اولین جلسه دادگاه وی 11 مهر برگزار شد و این دادگاه با برگزاری دو جلسه دیگر در روزهای 12 و 13 مهرماه امسال ادامه یافت. در این جلسات کیفرخواست وی قرائت و ادامه جلسات دادگاه به 9 آبان موکول شد.
امیر عباس سلطانی، نماینده مردم بروجن در مجلس که این روزها در رسانه ها به عنوان عضو کمیته پیگیری پرونده بابک زنجانی شناخته می شود، در ایام تعطیلات خانه ملت پس از پشت سرگذاشتن روزهای پرالتهاب تصویب طرح برجامي مجلس به سئوالاتی در خصوص پرونده بابک زنجانی و همچنین دکل های نفتی و... پاسخ داد. البته فضای پس از تصویب طرح برجامي مجلس، ابتدای گفتگو را به چگونگی تصویب این طرح کشاند.
وی همچنین خواستار برگزاری دادگاه بابک زنجانی به صورت علنی شد و اظهار کرد: جای افراد دیگری که جزء مهره های اصلی این پرونده هستند ، در این دادگاه خالی است در حالی که تا این افراد مجازات نشوند، فساد ریشه کن نخواهد شد.
مشروح گفت و گو با اين نماينده مجلس را در ادامه بخوانيد:
در قضیه بررسي برجام، چه کسانی اصرار داشتند این قضیه را به رهبری نسبت دهند که هم آقای لاریجانی به این موضوع واکنش نشان داد و هم دفتر رهبری در اطلاعیه ای این موضوع را رد کرد؟
البته نمی توان گفت تنها یک گروه خاص از مخالفان برجام بودند که این کار را انجام دادند. چرا که عده ای از موافقان نیز معتقد بودند که تا نظر رهبری نباشد، این قضیه سرانجامی پیدا نمی کند و حتی عده ای به دلیل اینکه مخالفان برجام و تندروها را قانع کنند، به صحبت های رهبری استناد می کردند. در واقع این ها غرضی نداشتند و آن استنباطی که از فرمایشات رهبری کرده بودند، این طوری برایشان قطعی شده بود که نظر آقا این است که این کار انجام بشود.
عده دیگری می خواستند اعلام کنند که مجلس و شورای عالی امنیت ملی کاره ای نیستند و به صورت هدفدار برای اثبات این مسئله حرکت می کردند. بنابراین طیف های مختلفی در این قضیه سعی کردند با اهداف سیاسی یا خیرخواهانه، موضوع را به رهبری و دفتر ایشان نسبت دهند که در نهایت تائید نشد. در حالی که شاید یکی از دلایلی که رهبر انقلاب اصرار داشتند این مسئله در مجلس مطرح شود، این بود که می خواستند موضوع برجام برای مردم باز شود و با این گفت و گوها، مردم به عمق آن پی ببرند. هر چند که عده ای از نمایندگان همیشه خودشان را از رهبری جلوتر می دانند و احساس می کنند که بیشتر از دیگران می فهمند، اما واقع قضیه این است که اینگونه نیست.
درجلسات تصویب برجام در پارلمان مدیریت رئیس مجلس را چگونه دیدید؟
مدیریت رئیس مجلس در بررسي طرح برجام را مدیریت فوق العاده، بسیار عالی و مناسب دیدم. معتقدم که به غیر از آقای لاریجانی کسی نمی توانست این بحث را جمع کرده و به اتمام برساند.
مدیریت، صبوری و هوشمندی رئیس مجلس و اعتمادی که اکثریت نمایندگان به شخص آقای لاریجانی داشته و او را فرد صادقی می دانستند باعث شد این مسئله به خوبی به سرانجام برسد. این در حالی است که مخالفان در روزی که کلیات طرح تصویب شد به گونه ای حرکت می کردند که انگار تمام هدفشان این بود که نظم مجلس را طوری به هم بزنند که جلسه از شرایط عادی خارج شده و منجر به تعطیلی مجلس شود. اما مدیریت این قضیه از سوی رئیس مجلس، منحصر به فرد بود.
نظرتان درباره اتفاقاتی که در روز یکشنبه برجامی مجلس رخ داد چیست؟
طبیعتا اتفاقات خوبی نبود و درجایی که قلب دموکراسی و مرکز قانون گذاری است نباید اتفاقاتي رخ دهد که به تهدید بیانجامد. چرا که اگر جلسه مدیریت نشده بود به درگیری فیزیکی ختم ميشد. رفتارهای تند از سوی نمایندگانی که داعیه دموکراسی دارند، بعید به نظر می رسید. نمونه آن برخورد بسیار بدی بود که با آقای صالحی انجام شد.
فضای جلسه در آن روزبه گونه ای بود که تذکرها و اخطارهایی که مکررا عنوان می شد، نشان از نوعی هماهنگی داشت. همه اتفاقات از قبل و به صورت حساب شده از سوی جریانی خاص برنامه ریزی شده بود که فضای جلسه را به سمت تنش ببرند.
وقتی 30 نفر از یک جریان اخطار بدهند، تذکر داشته باشند و به نوعی رئیس مجلس را زیر سئوال ببرند، مشخص است که نظرشان این بود که این قضیه به سلامت و به خیر و خوشی تمام نشود.
آقای صالحی فرد بسیار آرامی است، اما در آن لحظه برای چند دقیقه عصبانی شد، به نظر شما وی با اتفاقات آن روز مجلس می توانست عصبانی نشود؟
اگر به گذشته نگاه کنیم می بینیم که آقای صالحی قبل از طرح برجام و ورود مستقیم به مذاکرات هسته ای از نظر همین آقایان، صالح ترین فرد شناخته می شد و مورد تائید بود. اما به محض اینکه وی وارد دفاع از برجام و توافق هسته ای شد، آقایان 180 درجه موضع خود را نسبت به وی تغییر دادند و به نوعی آقای صالحی را خود فروخته قلمداد کردند! در حالی که آقای صالحی انصافا مواضع بسیار منطقی رفته است و دلیل عصبانیتش در آن روز اطلاعات و اشراف خوبی بود که به برجام داشت و می دانست که این توافق به نفع کشور است.
در آن موقعیت بهترین تصمیم این بود که آقای صالحی از طرح دفاع می کرد، چون وی هیچ گاه جناحی نبوده است. به همین دلیل بود که در آن روز فشار زیادی را تحمل کرد. البته وی بزرگواری خود را با عیادت از آقای حسینیان به حد اعلاء رساند.
برخي نمايندگان گفتند که آقای حسینیان با آقاي صالحي شوخی کرده بود. البته ايشان در بيانيه اي که بعدا صادر کردند اين مساله را رد کردند. با توجه به شناختی که از ایشان دارید، وی می توانسته در آن موقعیت شوخی کند؟
نه، بالاخره تیر از کمان رها شده بود و این حرف چه شوخی و چه جدی جایی برای گفتن در مجلس نداشت. این حرف آقای حسینیان بازتاب بسیاری در رسانه های داخلی و خارجی داشت، که همچنان نيز ادامه دارد.
منظورتان چیست؟
بالاخره آیندگان روی این رفتارها قضاوت می کنند و در آینده روی همین صحبت هاست که مردم تصمیم می گیرند بسیاری از مسائل دیگر تحت الشعاع همین رفتار ها قرار می گیرد.
شما از نمايندگان
پيگير پرونده بابک زنجاني هستيد و تا کنون در اين باره اطلاعات زيادي را در
فضاي رسانه اي عنوان کرده ايد. از جمله آنکه دکل هاي گم شده نفتي يکي دوتا
نيست و 18 دکل گم شده است. اما آقای
زنگنه گفته بودند که گم شدن دکل دوم صحت ندارد. ماجرا چيست؟
درباره
دکل ها، باید
بگویم که متاسفانه در وزارت نفت و سازمان تاسیسات دریایی در دولت دهم
نظارتی وجود
نداشته است. البته من شخص آقای رستم قاسمی، وزیر سابق نفت را انسان سالمی
می دانم
اما به هرحال آن نظارتی که ایشان باید روی این قضیه داشته باشد را نداشته
است. شاید یکی از دلایلش اعتماد بیش از حدی بوده که به مدیرعامل وقت سازمان
تاسیسات
دریایی یعنی آقای طاهری داشته که روی کار وی نظارت نکرده است.
آقایان هم به بهانه دور زدن تحریم ها، آمده اند دکّانی باز کرده اند و با شرکت هایی که صرفا روی کاغذ ثبت شده بودند و افراد مسئله دار بودند، ارتباط برقرار کرده و 2 هزار و 300 میلیون دلار، با شرکت سازنده چینی قرارداد دکل بسته اند. اما متاسفانه این قرار داد هیچ گاه عملی نشده است و حتی شرکت چینی، 800 میلیون دلار ادعای خسارت کرده است!
همچنین قرار داد خرید یک دکل دیگر با یک شرکت از ترکیه نیز به مبلغ 87 میلیون دلار بسته می شود، در حالی که رقم صحیح قراداد 62 میلیون دلار بوده که از شرکت رومانیایی خریداری شده است. اما پولی که به این شرکت پرداخت می شود، 13 میلیون دلار بوده است و بقیه مبلغ قرار داد هیچ گاه به حساب این شرکت واریز نشده است. در حالی که این شرکت نیز ادعای خسارت کرده و حاضر نیست آن 13 میلیلون دلار را برگرداند!
درباره اینکه گفته اند دکل گم شده است، من به آقای زنگنه گفتم که اصلا دکلی در کار نبوده که گم شود و سر از مکزیک یا هر جای دیگري در آورده باشد! هر چه که بوده روی کاغذ انجام شده است. ضمن اینکه سازمان بازرسی نیز این موارد را تائید کرده و پرونده به قوه قضائیه فرستاده شده است. لازم است قوه قضائیه روی این پرونده نیز حساسیت نشان دهد.
پرونده دکل های نفتی هم در قالب پرونده بابک زنجانی مطرح شده است؟
نه این پرونده جداست و ربطی به بابک زنجانی ندارد. چون گزارش آن را سازمان تاسیسات دریایی تنظیم کرده و یک سال است که سازمان بازرسی روی آن کار کرده و پرونده را به قوه قضائیه فرستاده است.
در جایی گفته بودید که چرا مدیر عامل وقت تاسیسات دریایی آزاد است، این فرد همان آقای طاهری است؟
بله، آقای طاهری است و من در رادیو روی همین قضیه با وی مناظره داشتم. او در این مناظره رادیویی 90 درصد از صحبت های ما را تائید می کرد.
دو سه نفر از کسانی که تحت امر آقای طاهری بوده اند، بازداشت شده اند اما برای ما جای سئوال است که اصل قضیه یعنی آقای طاهری هنوز دستگیر نشده و پاسخگو هم نیست!
شما که عضو کمیسیون انرژی هستید با آقاي ميرکاظمي رئیس کمیسیون که زمانی وزیر نفت هم بوده است، تاکنون درباره بابک زنجانی صحبت کرده اید؟ آیا وی در جریان اقدامات زنجانی قرار داشته است؟
برخلاف بحث هایی که مطرح می شود، آقای میرکاظمی از کسانی بود که روی بابک زنجانی خیلی حرف داشت. او از اولین کسانی بود که به اين ماجرا ورود کرد و در اصل او مسئله تخلفات بابک زنجانی را رو کرد و روی پیگیری این قضیه اصرار داشت. هر چند که بعدا به دلایلی دیگر درباره آن صحبتی نکرد.
علت اینکه قضیه را دنبال نکرد چه بود؟
من خبر ندارم.
پس زمان آقای میرکاظمی این اتفاق رخ نداده و ایشان در این قضیه نقشی نداشته است؟
نه نقشی نداشته است. ورود آقای زنجانی به معاملات نفتی سال 91 بوده و آن زمانی بوده است که آقای میرکاظمی سمتی در دولت نداشته است و زمان تصدی آقای قاسمی بر وزارت نفت بوده است.
با آقای رستم قاسمی هم جلسه داشته اید؟ از وی در این باره توضیح خواسته اید؟
نه از زمانی که تقریبا بحث اقای زنجانی خیلی جدی شد، ما دیگر ديداري با آقای قاسمی در کمیسیون انرژی مجلس نداشته ایم. من خودم در صحبتی که با آقای قاسمی داشتم، گفتند ما برای اینکه بتوانیم تحریم ها را دور بزنیم و چون نیاز به پول داشتیم، از افرادی که می توانستند به ما کمک کنند، کمک گرفتیم. علاوه بر آقای قاسمی چند وزیر دیگر به علاوه رئیس بانک مرکزی آقای زنجانی را تائید کرده اند و آنچه که خود بابک زنجانی نقل می کند این است که می گوید، من را دعوت کردند در جلسه ای که در دفتر آقای بهمنی، رئیس کل سابق بانک مرکزی در حضور وزرای اقتصاد و صنعت و معدن و نفت برگزار شد، خود آن ها نیز جلسه گذاشته و بعد از جلسه من را خواستند و گفتند که شما در قضیه معاملات نفتی تائید شدید و می توانید وارد شوید.
این در حالی است که بابک زنجانی قبل از ورود به معاملات نفتی هم چک برگشتی داشته و هم سابقه زندان و حدودا 10 تا 15 مورد، مسئله مالی و جعل شناسنامه داشته است! در کیفرخواست وی نیز به این موارد اشاره شده است. اما چرا با وجود این تخلفات، به او اعتماد کرده اند؟! دیگر اینکه از وی تضمین لازم گرفته نشده است، تضمینی که بتوان به آن استناد کرد. در چنين شرايطي 12 کشتی غول پیکر نفتی را تحویل او داد.
بابک زنجانی در معاملات نفتی هم خریدار نفت و هم پیمانکار بوده است و از هر معامله ای نیز 7 دهم درصد کارمزد می گرفته است.
چه کسی به او اجازه این کار را داده است؟
شرکت ملی نفت در دولت دهم به او اجازه داده اما روی کارش نظارتی نبوده است.
بالاخره معلوم شد که او چگونه مي تواند بدهي اش را پرداخت کند؟ گويا اموال او در ايران کفاف بدهي کلان او را نمي دهد.
البته اموالی که در ایران دارد مدعیان و معارضان زیادی دارد از جمله خانواده خود بابک زنجاني. بانک سرمایه، بانک مناطق آزاد قشم،کیش و بانک انصار از او چک دارند و تا زمانی که این پول ها که چیزی حدود 2 هزار میلیارد و 300 میلیون برآورد شده است، برنگرداند نمی تواند برای شرکت نفت پول بشود.
ضمن اینکه بیشتر اموال او در خارج از کشور و در سه کشور ترکیه، تاجیکستان و مالزی است. او در آنجا صاحب شرکت هواپیمایی، کارخانه آلومینیوم، شرکت اتوبوسرانی، ترمینال مسافربری و تاکسیرانی ، سنگبری و واردات و صادرات دارو و طلاست که همه این ها را با پولشویی و ارتبط خوبی که با رئیس جمهور تاجیکستان داشته بدست آورده است.
البته ارتباط او با رئیس جمهور تاجیکستان در نهایت منجر به رقصیدن با او هم شده است و خودش ادعا می کند که تنها جرم من رقصیدن با رئیس جمهور تاجیکستان بوده است و جرم دیگری ندارم.
این اموال قابل برگشت به کشور نیست؟
تاکنون که در این زمینه نه وزارت خارجه اقدامی انجام داده است و نه قوه قضائیه و بالطبع تا زمانی که کاری نشود، برگشتی هم در کار نخواهد بود.
او همچنین اموال دیگری در ایران دارد که عبارت است از یک قطعه زمین درغرب تهران و در منطقه ایران زمین به ارزش 1700 میلیارد تومان و دو قطعه زمین در خیابان فرشته که 15 هزار متر است.
خود بابک زنجانی ادعا می کند که در بحث فروش نفت نه واسطه بوده، نه خریدار و نه فروشنده. در حالیکه منافع این سه گروه را برده است. ضمن اینکه طرف قرارداد با ایران شرکتی بوده به نام شرکت اینترنشنال سیف اویل، که در واقع 60 درصد از سهام این شرکت متعلق به خود بابک زنجانی است. 12 کشتی نفتی تحویل گرفته و آخرین سر رسید پرداخت پول به ایران تاریخ 20/12/2012 بوده است.این زمانی است که تحریم ها هنوز آغاز نشده بود در حالی که او می گوید چون تحریم ها شروع شد من دیگر نتوانستم این پول را پرداخت کنم!
کل کارکرد وی در قالب 12 قرارداد نفتی به مبلغ 4.1 میلیارد دلار بوده است که حدودا 2.7 میلیارد دلار آن برنگشته است. همچنین تا مدتی شاهد اظهارات ضدو نقیض وی بودیم؛ به طوری که ابتدا بدهکاری خود را منکر می شد و می گفت من بدهکار نیستم، بلکه نزدیک به 3 هزار میلیارد تومان طلبکارم.
در جایی گفته بود من اصلا پولی ندارم در حالیکه در گفته هایش که ضبط شده که 13- 14 میلیارد یورو را به ین ژاپن تبدیل کرده و در بانک های این کشور پس انداز کرده است.
مسئله ای که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده این است که شرکت نفت مبلغ یک میلیارد و 400 میلیون دلار پول نفت را به زنجانی پرداخت می کند که به پیمانکارها بدهد. وی از این مقدار 60 میلیون دلار را پرداخت می کند و بقیه پول را برای خودش بلوکه می کند! یعنی پول هایی را هم که شرکت نفت به او داده برای خود ثبت و ضبط کرده است.
اطلاعاتی که در اختیار شماست را خودش در جلساتی که در کمیسیون انرژی مجلس حضور پیدا کرده بود، گفته است؟
بله این ها عمدتا گفته های خود اوست و 90 درصد حرف هایی است که در جلسه کمیسیون انرژي گفته و ضبط شده است. چیزی نیست که حدس و گمان باشد. او قبل از اینکه متهم بشود، از سر غرور صحبت می کرد و این اطلاعات را به عنوان افتخاراتش با نمایندگان در میان گذاشته بود.
آقای احمدی نژاد گفته بود که باید از ایشان تقدیر بشود به عنوان یک کار آفرین و جهادگر اقتصادی!
او در خارج از کشور جهادگر اقتصادی بوده است نه در داخل کشور! البته ممکن است در ایران هم برای 200 نفر کار ایجاد کرده باشد اما ادعا می کند که برای 18 هزار نفر کار آفرینی کرده است که عمدتا در همان سه کشور ترکیه، مالزی و تاجیکستان هستند.
زنجانی در بخشی از گفته هایش می گوید که "من از سال 1388 تا سال 1390 برای بانک های ملی، صادرات، ملت، توسعه صادرات، سرمایه، مسکن، پارسیان و غیره سیستمی نصب کردم و روزانه 300 حواله و جمعا 36 حواله خارجی وصول می کردم که معادل آن را به کشورها تحویل و سرمایه گذاری کرده ام. با این سیستمی که می گویم 22 فروند هواپیما خریداری کرده و دستگاه حفر دریایی خریدم. من در کشور تاجیکستان سرمایه گذاری کردم که منافع آن برای سربلندی کشورم بود".
واکنش کشورهایی که با او ارتباط داشتند به دستگیری و دادگاهی شدن بابک زنجانی در ایران چه بوده است؟
بالاخره آنها از این اتفاق خوشحال نیستند. در ترکیه بین دو حزب حاکم و حزب مخالف دولت درگیری وجود دارد و مخالفان اعتقاد دارند که حزب حاکم خلاف کرده است. اين ماجرا حتی منجر به این شد که یکی از کارگزاران بزرگ بابک زنجانی به نام رضا ضراب در ترکیه محاکمه شود؛ ولي جالب است که تبرئه شد! طبیعتا دستگاه قضایی ترکیه با او همکاری کرد. ضمن اینکه آن ها تاکنون هیچ حرکت و کمکی در جهت اینکه این اموال به ایران برگردد انجام نداده اند، اگرچه مسئولان ما نیز کاری در این زمینه انجام نداده اند.
زنجاني می گوید که یک شرکت در مالزی داشتم که این شرکت در عراق و مالزی کار نفتی انجام می داد، این شرکت چاه های مالکیتی در تاجیکستان دارد که استخراج نفت انجام می دهد و تامین گازوئیل تاجیکستان از عراق برعهده این شرکت بوده است. تمام قراردادها، فاکتورها، مقدار و قیمت ها آنالیز شده است و ال سی هایی که بوده تمام به نام همین شرکت و بانکی که در مالزی داشته انجام می شده است.
اعتمادی که شخص احمدی نژاد به بابک زنجانی داشته از کجا آمده است؟ قطعا اگر حمایت او را نداشت، اینقدر نمی توانست جلو برود.
واقعیت این است که فردی همچون بابک زنجانی با این سوابق باید حتما رانت داشته باشد که به اینجا برسد و بدون رانت، طي چنين مسيري امکان ندارد. شاید خیلی از شرکت ها بودند که ادعا کرده و قصد فروش نفت داشتند و شاید توانایی آن را هم داشتند. اما هیچ گاه با آنها موافقت نشد.
زنجانی حتما باید رانت خیلی قوی داشته باشد که به 4 وزیر معرفی شده و آن ها بنشینند برای او جلسه بگذارند و تصمیم بگیرند که اختیار تجارت نفت را به او بسپارند. این نمی تواند خارج از رانت باشد و حتما در این میان رانتی بسیار قوی وجود داشته است.
چرا پس رئیس جمهور سابق در قبال این مسئله پاسخ گو نیست؟
چون الان جرمی متوجه آقای احمدی نژاد نیست و هیچ مدرکی در این زمینه وجود ندارد .
بالاخره آقای احمدی نژاد ایشان را ضمانت کرده است، درست است؟
میگویند احمدی نژاد کاغذپاره ای به بابک زنجانی داده است و او با همان کاغذ پاره این همه کار انجام داده است! اما امروز نه آن کاغذپاره موجود است و نه شاهدی برای اثبات وجود این کاغذپاره وجود دارد. فقط حرف هايي گفته می شود؛ چیزی که مستند نباشد نمی تواند جرمی را متوجه آقای احمدی نژاد کند. ضمن اینکه پای هیچ یک از این قردادهای نفتی را احمدی نژاد امضا نکرده است. البته زنجانی از رانت ایشان به طور قطع و یقین استفاده کرده است اما مدرکی نداریم که بخواهیم ادعا کنیم.
اطرافیان آقای احمدی نژاد هم در این قضیه وارد شده بودند؟
من به طور کلی گفتم. بالاخره چنین کسی که می آید وارد سیستم هلدینگ نفتی می شود، باید حتما افراد قوی و صاحب اختیار پشت سرش قرار بگیرند و بدون آن ها امکان ندارد بتواند اينگونه پيش برود. حال این افراد یا با نام هستند یا بی نام. آنچه که ما در این مدت به قوه قضائیه گفته ايم؛ اينکه تنها با محاکمه آقای زنجانی، چیزی حل نخواهد شد؛ مگر اینکه دادگاه علنی باشد و کسانی که به نوعی برای وی صحنه سازی و با او همکاری کرده اند نیز در این دادگاه محاکمه شوند.
من اگر دو سه نفر از این افراد را برای شما نام ببرم شما قطعا جرات منتشر کردن این اسامی را نخواهید داشت.
شاید داشته باشیم...
مطمئن باشید که ندارید. ما اعتقاد داریم باید با این ها هم برخورد شود و این افراد هم محاکمه شوند و الا محاکمه صرف بابک زنجانی فایده ای ندارد و 4 سال دیگر دوباره همین افراد، امثال بابک زنجانی ها را به وجود می آورند. در حالیکه ما باید با ریشه فساد برخورد کنیم.
پس اینکه خودش گفته بود من ویترین بودم را تائید می کنید؟
بله اصلا ویترین را هم من به او گفتم. چون اعتقاد دارم او ویترین این فساد بوده است و ما باید وارد این مغازه شویم و با افرادی که آنجا هستند، برخورد کنیم.
به اعتقاد من در اقتصاد هر کشوری که در آن فساد مالی ایجاد می شود، سه عامل باعث به وجود آمدن فساد هستند؛ رانت، رانت ساز و رانت خوار. من اسم آن را مثلث شوم گذاشته ام و برای مبارزه با فساد هم باید رانت را پیدا کنیم هم رانت سازان که امثال بابک زنجانی را به وجود آورده اند و هم رانت خوارها را. حال می خواهد بابک زنجانی باشد یا هرفرد دیگری که رانت خواری کرده است.
تا همه اضلاع این مثلث در یک فسد مالی کشف نشده و کنار هم قرار نگیرند، هچ چیزی درست نمی شود و ممکن است پرونده بابک زنجانی با مجازات او به هر نحوی بسته شود اما پرونده فساد همچنان باز است.
یعنی شما سه چهار نفر دیگر را نفرات اصلی این پرونده می دانید که باید محاکمه شوند؟
بله
به جای بابک زنجانی؟
نه در کنار او و علاوه بر او و متهمان دیگر پرونده، آن ها هم باید در دادگاه علنی محاکمه شوند. طبيعي نيست که کسی با سربازی در بانک مرکزی در عرض 10 سال تبدیل به فرد میلیاردری در دنیا شود! قطعا پای این مثلث شوم در میان بوده است.
داستان رابطه بابک زنجانی با سعید مرتضوی چه بوده است؟
در این رابطه کمی حرف هایش ضدو نقیض است. چون خودش این طور گفته است که "شاید هیچ کدام من را نشناسید. شما شناخت رسانه ای از من دارید و فقط می دانید که من یک مرد 40 ساله دارای بیش از 50 شرکت داخلی و خارجی هستم و ثروت زیادی دارد که احتمالا این ثروت با کار کردن حاصل نشده است و حاصل یک رانت و دزدی است و این شخص ثروت خود را در دوران آقای احمدی نژاد به دست آورده است وحتما به نحوی به او یا اطرافیانش نزدیک است. من از 13 میلیون یورویی که داشتم حدود 4 میلیون یورو را به آقای مرتضوی دادم. چون می خواستم که این پول ها شامل مسدودشدن در جریان تحریم نشود."
اما در جایی دیگر می گوید که "من 5 میلیون یور رو هزینه اعتبار به بانک مسکن دادم و از این بانک خواستم که 4 میلیون یورو را به تامین اجتماعی بدهد تا به جای آن شرکت هایی را بگیریم و 3.5 میلیون یورو را به موسسه توسعه دادم و در ازای آن 8 هزار میلیارد تومان ضمانت گرفتم و به شهرداری دادم تا آن هلدینگ را خریداری کنیم". به هرحال بنابه اظهارات خودش بده بستانی با تامین اجتماعی هم داشته است.
قطعا اگر این رابطه بین آقای مرتضوی و زنجانی شکل نگرفته بود، چه دلیلی داشته است که او به تامین اجتماعی پول بدهد؟
بالاخره ارتباط که قطعا بوده است و بدون ارتباط این کار را نمی کرده است.
موضوع تابعیت دانمارک وی صحت دارد؟
این موضوع به صورت رسمی تائید نشده است، البته ایشان به نوعی تابعیت همه جا را گرفته و ضمن اینکه در جعلیات نیز تبحر زیادی داشته است.
در پروژه ایران زمین شهرک غرب به دلیل آنکه صدور مجوز ساخت با شهرداری است،شهرداری نباید در این پرونده پاسخ گو باشد؟
بعد از این قضایا شهرداری مجوز تجاری، اداری و مسکونی این پروژه را لغو کرده است و الان تنها همان قیمت عرصه زمین باقی مانده که برآورد قیمت نیز شده است.
بابک زنجانی در همه عرصه ها هم وارد شده است و حتی این مسئله به حوزه ورزش و خرید باشگاه فوتبال راه آهن در لیگ برتر هم رسید. در عرصه سینما هم در چند فیلم سرمایه گذاری کرده بود، هدفش از این کار چه بود؟
همانطور که گفتيد در همه عرصه ها از جمله ورزش، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و در هر جا که تصور کنید حتی در صدا و سیما رد پایی از او می بینید. با مسئولین کشور عکس گرفته در تلویزیون ظاهر شده است و این کارها را بسیار هدفمند انجام داده است. حتی جایی هم خودش می گوید که من در بسیاری از عرصه های دیگر قصد فعالیت داشتم، از جمله کمک به حادثه دیدگان آتش سوزی شین آباد اما دولت به من اجازه ورود نداد.
به هر حال، اگر کارهایی که وی انجام داده و اختلالی که در نظام اقتصادی کشور ایجاد کرده است در هر کشور دیگری از جمله چین انجام می شد، همان زمان اعدام شده بود. اما در ایران سال های سال است برای خود آزاد گشته است.
ارزیابی تان از روند دادگاه و سه جلسه ای که تا کنون برگزار شده است، چیست؟
نظر ما این بود و هنوز هم این است که دادگاه باید علنی باشد، نه نيمه علني. اما مجموعا کیفرخواست دقیقی برای وی تنظیم شده بود اگر چه درآن از تعدادی از افرادی که باید در این کیفرخواست نام برده می شد و به دادگاه فراخوانده می شدند، اسمی نبود. ولی در مجموع من این کیفر خواست را مثبت می بینم.
از طرفی، وکلای او با زرنگی خاصی اجازه دادند کیفرخواست قرائت شود و یک ماه فرصت خواستند که بروند سند سازی کنند و مطابق با اتهامات شروع به جمع آوری مدرک کنند. این قضیه در دنیا کمتر اتفاق می افتد. ضمن اینکه از آقایان تشکر می کنم، معتقدم که اگر این دادگاه بخواهد رسالت خود را انجام بدهد، در فاز بعدی باید علنی برگزار شود و قطعا افرادی که در این پرونده به نوعی دخیل بودند و رانت سازان و رانت خواران نیز محاکمه شوند. در اين صورت می توانیم بگوییم که برای همیشه ریشه فساد از این کشور کنده می شود.
به نظر شما صداوسیما به دليل انتشار آگهی های بازرگانی و تبلیغاتي شرکت هواپیمایی بابک زنجانی و همچنین پدیده شانديز که تخلف آن نیز آشکار شد، نباید پاسخ گو باشد؟
مردم ما صداوسیما را جزئی از حاکمیت می دانند و به آن اعتماد می کنند. آن چیزی که از صداو سیما گفته می شود برای مردم ملاک است. ما هم در مجلس به همراه جمع دیگری از نمایندگان تذکر کتبی داده ایم که باید صداوسیما فکر اساسی برای این موضوع کند که در تبلیغات وارد هر مقوله ای نشود. صداوسيما برای اینکه از محل درآمد تبليغات منابع مالی اش را تامین کند، چنين مي کند و این اشکالی است که قطعا به صداو سیما وارد است.
با توجه به اینکه اخیرا طرحی در مجلس با عنوان تشکیل سازمان مبارزه با مفاسد اقتصادی، اعلام وصول شده، چقدر با این طرح و تشکیل این سازمان موافق هستید؟
به نظر من این سازمان نیز در صورت تشکیل سازمانی موازی با سازمان های دیگر می شود. در حالی که ما سازمان زیاد داریم که به نظر من هیچ خاصیتی ندارند به جز اینکه هزینه های کشور را افزایش دهند. باید همین دستگاههای نظارتی موجود را تقویت کنیم. اگر 10 اداره و سازمان دیگر هم تشکیل شود اما عزم و اراده راسخ و برنامه نباشد، هیچ مشکلی حل نخواهد شد.