دفتر شب شعر «ملکوت هشتم» با اين سروده گشوده شد که:
فداي واژه سقا که خانه خانه اوست
فداي بوي غريبي که از عمو اين جاست
چقدر ساده مرا تا به بي نهايت برد
چقدر آيينه پاک رو به رو اين جاست
سپس با دعوت مجري شاعران به جايگاه آمدند و سرو ده هاي خود را خواندند که با استقبال گرم حاضران همراه شد.
سنگ زير پاي تو لعل بدخشان مي شود
خار با فيض نگاهت سرو بستان مي شود
گر نسيمي از سر کويت وزد سوي جبين
دود آن عود و شرارش برگ ريحان مي شود
سيد رضا مويد
با خاک درت شفاعت آميخته است
خورشيد ز چلچراغت آويخته است
بيش از همه جا در اين حرم مهمان است
زيرا که «کرم روي کرم» ريخته است
خسرو احتشامي
مپرس ديده بر اين در چرا گذاشته ام
زکودکي دلي اين جا به جا گذاشته ام
مگر که ماه شبي در پياله ام افتد
فراز بام تو جام طلا گذاشته ام
عليرضا قزوه
خراسان و مهر دريايي شده با گام هاي تو
به دست ابر ها تسبيح باران تو مي چرخد
اگر شوق وصالت نيست در آيينه ها ،درها
چرا آيينه در آيينه ايوان تو مي چرخد
طواف عاشقان هم بر مدارچشم هاي توست
سماع صوفيان هم گرد عرفان تو مي چرخد
محمد جواد غفور زاده(شفق)
جان هستي خود را به تو تقديم کند
جبرييل به درگاه تو تعظيم کند
دل عقربه اميد خود را بايد
با ساعت سر در تو تنظيم کند
چون نسيم، آواره در کوي امام هشتمم
مست يک نرگس گيسوي امام هشتمم
تا عيار عشق من سنجد طلا کارغمش
سنگ خردي در ترازوي امام هشتمم
دکتر فاضل نظري
همچنان وعده بخشايش شاهنشاهش
مي کشد گمشدگان را به زيارتگاهش
باز برگرد به دلتنگي قبل از باران
سوره توبه رسيده است به بسم ا...اش
عبد الجبار کاکايي
من جز شما گلايه به صحن کجا برم
راز غريب را به کدام آشنا برم
اي جان و دل به گنبد و گلدسته ات مقيم
جان را کجا گذارم و دل را کجا برم
از تاب جعد و نافه آهوصبا چه برد
من آمده ام که بويي از آن ماجرا برم
چشم اميد دارم از اين جسم ناتوان
جان را به آستانه دار الشفا برم
دل را به بحر تو بسپارم حباب وار
جان را به آتش تو بسوزم طلا برم
همچنين در آخرين محفل شب شعر «ملکوت هشتم» که شب گذشته در تالار نور مشهد برگزار شد برخي از آثار توليدي انجمن ادبي رضوي با حضور جمعي از شاعران آييني همچون: عليرضا قزوه، بيابانکي، نظري، صرافان، شاهمرادي زاده،جانفدا، عبدالجبار کاکايي، بختياري، احتشامي، مويد، شفق، شکوهي و اکبرزاده رونمايي شد.
منبع: روزنامه خراسان