن چیزهای دیگر نیز گران خواهند شد. بااینکه ربطی به یکدیگر ندارند اما به دلیل ناکارآمدی ساختار اقتصاد کشور این اتفاق خواهد افتاد.
بخش اعظمی از این ناکارآمدی در اقتصاد کشور به دلیل اشکالاتی است که در مدیریت اقتصادی وجود دارد. قبلاً نیز اینگونه بوده است. وقتی قیمت بنزین افزایش مییافت، قیمت گوجهفرنگی نیز افزایش پیدا میکرد. وقتی قیمت دلار افزایش داشت، کرایهی تاکسی نیز افزایش پیدا میکرد. به این تورم القایی میگویند. این تورم با مدیریتی مناسب کنترلشدنی است؛ زیرا توهمی است و واقعی نیست. متأسفانه وقتی مقامات پولی، بانک مرکزی و مقامات دولتی کشور به این موضوع توجه نمیکنند، این مدیریت نیز اتفاق نمیافتد. لذا وقتی قیمت یک کالا افزایش بیابد، قیمت بقیهی کالاها نیز افزایش مییابد.
در وضعیت فعلی و در الگوی مدیریت اقتصادی فعلی کشور قطعاً بیماری هلندی اتفاق خواهد افتاد؛ یعنی با افزایش قیمت زمین و مسکن، قیمت بسیاری از کالای دیگر نیز افزایش خواهد داشت. در واقع بهجای اینکه شاهد شکستن تورم باشیم، تورم جدیدی اتفاق خواهد افتاد. مگر اینکه برآیند این تورم با افزایش شدیدتر واردات کالا جبران شود که در واقع این به معنای ذبح کردن تولید ملی خواهد بود.
آیا در صورت لغو تحریمها با افزایش تورم مواجه خواهیم بود؟ برداشتن کلی تحریمها اثری مثبت و منفی بر تورم خواهد داشت که درحالحاضر نمیتوان مشخص کرد برآیندها چه خواهد بود. اثر منفی این است که با افزایش وارداتی که اتفاق میافتد قیمت کالاها مقداری کاهش پیدا میکند یا کنترل میشود، البته این افزایش واردات بههیچعنوان مطلوب نیست فقط کنترلی بر تورم دارد. از طرف دیگر به دلیل اینکه بیماری هلندی اتفاق میافتد و با افزایش قیمت زمین و مسکن اثری تورم القایی در کل اقتصاد پخش خواهد شد.
اینکه موازنهی دو اثر مثبت و منفی در نهایت چگونه خواهد بود؟ و آیا برآیند آن مثبت خواهد بود؟ یا منفی؟ کسی نمیداند، اما بنده شخصاً با توجه به سابقهای که از اقتصاد ایران در ذهن دارم و الگوی مدیریتی حاکم بر اقتصاد ایران که شاهد آن هستیم، عرض میکنم که اگر اقتصاد را اصلاح نکنیم و این تحریمها بهصورت یکجا برداشته شوند، تورم بیشتر خواهد شد.
در نتیجه برداشتن تحریمها یکجا در وضعیت فعلی و بدون سامان دادن وضعیت اقتصادی کشور باعث ایجاد دو پدیدهی بسیار نامطلوب در اقتصاد ایران خواهد شد. اول، تضعیف تولید ملی است که تقریباً وقوع آن قطعی است. دوم، وابستگی و شکنندگی بیشتر اقتصاد است. به دلیل افزایش فروش نفت خام وابستگی به فروش نفت خام ایجاد میشود. از طرفی وابستگی بیشتر به واردات کالاها حاصل میشود. افزایش کالاهای وارداتی بر فرهنگ مصرف تأثیرات سوء خواهد داشت؛ زیرا بخشی از این کالاها، کالاهای تجملاتی هستند. همچنین تولید محصولات اساسی کاهش پیدا خواهد کرد و بخشی از تولید ملی که امروز شاهد آن هستیم و در واقع کالاهای مشابه خارجی را تولید میکنند تضعیف خواهند شد، تعدادی از کارخانهها و مجموعههای اقتصادی تعطیل میشود و آمار بیکاری افزایش خواهد یافت. در نتیجه شکنندگی اقتصاد کشور بیش از گذشته نمایان خواهد شد.
تحریمها چه میزان مؤثر است؟ بررسیها نشان میدهد کمتر از بیست درصد مشکلات امروزِ اقتصاد ایران به علت تحریمهای اقتصادی است و هشتاد درصد بقیه به علت نامطلوب بودن ساختار اقتصادی ایران است. این نامطلوب بودن ساختار اقتصادی را بنده مسئلهی فرهنگی میدانم؛ یعنی تا حدی فرهنگ اقتصادی کشور مشکل دارد. در واقع تا حدودی فرهنگ مصرف، تولید و مخصوصاً فرهنگ مدیریت کشور مشکل دارد. اینکه گفته میشود که درست مدیریت نمیکنیم به این معنی نیست که دانش یا تکنولوژی مدیریت را در اختیار نداریم، بلکه فرهنگ درست مدیریت کردن را نداریم. همینکه مدیری بدون اینکه بررسی دقیقی انجام شده باشد تمام مشکلات دستگاه اجرایی را به مسئله تحریمها حواله میدهد به این معناست که فرهنگ مدیریت درست را ندارد؛ زیرا قبل از هرچیز باید بررسی میکرد که مشکل از کجاست.
برای مثال از وزیری سؤال میشود که مشکل فرودگاه امام خمینی (ره) چه موقع برطرف خواهد شد؟ او در پاسخ میگوید که این مشکل تحریمهاست باید تحریمها برداشته شود. فرودگاه امام خمینی (ره) داخل مرزهای کشور است. مسئلهی آسفالت یا ساختار اداری آن ربطی به تحریمها ندارد. بنابراین چنین چیزی ناشی از فرهنگ مدیریت نادرست کشور است که بدون بررسی همهچیز را به بحث تحریمها حواله میدهد.
تحریمهایی که به نظر بنده قرار نیست که برداشته شود؛ زیرا تحریمکنندگان بهصورت لایهای بهنحوی این تحریمها را تنظیم کردهاند که حتی اگر مسئلهی برنامهی هستهای ایران بهطور کامل منحل شود، نه اینکه حل شود، تحریمها سر جای خود خواهد بود؛ زیرا عللی مثل حقوق بشر، برنامهی موشکی ایران و حمایت از تروریسم و مواردی از این قبیل برای تحریمها در نظر گرفته شده است که برداشته نخواهد شد. بنابراین اینکه همهچیز به مسئلهی تحریمها حواله داده میشود به علت مشکلاتی است که در فرهنگ مدیریتی کشور وجود دارد.
این فرهنگ مدیریت در واقع فرهنگ راحتطلبی است. برای مثال فرض کنید احتیاج است که مبادلهی بینالمللی و بسیار ضروری انجام شود، اما شبکهی بانکی کشور تحریم است. اگر به دلیل تحریمِ شبکهی بانکی این کار را انجام نشود نوعی راحتطلبی است. روشهای دیگری نیز برای انجام همان مبادله بینالمللی وجود دارد که به روشهای دور زدن تحریمها مشهور است که به دلیل فرهنگ تنبلی مدیریت گفته میشود تا زمانی که تحریمها بهطور کامل برداشته نشود هیچ اقدامی برای انجام آن صورت نمیگیرد. فرض کنید در مورد پولهای نفت بلوکهشده در کشورهای دیگر از آقای وزیر نفت سؤال شود و ایشان پاسخ دهند که منتظر هستند که تحریمها برداشته شود تا بتوانند از آنها استفاده کنند. درحالیکه همهی کارشناسان تحریم میدانند از پولهای نفتی بلوکهشده با روشهایی اندکی دشوارتر قطعاً میتوان استفاده کرد. در واقع میتوان آن دلارها را بهصورت نقد وارد کشور کرد و در بازار عرضه نمود یا اینکه با آنها کالاهای ضروری را وارد نمود. به نظر بنده، باید بخشی از این دلارها بهصورت ذخایر باقی بماند و از آنها استفاده نشود و بخشی نیز برای ضروریات استفاده شود؛ مثلاً برای واردات تکنولوژی و امثال آن. بنابراین این فرهنگ مدیریت تنبلی است که میگوید هیچ کاری انجام ندهید و دسترویدست بگذارید تا زمانی که تحریمها برداشته شوند.*
* دکتر حجتالله عبدالملکی؛ اقتصاددان و عضو هیئتعلمی دانشگاه امام صادق
منبع: برهان