گروه بینالملل مشرق - روزنامه «تلگراف» چاپ لندن، گزارشی درباره یکی از شهرهای سوریه منتشر کرد که به «لندن کوچک» مشهور شده است. دلیل این نامگذاری، حضور چشمگیر تروریستهای بریتانیایی در کنار اتباع سایر کشورهای اروپایی، در این شهر 150000 نفری سوریه است. سبک زندگی داعشیهای غربی در این شهر به ویترینی برای جذب نیرو در آمریکا و اروپا تبدیل شده است.
«منبیج» شهر نسبتا کوچکی در شمال سوریه است که پیش از شروع جنگ داخلی در این کشور کاملا گمنام بود و تنها زندان و آسیابهای بادی این شهر اندک اسمی داشتند. با مسلط شدن داعش، این شهر کوچک به محل ملاقات تروریستها از سرتاسر دنیا تبدیل شد. بیش از هر ملیتی، تروریستهای تبعه انگلستان در این شهر گرد آمدهاند، به نحوی که اکنون به «لندن کوچک» معروف شده است. این شهر، که با خودرو تنها نیمساعت از مرزهای ترکیه فاصله دارد، اولین توقفگاه تروریستهای اروپایی در سوریه است که برای جنگیدن در کنار خلیفه داعش پا به این کشور میگذارند.
بنا به گزارش اهالی، در سال گذشته، حدود 100 بریتانیایی در منبیج زندگی کردهاند. طبق برآوردها از سال 2011 حدود 700 بریتانیایی برای جنگ زیر پرچم داعش به سوریه آمدهاند. یک فعال حاضر در منبیج، که خود را حسین حسین معرفی کرده است، به تلگراف گفت:
«داعشیها از حدود 30 ملیت در این جا حضور دارند. بریتانیاییها بیشترین افراد را تشکیل میدهند، بعد آلمانیها، بعد فرانسویها، سعودیها و الجزایریها. این جا ییشتر از هر شهر دیگری در سوریه، اروپایی دارد.»
بریتانیاییهای داعش
هفته گذشته، یکی از جوانترین ساکنان بریتانیایی شهر، نقش اول یک ویدیوی تبلیغاتی داعش را ایفاء کرد که در آن اعدام 5 مرد سوری به اتهام جاسوسی نشان داده میشود. «عیسی داره»، کودک 4 ساله که توسط مادرش خدیجه از لِویشام لندن به منبیج آورده شد، در این ویدیو کافران غربی را تهدید میکند. او یکی از کودکانی است که در منبیج آموزش داده و شستشوی مغزی میشوند.
عیسی داره؛ بازیگر 4 ساله ویدیوهای داعش
«خدیجه داره»، یک مسیحی تغییر آیین داده، در اواخر 2012 به منبیج آمد و با شوهر سوئدیاش «ابوبکر» و پسرش عیسی در آپارتمانی در این شهر ساکن شد. تروریستهای جوان غربی، به همراه خانوادههایشان، به جای رقّه، پایتخت خودخوانده داعش، در 80 مایلی غرب آن یعنی منبیج اسکان داده میشوند تا از حملات هوایی ارتش سوریه و نیروهای خارجی در امان بمانند.
«خدیجه داره» و همسرش ابوبکر در سوریه
داعش اکنون سلطهای بیخدشه بر این شهر 150000 نفری دارد که جمعیتی به اندازه شهر «اکسِتر» انگلستان دارد. زنان باید سر و صورت خود را بپوشانند و به هیچ وجه در ملاء عام با مردان اختلاط نکنند. لباسهای غربی، موسیقی و سیگار کشیدن در این شهر ممنوع است. یکی از ساکنان سابق منبیج، با نام مستعار «علی الخطیب» به تلگراف میگوید «منبیج سابقا آزادترین شهر سوریه بود. اما اکنون آزادی در کار نیست. خارجیها به شهر من هجوم میآورند و به ما میگویند چه بگوییم، چه بشنویم و چه بپوشیم. قبلا زنها در این جا چنین حجابی نداشتند، ولی آنها با خشونت زنان را به این کار وادار میکنند. بریتانیاییها از همه بیرحمترند.»
در میان این ساکنان بریتانیایی، خواهران دوقلوی 17 ساله به نامهای سلما و زهرا هم هستند که به «عروسان جهادی» معروفند. سلما با یک تروریست 19 ساله اهل کاونتری ازدواج کرده که پیش از سفر به سوریه به صورت آنلاین با او آشنا شده بود.
سلما و زهرا؛ عروسان جهادی
ازدواج آنها توسط «اقصی محمود»، زن 20 ساله بریتانیایی اهل گلاسکو هماهنگ شد. این زن در فهرست تحریمهای سازمان ملل قرار دارد. شوهران این دو خواهر در عملیات تروریستی کشته شدهاند.
اقصی محمود
«خدیجه داره»، که همسر او هم در درگیری با سایر گروههای تروریستی به هلاکت رسیده است، در 18 ماه گذشته با پسرش عیسی و پسر کوچکترش، در کنار خانواده یک زن بریتانیایی دیگر به نام «عایشه» زندگی میکند که او هم یک بیوه داعشی است. خدیجه در شبکههای اجتماعی پستهایی درباره سبک زندگی داعشی به اشتراک میگذارد. او از این که نمیتواند «حُمُص» تازه بخورد گله دارد و دلش برای خوردن فستفودهای محل زندگیش در لندن تنگ شده است. به گفته او، حقوقی که از داعش میگیرد کفاف زندگیش را نمیدهد.
پسر خدیجه، عیسی به ستاره ویدیوهای داعش تبدیل شده است. او با لهجه انگلیسی کودکانهاش، خندان و خوشحال در حال بازی با کلاشنیکف، قرار است دل مخاطبان غربی را برای پیوستن به این گروه ببرد.
خدیجه در پستهایش با بیتفاوتی و سردی تکاندهندهای مشاهدات خود را از از جنایات داعش شرح میدهد. مثلا مصلوبشدن یک جوان سوری توسط داعش را اینگونه نقل میکند:
«توی راه برگشت از فروشگاه، جنازه یه مرد جوان رو دیدم که از دماغش خون میومد... به یه درخت بسته بودنش.»
در یک توئیت دیگر، بعد از تعریفکردن تجاوز یک مرد داعشی به زنی 70 ساله چنین نظر تهوعآوری میدهد:
«دست کم این سوریها بالاخره ترسیدن از الله رو یاد میگیرن.»
«عبدالحمید اباعود»، مغز متفکر حملات تروریستی پاریس، متولد بلژیک، هم مدتی در این شهر به سر برده است و گمان میرود حملات پاریس را از کافی نتی در منبیج هدایت کرده باشد. یکی دیگر از ساکنان در گفتگو با تلگراف، «محمد اموازی»، جلاد داعش معروف به جان جهادی، را هم در بهار 2014 در این شهر به یاد میآورد، یعنی درست بعد از سقوط شهر به دست داعش.
عبدالحمید اباعود
جان جهادی
همین که کنترل شهر به دست داعش افتاد، کار عوض کردن نام اماکن شهری و روستاهای اطراف آغاز شد و این گروه اداره پلیس و محکمه خود را به راه انداخت. به جنگجویان خارجی در حاشیه منبیج، آپارتمانهای کوچکی داده شد تا چندان با اهالی شهر درآمیختگی نداشته باشند.
به گزارش روزنامه تلگراف، آنها ماهانه حدود 150 دلار(100 پاوند) حقوق از داعش دریافت میکنند که از طریق گرفتن مالیات از ساکنان و کسبه و همچنین دریافت «جزیه» تامین میشود. اقلیتهایی چون شیعیان، مسیحیان و علویان در صورتی که به آیین سنی در نیایند، باید جزیه هم دهند. نکته جالب این که فروشگاههای شهر، علی رغم وضعیت جنگی، پر از اجناس است. این اجناس به راحتی از ترکیه وارد میشود. درست بر عکس سایر مناطق سوریه که مردم با فقر دست و پنجه نرم میکنند. «ابو تمیم»، یک فعال اجتماعی که اخیرا از منبیج به حلب گریخته، معتقد است:
«داعش با جنگجوهای خارجی رفتار ویژهای دارد. آنها بر عکس اهالی شهر از آب سالم و برق به صورت 24 ساعته و 7 روز هفته برخوردارند. وقتی خارجیها به فروشگاهها میروند، گرانترین اجناس را میخرند، درست برعکس ساکنان محلی که در فقر هستند. داعش این تضاد را برای جذب بیشتر مردم منطقه به جنگیدن در کنار داعش به وجود آورده است.»
ابزار دیگر داعش برای سربازگیری، سیستم آموزشی (در واقع مغزشویی) است. کودکان از 4 سالگی در کلاسهای مجزای دخترانه و پسرانه شرکت میکنند و زبان عربی و شریعت میآموزند و این که چگونه یک شهروند خوب برای دولت اسلامی عراق و شام باشند. اسناد درز کرده از این گروه نشان میدهد که مغزشویی کودکان و استفاده از آنها به عنوان سرباز، ابزارهای کلیدی در راهبرد داعش هستند.
با این حال، در سلسله مراتب عملیاتی و نظامی داعش، خارجیها ردههای پایینتری از خود سوریها و عراقیها دارند. اما خارجیهایی که قابلیتهای بیشتری داشته باشند یا به زبان عربی و مهارتهای رسانهای مسلطتر باشند، پیشرفتهای بهتری خواهند داشت.
مهمترین ابزار داعش برای تحکیم سلطه بر منبیج (مثل سایر شهرهای تحت اشغال)، «هراس افکنی» است. روزانه چندین نفر به بهانههای بسیار کوچک (مثلا فروش سیگار) مصلوب یا سر بریده میشوند و جنازههای آنها برای عبرت سایرین در خیابانها رها میشود. بسیاری از افراد هم روزانه ناپدید میشوند و دیگر خبری از آنها به دست نمیآید.
علی الخطیب که خودش توسط یک تروریست بریتانیایی با نام مستعار ابو ابراهیم البریطانی تهدید شده بود، دست زن و دو دخترش را گرفت و تنها با دو ساک از وسایل زندگی از شهر خود به ترکیه گریخت.
اعضای داعش در معابر عمومی نقاب به چهره میزنند و حقوق و امتیازات بهتری دریافت میکنند، از جمله اشیاء عتیقه قیمتی تاراج شده از موصل.
عبدالعزیز، از ساکنان سابق شهر که اکنون مقیم لندن است میگوید:
«جنگجویان خارجی با هم انسجام ندارند. بسیاری از آنها حتی خوب عربی صحبت نمیکنند. آنان در اطراف شهر گشت میزنند و خود را پلیس معرفی میکنند، بی آنکه یونیفرمی بر تن داشته باشند.»
موارد اعتراض به سلطه داعش بسیار محدود است. مثلا سال گذشته چند بار این شهر شاهد اعتراضاتی بود و در یکی از از آنها یک قاضی داعش، اهل تونس، توسط ساکنین کشته شد، داعش در پاسخ، ده ها تن از زنان شهر را دزدید و چندین نفر را که قصد فرار داشتند اعدام کرد. رهبر اعتراضات دستگیر، و زیر شکنجه کشته شد و جسدش روزها در خیابان رها شد.
«داعشیها از حدود 30 ملیت در این جا حضور دارند. بریتانیاییها بیشترین افراد را تشکیل میدهند، بعد آلمانیها، بعد فرانسویها، سعودیها و الجزایریها. این جا ییشتر از هر شهر دیگری در سوریه، اروپایی دارد.»
بریتانیاییهای داعش
هفته گذشته، یکی از جوانترین ساکنان بریتانیایی شهر، نقش اول یک ویدیوی تبلیغاتی داعش را ایفاء کرد که در آن اعدام 5 مرد سوری به اتهام جاسوسی نشان داده میشود. «عیسی داره»، کودک 4 ساله که توسط مادرش خدیجه از لِویشام لندن به منبیج آورده شد، در این ویدیو کافران غربی را تهدید میکند. او یکی از کودکانی است که در منبیج آموزش داده و شستشوی مغزی میشوند.
عیسی داره؛ بازیگر 4 ساله ویدیوهای داعش
«خدیجه داره»، یک مسیحی تغییر آیین داده، در اواخر 2012 به منبیج آمد و با شوهر سوئدیاش «ابوبکر» و پسرش عیسی در آپارتمانی در این شهر ساکن شد. تروریستهای جوان غربی، به همراه خانوادههایشان، به جای رقّه، پایتخت خودخوانده داعش، در 80 مایلی غرب آن یعنی منبیج اسکان داده میشوند تا از حملات هوایی ارتش سوریه و نیروهای خارجی در امان بمانند.
«خدیجه داره» و همسرش ابوبکر در سوریه
داعش اکنون سلطهای بیخدشه بر این شهر 150000 نفری دارد که جمعیتی به اندازه شهر «اکسِتر» انگلستان دارد. زنان باید سر و صورت خود را بپوشانند و به هیچ وجه در ملاء عام با مردان اختلاط نکنند. لباسهای غربی، موسیقی و سیگار کشیدن در این شهر ممنوع است. یکی از ساکنان سابق منبیج، با نام مستعار «علی الخطیب» به تلگراف میگوید «منبیج سابقا آزادترین شهر سوریه بود. اما اکنون آزادی در کار نیست. خارجیها به شهر من هجوم میآورند و به ما میگویند چه بگوییم، چه بشنویم و چه بپوشیم. قبلا زنها در این جا چنین حجابی نداشتند، ولی آنها با خشونت زنان را به این کار وادار میکنند. بریتانیاییها از همه بیرحمترند.»
سلما و زهرا؛ عروسان جهادی
ازدواج آنها توسط «اقصی محمود»، زن 20 ساله بریتانیایی اهل گلاسکو هماهنگ شد. این زن در فهرست تحریمهای سازمان ملل قرار دارد. شوهران این دو خواهر در عملیات تروریستی کشته شدهاند.
اقصی محمود
«خدیجه داره»، که همسر او هم در درگیری با سایر گروههای تروریستی به هلاکت رسیده است، در 18 ماه گذشته با پسرش عیسی و پسر کوچکترش، در کنار خانواده یک زن بریتانیایی دیگر به نام «عایشه» زندگی میکند که او هم یک بیوه داعشی است. خدیجه در شبکههای اجتماعی پستهایی درباره سبک زندگی داعشی به اشتراک میگذارد. او از این که نمیتواند «حُمُص» تازه بخورد گله دارد و دلش برای خوردن فستفودهای محل زندگیش در لندن تنگ شده است. به گفته او، حقوقی که از داعش میگیرد کفاف زندگیش را نمیدهد.
پسر خدیجه، عیسی به ستاره ویدیوهای داعش تبدیل شده است. او با لهجه انگلیسی کودکانهاش، خندان و خوشحال در حال بازی با کلاشنیکف، قرار است دل مخاطبان غربی را برای پیوستن به این گروه ببرد.
خدیجه در پستهایش با بیتفاوتی و سردی تکاندهندهای مشاهدات خود را از از جنایات داعش شرح میدهد. مثلا مصلوبشدن یک جوان سوری توسط داعش را اینگونه نقل میکند:
«توی راه برگشت از فروشگاه، جنازه یه مرد جوان رو دیدم که از دماغش خون میومد... به یه درخت بسته بودنش.»
در یک توئیت دیگر، بعد از تعریفکردن تجاوز یک مرد داعشی به زنی 70 ساله چنین نظر تهوعآوری میدهد:
«دست کم این سوریها بالاخره ترسیدن از الله رو یاد میگیرن.»
عبدالحمید اباعود
جان جهادی
همین که کنترل شهر به دست داعش افتاد، کار عوض کردن نام اماکن شهری و روستاهای اطراف آغاز شد و این گروه اداره پلیس و محکمه خود را به راه انداخت. به جنگجویان خارجی در حاشیه منبیج، آپارتمانهای کوچکی داده شد تا چندان با اهالی شهر درآمیختگی نداشته باشند.
ابزار دیگر داعش برای سربازگیری، سیستم آموزشی (در واقع مغزشویی) است. کودکان از 4 سالگی در کلاسهای مجزای دخترانه و پسرانه شرکت میکنند و زبان عربی و شریعت میآموزند و این که چگونه یک شهروند خوب برای دولت اسلامی عراق و شام باشند. اسناد درز کرده از این گروه نشان میدهد که مغزشویی کودکان و استفاده از آنها به عنوان سرباز، ابزارهای کلیدی در راهبرد داعش هستند.
این کودکان در سن 10 سالگی وارد اردوگاه آموزشی موسوم به «شیربچههای خلیفه» میشوند تا به آنها جنگیدن، کاربرد سلاحها، سر بریدن اسراء و زندانبانی آموخته میشود. در 15 سالگی نقشها و ماموریتهای آنان به ایشان ابلاغ میشود!
با این حال، در سلسله مراتب عملیاتی و نظامی داعش، خارجیها ردههای پایینتری از خود سوریها و عراقیها دارند. اما خارجیهایی که قابلیتهای بیشتری داشته باشند یا به زبان عربی و مهارتهای رسانهای مسلطتر باشند، پیشرفتهای بهتری خواهند داشت.
مهمترین ابزار داعش برای تحکیم سلطه بر منبیج (مثل سایر شهرهای تحت اشغال)، «هراس افکنی» است. روزانه چندین نفر به بهانههای بسیار کوچک (مثلا فروش سیگار) مصلوب یا سر بریده میشوند و جنازههای آنها برای عبرت سایرین در خیابانها رها میشود. بسیاری از افراد هم روزانه ناپدید میشوند و دیگر خبری از آنها به دست نمیآید.
علی الخطیب که خودش توسط یک تروریست بریتانیایی با نام مستعار ابو ابراهیم البریطانی تهدید شده بود، دست زن و دو دخترش را گرفت و تنها با دو ساک از وسایل زندگی از شهر خود به ترکیه گریخت.
اعضای داعش در معابر عمومی نقاب به چهره میزنند و حقوق و امتیازات بهتری دریافت میکنند، از جمله اشیاء عتیقه قیمتی تاراج شده از موصل.
عبدالعزیز، از ساکنان سابق شهر که اکنون مقیم لندن است میگوید:
«جنگجویان خارجی با هم انسجام ندارند. بسیاری از آنها حتی خوب عربی صحبت نمیکنند. آنان در اطراف شهر گشت میزنند و خود را پلیس معرفی میکنند، بی آنکه یونیفرمی بر تن داشته باشند.»
موارد اعتراض به سلطه داعش بسیار محدود است. مثلا سال گذشته چند بار این شهر شاهد اعتراضاتی بود و در یکی از از آنها یک قاضی داعش، اهل تونس، توسط ساکنین کشته شد، داعش در پاسخ، ده ها تن از زنان شهر را دزدید و چندین نفر را که قصد فرار داشتند اعدام کرد. رهبر اعتراضات دستگیر، و زیر شکنجه کشته شد و جسدش روزها در خیابان رها شد.
منبع:
http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/islamic-state/12091228/The-town-nicknamed-Little-London-at-the-heart-of-Islamic-States-war.html