روزنامه «کیهان» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:
هرچند در هفتههای اخیرِ بعد از کودتای نافرجام ترکیه مقامات این کشور در مواضع سیاسی، از جمله در دیدار با مقامات ایرانی و روسی تمایلشان را برای تغییر سیاستهای اشتباه گذشته خود در منطقه به ویژه در سوریه نشان دادند، اما در عمل هنوز نشانه آشکاری از این تغییر سیاستهای آنکارا دیده نشده، لذا با این نگاه چند تحلیل را باید مد نظر قرار داد:
1- دخالت نظامی آشکار و مستقیم ترکیه در سوریه همه امیدها برای اصلاح سیاستهای اشتباه آنکارا در منطقه را زیر سوال برده. اشغال جرابلس توسط گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه با حمایت نظامی مستقیم ترکیه در حقیقت این شهر را از یک گروه تروریستی یعنی داعش خارج و به دست گروه تروریستی دیگری داد.
2- اگرچه ترکیه گفته میخواهد مرزهای خود با سوریه را از دست داعش پاکسازی کند، اما اولا ترکیه نمیتواند در تعامل با گروههای تروریستی موضع دوگانهای داشته باشد. این کشور در حالی از مقابله با داعش سخن میگوید که با حمایت از گروه تروریستی به اصطلاح ارتش آزاد، شهر جرابلس در شمال شرقی حلب را اشغال کرده.
ثانیاً مقابله با تروریسم از طریق نقض قوانین بینالمللی و مشخصا با نقض حاکمیت سوریه امکانپذیر نیست. ترکیه باید هرگونه اقدام نظامی در خاک سوریه را با دمشق هماهنگ کند. ثالثاً ترکیه با حمایت از گروههای تروریستی دیگر مثل جبهه النصره یا فتحالشام و.... زمینه ظهور داعش در سوریه را فراهم کرده که اکنون خود ترکیه نیز در تیررس حملات این گروه قرار گرفته است.
رابعاً ترکیه از ابتدا مرزهای خود را برای عبور تروریستهای داعش به سوریه و حمل قاچاق نفت سوریه توسط این گروه تروریستی باز گذاشته بود. خامساً نمیشود هم با پدران و پدیدآورندگان داعش از جمله آمریکا و رژیم صهیونیستی به تقویت روابط و هماهنگی مواضع اقدام نمود و هم با فرزندان این پدران مبارزه کرد.
سادساً ترکیه توافقنامه آدانا را دستمایه حمله به جرابلس قرار داده که به این کشور اجازه میدهد گروههای تروریستی را در خاک سوریه هدف حمله قرار دهد. اما آنکارا باید متوجه باشد که این توافقنامه را با دولت مرکزی سوریه امضا کرده و هرگونه عملیاتی در خاک سوریه را، اگر مصداق این توافق نامه باشد، باید با دمشق هماهنگ کند، نه با ائتلاف آمریکایی!
3- لذا نمی توان موضعگیریهای دولت ترکیه را هرچند که مثبت ارزیابی میشود، ولی به عنوان چرخش واقعی در سیاستهای این کشور در تعامل با سوریه حداقل تاکنون تلقی کرد و باید منتظر حوادث آینده بود. در همین راستا فارغ از گفتار و عمل متناقض ترکیه درباره سوریه و جایگاه بشار اسد، هنوز این موضوع که آنکارا برای تقویت روابط با ایران و روسیه، چه امتیازاتی را در حوزه سیاسی و میدانی از یک سو میدهد و از سوی دیگر طلب میکند، مبهم است.
4- باید گفت آنکارا با توجه به اوضاع کنونی که شرایط داخلی و منطقهای بر این کشور تحمیل کرده، مجبور شده در سیاستهایش تجدید نظر کند و عوامل زیادی برای بازی جدید ترکیه در منطقه بعد از پنج سال حمایت گسترده از تروریستها در جهت ساقط کردن دولت قانونی سوریه، میتوان متصور شد، از جمله: بیاعتمادی اردوغان به آمریکا به ویژه بعد از کودتای نافرجام که با حمایت آمریکا خود را در معرض براندازی دید، اوضاع نابسامان اقتصادی به دلیل چالشهای امنیتی و حملات تروریستی، فروپاشی توهمات مقامات ترکیه بویژه شخص اردوغان در تکیه بر گروههای افراطی برای پیشبرد سیاستهای منطقهایاش و اثبات ناتوانی آنکارا برای تاثیرگذاری در تعیین حاکمیت سوریه، کابوس تشکیل اقلیم خودمختار کرد در مرزهای ترکیه با حمایت آمریکا و نیاز ترکیه به بازیگران مهم منطقه از جمله ایران...
5- تلاش آنکارا برای بهبود مناسبات با تلآویو در این شرایط میتواند بیانگر تصنعی بودن تغییر سیاستها در آنکارا باشد. براین اساس ممکن است نزدیکی مناسبات آنکارا با تهران و مسکو بخشی از دیپلماسی غرب در شرایطی باشد که تروریستها در سوریه و عراق در حال نابودی هستند و کردها هم نتوانستند برای آمریکا در مبارزه با تروریستها دستاوردی داشته باشند. به این معنی که واشنگتن برای اینکه متهم به خیانت نشود با یک دعوای ساختگی با آنکارا، مسئولیت سرکوب و تضعیف کردهای سوریه را به عهده ترکیه گذاشته. تغییر رویکرد رسانههای جهان به کردهای مورد حمایت آمریکا نیز میتواند موید این گمانهزنی باشد.
6- به دلیل نادیده گرفتن منافع ترکیه در مناطق کردنشین سوریه و عراق از سوی آمریکا، ممکن است مناسبات آنکارا با غرب دچار تحول شده باشد اما از یک سو برای جلوگیری از تشدید تنشها با غرب، آنکارا سناریوی غلط دیگری یعنی بهبود روابط با رژیم صهیونیستی را در پیش گرفته و از سوی دیگر احتمالا این سیاست اشتباه در بهبود روابط با رژیم صهیونیستی را حربهای برای کاهش انتظارات ایران و روسیه از آنکارا قرار خواهد داد. که البته این سناریو خود تناقضی است در مبارزه با تروریسم.
7- اشغال جرابلس توسط ترکیه سناریویی میتواند باشد برای فشار بر دولت مرکزی سوریه تا آنکارا بتواند در پای میزه مذاکره امتیاز بگیرد. از این نکته نیز نباید غافل بود ترکیه که مدتی برای ایجاد منطقه امن در شمال سوریه تلاش میکرد، وارد خاک سوریه شده. البته باید گفت با توجه به اینکه تروریستهای مورد حمایت ترکیه با شکستهای خود نتوانستهاند برگ برندهای برای آنکارا باشند، موجب شده آنکارا راساً وارد عمل شود.
8- حملات نظامی ترکیه در جرابلس مانع تسلط نیروهای «پ ی د» یا همان نسخه سوری«پ ک ک» بر مناطق شمالی سوریه میشود. هدفی که آمریکا برای ایجاد کریدور کُردها در شمال سوریه و اتصال آن به کریدور کُردها در شمال عراق و تجزیه این کشورها و نهایتاً ایجاد اقلیم خودمختار دنبال میکند. لذا هرچند اشغال جرابلس برخلاف مقررات بینالمللی صورت گرفته اما میتواند خنثیکننده این طرح آمریکا باشد، گرچه هنوز ابعاد آن مشخص نیست.
9- در حالی که عناصر مسلح کُرد تلاش میکردند با حمایت آمریکا شهر حسکه را به تصرف خود در آورند، تا پازل آمریکا در اتصال این شهر به شهرهای منبج و جرابلس در شمال حلب کامل شود، با تلاش ایران و روسیه، آتش بس بین ارتش سوریه و کردها در حسکه برقرار و تا حدودی از تکمیل پازل آمریکا جلوگیری شد.
10- ایران و روسیه تلاش دارند با جذب ترکیه، مانع تحقق اهداف واشنگتن در منطقه شوند. این تلاش سال گذشته در عراق موفقیتآمیز بود و شاید این بار نیز در سوریه به موفقیت برسد. لذا بعد از سفر اردوغان به مسکو و همزمان با احتمال سفر وی به تهران، برخی رسانهها از مذاکرات محرمانه میان دمشق و آنکارا با میانجیگری تهران و با هدایت معاون سابق رئیس اطلاعات ترکیه و معاون فعلی رئیس حزب الوطن خبر دادند که ممکن است به آشتی میان بشاراسد و اردوغان منجر شود. اسماعیل حقی پکین بعد از پنج بار سفر به دمشق و دیدار با مقامات سوری از جمله بشاراسد گفته « ترکیه چه اسد را بپذیرد و چه نپذیرد، باید اعتراف کند که اسد یک واقعیت در سوریه است و بخش بزرگی از مردم سوریه از اسد حمایت میکنند، لذا ترکیه برای توقف خونریزیها باید حضور اسد را بپذیرد و تصمیمگیری را به ملت سوریه واگذار کند.» این یعنی همان سیاست درست جمهوری اسلامی.
11- اما تحولات کنونی سوریه دو حامی تروریستها را اکنون در مقابل یکدیگر قرار داده. در حالی که ترکیه تلاش میکند با حمایت از نیروهای تروریستی موسوم به ارتش آزاد مانع سیطره تروریستهای داعش و کردها بر شمال سوریه شود، عربستان سعودی در تناقضی آشکار با ائتلاف ریاض - آنکارا، با کمک مالی و تسلیحاتی جدید به گروه تروریستی داعش و همچنین کردها، تلاش دارد نفوذ از دست رفته خود را به دست آورد.
12- بازی دوگانه و متناقض آمریکا با کردها هم قابل توجه است. در حالی که جو بایدن در انکار از حمله نظامی ترکیه در خاک سوریه علیه کردها و اشغال جرابلس حمایت کرده، آمریکا با ایجاد پوشش هوایی برای کردها، قول حمایت از تشکیل اقلیمی خودمختار به آنها داده است.
13- اما نکته مهم در تحولات کنونی سوریه پیوستن چین به جبهه محور مقاومت در سوریه با تلاشهای ایران است. سفیر جدید چین در سوریه پنجشنبه گذشته استوارنامه خود را تقدیم بشار اسد کرد و پکن قبل از این سفیر سابق چین در ایران را به عنوان نخستین فرستاده ویژه برای بحران سوریه انتخاب کرد.
رئیس دفتر همکاری نظامی بینالمللی چین هم حدود ده روز قبل به دمشق رفت و در دیدار با بشار اسد و وزیر دفاع سوریه راههای تقویت همکاریهای نظامی ارتشهای دو کشور را بررسی کرد، به طوری که هماکنون مستشاران نظامی چین در سوریه در کنار مستشاران ایرانی، همزمان با استفاده جنگندههای روسی از فضای هوایی ایران و عراق برای مبارزه با تروریستها، مشغول آموزش نیروهای سوری هستند. این امر موجب دردسر جدیدی برای ناتو و آمریکا شده.
به نظر میرسد ائتلاف روسیه، چین، ایران و حزبالله در برابر آمریکا و ناتو موازنه قدرت را در منطقه به نفع محور مقاومت سنگینتر کند و با توجه به اینکه حلب و موصل در آستانه آزادسازی قرار گرفتند، عمر تروریستها با سرعت بیشتری به پایان برسد. رئیس کمیته دفاعی دومای روسیه گفته است: «حضور نظامی چین در سوریه گام نخست به سمت ایجاد ائتلافی سیاسی- نظامی از کشورهایی است که متحد ناتو نیستند و زمان چنین ائتلافی فرا رسیده است». البته به نظر میرسد تلاشهای ایران و روسیه برای پیوستن هند به این ائتلاف نیز با موفقیتهایی همراه بوده است.
محمدحسین محترم