سرهنگ جعفری شنیدنیهای جذابی از دوران اسارت دارد؛ ناگفته هایی شنیدنی که تو را می برد به همان روزها.
وی کتابی را از دوران اسارتش به نگارش درآورده است؛ به نام "جهنم تکریت"؛ کتابی که در آن جعفری با زبانی ساده و به روشنی به بیان خاطرات خود از دوران اسارتش می پردازد.
اسارتی که از سال پایانی جنگ یعنی سال 67 تا سال 69 به طول انجامید. جعفری در خاطرات خود اطلاعات دقیقی از اردوگاههای عراقی و وضعیت اسرای ایرانی در زمان جنگ و پس از اعلام آتش بس می دهد و به بیان دردها و مرارت های سال های اسارت خود و دیگر دوستانش می پردازد.
در مقدمه این کتاب آمده است: «نام دوران اسارت را « جهنم تکریت» گذاشته ام که دلایل آن را در متن کتاب می یابید؛ اما لازم می دانم توضیح دهم که در این بیان سعی کرده ام تا هم با خویشتن امانت و صداقت را رعایت کنم و هم با شما. دانستن بسیاری از آنچه که می نویسم، برای شما لازم نیست؛ ولی حفظ امانت و به کارگیری صداقت ، ارزشی بالاتر از آن دارد تا بخواهم دربازنگری حوادث دوران «جهنم تکریت» روی حقایق پرده افکنم و تنها وقایعی را بازگو کنم که برایم باعث ایجاد حسن نیت ها شود.
در گفتگویی با سرهنگ مجتبی جعفری به کتاب جهنم تکریت و دوران اسارت و ناگفته هایشان از آن دوران پرداختیم.
سه روز بعد از آتش بس اسیر شدم
جعفری: اسارت ما از قصه ای خاص از اتفاقات یک جنگ است روز 1/6/67 یعنی سه روز بعد از اجرای آتش بس و در روزی که مصادف با عاشورا بود، درپی اختلاف با عراقیهایی که درمنطقه شرهانی حضور داشتند و به نحوه استقرار ما در منطقه معترض بودند، درحضور نیروهای سازمان ملل (UN) برای حل این اختلاف رفتیم و اسیر شدیم و به همین سادگی دو سال درعراق اسارت را تحمل کردیم! این شکل رفتن و ماندگار شدن را نه ما پیش بینی می کردیم و نه عراقیها که منجر به اسارت شود شرح مفصل این اسارت را در کتاب «جهنم تکریت» نوشته ام.
از "جهنم تکریت" برایمان بگویید.
جعفری: اسیر که بودیم می دانستیم که زندگی اسارت به هر حال یک زندگی خاصی است که هم می تواند برای زندگی بعد از اسارت خاطراتش مورد توجه باشد و هم برای مردم شنیدینی باشد.
در همان زمان اسارت در فکر م بود که این ایام گذارن اسارت را یک جوری ثبت و ضبط بکنم اما آن موقع امکان نوشتن نبود و اگر عراقی ها نوشته ها را پیدا می کردند برایمان مشکل ساز می شد؛ برای همین نه من و نه فکر می کنم هیچ اسیر ایرانی در زمان اسارت اقدام به نوشتن خاطرات نکرده است.
اما بالاخره بعد از آزادی برای اینکه گرد نسیان نتواد این خاطرات را به فراموشی بسپارد لذا اولین اقدام بعد از ازادی آن چه را که در ذهن داشتیم روی کاغذ اوردیم و تقریبا هم امانت داری را همانطور که در مقدمه کتاب گفتم با خودم، تاریخ و مردم رعایت کردم و آنچه که بوده است و در ذهن من ماندگار شد را نوشتم.
نکته مرتضی سرهنگی در مورد کتاب جهنم تکریت
جعفری: واقعیت این بود که هیچ کس آن موقع کتاب را تحویل نگرفت آن چیزی که فکر می کردم خیلی عزیز شود یا مورد توجه قررا بگیرد، اتفاق نی افتاد؛ نوشته ها با وضعیت تایپ آن موقع که بسیار هم سخت بود ماند تا در سال 1373 کتاب را به دفتر ادبیات حوزه هنری بردم و به آقای مرتضی سرهنگی مدیر دفتر تحویل دادم و گفتم من آزاده بودم و این کتاب را از دوران اسارت نوشته ام ایشان نگاهی به من کرد و کتاب را به کناری انداختند و گفتند خبر می دهند؛ من هنوز به منزل نرسیده بودم، که ایشان تماس گرفتند و خواستند که من به حوزه برگردم.
وقتی که دوباره به دفتر ایشان برگشتم، نکته ای را گفتند که برایم بسیار جالب بود؛ ایشان می گفتند: آزادگانی که کتاب نوشته اند؛ عمدتا به صحنه های مقاومت در برابر عراقی ها و صحنه های خشونت آنها پرداخته اند و تقریبا همه نوشته ها عادی شده و شبیه یکدیگر است.
ایشان می گفتند من تصمیم داشتم که دیگر کتاب در مورد آزادگان و خاطراتشان به دلیل تکراری بودن چاپ نکنم اما این کتاب ویژگی دارد که مرا جذب کرده است؛ وقتی از ویژگی کتاب پرسیدم ، گفتند: صداقت و وقایع نگاری روزهای عادی اسارت ویژگی مهم این کتاب است.
جهنم تکریت در آستانه چاپ دهم است
جعفری: بعد از اینکه کتاب توسط حوزه هنری چاپ شد؛ سریعا به چاپ های دوم و سوم رسید و در سال 1378 کتاب برگزیده بیست سال ادبیات دفاع مقدس از سوی وزارت ارشاد شد و الان هم در شرف چاپ دهم است.
طرح جلد در هر چاپ دچار تغییرات شد و 12 درصد محتوا نسبت به چاپ اول تغییر کرده است؛ یک سری اسناد و عکس هم اضافه شده است.
رویدادهای منحصربه فرد باید ثبت و ضبط شوند
جعفری: رویدادهای منحصر به فرد برای تاریخ جالب است و چون تکرار نمی شود باید ماندگار بماند برای همین برای مردم جالب است که کارهای منحصر به فرد را مطالعه کنند، در بعد کاربردی اش جنگ جز جدایی ناپذیر زندگی انسان ها است.
همین الان که ما با هم صحبت می کنیم کسانی هستند که داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت زینب رفته اند؛ بعضی هایشان که بعد از چندین ماه اسارت آزاد می شوند، نوشتن خاطرات شان برای جوانان امروز که می خواهند در مسیر مقاومت گام بردارند جالب است و اینکه با خواندن این خاطرات بدانند که اگر اتفاقی برایشان افتاد و اسیر شدند چه رفتاری باید انجام دهند.
ثبت این خاطرات، برای دشمن شناسی بسیار مفید است؛ تاریخ بسیار بسیار گسترده است و شاهد اعمال و رفتار ما است و لذا آیندگان برای اینکه این اعمال و رفتار را قضاوت کنند خوب است که نوشته شود؛ اگر ننویسیم گلایه می کنند چرا ننوشتند؛ تاریخ نویسی بسیار ارزشمند است.
42 هزار آزاده داریم اما فقط 402 کتاب نوشته شده است
جعفری: در سالروز ورود آزادگان می خواهم گلایه کنم؛ از آزادگان عزیزی که چهل و دو هزار نفر بودند اما بعید می دانم 402 عنوان کتاب نوشته شده باشد؛ تقریبا یک درصد یعنی از هر صد آزاده یک نفر هم خاطراتش را حداقل منتشر نکرده است اگر نوشته باشد هم منتشر نکرده است.
مطمئنا اتفاق های زیادی در بین این 99 درصد که خاطراتشان را منتشر نکرده اند افتاده؛ برای همین باید این آزادگان تشویق شوند برای نوشتن خاطراتشان؛ الان همان آزادگان در آغازین سال های کهولت هستند و خطر حذف فیزیکی وجود دارد؛ این خاطرات را بنویسند، اگر چاپ هم نمی کنند حداقل بنویسند تا اقلا ثبت شده باشد.
مطالب بسیار زیادی در این کتاب ها می شود پیدا کرد نه فقط زندگی جنگی بالاخره اسارت الگودهی برای شرایط سخت می دهد در زندگی عادی هم ممکن است شرایط سخت وجود داشته باشد؛ لذا بسیار بسیار مفید است این علمی است تجربی از یک زندگی.