کودتای سوم اسفند 1299 که به موجب آن زمینه برای استقرار یک دولت متمرکز با خاتمه دادن به سلطنت قاجار و آغاز سلطنت پهلوی در ایران مهیا شد، با پشتیبانی کامل انگلیس طراحی و به اجرا درآمد.

به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ اهداف انگلیس برای حفظ امنیت هندوستان به عنوان مستعمره، بازی پیچیده‌ای بود. از آن جهت که آنها تاکتیکهای متعددی را برای قرار دادن ایران به مثابه یک سد دفاعی در پیش گرفتند. قرارداد 1919 و کودتای سوم اسفند دو تاکتیک در این زمینه بود که اگرچه دارای تفاوتهایی بود، اما شباهتهای اساسی داشت.

*چگونه انگلیس با کودتای سوم اسفند 1299 به اهداف خود رسید؟

کودتای سوم اسفند 1299 که به موجب آن زمینه برای استقرار یک دولت متمرکز با خاتمه دادن به سلطنت قاجار و آغاز سلطنت پهلوی در ایران مهیا شد، با پشتیبانی کامل انگلیس طراحی و به اجرا درآمد. ظاهرا انگلیس به دنبال ایجاد ثبات در وضع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران بود. طبق اسناد موجود و اعتقاد صاحب نظران مختلف به نظر می‌رسد این کودتا به جبران ناکامی انگلیس در قرارداد 1919 و شکست در تحقق اهداف شوم این امتیازنامه بوده است. برای پاسخگویی دقیق‌تر به این مساله که این کودتا با چه هدفی شکل گرفت، باید به بستر تاریخی این رویداد و اوضاع و احوال ایران در آن دوره زمانی بپردازیم.

*اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در اواخر دهه 90 شمسی


در اوایل سال 1290 ایران دستخوش جنگ‌های عشیره‌ای بود و حکومت مرکزی بیش از بیش تضعیف شده بود. در اواخر این سال نیروهای انگلیس و روسیه با ورود شهرهای اصلی شمال و جنوب عملا بر کشور حکمفرما شدند. در 1294 نیروهای عثمانی به مناطق غربی یورش بردند و عوامل آلمانی به عشایر جنوب اسلحه می‌رساندند. در اواخر این دهه حکومت‌های خودمختار در آذربایجان و گیلان تشکیل شد و خان‌های عشایر، بیشتر کردستان، خوزستان و بلوچستان را در تصرف داشتند.1 جنبش‌ها و گروههای داخلی -چه با نیات مثبت و چه نیات منفی- دست به تحرکاتی زده بودند که نتیجتا مجب تزلزل منافع انگلیس می‌شدند. در شمال نهضت جنگل، در جنوب عشایر ضد انگلیسی تنگستان و دشتستان و در خراسان و آذربایجان دست به اقداماتی علیه دولت مرکزی زده بودند.

در کنار این موارد که منافع انگلیس را مستقیما تهدید می‌کرد، در همین دوره انقلاب بلشویکی در روسیه در 1917 میلادی به وقوع می‌پیوندد و دولتمردان جدید آن قراردادهای استعماری با ایران را ملغی اعلام می‌کنند و به این ترتیب ایران که به واسطه قرارداد 1907 بین روسیه و انگلیس تقسیم نفوذ گردیده بود، برای سلطه بیشتر انگلیسی‌ها از رقیب تهی گردید. سیاست کلی انگلستان بعد از سال 1918دو هدف کلی را دنبال می‌کرد: از یک سو کاهش تعهدات نظامی در خاورمیانه و از سوی دیگر ایجاد و حفظ دولت دست نشانده از کناره‌های دریای مدیترانه تا فلات پامیر بود، تا بدین وسیله مرزهای هندوستان را مورد محافظت قرار دهد. به این منظور سلطه کامل بر ایران به عنوان یک منطقه حایل که خود دارای ارزش استراتژیک قابل توجهی بود برای انگلیس اولویت یافت. 2
 
رضاخان


*قراداد 1919؛ ابزار ادغام ایران در حلقه نفوذ

در این هنگام انگلستان کوشید از طریق قرارداد1919 مواضع خود را در ایران بیش از پیش محکم نماید؛ که اگر به تصویب مجلس می‌رسید؛ به آن کشور اجازه می‌داد کنترل واقعی بر امور اقتصادی و نظامی ایران داشته باشد.3 در این رابطه لرد کرزن وزیر امورخارجه انگلیس می‌گوید: « به واسطه وضع آشفته ایران و نتیجه نگرفتن از قرارداد 1907 با روسیه راجع به ایران .... قرارداد 1919... برای حفظ ایران و همسایه شرقی آن افغانستان و جلوگیری از پیشرفت ترکها و آلمانها در شمال غربی ایران مورد موافقت قرار گرفت.»4
 

به موجب این قرارداد در 9 اوت 1919، وضعیت شبه تحت‌الحمایگی برای ایران به وجود آمد و مستشاران انگلیسی برای اداراه امور مالی ایران و مستشاران نظامی برای سازماندهی و ادارۀ یک نیروی یکپارچه و متحدالشکل دست به کار ‌شدند و البته در جهت اجرای قرارداد مبلغ 2 میلیون لیره به دولت ایران وام داده ‌شد. مدیر کل امور مالی یک نفر انگلیسی می‌شد. سازمان گمرک، راه آهن و سایر تأسیسات اقتصادی ایران تحت نظارت مستشاران انگلیسی قرار می‌گرفت و در نهایت ایران تحت الحمایه انگلیس می‌گردید.5
 
واکنش‌های داخلی و خارجی به این قرارداد بسیار اعتراض آمیز بود. کاتوزیان چند عامل را دلیل عمده‌ فروپاشی این قرارداد می‌داند که مهم‌ترین آنها از این قرارند: «رد بی‌قیدوشرط آن از سوی جامعه‌ی سیاسی ایران»، مخالفت خارجی از سوی کشورهای فرانسه، روسیه و آمریکا، «خودداری وزارت جنگ، وزارت دارایی، وزارت امور هندوستان و نایب‌السلطنه‌ی هند از تأمین وسایل لازم برای دفاع از قرارداد.»6

در داخل هم موجی از اعتراضات از سوی روحانیون، سیاستمداران، رؤسای قبایل و مردم ایجاد شد. بدین ترتیب با افشای رشوه گرفتن عاقدین قرارداد و اعتراضات عمومی وثوق‌الدوله ناچار به کنارگیری از نخست وزیری شد و جانشین او مشیرالدوله، قرارداد را به حالت تعلیق درآورد.
 
*اهداف کلی از قرارداد 1919

در مجموع با مطالعه اسناد تاریخی و آثار موجود می‌توان نتیجه گرفت انگلستان چند هدف اصلی را از طرح قرارداد 1919 دنبال می‌نموده است. با توجه به رخداد انقلاب کمونیستی در شوروی و جاذبه تبلیغاتی و ایدئولوژیک آن انگلستان احساس خطر از گسترش نفوذ شوروی به ایران را داشت که پیرو این مساله شاهد رابطه کمونیست‌ها و نهضت جنگل در گیلان هستیم. از سوی دیگر با از میدان به در رفتن روسیه عرصه رقابت در ایران برای روسیه خالی مانده بود و مهمتر اینکه تسلط بر ایران به واسطه دارا بودن منابع نفتی سرشار و اتصال به آبهای آزاد اهمیتی دو چندان برای انگلیس یافته بود. تامین امنیت هندوستان هم یکی از اهداف عمده‌ای بود که خاطر انگلستان را با وجود آشوبهای داخلی و حملات خارجی مشوش کرده بود. بدین ترتیب استعمار کهنه انگلیس با طرح قرارداد 1919 بستری را فراهم می‌ساخت که با طیب خاطر تمامی این نگرانیها را به شکل رسمی و قانونی مرتفع سازد.

*کودتای سوم اسفند 1299؛ گامی در جهت ثبات ایران!

وضع سیاسی ایران در پایان سال 1299 بسیار پیچیده بود، نهضت‌های آزادیبخش در نقاط مختلف توسعه می‌یافت و قرارداد1919 از هرسو مورد هجوم قرار گرفته بود و انگلیس با تمام علاقه‌ای که به آن داشت از تصویب آن توسط مجلس ایران مایوس شد. با بروز انقلاب روسیه هم انگلیس دیگر نمی‌توانست علنا مثل گذشته از سیاست تسلط آشکار پیروی کند. به همین جهت انگلیس تصمیم گرفت که یک حکومت نیرومند و فعال که تمرکز قدرت را در دست داشته باشد، به وجود آورد.6 در چنین اوضاع و احوال دشواری رضاخان پهلوی در فوریه 1921 با حمایت انگلستان از قزوین به تهران آمد و قدرت را در درست گرفت. سیدضیاءالدین طباطبایی به سمت نخست وزیری رسید و رضاخان وزیر جنگ شد. سید ضیا قرارداد1919 را لغو کرد و با وعده تقسیم زمین بین کشاورزان، تقویت ارتش برسر کار آمد. از طرف دیگر دولت انگلیس درخواست دولت سید ضیا مبنی بر خروج از ایران را هم اجابت کرد و در مقابل لغو قرارداد1919 پاسخ مثبت اعلام کرد.
 
*اهداف انگلیس از طرح کودتای 3 اسفند چه بود؟

در شرایط نابسامان اقتصادی، تسلط بیگانگان، قحطی و شیوع بیماری و حاکم بودن دولت ضعیف بر کشور بیش از هر چیز ایجاد "ثبات و امنیت" در ایران برای انگلستان حائز اهمیت بود. خطر جنبشهای ضداستعماری در شمال، تبریز و خراسان از یک سو و از سوی دیگر عدم وجود دولت مقتدر در ایران که بتواند آنها را سرکوب و امنیت هندوستان و سایر مستعمرات انگلیس را تامین و همچنین تضمین کننده سلطه بر نفت ایران باشد، حس خطر را در دولتمردان انگلیس که پیش از قرارداد1919 به وجود آورده بود؛ تشدید کرد. به این ترتیب، انگلیس با توجه به تنزلی که در افکار عمومی جامعه ایران پیدا کرده بود و همچنین جو رادیکالی که در مقابل شیوه‌های کهن استعماری وجود داشت، مصمم شد از طریق کودتا، دولتی گوش به فرمان در ایران به روی کار آورد که ضمن حفظ سلطه غیرعلنی انگلیس، امنیت را در ایران به وجود بیاورد.
 
*انگلیس چگونه توانست اهداف قراداد 1919 را از طریق کودتا محقق بکند؟


اولین گام دولت کودتا سرکوب مخالفین و صاحب منصبانی بود که می‌توانستند در مسیر دولت مانع تراشی کنند، بود. پس از آرام کردن مرکز نوبت به سرکوب قیام‌های منطقه‌ای رسید؛ پس از مرگ کلنل پسیان در خراسان، میرزا کوچک خان در گیلان و بعدها شیخ خزعل در خوزستان سرکوب شدند. به این ترتیب با شکل‌گیری یک دولت مقتدر، هم نظم و امنیت در ایران برقرار شد و هم خطر پیشروی شوروی به ایران در زمان تخلیه قوای انگلیس مرتفع شد. همچنین تسلط بر منابع نفتی ایران تداوم پیدا کرد. نشانه موفیقت انگلیس در این امر را می‌توان در تمدید قرارداد نفتی ایران و شرکت نفت انگلیس ببینیم که در سال 1933 به امضای طرفین رسید و با وجود دولت مطلقه رضا شاه حتی مجال بروز مخالفت به مردم را نداد.

رضاخان

در مجموع با مقایسه اهداف انگلیس در دو مقطع به نظر می‌رسد این کشور با تغییر در شیوه اجرا توانسته به اهداف اصلی خود از قرارداد1919 در ایران دست یابد. به عبارت دیگر کودتا راهی برای تحقق قرارداد1919 از طریق ایجاد ثبات در ایران بوده است. تنها تفاوت بارز که شاید به نقطه عطف در روابط خارجی انگلیس و ایران تعبیر بشود، تغییر تاکتیک از استعمار مستقیم و کهنه به استعمار غیر مستقیم و نو است. به عبارت دیگر انگلیس با توجه به اوضاع منطقه و جهان و خود ایران ناچار شد برای تحقق اهداف قبلی خود در این کشور به شیوه غیرمستقیم که همان انجام کودتا و روی کار آمدن دولت تابع سیاست‌های انگلیس به جای حضور علنی و رسمی بود، روی بیاورد.

        ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب؛ از مشروطه تا انقلاب، ترجمه کاظم فیروزمند، حسن شمس آوری و محسن مدیرشانه چی، تهران، نشر مرکز، 1377،ص 93.
2- جان فوران، مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران، تهران: نشر رسا، 1377، ص 299.
3- عبدالرضا هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، در راه خدمت به وطن، صحنه‌هایی از تاریخ معاصر ایران، تهران، نشر علمی، 1377، ص 213.
4- سیدجلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، از آغاز قاجاریه تا انقلاب مشروطیت، جلد اول، تهران، دفتر انتشارات اسلامی، 1377، ص 165.
5- مجله یغما، مقاله مفاد قرارداد 1919م ، ص 84 الی 90.
6- محمدعلی همایون کاتوزیان، تضاد دولت و ملت: نظریه‌ تاریخ و سیاست در ایران، ترجمه‌ علیرضا طیب، تهران، نشر نی، 1380، ص 377.
7- سیدجلال الدین مدنی، پیشین، ص 147.

*موسسه مطالعات تاریخ معاصر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 3
  • غیر قابل انتشار: 2
  • ۱۱:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۰
    2 2
    به جرات میتوان گفت رضاشاه وشاه عباس دوتن از بزرگترین حکمرانان ایران پس از اسلام بودند
  • محمد ۱۷:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۸
    1 2
    آره واقعا، شاه انگلیسی!!!

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس