به گزارش مشرق، حسین کچویان کارشناس مسایل سیاسی در ادامه مقاله خود با عنوان وقتی "برجام بهانهای بیش نیست" در روزنامه صبح نو نوشت:
در ادامه مطالب روزهای گذشته و در مقام جمع بندی نهایی آنها اینطور می توان گفت که وقتی علیرغم تمام بدعهدیهای مکرر آمریکا و نقض توامان روح و جسم برجام! با تشدید تحریمها یا سنگ اندازی های گوناگون دیگر برای جلوگیری ازدستیابی کشور به پول های بلوکه شده و تجارت آزاد با دنیا، نه تنها کمترین اقدامی علیه این کشور انجام نمیگیرد، بلکه حتی اعتراضی به صورت رسمی متوجه آنها و در نهادهای مربوطه پیگیری نمیشود، دو احتمال پیش روی ما قرار میگیرد.
در ادامه مطالب روزهای گذشته و در مقام جمع بندی نهایی آنها اینطور می توان گفت که وقتی علیرغم تمام بدعهدیهای مکرر آمریکا و نقض توامان روح و جسم برجام! با تشدید تحریمها یا سنگ اندازی های گوناگون دیگر برای جلوگیری ازدستیابی کشور به پول های بلوکه شده و تجارت آزاد با دنیا، نه تنها کمترین اقدامی علیه این کشور انجام نمیگیرد، بلکه حتی اعتراضی به صورت رسمی متوجه آنها و در نهادهای مربوطه پیگیری نمیشود، دو احتمال پیش روی ما قرار میگیرد.
یا برجام فاقد سازوکارهای لازم و مناسب برای اعتراض و تأدیه حقوق کشور است یا اینکه برای اجتناب از رنجش و ناخشنودی آمریکا و ورود به رویارویی و مواجهه متقابل با آن در مسیر سیاستهای پیشین و اصلی کشور، از اعتراض یا هر نوع واکنش دیگر خودداری میشود.
حالت اول صراحتاً و بی ابهام دلالت بر نقصان موافقتنامه بر جام است که در آن تأمین حقوق کشور و راههای نیل به آن تضمین نشده است. در این حالت صرفاً نمیتوان مسوولیت را متوجه بدعهدی آمریکایی ها کرد، زیرا بد عهدی آنها بر بستر برجام و با اتکا به نارسایی های آن و اطمینان از عدم وجود سازوکارهای مناسب برای اعتراض و پیگیری تا تأدیه حقوق کشور ممکن شده است.
حالت دوم نیز دلالت برحقیقتی دارد که پیش از این برای آن استدلال شد. حقیقتی که مطابق آن، هدف "تمهید مقدمات برای ارتباط دولت آقای روحانی با آمریکا" بر هدف "مذاکره برای دست یابی به بهترین توافق"، اولویت داشته و اساسا تأمین هردو این اهداف در کنار یکدیگر غیرممکن بودهاست. تاثیر سلبیای که سیاستهای غلط تضعیف جبهه خودی به هدف تهییج و تحریک مردم به حفظ فشار بر مخالفین مذاکره با آمریکا، برای تداوم مذاکرات، بر تامین هدف "مذاکره برای دست یابی به بهترین توافق" داشته است بر کسی پوشیده نیست.
آنچه از فرآیند مذاکرات و رفت و برگشتهای آقای ظریف و تیم مذاکره کننده به تهران داریم نیز این نظر را تائید میکند. اگر نگوییم تمام موارد و زمینههایی که برجام را به "خسارت محض" بدل کرده است، قطعاً میتوانیم بگوییم اکثر آنها طی دیدارهای گوناگون وی و تیم مذاکره کننده در این رفت و برگشتها با مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، مطرح و راه حل هایی پیشنهاد شد یا نهایتاً بر ضرورت چاره جویی آنها تاکید می شده است.
لذا باقی ماندن اشکالات در متن برجام دلیلی جز این ندارد که خواست دستیابی به توافق به هر قیمتی برای حرکت درمسیر برجام های بعدی و نهایتا ایجاد پیوند و دوستی میان آمریکا و دولت آقای روحانی، جایی برای پافشاری بر مواضع و رویارویی با آمریکا باقی نمیگذاشت.
نتیجه این رویکرد، دست یابی به توافقنامه کنونی از طریق تنزلهای مداوم و عدم سختگیری یا حساسیت وتمرکزلازم برای بستن راه های نقض عهد و عدم تأمین خواستهها یا اهداف کشوردرمذاکرات هستهای است.
کسانی که از این حقیقت آگاه نیستند و درباره آن دچار ابهام و سوال اند، این رفتار عجیب دولت را پای ملاحظه کاری یا سیاستهای لیبرالی آقای روحانی در سیاست خارجی میگذارند یا این بی عملی، سکوت و تحمل تمام درشت گوییها و خصومتهای آشکار آمریکا علیرغم امضای برجام و تضاد با آن را، نتیجه ترس و احتیاط کاری معقول یا غیر معقول شخص یا دولت آقای روحانی میدانند.
هرچند میتوان برای هر یک از این احتمالات وجهی درست یافت، اما ادله و شواهد گفته شده نشان میدهد که بایستی آن را واکنشی آگاهانه و عامدانه درچارچوب سیاست محوری آقای روحانی در حوزه روابط خارجی و به یک معنا کل حوزهها یا قلمروهای سیاست دانست.
وقتی در پس زمینه یا به موازات مذاکرات هستهای و در قالب آن، مذاکرهای دیگر با رمز و اشاره، بدون آنکه حتی سخنی از آن به میان آید، جریان دارد که اصالتاً موضوعیت داشته و مذاکرات هسته ای فرع بر آن است، طبیعی است که نتوان به توافقنامهای رسید که به بهترین شکل و به بهترین نتیجه منتهی شود.
وقتی اقتضائات توفیق در مذاکره اصلی بر سر ایجاد ارتباط با آمریکا یا عادی سازی آن، با نیازها و لوازم موفقیت در مذاکرات هستهای، در تضاد قرار می گیرد از کمترین رنجش و ناخشنودی آمریکا بابت هر نوع واکنش و موضع گیری متقابل دربرابر خصومتهای لفظی و عملی آمریکا خاصه تشدید تحریمها نیز اجتناب میشود.
نگاه به مذاکرات هسته ای به عنوان نردبانی برای بالا رفتن به بام ارتباط با آمریکا و تلاش برای تمهید مقدمات آن اساسا موجب شده است، تمهید مقدمات نیل به توافقی عالی و بی نقص جهت استیفای حقوق کشور نادیده گرفته و عملا امکان دست یابی به توافقنامهای با نمره بیست یا عالی ممکن نشود.