گروه فرهنگی مشرق - در سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر، بر خلاف سالیان گذشته، مجموعه آثار سینمایی هیجان انگیزی اکران شد. عمده فیلمهای اکران شده آثار در خوری هستند اما معمولا لحن ندارند.
یعنی وقتی بدون در نظر گرفتن ملیت بازیگران، فیلمهای کوروساوای فقید را تماشا میکنید بدون آگاهی از تیتراژ،میدانیم که این اثر متعلق به کوروساوا است و ربطی به «یاسوجیرو ازو» و «میزوگوشی» ندارد. وقتی فیلم علی حاتمی را تماشا میکنیم بدون تیتراژ درخواهیم که این اثر متعلق به مولفی اصیلی است و آثارش بدون آگاهی از نام و نشان سازنده، در متن و نه در فرامتن خود گویای حال لحنی فیلم است.
فیلم های «سیدرضا میرکریمی» کارگردان مولف و صاحب نام سینمای ایران، خالق فیلم همیشه ماندگار ملی – ایرانی یه حبه قند، تقریبا بدون تیتراژ قابل شناخت و شناسایی است به نحوی که می توان از سایر تولیدات سینمای ایران آنرا تمیز داد. فیلم های میرکریمی همچون حاتمی، کوروساوا و حتی کیمیایی، آثاری هستند که دارای لحنی منحصر به فرد هستند و برای دیدن آثار میر کریمی قطعا این لحن را باید شناخت و به قابلیت هایش ایمان داشت.
با پیش فرض شناخت لحنی آثار میرکریمی اگر به سراغ فیلم «دختر» برویم قطعا این فیلم با همان نگاه نجیب سیدرضا میرکریمی، به دلمان خواهد نشست. «دختر» میر کریمی فیلم رادیکال و سر سختی مثل قاعده تصادف بهنام بهزادی نیست و انگشت روی نگاه متعصب و سر سختانه پدرانه نمی گذارد. همین قیاس تطبیقی موجب می شود که انگشت اشاره بگذاریم روی شرافت و نجابت سید رضا میرکریمی.
البته از این قیاس قصد تخطئه فیلم بهنام بهزادی را نداریم، فیلم «قاعده تصادف» با همه حسنهایی که دارد، فیلم ایرانی دارای لحن، بر خلاف «دختر»میر کریمی نیست. در فیلم «قاعده تصادف» پدر شاخصههای، پدر ایرانی را ندارد و رویدادهای روایی قاعده تصادف می تواند در هر کجای جهان اتفاق بیفتد.
عطف فیلم در مرحله برخورد به خشونتی تصادفی میپردازد؛ اما بر خلاف قاعده تصادف، رفتار پدرانه و جایگاه پدر به گند کشیده نمیشود. این اثر محتوایی متمایز، ناشی از تفاوت لحن است. فیلمساز از همان گام ابتدایی و نخستین اثرش، کودک و سرباز، برای خود لحن سازی کرده و در فرم و محتوا بر اساس همان لحن تعیین شده که مختص و خاص میرکریمی است، به سراغ محتوایی متفاوت میرود و نتیجه و مفهوم فیلم کاملا بومی شکل میگیرد. به همین دلیل، در مضمون برخورد نسل ها، لحن میرکریمی دارای اصالت ایرانی، نجیبانهای است. به هر صورت فیلمسازی در تراز جهانی و با استاندارهای روز، واجد هیچ اصالتی نیست، چون فیلم به مثابه کالا به وفور در جهان تولید میشود، اصالت با آن فیلمسازی است که لحن دارد و لحن خاص و ویژه اش تعلق دارد به فرهنگی عمومی اصیل کشورش. فیلم «دختر» «آقاسیدرضا میرکریمی» به دلایلی که در سطور پیشین ذکر شد فیلم دلبرانهای است و از پدران این جامعه دلبری میکند.
** علیرضا پورصباغ