گروه بینالملل مشرق - حمله تروریستی خونین اورلاندو- و قبل تر در سن برناردینو، بروکسل و پاریس- همانقدر برای آمریکاییها غیرمترقبه و هراس آور بود که موشکهای شلیک شده از پهپادهای نامرئی آمریکا برای مردم خاورمیانه.
قطعا داعش به هیچ عنوان یارای هماوردی با پیچیدگیهای نظامی و بودجه نظامی غول آسای 600 میلیارد دلاری آمریکا را ندارد. در عوض، این گروه با الگوگیری از اسامه بن لادن، سلاح کم خرج ولی ویرانگر خود را ساخته است: جنگ نامتقارن در عصر اینترنت.
داعش که کم کم در سوریه، عراق و لیبی عقب مینشیند، در ماه می از هوادارانش در سرتاسر دنیا خواست که به دشمنان خلافت خودخوانده اسلامی با روش های ابتکاری خود حمله کنند.
این گروه تروریستی از شبکههای اجتماعی برای ارسال پیام و الهام بخشی به تروریستهای بالقوه استفاده میکند، ولی اکنون زمانبندی، هدفگذاری و طراحی عملیات را به خود حمله کنندگان واگذار میکند. در آمریکا آن ها که بخواهند به درخواست داعش لبیک بگویند، مشکل چندانی در یافتن اسلحه اتوماتیک برای انجام کار خود ندارند چون به راحتی در نزدیک ترین اسلحه فروشی موجود است.
اورلاندو تازهترین تراژدی است ولی به هیچ عنوان آخرین نخواهد بود.
اخیرا در کنفرانسی در پاریس با موضوع «جهادگرایی فراملّی»، کارشناسانی که روی داعش و عضوگیری آن از جوانان اروپایی مطالعه میکنند، جمع شدند تا یافتههای خود را تبادل کنند. جمع بندی این یافتهها غم انگیز بود و باید در آمریکا هم مورد توجه قرار گیرد.
هواداران داعش در هلند و اسپانیا
همان طور که یکی از تحلیلگران برجسته فرانسوی، «اولیویه روی»، متذکر شد، اکثریت عمده جوانان اروپایی که به داعش پیوستهاند، مسجدروهای سلفی پایبند نبودند و یکشبه به جهادیهای آتشین مزاج تبدیل شدهاند. بیشتر آنها از نسل دوم و سوم مهاجران مسلمان هستند، مانند «عمر متین»، عامل کشتار اورلاندو که جوان چندان متشرعی نبود.
آنها جوانان ناراحتی هستند که جذب خشونت و عصیان میشوند، معمولا به زندان میافتند و در همان زندان هم به اسلام روی میآورند. آنها در جوامع اروپایی که سکونتگاهشان است، جایی برای خود نمییابند و آیندهای غمگین و پوچ پیش روی خود میبینند.
در واقع پیوستن به داعش، راهی برای به جا آوردن باورهای اسلامی عمیق و ریشهدار این جوانان نیست. آنها به داعش به چشم فرصتی برای پوستاندازی و تغییر هویت قدیمی مینگرند و دربرگرفتن یک نقش قهرمانانه تازه. همان طور که یک پژوهشگر بلژیکی گفته است "آنها میتوانند به خیال خود یکشبه از صفر به قهرمان تبدیل شوند."
آنها از واماندگان اجتماعی تبدیل به «رزمندگان پرشکوه» در نبردی حماسی "تحت نام الله" میشوند. علت این نبرد را واقعا نمیدانند. این جوانان واقعا به دنبال اجرای سنتهای سلفی نیستند، ولی این یک مساله فرعی به حساب میآید. مهم، آن نقش قهرمانانه است (بسیاری از زنانی که برای پیوستن به داعش سفر میکنند، تبدیل به پرستار یا زاینده سلحشور آینده برای جامعه اسلامی نوین داعشی میشود).
بر اساس یافتههای محققان فرانسوی، داعش عمیقا به این نوآیینهای یکشبه اروپایی که به سوریه یا عراق میآیند، مشکوک است. بیشتر آنها نقشهای فرعی و کم اهمیت میگیرند و به عنوان گوشت دم توپ یا عامل انتحاری استفاده میشوند، مگر این که دارای مهارت خاصی باشند. هزاران تن از آنها اکنون به اروپا بازگشتهاند.
شاید انتظار داشته باشید که در پایان کنفرانس پاریس، کارشناسان راهحلهای عملی به دولتهای اروپایی ارایه داده باشند، ولی چیز دندانگیری از آن در نیامد.
مهمترین نکتهای که اولیویه روی به آن اشاره کرد این بود که با یکسانسازی مسلمانان متعصب با جهادیها، ممنوعکردن پوشیدن روسری یا ساختن مسجد تازه یا سرکوبگری به واسطه افراط در اعمال وضع اضطراری، دولتهای اروپایی دقیقا به نفع داعش عمل میکنند. این گونه اعمال مسلمانان را مجاب میکند که هیچ جایی در جامعه اروپایی ندارند و تنها داعش و جهادیها راه حل مشکل آنها را عرضه میکنند.
در این کنفرانس، درباره نقش کلیدی که مداخله نظامی آمریکا و متحدان اروپایی آن در خاورمیانه بزرگ، در گسترش خصومت مسلمانان نسبت به غرب ایفا کرد، یک کلمه هم صحبت نشد. مداخلات نظامی که قرار بود محافظی در برابر ترور باشد، خود به افزایش چشمگیر حملات تروریستی در غرب منجر شد.
به علاوه، حتی یک کلمه هم درباره نقش سعودی و قطر و پول عظیمی که خرج افکار افراطی در دهههای گذشته در اقصی نقاط جهان کردهاند، گفته نشد.
اما اروپا و آمریکا نیاز عاجلی به راه حل درباره این تهدید داخلی دارند.
آن چه که حمله اورلاندو به نحو غمباری آشکار کرد، عاجز شدن آژانسهای امنیتی است. عمر متین، زاده آمریکا چند باری پیش از آن توسط اف بی آی مورد پرس جو قرار گرفته بود، پیش از ان که اسمش از «فهرست مراقبت تروریستی» حذف شود. در اروپا هم چنین است، یعنی بیشتر حملات اخیر توسط افرادی انجام گرفته است که در فهرست مظنونین تروریستی قرار داشتند.
ولی «فهرست مراقبت» به این معنی نیست که شما میتوانید واقعا کسی را 24 ساعت شبانه روز تحت کنترل داشته باشید. برای مثال، در فرانسه، رییس سابق مبارزه با تروریزم اطلاعات این کشور، «لویی کاپریولو»، برآورد کرد که برای مراقبت 24 ساعته از یک مظنون به 18 تا 20 افسر نیاز است.
حساب کنید: فهرست مراقبت تروریستی اف بی آی تا سپتامبر 2014 حدود 800 هزار نام در خود داشت. 40 هزار نفر از آنها شهروند امریکا یا با تابعیت دایم امریکا بودهاند. برای مراقبت تمام وقت از همین 40هزارتا (با نسبت 20 مامور به 1 مظنون) به 800 هزار مامور نیاز است!
این رقم بیش از 20 برابر همه ماموران و کارمندان اف بی آی است (35000 نفر)
از اینها گذشته، چه طور میتوان پیشبینی کرد که کسی که تا دیروز تهدیدی واقعی محسوب نمیشد، ناگهان، به دلایلی درونی، دگرگون میشود و تصمیم به اقدامی افراطی میگیرد؟ چگونه میتوانید چیزی مثل حمله اورلاندو را پیشبینی کنید؟ ده ها هزار مورد از این «اهداف لغزنده» (مثل عمر متین)، که نیروهای امنیتی قادر به شناسایی آن ها نیستند، در سرتاسر آمریکا و اروپا وجود دارند.
معلوم نیست که ترامپ و کلینتون چه برنامهای برای مواجهه با این دغدغه بزرگ دارند.
بری لاندو (خبرنگار کانادایی و تهیه کننده سابق تلویزیون سی بی اس)