به گزارش مشرق، دکتر حسین کچویان طی یادداشتی در روزنامه صبح نو نوشت:
تمرکز بر رویکرد آقای روحانی و تیم مذاکره کننده به مذاکرات و نحوه تأمین شرایط و راهبردهای لازم برای دست یابی به توافقی معقول و متوازن، نشان می دهد که آقای روحانی از آغاز، اساسا اصل توافق و متن آن را فاقد موضوعیت دانسته و تماماً نگاه خود را بر خواست و تمایل غرب، خاصه آمریکا به بهبود رابطه با دولت خود متمرکز کرده است. یعنی مذاکره و توافق را صرفاً ابزاری برای بازگشایی یا مقدمه چینی برای ایجاد ارتباط دوباره با آمریکا میدیده است.
در نتیجه آنچه وی بدان حساسیت و برآن تمرکز داشته، نحوه انجام مذاکرات و دست یابی به توافق در مورد برنامه هستهای کشور نبوده، بلکه اولاً و بالذات نشان دادن تمایل و آمادگیاش برای ورود در رابطهای مطلوب با آمریکا و اطمینان بخشی در مورد جدیت خود و دولتش در این زمینه است که اولویت داشته است.
بر همین اساس وی تیم مذاکره کننده را با دستورالعملی مشخص یعنی "دست یابی به توافق با هر هزینه و به هر شکل"روانه مذاکرات مینمود. همانگونه که در کمپین هر توافقی بهتر از عدم توافق است هم منعکس گردید. چنین رویکردی به هیچ رو امری پنهان نبود بلکه بعضا دستور آقای روحانی در این خصوص از سوی وزیر امور خارجه تلویحا یا تصریحاً بیان میشد. به این معنا نمی توان گفت آقای روحانی مطابق قول مشهور، با تعلیق کشور یا متوقف ساختن کلیه فعالیتها و تمرکز بر سیاست خارجی، تمام تخم مرغهای خود را در سبد برجام گذاشته بود، بلکه باید گفت آنها را در کیسه اطمینان به آمریکا و تمایل تضمین شده آن کشور به رابطه با دولت خود جا داده بود.
بنابراین اینکه گفته شده اجرای موفقیت آمیز برجام تنها منوط و مشروط به لطف و مرحمت آمریکایی ها بوده است، امری ناخواسته و نامنتظر نبوده بلکه نتیجه منطقی رویکرد آقای روحانی به مذاکرات است. به تعبیر درست تر باید گفت نه نتیجه منطقی بلکه هدف مصرح و آگاهانه این رویکرد و چگونگی انجام و پیشبرد مذاکره، همین بوده است!
با این فهم دلیل تمام رفتارهای عجیب و بهت آور آقای روحانی و تیم مذاکره کننده - که در روزهای آینده در این مجال بیان خواهد شد - به سادگی مفهوم می شود یا عادی، معمولی و بدون هیچ وجه شوک آور و عجیبی به شمار می آید. نه تنها آن رفتارها بلکه تمام آنچه حتی اکنون پس از شکست توافق و در واقع بینتیجه و نادرست بودن اطمینان به آمریکا و سرمایهگذاری بر رفتار ملاطفت آمیز و سازگار آنها میبینیم نیز در چارچوب این رویکرد، مفهوم و طبیعی خواهد گردید.
اگر مجالی بود با استناد به اظهارات مقامات آمریکا روشن میکردیم که آنها حتی در حین مذاکرات با صراحت تمام نتیجه کنونی برجام را متذکر شده و بطور مثال آشکارا میگفتند که قرار نیست پولهای بلوکه شده کشور پس از برجام برای انجام اقدامات ناخوشایند آنها در منطقه، در اختیار ما قرار گیرد. از جمله این را نیز میگفتند که آنها دقیقاً بر نحوه هزینه کرد مقدار پولی که بدست کشور میآید نیز نظارت خواهند کرد. اینکه چرا آقای روحانی و تیم مذکره کننده هیچگونه عکسالعملی نسبت به این اظهارات که شایسته ترک میز مذاکره بود نشان نمیدادند و براحتی حتی به خواست آنها برای حفظ ساز و کار تحریم توسط آنها رضایت دادند، کاملا ذیل رویکرد پیش گفته قابل فهم بوده و با لحاظ آن اساسا مسئلهای مبهم یا سوالی قابل طرح باقی نخواهد ماند.
اینکه مذاکرات برجام برای آقای روحانی صرفاً ماهیتی ابزاری داشته و توافقنامه ناشی از آن مورد توجه وی نبوده است، به طرق مختلفی قابل فهم است که ساده ترین آنها مرور و بررسی فرآیند مذاکرات است.
اینکه مذاکرات برجام برای آقای روحانی صرفاً ماهیتی ابزاری داشته و توافقنامه ناشی از آن مورد توجه وی نبوده است، به طرق مختلفی قابل فهم است که ساده ترین آنها مرور و بررسی فرآیند مذاکرات است.
موارد عجیب و خارق العاده در موضع گیری ها و رفتارهای تیم مذاکره کننده آقای روحانی و دولت وی از آغاز روند مذاکرات تا پایان آن، چنان سرگیجه آور و حیرت انگیز است که هیچ سطحی از آگاهی نسبت به منطق حاکم بر این نوع مذاکرات یا اطلاع از الزامات و شرایط اداره آن، از شدت و حدت آن نخواهد کاست. برای پیگیری این روند و بررسی این رفتار و واکنشهای عجیب و غریب لازم است مختصری به عقب باز گردیم و مروری اجمالی بر جریان شکل گیری و پیگیری مذاکرات 1+5 داشته باشیم. البته بنا نیست که به این منظور تا قرار داد سعدآباد یا اولین توافق تهران به عقب برگردیم. هرچند خود این مسئله کمتر اعجابآور نیست که آقای روحانی و تیم مذاکره کننده اش با سابقه تأملبرانگیز خود در آن قرار داد تحقیر آمیز، بدون هیچ مشکلی مهمترین برنامه خود را درگیر کردن کشور در فرآیند مذاکرات دیگری با آن مجموعه عهد شکن قرار دهد که به همان قرار داد مصیبت بار سعدآباد نیز تمکین نکردهاند. عجیبتر اینکه هیچ کس در زمان رقابت های انتخاباتی - حتی رقبای وی - یا بعد آن، کوچکترین اشارهای به آن مذاکرات و دستاوردها یا نتایج به اصطلاح تاریخی آن، به عنوان طلیعه فتح الفتوح بعدی نمیکنند.
مذاکراتی که گزارش نحوه اجرا و نتیجه آن به نقل از وزیر خارجه وقت انگلیس "جک استراو" با تعمدش در ذکر درخواستهای التماس گونه طرف ایرانی در حین حضورش در دستشویی قطار، عرق شرم بر پیشانی هر ایرانی مینشاند. در هر حال اولین عجایب از سلسله شگفتیهای بعدی منتهی به برجام هنگامی در معرض دید قرار گرفت که آقای روحانی با چنین سابقه ای و با وعده پایان دادن به بحران هستهای در انتخابات به پیروزی رسید!!
ادامه دارد...