*آقای معینی از ورودتان به بازیگری بفرمائید.
- از سال 57 کار حرفهایم را شروع کردم. هر چند از کودکی به بازیگری علاقهمند بودم. از همان شروع بیشتر در حوزه تئاتر فعالیت کرده و بعد از آن در سریالهایی چون فانوس پندار، به رسم عاشقی، مسافر، سالهای خاکستری، قائم مقام فراهانی، به دنیا بگوئید بایستد، میعاد در سپیده دم، سالهای برف و بنفشه، لبه تاریکی، خانه ای در تاریکی، و ... نقش آفرینی کردم.
* در این سالها علاوه بر بازیگری به حرفه دیگری نیز مشغول بودید؟
- از سالها پیش شغل نظامی داشتم و در همین ارگان به انجام کارهای فرهنگی مشغول بودم. از جمله میتوان به برگزاری 10 دوره جشنواره سراسری نیروهای مسلح که مسئول ستاد برگزاریاش من بودم. ضمن اینکه به صورت همزمان کار بازیگری نیز میکردم. الان نیز حدود 5 سال است که در مجله «دیدار ماه» مسئول اجرایی تحریریه هستم. در این چندین سال دستی به قلم هم داشتم و نمایشنامه، مطالب و ... مینوشتم.
*بین چند شغلی که به آن میپردازید، بازیگری چه جایگاهی داشت؟
- مسلما بازیگری برای من دنیای دیگری دارد و علاقهام به این حرفه خیلی بیشتر از سایر حرفههایی است که انجام دادم. تلاشم بر این بوده است که اگر هر کاری را در دست میگیرم، با آن زندگی کنم نه اینکه همه چی را دم دستی در نظر بگیرم و به صرف انجام شدن و به اتمام رسیدن کارها را انجام نمیدهم. در طول مدتی که در اثری بازی میکردم با تمامی نقشهایم زندگی کردم.
*تا به حال کدامیک از نقشهایی که بازی کردید را بیشتر دوست داشتید و توانستید زندگی لذتبخشی را در قالب آن شخصیت داشته باشید؟
- همه نقشها برایم زیبا بوده و دوستشان داشتم، اما شخصیتی که برای همه چالش برانگیز بود و حساسیت بیشتری روی آن وجود داشت، نقش دکتر مصدق بود.
* دلیل این حساسیتها چه بود؟
- مصدق شخصیت بسیار پیچیدهای داشته و مردم او را به خوبی میشناختند و تصاویری نیز از او پخش شده است. همین موارد کار را برای من سخت میکرد که بیشتر حواسم را جمع کنم و کاری نکنم که هم خودم زیر سوال روم و هم اینکه این شخصیت را چه بد و چه خوب درست ادا نکنم.
*طبق گفته خودتان، با نقش مصدق هم زندگی کردید؟
-بله، بیشتر با این شخصیت زندگی کردم و به همین دلیل نیز اغلب کتابهایی که درباره زندگی این فرد بوده است را مطالعه کردم. همچنین فیلمهای بسیاری که تلویزیون در اختیارم قرار داده بود را دیدم و در جلسات متعددی که با کارگردان داشتم توانستم دکتر مصدق را به خوبی بشناسم.
*چقدر برای تحقیقهایتان زمان گذاشتید؟
- به هر حال به این خاطر که به انجام کارهای فرهنگی مشغول هستم، در این سالها علاوه بر شخصیت دکتر مصدق، درباره سایر افراد مهم تاریخی مطلبهای بسیاری خواندم. به عنوان یک ایرانی وظیفه دارم تا بزرگان کشورم را بشناسم. در حالیکه از قبل اطلاعاتی درباره این شخصیت داشتم زمانیکه در سال 90 به دعوت آقای ورزی با این سریال قرارداد بستم و در سال 91 جلوی دوربین رفتم.
**بعد از اینکه نقش مصدق در «معمای شاه» به شما پیشنهاد شد، برای باورپذیری نقش چقدر تحقیق و مطالعه داشتید؟
- یادم است زمانیکه من به دنیا آمده بودم، میگفتند مصدق سه سال در تبعید بوده است. درباره اینکه روایتها تا چه میزان نزدیک به واقعیت آن دوران بوده است،نیز باید بگویم به جرئت میگویم حدود 95 درصد از این سریال مطابق با واقعیت تاریخی بوده است و اگر بخشی از زندگی افراد را در این سریال نمیبینیم به این دلیل نیست که در تاریخ دست برده شده است، بلکه دلیلش برمیگردد به اینکه آن بخش از تاریخ را کسی ندیده که بتواند آن را روایت کند. محمدرضا ورزی نیز به عنوان کارگردان به هیچ وجه به دانستههای خود بسنده نکرده و همزمان با نگارش با چندین نفر از مورخان تاریخی مشورت میکرد،حتی این را در سکانس اعلام فوت پسر آیت ا... کاشانی و درست بودن تیتر روزنامهها و مطابقت آن با آن دوران میتوان دید.
*در پروسه تحقیقهایتان با فرد یا افرادی که از نزدیک با ایشان در ارتباط بودند، صحبت کردید؟
- تنها فردی که در این میان توانستم با او در اینباره صحبت کنم، آقای تک روستا آشپز همیشگی مصدق بود. ایشان از 13 سالگی با مصدق بزرگ شده و اطلاعات خوبی را در اختیارم قرار داد. الان نیز پیرمردی 80 ساله است که با سادگی و صبوری پاسخگوی تمامی سوالاتم بودند. از میان خانوادهشان، فقط یک نوه در قید حیات دارند. ضمن اینکه آقای تک روستا گفتند همسر مصدق یکی از شاهزادههای قاجار بوده و نسبتی هم با امیر کبیر داشته است.
*مصدق و رفتارها و ویژگیهای شخصیتی وی تا چه میزان برایتان جذابیت داشت و خودتان تا چه اندازه به او نزدیک هستید؟
- همه شخصیتهای سیاسی برای من جذابیت دارند چراکه همه آنها افراد بزرگی هستند و مصدق هم مثل خیلیها دلش برای ایران میتپیده. حتما هم نباید شخصیتهای بزرگ گرایش سیاسی داشته باشند تا مهم شوند. معتقدم شهید فهمیده هم یک سیاست مدار بزرگ بود و این کاملا طبیعی است که کسی بخواهد از جوانی مثل ایشان الگوبرداری کند و به دنبال تفکر و اندیشهاش برود و به جایی میرسد که جان خود را برای هدفش میدهد. اینکه ایشان به قدرتهای آن زمان حساسیت داشتند برایم جالب بود. درک سیاست خارجی کشور آنهم در شرایطی که خیلیها نسبت به موضوع عرق به کشور بی تفاوت بودند، در نوبه خود جذابیت دارد. از عرق به کشور همین بس که بگویم چهار سال در جبههها جنگیدم و در چشم و بدنم ترکش است و موج انفجار هم مرا گرفته است.
* گویا شما قبل از حضور در سریال «معمای شاه» در چند اثر دیگر نیز نقش مصدق را بازی کردید.
-بله، در سال 75 در سریالهای «سقوط» و «پدرخوانده» نقش مصدق را بازی کردم که به اندازه «معمای شاه» جای مانور نداشتم.
*گریم نقش مصدق شبیه به همان گریمی بود که در دو سریال نامبرده داشتید؟
-نه، گریمی که در «معمای شاه» روی صورتم اعمال شد، خیلی دقیقتر از آن دو اثر بود و آنهم به این دلیل بود که من باید بیشترین زمان از زندگی مصدق را در بازیام نشان میدادم. شاید همین الان و چهره بدون گریم من را ببینید باور نکنید که من شبیه مصدق هستم! بلکه هنر دست آقای خلج مرا شبیه به ایشان کرده است. در دفعههای قبلی آقای اسکندری مرا برای این نقش گریم کردند و بعد از گریم اولیه، آقای اسکندری گفت: من باورم نمیشد که بتوانم چهره شما را شبیه به مصدق دربیاورم. بار اول زیر دست آقای اسکندری قرار گرفتم و به این دلیل که ایشان فرد بسیار آرامی است، هنگام کار زیر دستشان خوابم برد و زمانیکه چشمانم را باز کردم مصدق را دیدم نه خودم! و برای لحظاتی با چهره خود بیگانه بودم. برای حضور در «معمای شاه» به خاطر اینکه در دو دفعه قبل چهره گریم شدهام را دیده بودم،هیجان زیادی نداشتم و بیشتر دوست داشتم هنر شهرام خلج را ببینم. من نهایت تلاشم را برای هر چه بهتر شدن این نقش به کار بستم تا مردم هم از نتیجه آن راضی باشند. ضمن ا ینکه برای بازی در این سریال یک گریم داشتم از زمانیکه مصدق وکیل مجلس میشود تا نخست وزیریاش.
*اولین سکانسی که مقابل دوربین «معمای شاه» بازی کردید، کدام صحنه بود؟
-اولین سکانس، صحنهای بود که مصدق طی نطقی اعتبار نامه سید ضیاالدین طباطبایی را زیر سوال میبرد. سخنرانی بسیار سنگینی حدود 5 دقیقه مونولوگ بود و علاوه بر این تصور کنید دقیقا روز اولی که مقابل دوربین قرار میگیرید، در کنار 250 هنرور بخواهید بازی کنید. همه این شرایط یک بازیگر را تحت تاثیر قرار میدهد، اما خداوند و فضای حاضر در سریال کمک بسیاری در ایفای این نقش کرد تا کمی از نگرانیام مرتفع شود.
*سکانسهای شما در مجلس شورای اسلامی ضبط شده بود؟
- بله،مجلس واقع در میدان بهارستان. جالب است بدانید در تمام سکانسهایی که در نقش مصدق بازی کردم، در لوکیشن اصلی که این شخصیت حضور داشت، قرار گرفتم. فقط سکانسهای خانه مصدق را در فضایی دیگر ضبط کردیم، آنهم به این دلیل که تبعید در منزلش واقع در احمدآباد مستوفی بود که به دلیل شورش مردم بعد از کودتای 28 مرداد ویرانه شده بود و ما نتوانستیم در لوکیشن خانه واقعی این شخصیت حضور داشته باشیم.
*بازخوردهایتان به چه صورت بوده است؟
- ایشان نیز از کار راضی هستند و برای بهتر شدن هر سکانسی با یکدیگر صحبت میکردیم. گاهی اوقات این اتفاق میافتاد که برداشتهایمان از سکانسها با یکدیگر تفاوت داشت و با صحبت کردن به تعامل میرسیدیم. در خیابان و اطراف نیز میشنوم که مردم از این سریال رضایت دارند و خوشحالم که توانستیم رضایتشان را جلب کنیم.
*طولانی بودن کارهای تاریخی برایتان دشوار بود؟
- خیلی سخت است. از طرفی برای من سختتر هم میشد، چراکه همیشه وقتی نقشی را قبول میکنم تمام انرژیام را روی آن متمرکز میکنم وهیچ نقش دیگری را قبول نکردم. بازی من در «معمای شاه» 5 سال طول کشید و آخرین سکانس حضور مصدق در این سریال را 3 ماه پیش بازی کردم.
*نمونههایی مثل این سریال چقدر میتواند به جوانهایی که از تاریخ بی اطلاعند، کمک کند؟
- معمای شاه یک دایرة المعارف تصویری است و اگر کسی علاقه به تاریخ کشور داشته باشد، به راحتی میتواند این را متاب قرار دهد. حتی به اساتید دانشگاه نیز پیشنهاد میدهم که از روی این سریال برای تدریس در دانشگاه استفاده کنند، چراکه بر اساس وقایع تاریخی یک گروه تهیه و تولید شده است.
* خودتان سریال را در زمان پخش نگاه میکنید؟
- بله، نه تنها زمانیکه از تلویزیون پخش میشود، بلکه هنگام تدوین و دوبله (اصلاحیه برای دیالوگها و اشمال در صدا) هم نگاه میکنم.
*بعد از اتمام ضبط «معمای شاه» کار جدیدی انجام ندادید؟
- دو کار سینمایی پیشنهاد شده است. برای هیچ فرد دیگری غیر از ورزی دیگر نقش مصدق بازی نمیکنم.
*خاطرهای از حضور در این سریال دارید؟
- یادم هست اولین روزی که جلوی دوربین رفتیم، قراربود 4 سکانس کوتاه کار کنیم و من نیز برای آنها آماده بودم. به یکباره شب قبل به من گفتند که فردا باید سکانسی سنگین همراه با مونولوگ 5 دقیقهای را ضبط کنیم که فشار زیادی به من آمد.