کد خبر 643518
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۴

جریان شبه روشنفکری وطنی و برخی طیف های رسانه ای منتقد نظریۀ مردم سالاری دینی برای فرار از پاسخ گویی به تناقضات نظری و فلسفی در انتخابات اخیر آمریکا، همانند سازمانهای آمریکایی به توجیه و بزک کردن دموکراسی آمریکایی پرداخته و نقدها و گزارشات خود را از سطح اندیشه و نظام به رسوایی های فردی اشخاص تقلیل می دهند.

به گزارش مشرق، مجتبی زارعی عضو هیئت علمی اندیشه سیاسی اسلام در دانشگاه تربیت مدرس در خوانشی جدید از انتخابات پیش روی در آمریکا گفت: جریان شبه روشنفکری وطنی و برخی طیف های رسانه ای منتقد نظریۀ مردم سالاری دینی برای فرار از پاسخ گویی به تناقضات نظری و فلسفی در انتخابات اخیر آمریکا، همانند سازمانهای آمریکایی به توجیه و بزک کردن دموکراسی آمریکایی پرداخته و نقدها و گزارشات خود را از سطح اندیشه و نظام به رسوایی های فردی اشخاص تقلیل می دهند.

آیا رقابت های ترامپ و کلینتون موضوعیت دارد؟

این روزها دنیا شاهد رقابت ترامپ و کلینتون است امّا آیا این رقابت ها، موضوعیت دارد یا طریقیت؟ به دیگر سخن موضوعیت این رقابت ها در چیست؟ آیا این رقابت ها از  آن جهت که بین دو شخص یعنی ترامپ و کلینتون است واجد ارزش و اعتبار می باشد؟ گفتار کوتاه پیش روی نه در بند مراودات قرون هجده یا نوزدهمی غربیان با دولت یازدهم است و نه میل به آن دارد تا دو چهره بیمار فکری، اخلاقی و سیاسی مرکزیت کاپیتالیسم جهانی را که اینک بالقوه جزو رؤسای جمهورند و در حال اجرای شوهای تبلیغی هستند مورد تحلیل قرار دهد چون حقیقتا این دو نفر در این گفتار موضوعیتی ندارند اگر چه واژگان و جملاتی مصروف آنها خواهد شد امّا حتماً این دو "جانور سیاسی" (به لحاظ فلسفی) و بنا بقول کُمَّلین عرفا؛ جناب ابن عربی رضوان الله علیه، انسانِ حیوان که یکی میل به سیاست و صنایع تولیدی آدم کشی نظیر "صنعت داعش" دارد و دیگری که جورثومه ای از شهوات و قدرت است چون موجد نوعی طریقیت و ره آموزی به سرشت لیبرال دموکراسی هستند اهمیت می یابند. خیلی ها در شرایط عادی امّا آمریکا و نظام ریاستی و حزبی آن را در ایرانِ پسا انقلاب مدل آرمانیِ انسان جدید می نمایاندند و دیگر ملّت ها نیز فخر می فروختند،  قبیله ای دیگر امّا ولو با نیتّی خوب در این روزها می گویند، زمان، زمان ریزش و درز اطلاعات از هیئت حاکمه آمریکا است؛ از دیگر سو بعضی از کارگزاران ایرانی نیز در تمنای پیروزی یکی شان و در آنچه که تداوم گشایش های پسابرجامی می خوانند با دیگر ایرانیان شرط بندی کردند! چیزی شبیه نشستن یک آخوند انگلیسی در جایگاه هیئت رئیسه ستاد انتخاباتی ترامپ که تلاش می کند با "دست چک" سعودی و دلار آمریکایی و بکارگیری دشنام ها تلقی یی جایگزین برای فقیه مجاهد سیدحسن نصرالله در اذهان ایجاد کند امّا باز هم این حرفها و گزاره ها مقصود اصلی گفتار پیش روی نیست، پس موضوع چیست؟ از اینها  که بگذریم حتی مشکل در اینجا هم نیست وقتی که ترامپ تأسیس داعش از سوی کلینتون و تبادل های اطلاعاتی بین کاخ سفید و صنعت داعش را افشا می کند، چیزی که اوباما و کلینتون امّا با آشفتگی در واکنش به صنعت داعش می گویند، ترامپ مشکل دارد و باید توجیه امنیتی شود! پس مشکل کجاست ؟! 

چرا بن بست نظری لیبرال دموکراسی را به رفتارهای شخصی ترامپ و کلینتون تقلیل می دهید؟!

این روزها هم که از سوابق و رفتارهای مستهجن ترامپ رونمایی می شود، روزنامه نگاران وطنی ما به خصوص رسانه های اردوگاه اصلاح طلبیِ سکولار و ساختارشکن و حلقه های شبه روشنفکری به تبع کمپانی های رسانه ای غرب، از این رذیله با عنوان "رسوایی ترامپ" یاد می کنند! آری ! مشکل در همین جاست! ترامپ را در آمریکا "توجیه امنیتی" می کنند تا در ضمن استخدام واژگان و گزاره های سیاسی و اطلاعاتی و در روند افشاگری ها به تخریب نظام سیاسی مبادرت نکند و خلاف مصلحت نظام چیزی نگوید؛ در اینجا امّا رسانه های وطنی بجای پردازش کاستی ها و چه بسا بن بست اخلاقی و حقوقیِ نظام گزینش کاندیداها در لیبرال دموکراسی، زشت خویی و سرشت نظام تمدنی غرب را به رسوایی یک شخص تقلیل داده و در توجیه دموکراسیِ ایدئولوژیک تیتر می زنند: رسوایی ترامپ؟! گویا این فقط ترامپ است که فرار مالیاتی دارد و یا دربارۀ زنان و مردان، مستهجن اندیش و از طرفداران صنعت پورنو است؟!

طرفداران لغو احراز صلاحیت ها چرا از رسوایی ترامپ و کلینتون سخن می گویند؟! مگر لیبرال دموکراسی با رسوایی پارادوکس دارد؟!

این درحالی است که رسانه ها و جریانات سکولار و شبه روشنفکری وطنی نیک می دانند این رسوایی، رسوایی آقای ترامپ نیست بلکه این دنائت مربوط به مبنا و پیامد سیستم ها و سامانه های لیبرال دموکراسی بوده و نیز به اکثریت قریب به اتفاق کاندیداها و سیاستمداران امریکا در تمامی ادوار مربوط است؛ پس اگر چنین است آیا وقت آن نرسیده که جریان شبه روشنفکری و سکولار کشور از مداحی و تبلیغ لیبرال دموکراسیِ آخرالزمانی فوکویاما در مقابل سیستم حکومتی فرزانگی و حکیمان در حکومت اسلامی و اجتماعی توبه کند؟! آیا وقت آن نرسیده تا به جای پردازش و تبیین های فرعی از روحیه و سوابق افراد از سرشت و جوهرۀ پارادوکسیکال لیبرال دموکراسی حرف بزنند؟! اصلاً چرا می گویید رسوایی؟!  مگر لیبرال دموکراسی با رسوایی پارادوکس دارد؟! رسوایی از چه ؟! مگر تن دادن به شهوات و خشم و استیلا، خارج از گفتمان مدرن است؟!  چنان که استاد داوری بارها تأکید کردند این دانشجوی اندیشه سیاسی نیز نمی خواهد بگوید غرب یعنی شهوت امّا اگر ترامپ و آقا و خانم کلینتون سودای زنان و مردان را دارند آیا خارج از عهد و عالم مدرن رفتار کرده اند؟! چرا می گویید نظام انتخاباتی در حکومت دینی استبدادی و غیر دموکراتیک است چون به احراز صلاحیت ها می اندیشد امّا اکنون از رسوایی آقای ترامپ تیتر می زنید؟! اشتباه نشود مقصود من دفاع از اشتباهات احتمالی در احراز نظام صلاحیت ها،  قصورها و حتی تقصیرها در روند آن نیست بلکه مقصود دربارۀ مبانی نظری در نظام احرازها می باشد؛ آیا تا این اندازه مباحث خود را تقلیل می دهید که از پس گرفتن حمایت برخی جمهوری خواهان نظیر مکین جنایتکار از ترامپ مقابل این پرسش و تناقض بزرگ فلسفی، خویش را مشعوف نشان دهید ؟! و مگر نه این است که آنها در عرصۀ سیاست و قدرت هم به ابتذال کشیده شده و از تروریسم خوب و بد سخن به میان می آورند؟! پس اگر چنین است بپذیرید یا نپذیرید لیبرال دموکراسی در صحنۀ انتخابات امریکا در بن بستی نظری واقع شده است!

گناه آقای ترامپ چیست؟! چرا ذات و فلسفۀ اخلاق و سرمایه داری را بزک می کنید؟!

این گفتار نوعی تحدّی در برابر توسعه گرایان غرب محور است که چند دهه از لیبرال دموکراسی نزد جوانان  و دانشجویان اسطوره سازی ها کرده اند! فوکویاما و نظریه پایان تاریخی اش را با آب و تاب نقل کرده و در ایران به مداحی این نظام معیوب پرداخته و می پردازند؛ این قبیله اکنون باید پارادوکس بوجود آمده را در این روزهای آمریکا با زبان علم تفسیر کند؟! راههای فرار هم بسته است! هیچ سفسطه ای یارای کمک به شما نیست! شما که می گفتید و می گویید از فقه و فلسفه و حکمت کاری ساخته نیست و همه چیز در خود دموکراسی وجود دارد و آن را به مثابۀ یک مذهب جهانشمول تبیین می نمایید اکنون چرا همانند برخی لیبرال های تندروی آمریکایی از سرزنش و یا حذف آقای ترامپ و یا توبه و پوزش او گزارش می کنید؟! مگر آقای ترامپ چه گناهی به جز عمل به شهوات سیری ناپذیر یک سیاستمدار کاپیتالیسم کرده است؟! باید پذیرفت آقای ترامپ یک عملگراییِ واقعی است! از قضا اکنون روشن شد اینک آمریکا از غایات فلسفی تهی شده و نحوی دموکراسی (ولو دموکراسی بازدارنده) در همه جایش وجود دارد همانگونه که روژه گارودی به نقل از میشل آلبر در کتاب سرمایه داری در برابر سرمایه داری نوشته بود که: "فرمان قاطع این است که موضوع فلسفی را از غائیت خالی کنیم" آری چنانکه ملاحظه می کنیم دموکراسی از نظر فوکویاما و شبه روشنفکری ایرانی خود یک فلسفه است ؟! امّا خالی از هیچ؟! فلسفه را و فقاهت حکیمانه را از آن روی که حاوی غایت است به زیر کشیده اند امّا فلسفه ای جدید بنا کردند؛ فلسفه و بنایی که سرشت اش در رقابت های این روزهای آمریکا بر همگان روشن شد.

نگارنده چندی قبل دربارۀ رمانتیک بودن انتخابات پسا نژادی آمریکا به موازات رمانتیک بودن پسابرجام ایرانی چیزهایی نوشت امّا غرض از ذکر آن موضوع در اینجا این است که ما دربارۀ انتخابات های آمریکا که هر روز منحط تر می شود و به گواه شهروندان آمریکایی در روزهای اخیر منحط تر از پیش هم شده اجازه نداریم و بخصوص عالیجنابان روشنفکر با توجه به قضاوتِ عقل و معیارهای روش شناختی اجازه ندارند که این پرونده های متناقض با نظام فلسفی و سیاسی لیبرال دموکراسی را از مؤلفه های فلسفی به رفتارهای اشخاص تقلیل دهند؛ چرا همانطور که سیاستمداران ایرانی آمریکا را بزک می کنند شمایان به بزک کردن مبانی پارادوکسیکال لیبرال دموکراسی می پردازید؟ باید گفت سرمایه داری و لیبرالیسم در انتخابات آمریکا اینک به اصل خود بازگشته و غایتی را برای کرامت انسان نمی توان در  آن سراغ گرفت و مگر دموکراسی به مثابۀ فلسفه غیر از این است؟! رقابت کاندیداهای ریاست جمهوری نظام لیبرال دموکراسی آمریکا بخصوص در سه یا چهار دهۀ اخیر هر بار وضعیتی نازل تر به خود گرفت، شهروندان آمریکایی دیگر به این نظام باور ندارند؛ ولو در انتخابات حضور یابند امّا غایتی و فلسفه ای در کار نیست، انتخابات در اینجا به مثابه نظام بازی ها در صنعت فوتبال است! بنابقول پاسکال؛ فیلسوف قرن 17 که می گفت: "اخلاق" و "سرمایه داری" از دو سنخ متفاوتند" ، حال عجیب  است که افرادی بر سوابق و رفتار های مستهجن آقای ترامپ خرده می گیرند و یا خانم کلینتون را برای "صنعت داعش" سرزنش می کنند؟! گو اینکه اینان می گویند: "اگر در این نظام "ستاره" باشید؛ همه برای هر نوع کاری (بخوانید دنائت و رذالت) در برابر شما تمکین می کنند" و کیست که نداند سیاست مدار کاپیتالیسم نه در نقض حوزۀ اخلاق و شرافتِ نفس که در حوزۀ قدرت و سیاست نیز جملگی چنین هستند.

لیبرال دموکراسی برای نجات از بن بست به شهیدانی همانند سقراط نیازمند است

 ما امّا به حکم حکمت و قضاوت عقل و نیز در پناه تبیین های فقیه حکیم؛ امام خمینی ره می دانستیم و می دانیم آنجا که در شناسایی این نظام می گفت: "انسانیت در کار نیست، قدرت هست، شاخ دارند، عقل ندارند"؛ پس تردید نباید کرد که از حیث اندیشگانی، لیبرال دموکراسی کنونی آمریکا همان خوانش "قلعۀ حیوانات" جرج اورول است! لیبرال دموکراسی دربند انسان به مثابۀ حیوانِ سیاسی است و جامعۀ آمریکا برای گذار از این وضع در سیاست و تفکر به "سقراطی شهید" نیازمند است که علیه پستی و بی شرافتی ها در هیئت حاکمه لیبرال دموکراسی و علیه ابتذال اندیشگانی دموکراسی قیام کند؛ آیا در ام القری لیبرال دموکراسی آمریکایی، سقراط هایی دوستدار حقیقت و راستی وجود دارند تا علیه جمعیت یک درصد حاکمه به قیام و انقلاب مبادرت نمایند؟! اگر دموکراسی آتنی سقراط را به شهادت رسانید آیا اینک ندایی از وجود انسان در جامعۀ اندیشگانی لیبرال دموکراسی بر جای مانده که ره آموز سعادتمندی ملّت آمریکا شود؟!

رسانۀ ملّی فریب نخورد! نقد اخلاقی بر ترامپ و کلینتون و آقای گودزیلا باطل است؛ باید به حکمت و سیاست متعالیه پیوست

پس ای جماعت انتلکتوئل و ای توسعه گرایان! نگویید پرونده آقای ترامپ و یا پرونده خانم و آقای کلینتون! بگویید پرونده لیبرال دموکراسی!  مبادا برخی رِندان، رسانۀ ملّی ما را هم در این ماجرا بفریبند و رسانۀ ملّی مدام از عکس ها و رقص ها و رسوایی های اشخاص گزارش تهیه کند؛ رسانۀ ملّی باید طشت رسوایی یی که در ذات لیبرال دموکراسی است و اینک از بام بزک کردۀ کاپیتالیسم بر زمین افتاده به تهیه گزارش مبادرت کند! آری اکنون رسانۀ ملّی باید به تفسیر پیام تاریخی امام به گورباچف بنشیند نه اینکه از مستهجن اندیشی چند بیمار روانی برای ملّت بزرگ ایران به مخابره گزارش ها و تحلیل ها بپردازند!

چنانکه گفته شد بنا به تبیین حکیم  الهی ابن عربی که رضوان خدا بر او باد نتیجه می گیریم که نباید گفت فصلِ انسان، نطق اوست زیرا همه اشیاء و حیوانات ناطق اند و چه بسا افرادی از جنس بشر که دارای این صورت نیستند و "انسانِِ حیوان" اند؟!  پس جریان شبه روشنفکری وطنی و توسعه گرایان نباید همانند دوستان جنایت پیشه و جمهوری خواه آقای ترامپ بر او خرده گیرند زیرا آقای ترامپ و خانم کلینتون افرادی بی گناه  و اتفاقاً از طبقۀ آریستوکرات این اندیشه هستند، لذا نگارنده از آقای ترامپ و خانم و آقای کلینتون دفاع می کند و نیز از آن آقا که مردمان آمریکا گودزیلا می خواندنش نیز دفاع می کند؛ بوش را می گویم که بنا به آزمایش های مختلف علمی و روان شناسی سیاسی یک بیمار روانی بود و دستش تا مرفق با خون مردمان آغشته است زیرا از گودزیلا تا ترامپ، جملگی برمبنای تلقی کاپیتالیستی به انسان و جهان نگریسته و چیزی فراتر از فلسفۀ سیاسی لیبرال دموکراسی سخن نگفته ا ند، کلینتون و همفکران اقماری او در امریکا و ایران نمی توانند از حیث "روش شناختی" و از داخل متن مدرن بر ترامپ، "نقدی اخلاقی" وارد سازند چه اینکه آنها باید از حیث فلسفی پاسخ دهند "مبنای اخلاقی نقد" خود را از کجا و از کدامین چهارچوب نظری بدست آورده که اکنون ریاکارانه به تجویز آن مبادرت می نماید؟!

آری فقط نظام ولایی است که موجد حکمت عملی و نظریِ توامان است، من نمی خواهم از ناکامی ها و برخی ناکارآمدی های این نظام که به بعضی کارگزاران و روش ها بازگشت دارد دفاع کنم امّا این  نظام از حیث نظری، حتماً، مترقی تر از لیبرال دموکراسی است لذا با سرافرازی می گوییم باید به حکمت و سیاست متعالیه پیوست و چنانکه حکیم الهی ملاصدرا رضوان الله علیه فرموده است: "غرض از وضع شرایع و ایجاب طاعات (در رهیافت ولایی) آن است که غیب، شهادت را خدمت بفرماید و شهوات، عقول را خدمت کنند و جز به کلّ و دنیا به آخرت (رسیده) و محسوس، معقول شود"، پس منتظر پاسخ برخی دانشگاهیان و صاحبنظران همپیمان با لیبرال دموکراسی که سالها چماق دموکراسی بمثابۀ فلسفه را بر سر ایرانیان نواخته اند هستیم تا دربارۀ تناقضات درونی و سرشت لیبرالیسم در انتخابات آمریکا مقابل نظام مترقی جمهوری اسلامی ایران دفاع کنند البته اگر هنوز واجد غیرت و انصاف در اندیشه باشند ولو اینکه در پاسخ باز هم از همین جملۀ آخرم شروع می کنند که سخن از "غیرت" و "انصاف" در دموکراسی بمثابۀ فلسفه مضحک است؟! من اسم چنین وضعی را توجیه امنیتی گودزیلاها در واشنگتن و رفوی روشنفکری در تهران می نامم و این ماجرای متناقض دویست سالۀ اخیر این جریان در ایران است.

 

مجتبی زارعی، استادیار اندیشه سیاسی دانشگاه تربیت مدرس



منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس