به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ روز 4 دی 1300 رضاخان با صور اعلامیهای از کلیه برپا کنندگان نمایش و تئاتر خواست که برای وی بلیت جهت تماشای نمایشها نفرستند. زیرا وی نه فرصت تماشای آن را دارد و نه حقوقش کفاف خرید بلیت را میدهد!
متن كامل اعلان رضاخان بدين شرح است «از تمام اشخاصي كه در صدد دادن نمايش بر مي آيند، عموماً خواهشمندم كه براي اين جانب بعد از اين بليط نفرستند، زيرا علاوه برآنكه مجال ورود در نمايش ها را ندارم، حقوق اداري من نيز كفاف قيمت بليط و تأديه آنها را نخواهد كرد و در موقع لازمه براي خدمت معارف هرچه را لازم بدانم مستقيماً اقدام خواهم نمود. وزير جنگ – رضا»
به هنگام مسافرت محمد رضا پهلوي در تيرماه 1327 به انگليس، خبر زير درباره سرنوشت دارايي رضاخان در جرايد آن زمان منتشر گرديد:
به نوشته روزنامه «تريبون دوناسيون» در لندن راجع به دارايي رضاخان كه در بانك انگليس توقيف شده است، نيز گفتگو بود. انگليسي ها موافقت كردند كه مخفيانه قسمتي از اين دارايي از توقيف خارج شود و در عوض امتياز بانك شاهنشاهي در ايران تجديد گردد. زيرا براي شركت نفت ايران و انگليس مشكل است كه بدون وجود يك بانك انگليسي كه از وي حمايت كند به كار خود ادامه دهد . از طرف ديگر انگليسي ها موافقند كه به شاه كمك كنند تا به وسيله ثروتش بتواند دوباره رژيم گذشته را برقرار كند و براي اين كار تحویل دارايي پدرش به او بهترين وسيله است. به همين منظور است كه شاه بايد به سوئيس مسافرت كند (زيرا مقداري از آن ثروت « پدري » در سوئيس ميباشد) اينهاست علت مسافرت اعليحضرت به اروپا....» اما شمس پهلوي فرزند رضا شاه در اين باره چنين اظهار نظر نمود ه است:
الف) سخنان رضا شاه خطاب به دكتر محمدسجادي : دكتر من يقين دارم وقتي پا را از مملكت به خارج نهادم، همه جا خواهند گفت و خواهند نوشت كه در بانك هاي خارج نيز وجوه بيشماري داشته ام و اين پول ها را براي چنين روزي ذخيره كرده بودم، ولي اين طور نيست من به جرأت مي گويم نه در بانك هاي خارج و نه در بانك هاي داخله جز بانك ملي وجهي ندارم...»
ب) اظهارات شمس پهلوي دختر رضاشاه:
«...آن روزها راديوهاي خارجي درباره پول ايشان [رضا شاه ] در بانك هاي بيگانه گفتگو مي كردند و راديو تهران اطلاع مي داد كه در مجلس گفتگو از جواهرات سلطنتي در ميان است . اعليحضرت فقيد [رضاشاه] پس از اطلاع از اين خبرها، خندة تلخي نموده، فرمودند : من فقط سه ليره و كسري در بانك سوئيس دارم و آن هم باقيمانده پولي است كه براي خرج تحصيل وليعهد دربانك سوئيس گذارده بودم....» براي آنكه به درستي و نادرستي اين اظهارات پي ببريم به خاطرات مستند و معتبر ارتشبد حسين فردوست اشاره مي كنيم:
در زمان خروج رضاخان از كشور در شهريور 1320 ش، در اصفهان ابراهيم قوام به رضاخان مي گويد: شما كه ايران را ترك مي كنيد، تكليف مايملكتان چه مي شود؟ لازم است كه تكليف آنها را روشن كنيد، رضاخان با قوام صحبت هايي مي كند و مي گويد كه بنويسيد. محضرداري را خبر مي كنند و رضاخان ديكته مي كند كه آنچه دارم، اعم از منقول و غيرمنقول را به وليعهد واگذار مي كنم. قوام هم تصحيحاتي انجام ميدهد و رضا امضا مي كند. سپس رضاخان به سمت كرمان حركت مي كند و قوام الملك به سوي تهران، قوام نامه را به فروغي داد و او هم در روزهاي بعد در مجلس قرائت كرد. رضاخان در طول سلطنتش تمام املاك مرغوب شمال را به زور سرنيزه به نام خود كرد. البته گاهي هم پول مختصري به عنوان بهاي آن مي داد. املاك را به منطقه هاي مختلف تقسيم كرد و در هر منطقه يك افسر گمارد و كل املاك او را سرلشكر كريم آقاخان بوذرجمهري اداره مي كرد. در سال 1319 ش، يك سال قبل از رفتن رضاخان از ايران، صورت حساب عايدي خالص ساليانه املاك پهلوي 62 ميليون تومان بود كه همه اينها را به محمد رضا منتقل كرد و ساير اولاد او بي نصيب ماندند. بعدها آنها به رضاخان شكايت كردند و او نيز به محمد رضا نوشت كه كاخ هاي فرزندان را به آنها انتقال دهد و علاوه بر آن به هركدام يك ميليون تومان بپردازد كه سريعاً انجام شد .... اگر مي خواستيد رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد و يا پيشنهادي را تصويب كند، بهتر بود قبل از شروع نام چند ملك را با مشخصات و قيمت آن مطرح مي كرديد و مطمئن بوديد كه كارتان انجام مي شد. ... راديو بي بي سي در آن هنگام، سه روز متوالي درباره املاك رضاخان صحبت مي كرد و مي گفت كه بزرگترين خدمتي كه رضاخان به مملكتش كرده غصب كلية اموال مردم شمال است ! حال اين سؤال مطرح مي شود چگونه كسي كه پول تهيه بليط [اگر چه اين هم يك ادعاي خلاف وافع و اغراق آميز بوده] تماشاي يك نمايش را نداشته است چگونه اين ثروت را بدست آورده بود؟
منابع :
فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 1، ص 111 و 112
گذشته چراغ راه آينده است، ص 464 463
تاريخ بيست ساله ایران، مکی، ج 8، ص 96 87 و 443 و 442
روزشمار تاریخ معاصر ایران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج 1
متن كامل اعلان رضاخان بدين شرح است «از تمام اشخاصي كه در صدد دادن نمايش بر مي آيند، عموماً خواهشمندم كه براي اين جانب بعد از اين بليط نفرستند، زيرا علاوه برآنكه مجال ورود در نمايش ها را ندارم، حقوق اداري من نيز كفاف قيمت بليط و تأديه آنها را نخواهد كرد و در موقع لازمه براي خدمت معارف هرچه را لازم بدانم مستقيماً اقدام خواهم نمود. وزير جنگ – رضا»
به هنگام مسافرت محمد رضا پهلوي در تيرماه 1327 به انگليس، خبر زير درباره سرنوشت دارايي رضاخان در جرايد آن زمان منتشر گرديد:
به نوشته روزنامه «تريبون دوناسيون» در لندن راجع به دارايي رضاخان كه در بانك انگليس توقيف شده است، نيز گفتگو بود. انگليسي ها موافقت كردند كه مخفيانه قسمتي از اين دارايي از توقيف خارج شود و در عوض امتياز بانك شاهنشاهي در ايران تجديد گردد. زيرا براي شركت نفت ايران و انگليس مشكل است كه بدون وجود يك بانك انگليسي كه از وي حمايت كند به كار خود ادامه دهد . از طرف ديگر انگليسي ها موافقند كه به شاه كمك كنند تا به وسيله ثروتش بتواند دوباره رژيم گذشته را برقرار كند و براي اين كار تحویل دارايي پدرش به او بهترين وسيله است. به همين منظور است كه شاه بايد به سوئيس مسافرت كند (زيرا مقداري از آن ثروت « پدري » در سوئيس ميباشد) اينهاست علت مسافرت اعليحضرت به اروپا....» اما شمس پهلوي فرزند رضا شاه در اين باره چنين اظهار نظر نمود ه است:
الف) سخنان رضا شاه خطاب به دكتر محمدسجادي : دكتر من يقين دارم وقتي پا را از مملكت به خارج نهادم، همه جا خواهند گفت و خواهند نوشت كه در بانك هاي خارج نيز وجوه بيشماري داشته ام و اين پول ها را براي چنين روزي ذخيره كرده بودم، ولي اين طور نيست من به جرأت مي گويم نه در بانك هاي خارج و نه در بانك هاي داخله جز بانك ملي وجهي ندارم...»
ب) اظهارات شمس پهلوي دختر رضاشاه:
«...آن روزها راديوهاي خارجي درباره پول ايشان [رضا شاه ] در بانك هاي بيگانه گفتگو مي كردند و راديو تهران اطلاع مي داد كه در مجلس گفتگو از جواهرات سلطنتي در ميان است . اعليحضرت فقيد [رضاشاه] پس از اطلاع از اين خبرها، خندة تلخي نموده، فرمودند : من فقط سه ليره و كسري در بانك سوئيس دارم و آن هم باقيمانده پولي است كه براي خرج تحصيل وليعهد دربانك سوئيس گذارده بودم....» براي آنكه به درستي و نادرستي اين اظهارات پي ببريم به خاطرات مستند و معتبر ارتشبد حسين فردوست اشاره مي كنيم:
در زمان خروج رضاخان از كشور در شهريور 1320 ش، در اصفهان ابراهيم قوام به رضاخان مي گويد: شما كه ايران را ترك مي كنيد، تكليف مايملكتان چه مي شود؟ لازم است كه تكليف آنها را روشن كنيد، رضاخان با قوام صحبت هايي مي كند و مي گويد كه بنويسيد. محضرداري را خبر مي كنند و رضاخان ديكته مي كند كه آنچه دارم، اعم از منقول و غيرمنقول را به وليعهد واگذار مي كنم. قوام هم تصحيحاتي انجام ميدهد و رضا امضا مي كند. سپس رضاخان به سمت كرمان حركت مي كند و قوام الملك به سوي تهران، قوام نامه را به فروغي داد و او هم در روزهاي بعد در مجلس قرائت كرد. رضاخان در طول سلطنتش تمام املاك مرغوب شمال را به زور سرنيزه به نام خود كرد. البته گاهي هم پول مختصري به عنوان بهاي آن مي داد. املاك را به منطقه هاي مختلف تقسيم كرد و در هر منطقه يك افسر گمارد و كل املاك او را سرلشكر كريم آقاخان بوذرجمهري اداره مي كرد. در سال 1319 ش، يك سال قبل از رفتن رضاخان از ايران، صورت حساب عايدي خالص ساليانه املاك پهلوي 62 ميليون تومان بود كه همه اينها را به محمد رضا منتقل كرد و ساير اولاد او بي نصيب ماندند. بعدها آنها به رضاخان شكايت كردند و او نيز به محمد رضا نوشت كه كاخ هاي فرزندان را به آنها انتقال دهد و علاوه بر آن به هركدام يك ميليون تومان بپردازد كه سريعاً انجام شد .... اگر مي خواستيد رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد و يا پيشنهادي را تصويب كند، بهتر بود قبل از شروع نام چند ملك را با مشخصات و قيمت آن مطرح مي كرديد و مطمئن بوديد كه كارتان انجام مي شد. ... راديو بي بي سي در آن هنگام، سه روز متوالي درباره املاك رضاخان صحبت مي كرد و مي گفت كه بزرگترين خدمتي كه رضاخان به مملكتش كرده غصب كلية اموال مردم شمال است ! حال اين سؤال مطرح مي شود چگونه كسي كه پول تهيه بليط [اگر چه اين هم يك ادعاي خلاف وافع و اغراق آميز بوده] تماشاي يك نمايش را نداشته است چگونه اين ثروت را بدست آورده بود؟
منابع :
فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 1، ص 111 و 112
گذشته چراغ راه آينده است، ص 464 463
تاريخ بيست ساله ایران، مکی، ج 8، ص 96 87 و 443 و 442
روزشمار تاریخ معاصر ایران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج 1