اولین اتفاق، هنگامی رخ داد که یک مرد مسلح به کلاشنیکف، چندین نفر را در رستورانی پرازدحام به قتل رساند و هفت نفر را زخمی کرد، تا اسلحه AK47 که در تمام طول جنگ سرد سلاح چریکهای ضدغربی در اقصینقاط جهان بود، بار دیگر خواب را از چشم غربیها برباید، همان طور که امروز سوخو34 روسها در سوریه اعصاب برای مخالفین غربی دولت اسد باقی نگذاشته است.
پس از آن گزارش شد دستکم دو انفجار در نزدیکی ورزشگاه «استادو فرانس»، جایی که مسابقه فوتبال بین آلمان و فرانسه در حال برگزاری بود، به وقوع پیوسته است. این اتفاق در حالی رخ داد که ساعاتی پیشتر گزارش شده بود که به دنبال تهدید تروریستی تیم فوتبال آلمان، هتل محل اقامت بازیکنان تیم ملی این کشور تخلیه شده بود.
سومین گزارش از بحران پاریس مربوط به تیراندازی دو مرد مسلح به شرکتکنندگان در یک کنسرت موسیقی بود. در جریان این حمله حدود 100 نفر به گروگان گرفته شدند. پلیس فرانسه، ساعتها بعد، اعلام کرد که حملات تروریستی دستکم در هفت نقطه پاریس به وقوع پیوسته است.
برخی منابع خبری میگویند که داعش مسئولیت این عملیات را برعهده گرفته است. در عین حال بسیاری از مقامات جهان در حال ارسال پیامهای تسلیت و همدردی با قربانیان حادثههای شب گذشته هستند. حسن روحانی، رئیسجمهوری اسلامی ایران هم که از سفر به فرانسه صرفنظر کرده، در خیل تسلیدهندگان قرار دارد.
اگر داعش واقعا مسئول حملات شب گذشته به پاریس باشد، باید گفت بحرانهای خاورمیانه بهشکل خشونتآمیز خود به اروپا رسیدهاند. اروپا پیش از این شاهد موج پناهجویان سوری بود. آن زمان برخی منابع هشدار میدادند که گروههای تروریستی میتوانند در میان این خیل وارد خاک اروپا شوند. اکنون لیبرالهای اروپایی که خواهان اسکان پناهجویان سوری در این قاره بودند، یقینا تحت فشار افکار عمومی قرار میگیرند تا از خواسته خود صرفنظر کنند. این حملات مواضع راستگرایان اروپایی را تقویت خواهد کرد.
اینها صورت ظاهری ماجراست که شاید تا چند هفته چهره تمام رسانههای غربی را رنگین کند. اما پیامدهای این ماجرا چیست؟ یقینا این حملات در خاورمیانه به دیده سوءظن دیده خواهند شد. در خاورمیانه برخی داعش و گروههای تروریستی دیگر تکفیری را تحت حمایتهای غیرمستقیم غرب و مستقیم متحدین غرب میانگارند. در عین حال، مردم خاورمیانه دیدهاند که داعش گروهی است که با دولت قانونی سوریه مقابله میکند و به این ترتیب با غرب دشمن واحدی دارد. درست است که بیش از یکسال از اعلام ائتلاف غربی بر ضد داعش میگذرد اما تاکنون از این ائتلاف و حملات هوایی کمرمقش، چیزی حاصل نشده است.
اگر اندکی صفحات تاریخ را به عقب برگردانیم و به یازدهم سپتامبر 2001 نگاهی بیفکنیم، مشاهده میکنیم که حملات مشهور و مشکوک یازده سپتامبر، تنها یک روز به طول انجامید اما تبعات آن تا همین امروز جهان را به خود مشغول داشته. در پی همین حملات، افغانستان به اشغال نیروهای آمریکایی و متحدانشان درآمد. 2 سال بعد، راهبرد برآمده از یازده سپتامبر، عراق را هم اشغال کرد و همین اشغالگریها بود که به تکفیریها در سراسر خاورمیانه، قدرت و وجهه مشروع مردمی بخشید. اکنون همان تکفیریها هستند که در سوریه و عراق آتشافروزی میکنند و ظاهرا پایشان به اروپا هم باز شده است.
آنگونه که فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه گفته، قرار است جنگی بزرگ با تروریسم آغاز شود. اما چه جنگی؟ احتمالا باز هم بیتوجه به این واقعیت که داعش و امثال آن چگونه بهوجود آمدهاند، متحدین آنها چه کسانی بودهاند و علیه چه کسانی جنگیدهاند. احتمالا اولاند در حالی از نبرد با تروریسم سخن میگوید که کسی به خاطرش نیست، درست یک شب قبل، داعش در ضاحیه بیروت دست به جنایتی مشابه زد و تعدادی از شهروندان لبنانی را به قتل رساند.
سوالات متعددی در میان است. آیا حملات شب گذشته به پاریس، با ورود روسها به میدان نبرد سوریه ارتباطی ندارد. آیا غرب به مستمسکی برای توسعه نقش خود در سوریه احتیاج نداشت؟ آیا احساس نمیکرد که بازی را در سوریه باخته و باید چارهای بیندیشد؟ به این نکته باید توجه شود که حملات در «پاریس» صورت گرفتهاند، در پایتخت کشوری که بر اساس تفاهم سایکسپیکو و «معاهده سور»، قیمومیت سوریه را بر عهده داشت. آیا قرار نیست دوباره همین کشور محور حضور غرب در سوریه باشد؟
سوال بعدی اینکه ارتباط این حملات با دور بعدی مذاکرات وین در خصوص سوریه که از امروز در پایتخت اتریش آغاز میشود، چیست؟ یقینا این واقعه بر مذاکرات مزبور سایه خواهد افکند.
دیگر سوال قابل طرح، سرنوشت پناهجویانی است که عازم قاره سبز گردیدهاند. ظاهرا 8 تروریست کل اروپا را به هم ریختهاند. به این ترتیب، رفتار اروپاییها با هزاران نفری که از خاورمیانه عازم سوریه هستند، چگونه خواهد بود؟
باراک اوباما گفته است آنها که فکر میکنند میتوانند مردم فرانسه و ارزشهایی را که به خاطر آنها ایستادهاند، بترسانند، در اشتباهاند. آیا اوباما برای نترسیدن اروپاییها حاضر است دکترین خاورمیانهای خود مبتنی بر موازنه بین بازیگران و پرداخت کمترین هزینه از سوی واشنگتن را تغییر دهد؟ به هر حال این حملات در قاره آمریکا رخ نداده است و شاید اوباما هنوز انگیزه لازم برای تغییر مواضع خود را نداشته باشد.
یکی دو ماه آینده احتمالا آبستن حوادث جدیدی در خاورمیانه خواهد بود. این که این حوادث چه هستند، شدت آنها چقدر است و بر منافع ملی ایرانیان چه تاثیری میگذارند، به مرور زمان مشخص خواهد شد. چشمان تیزبین در ایران باید با محوریت منافع ملی ماجراها را دنبال کنند، و البته با نگاهی به یک خاطره تلخ: «پس از یازده سپتامبر با سوداهای تروریسمستیزانه غرب تا حدودی همراهی کردیم که نتیجه آن در تاریخ مشخص است.» این بار چه راهبردی باید در پیش بگیریم، آن هم در شرایطی که متحدین ما مدتهاست با همین داعش و همسلکانش در حال نبرد هستند؟