در ابتدا ترکاشوند مؤلف کتاب «حجاب شرعی» ابراز داشت: مفتخرم درباره جدیترین مسأله همیشه جوامع اسلامی یعنی «حجاب» به بحث نشستهایم.
وی با اشاره به عنوان این نشست مبنی بر «حجاب در بستر تاریخ و فرهنگ عصر نزول» گفت: ابتدا باید دو کلیدواژه «حجاب» و دیگری «عصر نزول» را مورد بررسی قرار دهیم؛ اینجا درباره حجاب صحبت میکنیم نه جامه و لباس که بسته به شرایط اقلیمی، فصول و سرما و گرما، کم و زیاد میشود اما به هر حال لباس است.
مؤلف کتاب «حجاب شرعی» اظهار داشت: برای نزدیک شدن به فهم صحیحی از حجاب باید توضیحات درستی از لباس هر جامعه بدانیم؛ حجاب با خودش مفهوم شرعی به دنبال دارد، پوشاندن کدام اندام واجب شرعی است و نمایان شدن کدام اعضای بدن ولو به اندازه یک دقیقه گناه محسوب میشود.وی تصریح کرد: امروز درباره حجاب در زمان خودمان و اینکه خانمها و آقایان چه بخشی از اندام خود را باید بپوشانند صحبت نمیکنیم؛ بلکه تخصص این بحث به عهده حوزههای علمیه، فضلا و علما است. گرچه مباحث ما نیز فهم و بازخوانی آن را آسان میکند.
ترکاشوند اظهار داشت: ما میخواهیم یک موضوع فقهی را در بستر تاریخ بررسی کنیم اینکه حجاب در عصر نزول پیامبر اکرم (ص) چه میزان بوده است. اگر ما برای این مسأله مهم در جوامع اسلامی وقت و تلاش زیادی بکار ببندیم پژوهشمان در خور اهمیت قرار میگیرد. بدین منظور باید به عصر پیامبر (ص) برویم و واقعیات پیش از عصر ظهور را بررسی کنیم تا بدانیم رهنمودهای پیامبر (ص) و آیات حجاب ناظر به کدام مسأله اجتماعی نازل شده است.
وی ادامه داد: فراموش نکنیم که مردم زمان پیامبر اکرم(ص) اولین و اصلیترین مخاطبان نزول وحی بر پیامبر هستند؛ لذا رهنمودهای پیامبر (ص) باید ناظر بر مردم آن زمان باشد چرا که هنوز دیگران و مردم دیگر وجود ندارد.
مؤلف کتاب «حجاب شرعی» عنوان کرد: در کتاب «حجاب شرعی» به مسائلی از جمله پایبندی به لباس، کم و کیف لباس، میزان حجاب؛ نمایان بودن چه بخشهایی در عصر جاهلیت بد بوده است، کارکردهای حجاب در زمان ماقبل بعثت، میزان عفاف در جامعه جاهلی؛ عفاف یعنی پاکدامنی جنسی، وضعیت منازل و سرویسهای بهداشتی، معضلات آن زمان مانند فقر و گرسنگی و گرانبودن یا نبودن لباس،همچنین مسائل اقلیمی پرداختهایم.
وی درباره چگونه بودن مردم زمان جاهلی به لحاظ حجاب و اینکه آیا مردم در زمان جاهلیت اساساً معتقد به بحث حجاب بودند یا خیر، گفت: اینکه استفاده از جامه و لباس به عنوان یک عرف ثابت، همیشگی و عمومی در میان عرب جاهلی جا افتاده بود یا خیر، اینکه آیا لباس نپوشیدن را عیب میدانستند یا خیر، باید گفت اکثریت آنها از جامه و لباس استفاده میکردند و استفاده از لباس، عرف غالب بود.
ترکاشوند عنوان کرد: در میان مردم عرب جاهلی، افراد قابل توجهی فاقد لباس بودند و تردد آنها در جامعه توجه هیچ کسی را به خود جلب نمیکرد چون این موضوع، امری بدیهی بود و اکثریت این افراد فاقد لباس، گهگاه بیخیال لباس میشدند و در مناسبتهای گوناگون لباس خود را کنار میگذاشتند.
وی با اشاره به جریان مرمت و بازسازی کعبه عنوان کرد: افراد دلداده به کعبه که در تقیّد آنها شکی نیست برای اینکه راحتتر بتوانند سنگهای بزرگ را حمل کنند، تکجامه و عذار خود را درآورده و روی شانه قرار میدادند تا حمل سنگها شانه آنها را خراش ندهد. حتی اگر این گزارشها ساختگی باشد در ارائه تصویر آن زمان چیزی کم نمیکند.
مؤلف کتاب «حجاب شرعی» ابراز داشت: از این رو پیامبر اکرم (ص) به مردم میفرمودند: ما از انبیاء از برهنه راه رفتن نهی شدهایم و حتی عموی خویش را از برهنه بودن نهی میکردند. این مطلب بیانگر آن است که برهنگی تا چه اندازه، سنت رایج آن زمان بود که حضرت رسول (ص) عدم برهنه راه رفتن را به خود و انبیاء نسبت میدهند. بنابراین به همین علت است که کفاره بعضی از احکام، پوشاندن 10 مسکین بیان شده و آن در حدی است که فرد بتواند عورت خود را بپوشاند.
وی به بیان حجاب مردم عرب جاهلی پرداخت و گفت: مردان آن زمان یک یا دو جامه بر تن میکردند؛ در واقع لباس دوختهای در آن زمان وجود نداشت؛ یک پارچهای را از شانه به روی خود میانداختند که تا زانو میرسید و یا اگر کوچکتر بود فقط دور کمر خود را میبستند بعضی هم هر دو تکه را استفاده میکردند و لباس زیر و رو وجود نداشت که هنگام نشستن، اندام اصلی آنها نمایان میشد و از آنجایی که دو سر این پارچهها به هم نمیرسید هنگام راه رفتن، سینه و سایر قسمتها دیده میشد و خانمها نیز از دو گونه لباس استفاده میکردند یکی، دو تکه مانند مردان و لباسی هم وقتی به سن تکلیف میرسیدند آنها را به دارالندوه میبردند و لباس بلوغ به آنها میدادند که دارای شکافهای تحتانی بود.
ترکاشوند درباره اینکه آیا از این توصیفات ما به حجاب حداقلی از مردم زمان جاهلیت میرسیم باید گفت: به طور کلی درباره مردان هیچگونه حجابی وجود نداشته و حتی مردان عادت به ستر عورت هم نداشتد و حجاب زنان در دوران جاهلی نیز تفاوت چندانی نیز با مردان نداشت و اگر بخشهایی از اندام آنها در جامعه نمایان میشد به مثابه فعل بدِ اخلاقی نبود و شاید تنها در استتار ناحیه سینه و عورت، احکام اخلاقیتر وجود داشت.
وی درباره میزان عفاف مردم جاهلی خاطرنشان کرد: متاسفانه براساس گزارشات تاریخی و آیات قرانی نمیتوان مردان و زنان زمان جاهلیت را مردم عفیفی دانست و آلودگی جنسی بین آنها مشهود بود و یکی از شروط مسلمان شدن، عدم ارتکاب به زنا بعد از مسلمانی بود و درواقع به وسلیه اسلام آوردن بود که پیامبر (ص) از آنها میخواست که این عادت زشت و ناپسند را کنار بگذارند.
مؤلف کتاب «حجاب شرعی» بیان داشت: در قرآن کریم مراد از لباس ابداً شلوار، پیراهن و... نبوده است و فقط در یک جا واژه «قمیص» اشاره به پیراهن دوخته دارد که آن هم درباره حضرت یوسف(ع) در مصر به کار برده شده و ربطی به منطقه سکونت پیامبر اکرم(ص) نداشت.
در بخش دیگری از نشست «حجاب در بستر تاریخ و فرهنگ عصر نزول» آذرتاش آذرنوش استاد دانشگاه تهران، سخنان خود را با نقد فنی کتاب «حجاب شرعی» آغاز کرد و به پوشش مردم در دوران جاهلیت پرداخت و گفت: از مجموعه روایات رسیده اگر بخواهیم جامعهای را که مردان و زنان عرب در آن زندگی میکردند، بازبینی کنیم نقدی است که بنده به کتاب آقای ترکاشوند دارم.
وی اظهار داشت: مردم جزیرة العرب که همگی به یک شکل نبودند؛ شهر «تدمر» مرکز تمدنی بود که تحت تاثیر تمدن رومی قرار داشت و کاخهایی که در آن ساخته شده و اعرابی در آن زندگی میکردند افراد کمی نبودند. «تدمر» یکی ار مراکز تجارت به شمار میرفت؛ همچنین در اردن قوم «ربط» از تدمرییها پیشرفتهتر بودند و چه کاخهایی در درون سنگها تراشیده بودند و در آنجا فقیر و تنگدستی وجود نداشت.
چهره ماندگار زبان و ادبیات عرب ابراز داشت: دولت دیگری که در شمال عربستان قرار داشت دولت قصائنه بود که تحت تأثیر روم و اندکی هم تحت تاثیر ایران که دارای تمدنی شکوفا بودند. افرادی مانند منذر و حارث را داریم که در اطراف قصانیان به شغل نمایندگی مجلس رسمی روم اشتغال داشتند و در نزدیکی ایران نیز یکی از شکوفاترین فرهنگهای عرب را شاهد هستیم.
وی تصریح کرد: مکه به عنوان مرکز تجارت عربستان جایگاه مهمی داشت و قبایلی که از جاهای مختلف از جمله دریای سرخ به راه میافتادند همگی در شهر مکه لنگر میانداختند و عدهای آدمهای ورزیده با شتر و اسب از کاروانهای کسری و انوشیروان (پادشاهان ایران) پولهای بسیاری میگرفتند تا آنها را از میان قبایل، بیخطر عبور دهند.
آذرنوش عنوان کرد: یمن یکی از مراکز مهم تمدن به
شمار میرفت و آخرین بخش زندگی یمنیها «حیره» در سال 575 به دست ایران فتح
شد و یکی از اولین قومهایی که به اسلام روی آوردند مردم یمن بودند؛ لذا
بیجهت نیست وقتی در زبان مردم اروپا میشنویم «عِدِن» یعنی عَدَن! البته
قبایل کوچکی هم چوپانی میکردند و در مرکز عربستان فقر بسیار شدیدی بود و
از این رو بنده سخنان آقای ترکاشوند را تا حدود زیادی در این خصوص قبول
دارم.
وی با بیان اینکه کتاب «حجاب شرعی» از جنبه جدلی کمی ضعیف است، بیان داشت: نمیتوان هر سند تاریخی را حتی تاریخ بیهقی را بدون دید انتقادی بررسی کنیم وقتی با دید انتقادی نگاه کردیم آن وقت مطالب را سبک و سنگین میکنیم و عمده کار آقای ترکاشوند چیدن روایات در کنار هم است.
استاد دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: بنده اگر میخواستم کتاب «حجاب شرعی» را بنویسم آن را در بیشتر از 70 صفحه نمینوشتم. نکته دیگری که باید یادآور شد این است اسناد تاریخی را تا زمانی که تحلیل نکردهایم نمیتوانیم مورد استفاده قرار دهیم؛ تحلیل، یک امر بدیهی برای تاریخنگار است و اگر تحلیل نباشد کار به جایی نمیرسد.
وی ادامه داد: روایتی که بدست ما میرسد تا زمانی که آن را در جای خودش قرار ندهیم این سند به هیچ جایی نخواهد رسید. آقای ترکاشوند بستر تاریخی این ماجرا را بیان نکرده است. ممکن است به شما بگویند پادشاه شمشیر کشید و فلانی را کشت! در حالت کلی نکته خاصی از این جمله نمیفهمیم اما اگر کمی موضوع را شرح دهیم برای ما قابل قبول خواهد بود اگرچه آن مطلب از بنیاد، بیاساس باشد.
این چهره ماندگار زبان و ادبیات عربی تصریح کرد: روایتهای آقای ترکاشوند در کتاب «حجاب شرعی» همگی از نداشتن یک بستر تاریخی رنج میبرند، همچنین تکرار بیش از اندازه روایات در این اثر به وفور به چشم میخورد.