کد خبر 604398
تاریخ انتشار: ۲۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۵:۲۵

افشاي ايميل اخير خانم كلينتون نشان مي‌دهد كه از منظر امريكايي‌ها بهترين راهكار براي مقابله با توانمندي هسته‌اي ايران كمك كردن به مردم سوريه براي سرنگوني بشار اسد است.

به گزارش مشرق، عباس حاجي‌نجاري طی یادداشتی در روزنامه جوان می نویسد:
 
حوادث و تحولات سياسي و اجتماعي علاوه بر آثار و پيامدهايي كه دارد، واجد درس‌ها و عبرت‌هايي نيز است كه بايد محور تصميم‌سازي، تصميم‌گيري و عمل مديران و مسئولان آن جامعه قرار گيرد.
 
در اين ميان مذاكرات هسته‌اي و محصول آن يعني برجام به عنوان يكي از مهم‌ترين پديده‌هاي تاريخ معاصر ايران از اين قاعده مستثني نيست، به ويژه آنكه بدعهدي‌هاي طرف مقابل ما در مذاكرات هسته‌اي يعني 1+5 و به ويژه امريكايي‌ها ايجاب مي‌كند كه مسئولان اجرايي كشور در بسياري از باورها و اقدامات گذشته خود تجديدنظر كنند.

براي درك اهميت اين مسئله ديگر نياز نيست كه به مستندات منتقدان برجام كه مدعيان فتح‌الفتوحي برجام تلاش داشتند با مارك «دلواپسان» آنها را حتي از عرصه سياسي كشور نيز حذف كنند، استفاده كنيم، بلكه اين‌بار مواضع مدافعان و دست‌اندركاران برجام است كه در جايگاه «دلواپس» روند اجراي برجام، اهميت اين تغيير راهبرد را تأكيد مي‌كند.

آقاي محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه كشورمان و مرد اول مذاكرات هسته‌اي، در حساب كاربري‌اش در توئيتر روز پنج‌شنبه 95/4/24 در سالگرد حصول توافق هسته‌اي با گروه 1+5 با انتخاب اين گزاره براي برجام كه «توافق ايران، پيروزي ديپلماسي پرزور بود»
 
در عين حال در ادامه مي‌نويسد: «تا زماني كه رجزخواني‌هاي كوته‌بينانه، اجراي كم‌رمق تعهدات و شعارهاي نخ‌نما ارجح باشند، امكان پيشرفت در ابهام خواهد بود»، اما  مواضع آقاي روحاني، رئيس‌جمهور فارغ از تعارفات سياسي و بسيار صريح‌تر بيانگر نگران بدعهدي طرف مقابل است.
 
او كه در جلسه هيئت دولت و به مناسبت 23 تير، سالروز توافق هسته‌اي با 1+5 سخن مي‌گفت، ضمن تأكيد بر اينكه جمهوري اسلامي در عهد خود در توافق هسته‌اي پابرجا و متعهد است، مي‌گويد: اگر روزي 1+5 بخواهد از تعهدات خود سر باز زند، كاملاً آمادگي  داشته و از لحاظ توانمندي هسته‌اي در شرايطي هستيم كه در زمان كوتاهي مي‌توانيم به نقطه مطلوب خود دست يابيم.

نكته مهم در روند توافق هسته‌اي و اجراي برجام اين است كه ما به‌رغم اينكه براي اعتمادسازي، بسياري از فعاليت‌هاي هسته‌اي صلح‌آميز خود را يا متوقف و تعطيل كرده يا محدود كرديم، اما در نقطه مقابل، اروپايي‌ها و به ويژه امريكايي‌ها به‌رغم توافقات اوليه به تعهدات خود عمل نكرده و دغدغه‌اي كه ما از آغاز نسبت به امريكايي‌ها و بدعهدي‌هاي آنها داشتيم، اثبات شد.
 
تجربه مهم ديگر در اين زمينه اين است كه عملكرد منفي امريكايي‌ها در مسير مذاكرات هسته‌اي، عملاً باب مذاكره پيرامون ديگر موضوعات في‌مابين را نيز بست. آنها به‌زعم خود انتظار داشتند كه پس از برجام 1، برجام‌هاي 2، 3 و 4 را نيز پيرامون موضوعات موشكي، حقوق بشر يا قطع حمايت ايران از مقاومت فعال كنند، اكنون ديگر مدافعي براي آنان نمي‌بينند و نظرسنجي‌هاي خودشان نيز نشان مي‌دهد كه اعتماد عمومي مردم ايران نسبت به امريكايي‌ها به شدت كاهش يافته است.

نكته مهم ديگر آن است كه شانه خالي كردن امريكايي‌ها از انجام تعهدات به دليل خلل و فرج برجام است كه اگر به آن توجه و بسته مي شد، اكنون سوءاستفاده دشمن و عدم اجراي تعهدات امكانپذير نبود كه در اين زمينه مي‌توان به ضرورت گرفتن تعهد مكتوب از امريكايي‌ها براي اجراي تعهدات اشاره كرد؛ نكته‌اي كه مقام معظم رهبري بارها بر آن تأكيد كرده بود.
 
ايشان در مورخ 29/7/1394 بر اين نكته اشاره مي‌كنند: پذيرش مذاكرات از سوي ايران اساساً با هدف لغو تحريم‌هاي ظالمانه اقتصادي و مالي صورت گرفته است. اجرايي شدن آن در برجام به بعد از اقدامات ايران موكول گرديده، لذا لازم است تضمين‌هاي قوي و كافي براي جلوگيري از تخلف طرف مقابل تدارك ديده شود كه از جمله آن اعلام كتبي رئيس‌جمهور امريكا و اتحاديه اروپا مبني بر لغو تحريم‌هاست كه در اين زمينه تنها به قول شفاهي آنها اعتماد شد كه پيامدهاي عدم انجام تعهدات طرف مقابل براي دولت ما مشكل‌ساز شده است.
 
به‌رغم فراز و نشيب‌هاي گذشته و توجه به اينكه اگرچه ايران آغازگر لغو برجام نخواهد بود، اما طبيعي است كه تحمل بدعهدي‌هاي طرف مقابل نيز حدي دارد. توجه به نكاتي چند در پيگيري پرونده برجام ضروري است.

الف: گزاره‌اي كه آقاي ظريف به كار بردند مبني بر اينكه توافق ايران، پيروزي ديپلماسي پرزور بود، نشان از اين دارد كه اگر ايران طي سال‌هاي گذشته قدرت‌سازي لازم را چه در بعد توان نظامي و دفاعي يا اثبات توانمندي هسته‌اي نكرده بود، طبيعي بود كه طرف مقابل به اين حداقل‌ها هم رضايت نمي‌داد، اكنون اما ادامه و پيگيري پرونده و مقابله با بدعهدي‌هاي امريكايي‌ها و بعضاً اروپايي‌ها مستلزم تقويت توان و اقتدار ملي است تا ديپلماسي با اتكا به آن بتواند از موضع قدرت منافع ملي را پيش ببرد.

حال در اين ميان طرح موضوعاتي نظير كاهش بودجه دفاعي كشور و در شرايطي كه بودجه دفاعي بعضي از شيخ‌نشين‌هاي منطقه چند برابر ماست محلي از اعراب ندارد.

ب: رئيس محترم جمهور از بازگرداندن توانمندي هسته‌اي در صورت عدم انجام تعهدات طرف مقابل سخن به ميان آورد. بديهي است كه اين امر مستلزم حفظ و تقويت نيروهاي انساني و متخصص مؤثر در اين عرصه است كه متأسفانه به دليل بي‌توجهي و حتي برخورد حذفي با برخي از آن دانشمندان، نيروها پراكنده يا منفعل شده‌اند.
 
با توجه به اينكه نيروهاي انساني توانمند ما ذخيره‌اي استراتژيك براي حفظ و تقويت توان هسته‌اي و دفاعي هستند، به نظر مي‌آيد دولت محترم و مسئولان ذي‌ربط بايد ضمن اصلاح رفتار گذشته با جذب و سازماندهي مجدد آنها، نشان دهند كه براي اجراي اين تعهد آمادگي دارند.

ج: بحث ضرورت تغيير كابينه اين روزها توسط مخالفان و موافقان دولت به كرات شنيده مي‌شود، اگرچه ممكن است بخشي از اين مواضع ناشي از ملاحظات سياسي و تلاش براي سنگين‌تر كردن وزنه يك جريان در دولت يا تضعيف جريان مقابل باشد اما آنچه مورد اجماع طرفين است ضعف مديريت، عدم تحرك و ضعف برنامه و روحيه اشرافي‌گري، تحرك را از دولت براي اتخاذ تصميمات انقلابي جهت مقابله با ركود و تحقق اقتصاد مقاومتي سلب كرده است.
 
ايستادگي در برابر مقابله با موج فشار و تحريم نيازمند روحيه جهادي و انقلابي عمل كردن است، لذا خانه‌تكاني جدي در دولت هم به تحرك و پويايي دولت كمك مي‌كند و هم با توجه به كاهش محبوبيت دولت يازدهم، مي‌تواند به بهبود پايگاه اجتماعي آن‌كه طبعاً مهم‌ترين هدف دولت در انتخابات آينده است، كمك كند.

د: موضع ارزشمند آقاي عراقچي در پاسخ به فشارها بر ايران براي كاهش حمايت از مقاومت و تصريح بر اينكه ما امنيت و منافع ملي‌مان را تسليم هيچ‌كس نمي‌كنيم و حزب‌الله را قرباني هيچ چيز نخواهيم كرد، اگر مبناي يك استراتژي عملياتي در وزارت خارجه باشد طبعاً به كاهش دغدغه‌ها نسبت به راهبردهاي اين وزارتخانه و تغييرات اخير در سطح مسئولان آن منجر خواهد شد.
 
افشاي ايميل اخير خانم كلينتون نشان مي‌دهد كه از منظر امريكايي‌ها بهترين راهكار براي مقابله با توانمندي هسته‌اي ايران كمك كردن به مردم سوريه براي سرنگوني بشار اسد است.
 
بر اساس اين ايميل، مذاكرات هسته‌اي براي محدود كردن برنامه هسته‌اي ايران معضل امنيتي رژيم صهيونيستي را حل و فصل نخواهد كرد، بلكه رابطه راهبردي بين ايران و سوريه است كه ايران را قادر مي‌كند تا امنيت اسرائيل را از طريق حمله  مستقيم بلكه توسط حمله گروه‌هاي نيابتي در لبنان مثل حزب‌الله به خطر بيندازد و سرنگوني بشار اسد به اين ائتلاف و اتحاد خطرناك پايان خواهد داد.
 
اگرچه عدم درك اهميت حمايت ايران از مقاومت و چرايي حمايت از دولت قانوني سوريه، چه در دولت گذشته و چه در دولت كنوني هزينه‌هاي ما را در منطقه افزايش داده و حتي موضوع برجام و مذاكره با امريكايي‌ها نيز نگراني از تغيير راهبرد ايران در ميان نيروهاي جبهه مقاومت را تشديد كرده است، اما تأكيد بر مواضع انقلابي و حمايت از مقاومت، ضمن خنثي كردن راهبرد دشمن، قدرت عمل ايران در تحولات و آرايش نيروهاي مؤثر در منطقه را افزايش خواهد داد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس