به گزارش مشرق، پایگاه آمریکایی «دیلی بیست» در گزارشی با اشاره به حضور فعالانه ایران و روسیه در عرصه مسائل خاورمیانه، برای مقابله با این حضور پیشنهاداتی را به مقامات آمریکایی ارائه میدهد.
در ادامه این گزارش آمده است: «سه احتمال با یک نتیجه واحد وجود دارد: یمن مکان مناسبی برای مقابله آمریکا با ایران نیست چراکه عرصه چندان مهمی نیست که سرمایهگذاری واشنگتن در آن قابل توجیه باشد. در واقع واشنگتن باید حداکثر کمک خود را به عربستان، کشورهای عرب خلیج فارس و مداخله آنها در یمن ارائه دهد اما خود آن را تقویت نکند.
عراق نیز انتخاب اشتباهی است چراکه ایران هماکنون در عراق قدرت زیادی داشته و همچنین عراق اهمیت فراوانی برای ایران دارد. هم ما (آمریکا) و هم ایرانیها برای حل و فصل مشکلات خود به عراق نیاز دارند و نیاز عراق نیز به این دو طرف متقابل است. بنابراین عراق آن هم در حال حاضر جای نادرستی است.
سوریه باقی میماند. اگر ایالات متحده قصد به عقب راندن ایران پس از توافق هستهای را دارد تا هم به تهران و هم به متحدان منطقهای واشنگتن نشان دهد که ما عرصه را رها نکرده و اجازه دستیابی ایران به دستاوردهای بیشتر را نمیدهیم، سوریه مکان این کار است. سوریه میدان جنگی واقعی با مخاطرات بالا برای ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است که اقدامات آمریکا در آن میتوانست بنبستی طولانیمدت در خاورمیانه ایجاد نماید. بیان جزئیات آنچه واشنگتن باید در سوریه انجام دهد در اینجا نمیگنجد اما به برخی از خطوط برجسته این مسیر اشاره میکنیم.»
نویسنده همچنین تاکید کرد: «نخستین و مهمترین اقدامی که دولت اوباما باید انجام دهد این است که تمرکز اصلی استراتژی خود از داعش برداشته و رویکردی جامع برای مواجهه با جنگ داخلی سوریه به عنوان یک کل اتخاذ نماید. دولت با رویکردی تکبعدی نمیتواند تشخیص دهد که داعش چیزی جز نشانهای از یک بیماری گسترده در سوریه بنام جنگ داخلی نیست.
حتی اگر آمریکا نیز به نوعی موفق به نابودی داعش شود، تداوم جنگ سوریه زمینه ظهور گروههای افراطی دیگر را برای جایگزینی داعش فراهم میکند. دقیقا شبیه به آنچه در مورد القاعده در عراق رخ داد؛ این گروه عملا در سال 2011 در عراق از بین رفت اما با آغاز جنگ داخلی در کشور همسایه، سوریه برای آن نیز تاسیسات و مقرهای جدید ایجاد شد. با حل جنگ داخلی سوریه، منبع تغذیه و تقویت داعش نیز ناپدید میشود.
پایان دادن به جنگ سوریه به معنای ایجاد ارتش مخالفان سوری است که میتواند تمامی جناحهای متخاصم از جمله نیروهای مورد حمایت ایران و افراطگرایان سنی را بطور موثر تهدید و وادار به حضور در میز مذاکره و استفاده از راهکار سیاسی بجای استراتژی نظامی کند. ایالات متحده باید علاوه بر تشکیل نیروی مخالف قدرتمند برای تسلط بر میدان جنگ در سوریه، از سایر گروههای فعال در سوریه از جمله کردها که تاثیرگذاریشان اثبات شده و ائتلاف را گستردهتر میسازد، حداکثر حمایت را انجام دهد.»
نویسنده در ادامه با انتقاد از رویکرد آموزش و تسلیح شورشیان به اصطلاح «میانهرو» توسط دولت آمریکا خاطرنشان کرد: «راه درست برای ایجاد ارتش مخالفان سوری، ساخت پایگاههای آنها در ترکیه یا اردن است. آموزش سالانه 5400 نیرو در این پایگاهها میتواند برای مبارزه با داعش، جبهه النصره، نظام بشار اسد یا هر رقیب دیگری مطلوب باشد. حفظ آمادگی مستمر این ارتش مخالفان در پایگاهها بسیار ضروری است.
نکته حائز اهمیت این است که در حالی که احتمالا بشار اسد در این سناریو برکنار خواهد شد، جامعه علویانی که وی (هماکنون) رهبر آنهاست باید در دولت جدید دارای جایگاهی با نفوذ اقتصادی و سیاسی متناسب با جمعیت خود باشد. این بهترین راه برای حصول اطمینان در این باره است که ایران و روسیه در نهایت تسلیم میشوند. در واقع چنانچه ایالات متحده چنین رویکردی را اتخاذ کند ایرانیها نیز فورا خرسندی خود را از برکناری اسد در ازای دریافت حقی مساوی برای علویان در چارچوب سیاسی آتی سوریه نشان خواهند داد.
افزایش حضور نظامی روسیه در سوریه نیز طی هفته های اخیر گرچه وضعیت را پیچیدهتر میکند اما دلیلی برای پیمانشکنی وجود ندارد. آمریکا از کمپین نظامی در کوزوو، کره، بوسنی و ویتنام استفاده کرده در حالی که «مشاوران» و «داوطلبان» روس در طرف مقابل قرار داشته و شرایط هرگز بسوی جنگ ابرقدرتها پیش نرفته است. در سوریه نیز اگر واشنگتن درباره قصد خود برای پیروزی روشنگری کند، بعید است مسکو خواستار درگیری با آن باشد.»
در انتهای این گزارش آمده است: «در نهایت اینکه تلاش جدی آمریکاییها برای پایان دادن به جنگ سوریه پیامی روشن هم برای متحدان منطقهای واشنگتن و هم به ایران داشته و فضا را نیز برای ایجاد نظمی نوین در منطقه فراهم خواهد کرد. پس از ایجاد توافق در زمینه سوریه و فعالیت هستهای ایران، زمینه برای توسعه تعامل و دیپلماسی میان ایران، ایالات متحده و اعراب و در نتیجه حل مشکلات خاورمیانه ایجاد میگردد.»
در ادامه این گزارش آمده است: «سه احتمال با یک نتیجه واحد وجود دارد: یمن مکان مناسبی برای مقابله آمریکا با ایران نیست چراکه عرصه چندان مهمی نیست که سرمایهگذاری واشنگتن در آن قابل توجیه باشد. در واقع واشنگتن باید حداکثر کمک خود را به عربستان، کشورهای عرب خلیج فارس و مداخله آنها در یمن ارائه دهد اما خود آن را تقویت نکند.
عراق نیز انتخاب اشتباهی است چراکه ایران هماکنون در عراق قدرت زیادی داشته و همچنین عراق اهمیت فراوانی برای ایران دارد. هم ما (آمریکا) و هم ایرانیها برای حل و فصل مشکلات خود به عراق نیاز دارند و نیاز عراق نیز به این دو طرف متقابل است. بنابراین عراق آن هم در حال حاضر جای نادرستی است.
سوریه باقی میماند. اگر ایالات متحده قصد به عقب راندن ایران پس از توافق هستهای را دارد تا هم به تهران و هم به متحدان منطقهای واشنگتن نشان دهد که ما عرصه را رها نکرده و اجازه دستیابی ایران به دستاوردهای بیشتر را نمیدهیم، سوریه مکان این کار است. سوریه میدان جنگی واقعی با مخاطرات بالا برای ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است که اقدامات آمریکا در آن میتوانست بنبستی طولانیمدت در خاورمیانه ایجاد نماید. بیان جزئیات آنچه واشنگتن باید در سوریه انجام دهد در اینجا نمیگنجد اما به برخی از خطوط برجسته این مسیر اشاره میکنیم.»
نویسنده همچنین تاکید کرد: «نخستین و مهمترین اقدامی که دولت اوباما باید انجام دهد این است که تمرکز اصلی استراتژی خود از داعش برداشته و رویکردی جامع برای مواجهه با جنگ داخلی سوریه به عنوان یک کل اتخاذ نماید. دولت با رویکردی تکبعدی نمیتواند تشخیص دهد که داعش چیزی جز نشانهای از یک بیماری گسترده در سوریه بنام جنگ داخلی نیست.
حتی اگر آمریکا نیز به نوعی موفق به نابودی داعش شود، تداوم جنگ سوریه زمینه ظهور گروههای افراطی دیگر را برای جایگزینی داعش فراهم میکند. دقیقا شبیه به آنچه در مورد القاعده در عراق رخ داد؛ این گروه عملا در سال 2011 در عراق از بین رفت اما با آغاز جنگ داخلی در کشور همسایه، سوریه برای آن نیز تاسیسات و مقرهای جدید ایجاد شد. با حل جنگ داخلی سوریه، منبع تغذیه و تقویت داعش نیز ناپدید میشود.
پایان دادن به جنگ سوریه به معنای ایجاد ارتش مخالفان سوری است که میتواند تمامی جناحهای متخاصم از جمله نیروهای مورد حمایت ایران و افراطگرایان سنی را بطور موثر تهدید و وادار به حضور در میز مذاکره و استفاده از راهکار سیاسی بجای استراتژی نظامی کند. ایالات متحده باید علاوه بر تشکیل نیروی مخالف قدرتمند برای تسلط بر میدان جنگ در سوریه، از سایر گروههای فعال در سوریه از جمله کردها که تاثیرگذاریشان اثبات شده و ائتلاف را گستردهتر میسازد، حداکثر حمایت را انجام دهد.»
نویسنده در ادامه با انتقاد از رویکرد آموزش و تسلیح شورشیان به اصطلاح «میانهرو» توسط دولت آمریکا خاطرنشان کرد: «راه درست برای ایجاد ارتش مخالفان سوری، ساخت پایگاههای آنها در ترکیه یا اردن است. آموزش سالانه 5400 نیرو در این پایگاهها میتواند برای مبارزه با داعش، جبهه النصره، نظام بشار اسد یا هر رقیب دیگری مطلوب باشد. حفظ آمادگی مستمر این ارتش مخالفان در پایگاهها بسیار ضروری است.
نکته حائز اهمیت این است که در حالی که احتمالا بشار اسد در این سناریو برکنار خواهد شد، جامعه علویانی که وی (هماکنون) رهبر آنهاست باید در دولت جدید دارای جایگاهی با نفوذ اقتصادی و سیاسی متناسب با جمعیت خود باشد. این بهترین راه برای حصول اطمینان در این باره است که ایران و روسیه در نهایت تسلیم میشوند. در واقع چنانچه ایالات متحده چنین رویکردی را اتخاذ کند ایرانیها نیز فورا خرسندی خود را از برکناری اسد در ازای دریافت حقی مساوی برای علویان در چارچوب سیاسی آتی سوریه نشان خواهند داد.
افزایش حضور نظامی روسیه در سوریه نیز طی هفته های اخیر گرچه وضعیت را پیچیدهتر میکند اما دلیلی برای پیمانشکنی وجود ندارد. آمریکا از کمپین نظامی در کوزوو، کره، بوسنی و ویتنام استفاده کرده در حالی که «مشاوران» و «داوطلبان» روس در طرف مقابل قرار داشته و شرایط هرگز بسوی جنگ ابرقدرتها پیش نرفته است. در سوریه نیز اگر واشنگتن درباره قصد خود برای پیروزی روشنگری کند، بعید است مسکو خواستار درگیری با آن باشد.»
در انتهای این گزارش آمده است: «در نهایت اینکه تلاش جدی آمریکاییها برای پایان دادن به جنگ سوریه پیامی روشن هم برای متحدان منطقهای واشنگتن و هم به ایران داشته و فضا را نیز برای ایجاد نظمی نوین در منطقه فراهم خواهد کرد. پس از ایجاد توافق در زمینه سوریه و فعالیت هستهای ایران، زمینه برای توسعه تعامل و دیپلماسی میان ایران، ایالات متحده و اعراب و در نتیجه حل مشکلات خاورمیانه ایجاد میگردد.»