به گزارش مشرق، شاهین نصیرینیا، نخستین ستاره وزنهبرداری ایران پس از انقلاب اسلامی بود. او در رقابتهای سال 1999 در آتن و در وزنی که کشور میزان قهرمان دو دوره المپیک (پیروس دیماس) را به میدان رقابت فرستاده بود، در شگفتی تمام توانست قهرمان جهان شود و پس از حدود چهل سال مدال طلای جهان را برای ایران به ارمغان بیاورد. این درخشش خیره کننده آغاز و پایان فروغ این قهرمان بسیار پراستعداد بود. چراکه سال بعد در بازیهای المپیک سیدنی در شرایطی کاملا ناعادلانه و عجیب مجبور به کنارهگیری از رقابتها شد و پس از آن نیز به قول خودش با اشتباههای مکرر که نشات گرفته از بیتجربگی این وزنهبردار جوان بود، هیچگاه نتوانست به شایستگیهایش در این ورزش برسد.
شاهین نصیرینیا، پس از سالها فراز و فرود، امسال در رقابتهای سال 2015 با گرمکن تیم ملی وزنهبرداری آمریکا در سالن و هتل محل رقابتها تردد میکند تا نشانی از مربیگری او در تیم ملی کشور محل اقامتش باشد. با او در اتاق 511 هتل محل اقامتش به گفت و گویی دوستانه نشستیم و خاطرات گذشته و امروز را با یکدیگر مرور کردیم.
چطور شد امسال مربی تیم ملی آمریکا شدی؟ ساختار وزنهبرداری و تیمهای ملی این کشور چگونه است؟
نصیری نیا: ساختار ورزش در آمریکا از جهاتی به کشورهای دیگر شبیه و از جهاتی فاصله زیادی دارد. فدراسیون ملی آمریکا متشکل از یک هیات اجرایی و یک CEO است که تقریبا این فرد هماهنگ کننده در وزنه برداری کشور است و تمامی تصمیمها در هیات اجرایی اتخاذ می شود. در سطح ملی هم یک سرمربی به صورت رسمی با فدراسیون در حال قرارداد است و سایر مربیان پس از رقابتهای انتخابی تیم ملی مشخص می شوند. به طوریکه چند دوره رقابتهای انتخابی تیم ملی مشخص می شود و هر فردی که توانست بهترین نتیجه را بیاورد به همراه مربی اش عضو تیم ملی آمریکا می شود. امسال نیز با توجه به اینکه الکس شاگرد من در وزن 69 کیلوگرم توانست در رقابتهای انتخابی عضو تیم ملی آمریکا شود، من هم به عنوان مربی عضو تیم ملی شدم.
پس تقریبا عدالت بخوبی انجام می شود.
نصیری نیا: البته من واقعا این روش را نمی پسندم. درست است که وزنه بردار از طریق رقابتهای انتخابی عضو تیم ملی می شود، اما به نظر من شرایط وزنه برداری در آمریکا تاحدود زیادی آماتور است تا حرفه ای. برای من هم بسیار سخت است که با این شرایط شاگردی را تا رده جهانی برسانم. البته من سه شاگرد خوب دارم که هرکدام توانایی عضویت در تیم ملی را دارند. با این وجود شرایط نسبت به تیمهای سطح اول جهان متفاوت است. به هرحال صحبتهایی شده تا من سرمربی تیم ملی آمریکا باشم. اما هنوز نهایی نشده است. از چند کشور دیگر هم پیشنهاد دارم، اما هنوز تصمیم نهایی را نگرفتم تا ببینیم بعد از رقابتهای جهانی چه اتفاقی می افتد.
در مورد تیم ملی ایران چطور؟
نصیری نیا: ببینید خدمت کردن به تیم ملی کشورم آرزوی من است. چه کسی دوست ندارد به تیم ملی کشورش خدمت کند؟ اما من نمی خواهم به هرقیمتی و با هرشرایطی در آن تیم کار کنم. به هر حال وقتی اسم نصیرینیا یا حتی توکلی و باقری و هم دورهایهای ما میآید، مردم توقع دارند که همه چیز روبراه باشد و تیمهای ملی وزنه برداری ایران بهترین نتیجه را بگیرند. بنابراین من دوست ندارم در شرایطی به تیم ملی ایران بروم که شرایط برای کار کردن من مهیا نباشد. من حس میکنم اکنون نه درخواستی برای کمک من وجود دارد و نه اینکه من با شرایط و امکانات موجود می توانم به تیم ایران کمک کنم. من تنها در شرایطی می توانم به ایران کمک کنم که اختیارات تام در تیم ملی و امکانات لازم برای موفقی را داشته باشم.
البته این روزها هم گویا کمی مدیریت در تیم ملی وزنه برداری سخت شده است. وزنه برداران توقعات بیشتری نسبت به دوره شما دارند و در کوچکترین مسئله مانند قرار گرفتن در گروه B نیز نسبت به کادر فنی اعتراض می کنند.
نصیری نیا: من هم این موضوعات را شنیدهام. خب نه اینکه این اتفاقها الان باشد و زمان ما نبوده باشد. زمان ما هم بود، اما ما کمی نسبت به اصول پایبندی بیشتری داشتیم. من هم اشتباههای زیادی کردم. در بازیهای آسیایی 2002 بوسان درحالیکه رکورددار آسیا و بازیهای آسیایی بودم با لجبازی به روی سکو رفتم و به صورت تعمدی اوت کردم و بعد از آن از حضور در رقابتهای جهانی هم سر باز زدم. فقط به دلایلی که اصلا امروز حتی برای خودم هم قابل قبول نیست. من قبول دارم که آن روز اشتباه کردم و دوست دارم این تجربه به نسل جدید انتقال داده شود و بگویم که امروز حتی یک مدال هم یک مدال است. هم برای ایران ارزشمند است و هم برای خود ورزشکار. امروز هم ورزشکاران باید دوراندیش باشند و به آینده نگاه کنند. نباید با حواشی از اصل ماجرا دور بیفتند.
و تو یک بار دیگر هم البته به دلایل عجیب و غریب مدال المپیک را از دست دادی.
نصیرینیا: در سیدنی شرایط من استثنایی بود. نمی دانم دقیقا به چه علتی من اجازه ادامه رقابت را پیدا نکردم، اما آن زمان ایوانف به من گفت دو – سه روز پیش از رقابت وقتی تمرینهای سنگین من را دیدند، همجهها آغاز شد. خیلیها تلاش کردند من قهرمان المپیک نشوم. رقیب من پیروس دیماس یونانی بود و میرفت که به سومین مدال طلای خود در بازیهای المپیک برسد. بنابراین چندان بعید نبود که بخواهند از هر طریقی او قهرمان شود. در نهایت هم با بهانهای واهی من را از ادامه رقابت محروم کردند و در آن مسابقه نیز مجبور به تمارض در آسیب دیدگی شدم.
فکر میکنی باز هم این اتفاقهای عجیب و غریب در وزنهبرداری بیفتند؟
نصیرینیا: من امیدوارم این شرایط برای کسی تکرار نشود. البته بعدها دیدیم متاسفانه شاید سعید علی حسینی هم مانند من دچار این مشکل شد و متاسفانه او دیگر نتوانست به رقابتهای ورزشی بازگردد. من تاکنون چند بار سعید را دیدهام و واقعا هر بار حسرت میخورم که چطور این جوان دیگر نتوانست به رقابتهای ورزشی بازگردد. در این ورزش خیلی مهم است که حواسمان جمع باشد تا آسیبی به ما وارد نشود. این اتفاقهای عجیب و غریب میافتد و به نظر من میزان دوستی ما با مدیران ارشد فدراسیون جهانی در کاهش و افزایش این اتفاقها تاثیرگذار است. شما ببینید در دوران حسین رضازاده بهترین نتایج تاریخ وزنهبرداری ایران بدست آمد و شاید یکی از دلیلهایش همین ارتباط خوب رضازاده با فدراسیون جهانی بود.