به گزارش مشرق، در هفتهی پایانی اردیبهشت 94 پیش از تصویب برجام، در کمپ دیوید، نشستی از سران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به دعوت اوباما انجام شد. در این نشست برای افزایش توان نظامی کشورهای حاشیه خلیج فارس، مقابله با تروریسم، ایران و جنبشهای محور مقاومت، تصمیماتی اتخاذ شد. در بیانیه پایانی این نشست مواردی قابل تأمل ذکر شد:
«آمریکا آماده است مشترکاً با کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) برای دفع و مقابله با تهدید خارجی علیه تمامیت ارضی هر یک از این کشورها که برخلاف منشور سازمان ملل باشد، وارد عمل شود. آمریکا برای مواجهه با چنین تهاجمی یا خطر چنین تهاجمی، آماده است با طرفهای خود در شورای همکاری خلیج (فارس) همکاری کند تا سریعاً تصمیم گرفته شود چه اقدامی با استفاده از ابزارهای موجود جمعی ممکن است مناسب باشد. همچون عملیات طوفان قاطعیت (حمله به یمن) کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) زمانی که برای اقدام نظامی فراسوی مرزهای کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) برنامهریزی میکنند (مشخصاً زمانی که کمک آمریکا برای چنین اقدامی درخواست میشود) با آمریکا مشورت خواهند کرد. با این نگاه و بر مبنای نشست همکاری راهبردی آمریکا-شورای همکاری خلیج (فارس)، رهبران این کشورها درباره یک همکاری راهبردی جدید بین آمریکا و این شورا بحث کردند که هدف از آن تقویت فعالیت آنها در حوزه همکاری امنیتی، بهویژه در خصوص انتقال سریع اسلحه و نیز مقابله با تروریسم، امنیت دریایی، امنیت سایبری و دفاع موشکی بالستیک است.»[1]
در کنفرانس پایانی این نشست اوباما به سران کشورهای عربی قول داد که در نشست آتی شورای همکاری خلیج فارس- که در اردیبهشت 95 در ریاض برگزار خواهد شد- حضور خواهد یافت.
سخنگوی کاخ سفید هفته گذشته در سخنانی با انتساب کشتی توقیفشده حامل سلاح در دریای عرب به ایران و کمک به انصارالله، ضمن اعلام رسمی حضور اوباما در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس، برنامه و اهداف این سفر را اعلام نمود. ارنست هدف اصلی آمریکا را ایجاد ثبات در منطقه و اتخاذ روشی جدید در خصوص مقابله با جمهوری اسلامی اعلام نمود.[2] در این نوشتار به بررسی روند راهبرد اعراب و آمریکا طی یک سال گذشته علیه ایران و محور مقاومت و احتمالات پیش رو در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس خواهیم پرداخت.
1- تغییر موازنه دفاعی و نظامی در منطقه
1-1- توان موشکی جمهوری اسلامی و قطعنامه 2231
به نظر میرسد یکی از موضوعاتی که در نشست آتی به آن پرداخته خواهد شد، قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. همانگونه که در بیانیه کمپ دیوید آمده بود، آمریکا و اعراب بر سر تسلیح و افزایش قدرت موشکی، بالستیک و دریایی در مقابله با ایران تأکید نموده بودند. توافق هستهای و قطعنامه 2231 فرصتی برای آمریکا و دیگر کمپانیهای نظامی ایجاد نمود تا با «موشکهراسی» و تهدید نشان دادن جمهوری اسلامی، فروش اسلحه و موشکهای مختلف از جمله بالستیک را به کشورهای حاشیه خلیج فارس افزایش دهند. «دیوید مکیبی» سخنگوی بخش امور نظامی- سیاسی وزارت خارجهی آمریکا در سخنانی اعلام نمود: «کشورهای حاشیه خلیج فارس پس از نشست کمپ دیوید تاکنون موفق شدند 3 میلیارد دلار تجهیزات دفاعی از آمریکا خریداری نمایند. با توجه به تعهد ما به شرکای خود در خلیج فارس در نشست ماه مه گذشته کمپ دیوید، هر تلاشی را برای تسریع در فروش انجام دادهایم. در همین راستا آمریکا 4500 نمونه از انواع سلاحهای هدایت شونده را در سال 2015 به کشورهای حاشیه خلیج فارس فروخته است. این سلاحها عبارتاند از: موشکهای دفاع هوایی بالستیک، بالگردهای هجومی، ناوچهها و موشکهای ضد زره پیشرفته»[3]
قطعنامه 2231 به دلیل داشتن ابهام، فرصتی جدید پیش روی شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا قرار داده است تا با تکیه بر این ابهام بر جمهوری اسلامی در منطقه فشار وارد نمایند. در بند 3 ضمیمه B قطعنامه 2231 از ایران میخواهد طی هشت سال هیچگونه فعالیتی مرتبط با موشکهای بالستیک برای داشتن قابلیت حمل کلاهک هستهای[4] نداشته باشد. درحالی که هیچ کدام از موشکهای ما برای کلاهک هستهای طراحی نشدهاند، اما این فرصت را ایجاد مینماید که اتهام امکان حمل کلاهک هستهای را داشته باشد، همانگونه که شورای امنیت پیش از این موشکهای شهاب 1 و 3 را عضو گروه قادر به حمل سلاح هستهای شناسایی و تحریمهایی علیه جمهوری اسلامی وضع نموده بود.[5]
این ابهام فرصتی برای شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا ایجاد نموده است تا با هرگونه آزمایش و افزایش توان دفاعی جمهوری اسلامی مخالفت نمایند و با ایجاد فضای مسموم رسانهای، جمهوری اسلامی ایران را متهم به ناامنی نمایند. به نظر میرسد یکی از موضوعاتی که در اجلاس آتی مورد بحث یا تصمیمگیری قرار خواهد گرفت، قدرت موشکی ایران است. «یوسف العطیبه» سفیر امارات در آمریکا در یادداشت جنجالی خود در روزنامه وال استریت ژورنال با اشاره به اجلاس آتی شورای همکاری خلیج فارس نوشت: «آزمایش موشکی ایران و بازداشت 10 نظامی آمریکایی در آبهای خلیج (فارس) نشانهی تشدید اقدامات تحریکآمیز ایران پس از توافق هستهای است»[6] او در این یادداشت خواستار اتخاذ یک تصمیم جدید در خصوص رفتارهای ایران شد. آنچه به نظر میرسد اتخاذ تصمیم در این اجلاس در خصوص قدرت موشکی و نظامی جمهوری اسلامی خصوصاً در خلیج فارس را محتملتر نماید، تلاش اوباما و دولت آمریکا برای محدودسازی قدرت موشکی جمهوری اسلامی با راهبردی است که اوباما آن را «روح برجام» نامید. اوباما برای تثبیت و القای پیروزی خود در سیاست خارجی و مذاکرات هستهای، به کنترل برنامه موشکی جمهوری اسلامی خصوصاً در منطقه و خلیج فارس با کمک دوستان منطقهای خویش نیاز دارد.
2-1- سامانه دفاع موشکی خلیج فارس
کشورهای حاشیه خلیج فارس و آمریکا همواره به دنبال ایجاد یک سیستم و نظم دفاعی منسجم در خلیج فارس در مقابل ایران بودهاند. یکی از موضوعاتی که در نشست کمپ دیوید مورد بررسی قرار گرفت، سامانه دفاع موشکی خلیج فارس بود. در واقع سیستم دفاع موشکی موردنظر آمریکا یک سیستم دفاع هوایی مشترک را دنبال میکند که در آن باید سیستمهای راداری این کشورها با هم ترکیب شده و سیستمی آمریکایی و با مدیریت این کشور در منطقه مستقر شوند. بر این اساس طرح آمریکایی سپر دفاع موشکی که باید تا سال 2020 اجرایی شود و بهعنوان ضربه سریع جهانی شهرت دارد، اساساً طرحی تهاجمی است که برای توجیه افکار عمومی آن را دفاع موشکی میخوانند. این طرح نخستین بار سال 2001 در پنتاگون تصویب شد و بر اساس آن آمریکا کلاهکهای هستهای موشکهای خود را با مواد انفجاری غیرهستهای آماده عملیات میکند.[7] در تداوم ایجاد نظم جدید منطقهای در حوزه دفاعی و همکاری بیش از پیش کشورهای خلیج فارس (همانگونه که در بیانیه پایانی کمپ دیوید امنیت دریایی ذکر شده بود) در 18 فروردین 95 در آستانه تشکیل اجلاس شورای همکاری خلیج فارس همایش دریایی بزرگی برگزار شد. این رزمایش با شرکت بیش از 30 کشور جهان و از 6 قاره با هدف مقابله با مینهای دریایی در آبهای بحرین (خلیج فارس) با هدایت ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا انجام شد. ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در منامه اعلام کرد که رزمایش بینالمللی بر عملیات دفاعی برای محافظت از تجارت جهانی تمرکز دارد و علاوه بر آن، محافظت از زیرساختها و عملیات دریایی در ارتباط با تردد دریایی غیرنظامی نیز در آن تمرین میشود. این رزمایش در گستره مناطقی چون آبراه سوئز، تنگه باب المندب و تنگه هرمز که 20 درصد مسیر انتقال نفت جهان را به خود اختصاص دادهاند، برگزار میشود.[8]
این سامانه موشکی برای جمهوری اسلامی چالشهای جدی و مهمی میتواند به همراه داشته باشد. تغییر موازنه موشکی، تیرگی روابط و افزایش تنشهای منطقهای و کاهش توان بازدارندگی جمهوری اسلامی از مهمترین پیامدهای این سامانه موشکی است. ژنرال پترائوس مقام پیشین ارشد فرماندهی نیروهای آمریکایی در غرب آسیا در سال 2010، هدف این سامانه موشکی در خلیج فارس را ارتقای توان دفاعی کشورهای خلیج فارس و تقویت سیستم بازدارندگی در برابر جمهوری اسلامی معرفی نموده است. در حقیقت این سیستم در مقابل ضربه دوم جمهوری اسلامی و محور مقاومت در قبال پاسخ به حملات نخست کشورهای عربی یا رژیم صهیونیستی به ایران، نقش بازدارندگی ایفا خواهد نمود.[9]
2- پیوستن شورای همکاری خلیج فارس به ناتو
جان کری در سفر خود به بحرین از احتمال همکاری میان ناتو و شورای همکاری خلیج فارس در تداوم نشست کمپ دیوید سخن گفت. جان کری در سفر خود به منامه و شرکت در نشست وزیران خارجه شورای همکاری خلیج فارس در 20 فروردینماه گفت: «نشست کمپ دیوید نقطه آغاز بسیار مهمی برای توسعه این روابط بود و امروز ما درباره نشستی که رئیسجمهور اوباما با سران تمامی کشورهای شورای همکاری خواهند داشت صحبت کردیم و توافق شد بررسی فرایند اینکه آیا مفهوم شراکت ناتو- شورای همکاری میتواند تأثیر مهمی بر امنیت و ثبات منطقه بگذارد را آغاز کنیم؛ و این تحلیل، در روزهای آینده ادامه خواهد داشت.»[10] این سخنان جان کری و همچنین تفاهم کمپ دیوید، میتواند نشاندهنده تلاش آمریکاییها و دیگر کشورهای غربی برای حضور در خلیج فارس در پوشش ناتو و در چارچوب طرح همکاری استانبول باشد.
از دهه گذشته و در چارچوب طرح «همکاری استانبول» که در سال 2004 تصویب شد، ناتو به دنبال حضور خود در خلیج فارس بوده است. بر اساس طرح همکاری استانبول، اهدافی از جمله تأمین امنیت انرژی، مدیریت قدرتهای منطقهای و تروریسم در منطقه خلیج فارس و غرب آسیا نام برده شد. این طرح توانسته است با گنجاندن نگرانیهای مشترک با کشورهای حاشیه خلیج فارس، کشورهای عربی را به همکاری با ناتو جذب نماید. کشورهای قطر، کویت، بحرین و امارات تاکنون به این طرح ملحق شدهاند. تنها دو کشور عمان و عربستان سعودی از شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس به این طرح نپیوستهاند.[11] در صورتی که آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس (بالاخص عمان و عربستان) در طرحی جدید یا در چارچوب طرح همکاری شورای استانبول به حضور جدیتر ناتو در خلیج فارس به بهانه مهار ایران تن دهند، تهدیدی جدید پیش روی جمهوری اسلامی قرار خواهد گرفت.
3- کاهش نفوذ و منزوی نمودن جمهوری اسلامی در منطقه
در یک سال گذشته اقدامات گوناگونی به منظور منزوی نمودن ایران در منطقه از سوی محور ارتجاع عربی و آمریکا انجام شده است. جنگ دیپلماسی، ایرانهراسی، شیعههراسی و معرفی نمودن ایران به عنوان حامی اصلی تروریسم در منطقه را میتوان چهار راهبرد برای منزوی نمودن جمهوری اسلامی دانست. به نظر میرسد اقدامات اخیر رسانههای عربی در منطقه علیه ایران را میتوان مقدمهای برای اتخاذ تصمیماتی جدید در نشست آتی شورای همکاری خلیج فارس دانست.
طی یک سال گذشته اقداماتی از سوی شورای همکاری فارس و کشورهای عضو این مجموعه تحت عنوان مبارزه با تروریسم علیه جمهوری اسلامی و محور مقاومت انجام شده است. اظهارات سفیر عربستان در بغداد علیه حشدالشعبی و همچنین مصوبه تروریست نامیدن حزبالله در شورای همکاری خلیج فارس در کنار اعدام برخی فعالین سیاسی نزدیک به جمهوری اسلامی در عربستان- از جمله شهید شیخ باقرالنمر- ملموسترین اقدامات در این سناریو است.
1-3- ایرانهراسی و شیعههراسی با کلیدواژه «تروریسم»
به نظر میرسد شورای همکاری خلیج فارس به دنبال محدود نمودن بازوهای جنبشی محور مقاومت در منطقه است. حزبالله لبنان، حشد الشعبی و انصارالله امروزه سه جنبش مردمی هستند که از سوی کشورهای عربی بهعنوان بازوهای ایران در منطقه نام برده میشوند. سفیر امارات در آمریکا در یادداشت خود در روزنامه وال استریت ژورنال سعی میکند با پیوند زدن شعار «مرگ بر آمریکا» و رفتارهای منطقهای جمهوری اسلامی، این کشور را معضلی مشترک برای آمریکاییها و اعراب معرفی نماید. یوسف العطیبه با ذکر این باور که «اگر هویج جواب نداد، نباید از به کارگیری چماق ترسید»، خواهان ایجاد یک مکانیزم مشترک برای نظارت و کنترل ایران خصوصاً در مورد جلوگیری از فعالیت انصارالله در یمن، حزبالله در لبنان و گروههای تروریستی حامی ایران در شبهجزیره عربستان است.[12]
لذا به نظر میرسد تداوم تروریسم نامیدن گروههای حامی و نزدیک ایران در کشورهای عربی و خلیج فارس، بیش از پیش و در چارچوب تلاش برای تغییر رفتار منطقهای ایران ادامه یابد. سخنان اوباما در خصوص روح برجام و کمک ایران به حزبالله، تکمیلکننده سناریوی تروریسم نامیدن حامیان ایران در منطقه است. اوباما در گفتگوی خویش با شبکه سی.ان.ان گفت: «ایران تاکنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق، مستلزم این است که ایران به جامعه جهانی و شرکتها سیگنالهایی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریکآمیزی که شرکتها را هراسان میکند، نخواهد کرد. وقتی آنها موشک بالستیک با شعارهایی برای نابودی رژیم صهیونیستی شلیک میکنند، این اقدام شرکتها را مشوش و روند تجارت را متشنج میکند. برخی خطرهای ژئوپلیتیک وجود دارند که وقتی آنها (شرکتها) میبینند این اتفاق دارد میافتد، تشدید میشوند. اگر ایران به ارسال موشک به حزبالله ادامه بدهد، این کار شرکتها را مضطرب میکند.»[13] همچنین کارتر، وزیر دفاع آمریکا، در تماس تلفنی که روز پنجشنبه با محمد بن سلمان وزیر دفاع عربستان انجام داد، بر ضرورت ادامه یافتن همکاری آمریکا با کشورهای حوزه خلیج فارس در زمینه مبارزه با تروریسم و تشکیل یک شورای آمریکایی- عربی برای انجام هماهنگیها در خصوص مبارزه با تروریسم تأکید کرد.[14]
2-3- جنگ دیپلماتیک علیه ایران
از دیگر اقداماتی که طی یک سال گذشته از سوی محور عربی و آمریکا علیه جمهوری اسلامی دنبال شده است، منزوی نمودن ایران با استفاده از اهرم دیپلماسی است. پس از اعدام شهید شیخ نمر، سعودیها با بهرهبرداری از اتفاق سفارت عربستان در تهران، سناریو جدیدی را در منطقه علیه ایران آغاز نمودند. سعودیها ضمن قطع کامل روابط دیپلماتیک خود با ایران، از دیگر کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس درخواست اتخاذ رفتاری مشابه خویش نمودند. پس از فشار سعودیها کشورهای منطقه تصمیماتی علیه ایران اتخاذ نمودند. قطع روابط دیپلماتیک، فراخواندن سفیران، کاهش سطح روابط از سفیر به کاردار و... بخشی از این اقدامات در راهبرد انزوای دیپلماسی علیه ایران بود. پس از گذشت چند ماه از واقعه سفارت، سعودیها همچنان مصمم به ادامه این راهبرد هستند. فشارهای عجیب سعودیها علیه لبنان به منظور همراهی این کشور در این راهبرد، نشاندهنده جدی بودن این سناریو است. انزوای دیپلماسی، تکمیلکننده ایرانهراسی و شیعههراسی به منظور کاهش قدرت و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی است.
جمعبندی
اصلیترین تلاش آمریکا در منطقه، تضعیف گفتمان مقاومت در منطقه، مهار منطقهای و سپس تغییر رفتار جمهوری اسلامی از درون است. سطح منطقهای این سناریو را میتوان در چهار مرحله خلاصه کرد. منظور ما از این چهار مرحله در حقیقت چهار راهبرد است که هریک، راهبرد پس از خود را یا ایجاد و یا تشدید مینماید و لذا این چهار مرحله تقدّم و تأخّر یا ترتیب اجرا ندارند، بلکه فلسفه و جایگاه هر راهبرد در پازل کلان برای تحقق مرحله آخر و هدف نهایی یعنی افول و تنزل گفتمان مقاومت بر اثر کاهش کارآمدی است. آمریکا برای رسیدن به این راهبرد تغییر رفتار منطقهای ایران را با بالا بردن هزینهی مقاومت و رفتار جمهوری اسلامی ایران در کنار ایجاد فضای دوقطبی درونی با کاهش کارآمدی محور مقاومت رقم میزند. اصلیترین تاکتیک برای رسیدن به این راهبرد، بنا به اعتراف سیاستمداران غربی، ایجاد نظم جدید منطقهای علیه جمهوری اسلامی ایران است.[15]
پسابرجام یک فرصت برای آمریکا در تشدید هماهنگی و نزدیکی بیش از پیش رژیم صهیونیستی و اعراب است. جان بولتون، نماینده سابق ایالاتمتحده در سازمان ملل، در این امر معتقد است: «دولت اوباما کاری را که خیلیها غیرممکن میدانستند، انجام داده و آن نزدیکتر شدن عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی به هم از زمان تاریخ ایجاد این رژیم بوده است»[16] جان کری نیز در گفتگویی با هافینگتونپست میگوید به باور او ایجاد یک نظم امنیت جدید منطقهای برای مهار ایران آغاز شده است و همچنین یادآور میشود: «این تسلیحاتی که به کشورهای حوزه خلیج (فارس) داده شده است، تدافعی هستند. این تسلیحات، کشورهای مذکور را قادر خواهند ساخت تا از خودشان دفاع کنند و این تسلیحات، مؤلفه بسیار مهمی برای بازدارندگی هستند... باید بگویم که وضعی که خواهیم داشت، منحصربهفرد خواهد بود زیرا معماری امنیتی جدیدی برای منطقه شکل میگیرد که بر اساس آن، رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی عملاً هدف مشترکی دارند و آن اینکه نوعی مانع در مقابل این نوع اقدامات ایران داشته باشند.»[17]حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین، در دیدار با یک خاخام صهیونیستی به صراحت تأکید کرد: «اسرائیل نه تنها قادر به دفاع از خود است، بلکه میتواند از دیدگاههای اعتدالگرایان و کشورهای عربی در منطقه دفاع کند.» وی در این دیدار تأکید کرده است که توازن قدرت در خاورمیانه به این عناصر معتدل و افراطگرا به رژیم صهیونیستی تکیه دارد.[18]
از مجموعه اقدامات، نظرات و روند راهبرد کشورهای عربی به نظر میرسد، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بهدنبال یک اقدام منسجم و ساختارمند علیه بازوهای عملیاتی جمهوری اسلامی یعنی حزبالله، حشدالشعبی، مقاومت فلسطین و انصارالله در منطقه با کمک و حضور آمریکاییها هستند. با تشکیل یک شورای آمریکایی- عربی در کنار ایجاد یک مفهوم شراکت میان ناتو و شورای همکاری خلیج فارس، روند ایجاد یک ساختار امنیتی و نظامی در منطقه علیه محور مقاومت تشدید خواهد شد.
در حالی نشست کمپ دیوید در سال گذشته در رسانههای ایران بهعنوان یک اجلاس شکستخورده معرفی شد که امروزه با گذشت یک سال از این اجلاس، ما شاهد اجرایی شدن برخی تصمیمات و راهبردهای اتخاذشدهی آن هستیم. آمریکا طی یک سال گذشته بالأخص پس از تصویب برجام، بهخوبی توانسته است یک نظم جدید منطقهای علیه جمهوری اسلامی و محور مقاومت ایجاد نماید. ایجاد همپیمانی میان اعراب و رژیم صهیونیستی، تغییر موازنه موشکی و نظامی علیه ایران و نیز تشدید فشار دیپلماسی و عمومی بر جمهوری اسلامی، از مجموعه اقدامات و راهبردهای آمریکا پس از اجلاس کمپ دیوید است. مجموعه اظهارات و اقدامات مقامات رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی نشاندهندهی این است که بنمایه و هدف سناریو نظم جدید منطقهای، عادیسازی روابط کشورهای عربی منطقه و رژیم صهیونیستی و ایجاد یک جبهه منسجم علیه جمهوری اسلامی و محور مقاومت است. باید منتظر ماند و نظاره کرد که اوباما در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس، راهبرد تصویبشده خویش در کمپ دیوید را به چه شکلی ادامه خواهد داد؟
پی نوشت ها:
[1] http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/02/25/741347
[2] https://www.whitehouse.gov/the-press-office/2016/04/04/press-briefing-press-secretary-josh-earnest-4416
[3] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950110000618
[4] Ballistic Missiles Designed to be capable of delivering nuclear weapons
[5] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940518000591
[6] http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13950116000882
[7] برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به: اللهکرم مشتاقی، «اهداف و پیامدهای سامانه دفاعی موشکی خلیج فارس»، اندیشکده راهبردی تبین، شهریور 94.
[8] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950117001457
[9] عبدالله مرادی، «سپر موشکی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و امنیت ملی جمهوری اسلامی»، اندیشکده راهبردی تبیین، بهمن 94.
[10] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950121000012
[11] http://www.irna.ir/fa/News/167732
[12] http://www.wsj.com/articles/one-year-after-the-iran-nuclear-deal-1459721502
[13] http://www.yjc.ir/fa/news/5550732/
[14] http://isna.ir/fa/news/95010701240
[15] برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به: محمدمحسن فایضی، «راهبرد منطقه ای آمریکا پس از برجام»، اندیشکده راهبردی تبیین، شهریور94.
[16] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940609000118
[17] http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=682431
[18] http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/12/15/1018900
اندیشکده تبیین