در ادامه دعای شانزدهم صحیفه سجادیه میخوانیم: «وَ أَنْتَ الَّذِی عَفْوُهُ أَعْلَى مِنْ عِقَابِهِ»؛ خدایا تو همان کسی هستی که عفوش بالاتر از عقابش است و عفوش بیشتر از عذابش است.
«وَ أَنْتَ الَّذِی تَسْعَى رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»؛ تو خدایی هستی که رحمت او جلوتر از عذاب او راه میرود. کنایه از این است که اول رحمت است بعد غضب و این ناشی از آن است که پروردگار متعال، اول بنده را مورد رحمت قرار میدهد نه عذاب.
شاید ملاحظه فرمودید که بنده بر سر بعضی از لغات دقت میکنم چون سخن معصوم است و اگر سخن معصوم نبود، شاید میشد بعضی لغات مسامحه و نقل به مضمون شود اما درباره سخن معصوم باید بر تک تک لغات و واژههای آن دقت شود و این مهم است.
«وَ أَنْتَ الَّذِی عَطَاؤُهُ أَکْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ»؛ خدایا تو کسی هستی چیزی که بر بندگانت میدهی در پی گرفتن پاداش نیستی، همهاش تفضّل الهی است. «وَ أَنْتَ الَّذِی لَا یُفْرِطُ فِی عِقَابِ مَنْ عَصَاهُ»؛ حال اگر یک نفر مستحق عقاب و عذاب شد،در عذابش افراط نمیکنی.
حال، میزان و اندازه عذاب چقدر است؟ امام سجاد علیهالسلام میفرماید: تو خدایی هستی که در عذاب کسی که معصیت کرده افراط نمیکنی. یک گناه کرده، یک عذاب. اول اینکه که میبخشد اگر هم نبخشید به اندازه یک گناه عذاب میکند، نه بیشتر.
یک وقتی یک افرادی هستند میگویند مقدرات الهی خودش انجام میشود، دعا چیست؟! خدا که هرچه بخواهد درباره انسانها انجام میدهد پس این دعاها و درخواستها چیست. اینها، عموماً افرادی هستند که معلومات معنوی ندارند.
پاسخ این دسته از افراد این است که اگر دعا چیزی بود که فرد از خودش ابداع کرده بود و از جانب خودش بود، میگفتیم بله این کارها یعنی چه؟ اما وقتی ما مأمور هستیم به دعا، لابد مصلحت است. بعضی از مقدرات، مشروط است. اگر فرد دعا نکند چنین میشود یا اگر صدقه ندهد چنان میشود.
زبان حال بنده این است که خدا من از خودم که دعا نمیکنم این ابداع من نیست «وَ أَنَا یَا إِلَهِی عَبْدُکَ الَّذِی أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ»؛ خدایا من آن بندهای هستم که خودت امر کردی به دعا. در این فراز از دعا وقتی بنده میگوید: «فَقَالَ لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ»؛ خدایا انگار مرا پیش روی تو انداختهاند و گویی ذلیلانه مقابل تو هستم؛ «هَا أَنَا ذَا، یَا رَبِّ، مَطْرُوحٌ بَیْنَ یَدَیْکَ» «أَنَا الَّذِی أَوْقَرَتِ الْخَطَایَا ظَهْرَهُ» خدایا من همانم که گناهان، پشتم را سنگین کرده است. اقرار به گناه خیلی مهم است. خدا بالاتر از این است که بنده بگوید من بد کردم و خدا هم خوشش بیاید.
خداوند متعال که به ما میفرماید اقرار و اعتراف کنید، برای پیشرفت خودمان است. آیات قرآن، تأویل دارد، ما ظواهر امر را بحث میکنیم سوره مبارکه «صافات»، خیلی عجیب است. روایت نیست که بگویید سند آن ضعیف است.
درباره حضرت یونس (ع) وقتی ماهی او را بلعید، یک مکان ظلمانی مرطوب، اقتضا میکند موجودی که داخل شکم ماهی قرار دارد هضم شود. اما خداوند دستور توقف میدهد چراکه حضرت یونس گفت: «لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظالمین».
طرف 50 سال نماز غفیله میخواند پس چه شد نتیجهاش؟! یک نماز غفیله باید تو را اصلاح کند چرا هنوز وقتی وارد خانه میشوی، زن و فرزندت میلرزند چرا این طور شد؟! چون غفیله را فقط برای ثوابش خواندی و توجهی به مضامین آن نداشتهای.
داستان حضرت یونس در سوره صافات به گونهای و در سوره انبیاء به گونه دیگر بیان داشته است. هرکدام یک بُعد و یک زاویه دارد.
در سوره انبیاء میفرماید یونس ما را صدا کرد و اقرار به گناهش کرد؛ «وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ». اگر خداوند میفرمود: «و کذلک ننجی الانبیاء»؛ ما میگفتیم خدا پیغمبران را نجات میدهد. از این رو خداوند میفرماید: هرکس ایمان بیاور و به گناهانش اعتراف کند ما او را نجات میدهیم.
داستان حضرت یونس در سوره صافات، پر رنگتر است:«فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحینَ، لَلَبِثَ فی بَطْنِهِ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُون»
اگر حضرت یونس (ع) «لا إله إلا أنتَ سُبحانَکَ إنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمینَ» را نمیگفت، خداوند میفرماید: تا قیام قیامت نگهش میداشتیم بنابراین خداوند قادر است در شکم ماهی هم یک نفر را صدها سال نگه دارد.