عصر ٢١ تیر سال گذشته بود که فریادهای دختربچهای در ساختمان دوطبقه منطقه تهرانسر با جیغهای دلخراشی، همسایهها را در جریان جنایتی خونین قرار داد.
همسایه طبقه دوم با شنیدن صدای دختر همسایه بهسرعت خود را به طبقه اول رساند و این در حالی بود که مردی با دستان خونین پسر و زن همسایه را در راهپلهها به عقب هل داد و پا به فرار گذاشت.
وقتی زن همسایه وارد خانه طبقه اول شد با پیکر خونین زن ٣١ساله که با مرگ دستوپنجه نرم میکرد، روبهرو شد و خیلی زود تیمی از امدادگران اورژانس و پلیس در محل حاضر شدند و مشخص شد مرجان تسلیم مرگ شده است.
همین کافی بود تا تیمی از مأموران اداره ١٠ پلیس آگاهی تهران و بازپرس سعید احمدبیگی برای افشاگری این جنایت خونین وارد عمل شوند.
کارآگاهان در گام نخست پی بردند دختر هشتساله نظارهگر صحنه به قتلرسیدن مادرش از سوی مردی معروف به عموسیاوش بوده است.
دخترکوچولو که شوکه شده بود، به مأموران گفت: همراه مادرم در خانه بودیم که زنگ خانه به صدا درآمد و عموسیاوش قصد داشت وارد خانه شود اما مادر، بهخاطر تنهابودنمان مانع ورودش شد، اما لحظاتی بعد عموسیاوش با چاقو وارد خانه شد و پس از هدف قراردادن مادرم، انگشترهای طلایش را به سرقت برد و پا به فرار گذاشت.
در ادامه بررسیها نشان میداد سیاوش از چند ماه قبل به صورت موقت با خواهرشوهر مقتول ازدواج کرده است. تحقیقات برای دستگیری سیاوش آغاز شد اما مأموران با مراجعه به خانه قاتل متوجه شدند او پس از جنایت فراری شده است. ردیابیهای پلیسی برای دستگیری این قاتل آشنا ادامه داشت تا اینکه روز ٣١ تیر سیاوش در کرج دستگیر شد. سیاوش در همان ابتدا راز جنایتش را فاش کرد و به مأموران گفت: بیپولی آزارم میداد و آنقدر درگیر پول بودم که تصمیم گرفتم طلا و جواهرات زن آشنا را به سرقت ببرم و اصلا به فکر اینکه دستگیر میشوم، نبودم. وی افزود: پیش از این هم به خانه قربانی جنایت رفتوآمد داشتم و میدانستم طلا و جواهرات زیادی دارد، وسوسه شدم به خانهاش بروم و با تهدید چاقو طلاهایش را سرقت کنم.
با خود گفتم تهدیدش میکنم که ماجرای سرقت را نزد کسی لو ندهد. آن روز از خانهمان در اندیشه شهریار به سمت تهرانسر حرکت کردم. وقتی مقابل خانه آنها رسیدم پسربچه ششساله مقتول داخل کوچه سرگرم بازی با دوستانش بود برای همین درِ ورودی ساختمان باز بود. سیاوش ادامه داد: وقتی وارد راهپلهها شدم، شنیدم مقتول به دخترش گفت در ورودی را ببند اما انگار دخترش صدایش را نشنید. بعد از آن مقتول خودش به سمت درِ ورودی آپارتمان آمد تا در را قفل کند. همان لحظه پایم را لای در گذاشتم تا مانع بستهشدن آن شوم که همین باعث شد مقتول دادوفریاد راه بیندازد.
وی افزود: ترسیدم و با چاقو ضربهای به او زدم و دست خودم نیز مجروح شد اما زن جوان آرام نمیگرفت و دخترش نیز همراه او شروع به جیغوفریاد کرد که مجبور شدم برای ساکتشدنش ضربات دیگری به زن آشنا بزنم و طلاهایش را سرقت کنم.
سیاوش پس از تحقیقات تکمیلی از سوی بازپرس سعید احمدبیگی از شعبه هفتم دادسرای ناحیه ٢٧ کیفرخواست قاتل را به اتهامهای سرقت مقرون به آزار، ضربوجرح عمدی با چاقو و قتل عمد صادر کرد و پرونده برای صدور حکم نهایی به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.