حسینیه مشرق - حجتالاسلام علیرضا پناهیان هشتم محرم امسال در حسینیه آیتالله حقشناس، موضوع سخنرانی خود را به مسئله «حسادت» اختصاص داد که در ادامه اهم این سخنرانی آمده است:
ـ از زمان امام باقر(ع) که هنوز جامعه شیعه محکم شکل نگرفته بود، خدا امتحاناتش را از شیعیان شروع کرد و این امتحانات تا زمان غیبت و بعد از آن ادامه داشته است. اولین ادعای امامت، بعد از امام سجاد(ع) شد، درحالیکه آنموقع شیعه اصلاً قوی نشده بود. و بعد هم در زمان امام کاظم(ع) بود که دو تا از نواب خاص ایشان منحرف شدند و مذهب واقفیه شکل گرفت.
ـ وقتی شیعیان در غربت بودند، آنقدر امتحانات سخت از آنها گرفته شد، پس امروز که جامعۀ شیعه اینقدر قدرت پیدا کرده، طبیعی است که خیلی بیشتر در معرض امتحانات سخت قرار دارد. با اینکه امتحاناتی که از جامعۀ شیعه زمان ائمه(ع) گرفته شد، خیلی سخت بود، اما ائمه(ع) از همان موقع فرمودهاند که سختترین امتحانات در آخرالزمان خواهد بود.
ـ امام باقر(ع) میفرماید: فتنهای برای شما پیش خواهد آمد که هر آدم تیزهوش و ذینفوذِ در اندیشۀ دیگران، در آن فتنه سقوط میکند(فیَسْقُطُ فِیهَا كُلُّ بِطَانَةٍ وَ وَلِیجَةٍ»(کافی/1/370)
ـ اما چرا آدمها اینقدر در فتنههای آخرالزمان، ریزش میکنند؟ ریشۀ این ریزشها چیست؟ یکی از ریشههایش حسادت است(کمااینکه قبلاً بیان شد که یکی از دلایلش تکبر است) پس بحث فتنههای آخرالزمان، در اینجا تبدیل میشود به یک بحث اخلاقی در درون خودمان.
ـ در روایت هست که بدترین فقها در آخرالزمان هستند؛ اما چرا باید فقها بد بشوند؟ امیرالمؤمنین(ع) فرمود: هر صنفی از آدمها، یک نقطهضعفی دارند که از طریق آن نقطهضعف به جهنم میروند، و در مورد فقهاء این مشکل، حسادت است(...وَ الْفُقَهَاءَ بِالْحَسَد؛ کافی/15/387)
ـ بدترین نوع حسادت در حسادت معنوی است. اینکه خدا اولین چالش حیات بشر در دنیا را «حسادت قابیل به هابیل» معرفی کرده، آیا نمیخواهد بگوید که این اصلیترین چالش حیات بشر است؟! چالش قابیل و هابیل سرِ حسادت معنوی بود. و حسادت معنوی هم مال آدمخوبهاست؛ سرِ محبوبیت پیش خداست. پس اولین کینه و قتل در حیات بشر، سرِ حسادت معنوی بود؛ حسادت مادی، در مقابل این چیزی نیست.
ـ مشکل زبیر چه بود؟ وقتی زبیر کشته شد، علی(ع) فرمود: زبیر در اثر حسادتش، به اینجا رسید؛ پیامبر(ص) به ما یک مأموریتی داد که زبیر بهخوبی از عهدۀ آن برنیامد، ولی من انجامش دادم. از آن موقع یک حسادتی نسبت به من در دلش افتاد(الجمل و النصرة/389 و تفسیر قمی/2/361)
ـ اگر کسانی که اهل حسادت معنوی هستند را نشناسیم و تشخیص ندهیم، در فتنههای پیچیده گمراه میشویم. الان در عرصۀ سیاست ما بعضیها تمام ریشههای اعمالشان در اثر همین حسادت است.
ـ برای فاصله گرفتن از حسادت باید خودمان را به اهلبیت(ع) متصل کنیم و سعی کنیم شبیه ایشان شویم. اینطور نباشد که حاجتمان را از اهلبیت(ع) بگیریم و برویم. بلکه از اهلبیت(ع)، خودشان را بخواهیم، بگوییم: «میخواهم مثل شما بشوم» زیارت امینالله در این زمینه فوقالعاده است.
ـ هر کسی که اهل حسادت باشد، از حسودهای نسبت به ولایت، خوشش میآید؛ حتی بیدلیل! میگوید: «نمیدانم چرا از فلانی خوشم میآید!» اما کسی که چیزی از جنس حسادت نداشته باشد، از آدم حسود خوشش نمیآید؛ حتی بیدلیل.
ـ چرا بعضیها یکدفعهای خیلی بد میشوند؟ ریشهاش در حسادت است. حسادت معنوی، ریشۀ سقوط آدمهای خوب است. اگر کسی حسادت معنوی نداشته باشد، این نشانهای از نفوذِ معنویت در جان اوست، اینرا میتوانید از امام حسین(ع) بخواهید که به شما بدهد.
ـ دقت کنید که حسادت غالباً یک عیب پنهان است و کسی به این راحتی قبول نمیکند که حسادت دارد. امیرالمؤمنین(ع) در نامهای به معاویه، دربارۀ حسادت نسبت به اولیاء خدا نوشت و از حسادت ابلیس و قابیل تا حسادت ابوجهل به پیامبر(ع) و حسادت معاویه نسبت به خودشان سخن گفت(الغارات/1/117) ولی معاویه در نامهای به علی(ع) معاویه نهتنها قبول نکرد که حسادت دارد، بلکه برعکس، مدعی شد علی(ع) نسبت به او حسادت دارد!
ـ از زمان امام باقر(ع) که هنوز جامعه شیعه محکم شکل نگرفته بود، خدا امتحاناتش را از شیعیان شروع کرد و این امتحانات تا زمان غیبت و بعد از آن ادامه داشته است. اولین ادعای امامت، بعد از امام سجاد(ع) شد، درحالیکه آنموقع شیعه اصلاً قوی نشده بود. و بعد هم در زمان امام کاظم(ع) بود که دو تا از نواب خاص ایشان منحرف شدند و مذهب واقفیه شکل گرفت.
ـ وقتی شیعیان در غربت بودند، آنقدر امتحانات سخت از آنها گرفته شد، پس امروز که جامعۀ شیعه اینقدر قدرت پیدا کرده، طبیعی است که خیلی بیشتر در معرض امتحانات سخت قرار دارد. با اینکه امتحاناتی که از جامعۀ شیعه زمان ائمه(ع) گرفته شد، خیلی سخت بود، اما ائمه(ع) از همان موقع فرمودهاند که سختترین امتحانات در آخرالزمان خواهد بود.
ـ امام باقر(ع) میفرماید: فتنهای برای شما پیش خواهد آمد که هر آدم تیزهوش و ذینفوذِ در اندیشۀ دیگران، در آن فتنه سقوط میکند(فیَسْقُطُ فِیهَا كُلُّ بِطَانَةٍ وَ وَلِیجَةٍ»(کافی/1/370)
ـ اما چرا آدمها اینقدر در فتنههای آخرالزمان، ریزش میکنند؟ ریشۀ این ریزشها چیست؟ یکی از ریشههایش حسادت است(کمااینکه قبلاً بیان شد که یکی از دلایلش تکبر است) پس بحث فتنههای آخرالزمان، در اینجا تبدیل میشود به یک بحث اخلاقی در درون خودمان.
ـ در روایت هست که بدترین فقها در آخرالزمان هستند؛ اما چرا باید فقها بد بشوند؟ امیرالمؤمنین(ع) فرمود: هر صنفی از آدمها، یک نقطهضعفی دارند که از طریق آن نقطهضعف به جهنم میروند، و در مورد فقهاء این مشکل، حسادت است(...وَ الْفُقَهَاءَ بِالْحَسَد؛ کافی/15/387)
ـ بدترین نوع حسادت در حسادت معنوی است. اینکه خدا اولین چالش حیات بشر در دنیا را «حسادت قابیل به هابیل» معرفی کرده، آیا نمیخواهد بگوید که این اصلیترین چالش حیات بشر است؟! چالش قابیل و هابیل سرِ حسادت معنوی بود. و حسادت معنوی هم مال آدمخوبهاست؛ سرِ محبوبیت پیش خداست. پس اولین کینه و قتل در حیات بشر، سرِ حسادت معنوی بود؛ حسادت مادی، در مقابل این چیزی نیست.
ـ مشکل زبیر چه بود؟ وقتی زبیر کشته شد، علی(ع) فرمود: زبیر در اثر حسادتش، به اینجا رسید؛ پیامبر(ص) به ما یک مأموریتی داد که زبیر بهخوبی از عهدۀ آن برنیامد، ولی من انجامش دادم. از آن موقع یک حسادتی نسبت به من در دلش افتاد(الجمل و النصرة/389 و تفسیر قمی/2/361)
ـ اگر کسانی که اهل حسادت معنوی هستند را نشناسیم و تشخیص ندهیم، در فتنههای پیچیده گمراه میشویم. الان در عرصۀ سیاست ما بعضیها تمام ریشههای اعمالشان در اثر همین حسادت است.
ـ برای فاصله گرفتن از حسادت باید خودمان را به اهلبیت(ع) متصل کنیم و سعی کنیم شبیه ایشان شویم. اینطور نباشد که حاجتمان را از اهلبیت(ع) بگیریم و برویم. بلکه از اهلبیت(ع)، خودشان را بخواهیم، بگوییم: «میخواهم مثل شما بشوم» زیارت امینالله در این زمینه فوقالعاده است.
ـ هر کسی که اهل حسادت باشد، از حسودهای نسبت به ولایت، خوشش میآید؛ حتی بیدلیل! میگوید: «نمیدانم چرا از فلانی خوشم میآید!» اما کسی که چیزی از جنس حسادت نداشته باشد، از آدم حسود خوشش نمیآید؛ حتی بیدلیل.
ـ چرا بعضیها یکدفعهای خیلی بد میشوند؟ ریشهاش در حسادت است. حسادت معنوی، ریشۀ سقوط آدمهای خوب است. اگر کسی حسادت معنوی نداشته باشد، این نشانهای از نفوذِ معنویت در جان اوست، اینرا میتوانید از امام حسین(ع) بخواهید که به شما بدهد.
ـ دقت کنید که حسادت غالباً یک عیب پنهان است و کسی به این راحتی قبول نمیکند که حسادت دارد. امیرالمؤمنین(ع) در نامهای به معاویه، دربارۀ حسادت نسبت به اولیاء خدا نوشت و از حسادت ابلیس و قابیل تا حسادت ابوجهل به پیامبر(ع) و حسادت معاویه نسبت به خودشان سخن گفت(الغارات/1/117) ولی معاویه در نامهای به علی(ع) معاویه نهتنها قبول نکرد که حسادت دارد، بلکه برعکس، مدعی شد علی(ع) نسبت به او حسادت دارد!