تسلیت برای درگذشت یک خبرنگار
بهروز افخمی در ابتدای برنامه سینمایی «هفت» درگذشت محمدرضا رستمی، خبرنگار سینمایی را تسلیت گفت و بیان داشت: فروش فیلم ها در هفته گذشته افت شدیدی پیدا کرد که بیش از انتظار بود. فروش کل فیلم های روی پرده به 1 میلیارد تومان هم نرسید که 450 میلیون تومان آن مربوط به دو فیلم اول جدول بود و سهم باقی فیلم ها کمتر از نیم میلیارد تومان بود.
مجری «هفت» افزود: این مسئله را در کنار 50 فیلم به نمایش درنیامده بگذارید که در صف اکران قرار دارند و احتمالا با وجود وضعیت کنونی، بسیاری از آنها فرصت نمایش نمی یابند.
افزایش تولید فیلم به رونق سینماها کمک می کند؟
افخمی ادامه داد: ممکن است برخی گمان کنند باید میزان تولید فیلم ها و ارائه پروانه ساخت را کمتر و کنترل کرد که این حرف از اساس غلط است. اگر قرار است سینما رونق یابد، باید حداقل 200 فیلم در سال تولید و اکران کنیم. در سینماهای بزرگ دنیا 10-15 فیلم در هر هفته روی پرده می روند و قدرت انتخاب مخاطب بالاست. بنابراین تعداد تولید فیلم خوب است و باید از این نیز بیشتر شود اما شیوه های پخش فیلم باید تغییر یابد.
وی نهایتا گفت: پخش و شورای صنفی ما باید برای چنین وضعیتی خود را آماده کنند و جلوی پخش فیلم ها را نگیرند. شرایطی را باید ایجاد کنند که پویاتر از وضعیت فعلی باشند و فیلم های جدید بتوانند سالن های بیشتر و جدیدتری دریافت کنند. این خوب است که فیلم های پرفروش سالن های بیشتری داشته باشند، اما باید شرایط به گونه ای باشد تا به محض افت فروش، سالن های خود را به فیلم های جدید و تازه از راه رسیده بدهند.
«هفت» در ادامه باحضور مسعود فراستی، منتقد و اصغر نعیمی، کارگردان فیلم سینمایی «سایه های موازی» به نقد و بررسی این فیلم پرداخت. نعیمی در ابتدای این گفتگو بیان داشت: درگذشت آقای رضا رستمی، خبرنگار سینمایی را تسلیت عرض می کنم. ضمن اینکه برای آقای محسن سیف، منتقد و نویسنده پیشکسوت سینما آرزوی سلامتی می کنم. از مسئولینی که برای آقای رستمی پیام تسلیت فرستادند می خواهم که برای رسیدگی به آقای سیف بیشتر همت کنند. ایشان وضعیت درمان خوبی ندارند.
نعیمی: «سایه های موازی» اقتباس وفادارانه ای از داستایوفسکی است
وی افزود: من وقتی به سراغ این فیلم رفتم که وقفه ای بین فیلم هایم ایجاد شد و فیلمنامه های دیگرم هرکدام به دلیلی رد شدند. در زمان آقای شمقدری فیلمنامه مستقلم به این اتهام که سیاسی است و بهتر است فیلمساز خودی تری این فیلم را بسازد، رد شد.
نعیمی با اشاره به اقتباس این اثر از داستان «نازنین» داستایوفسکی گفت: تقریبا می توان گفت عین فیلمنامه آقای عقیقی را کار کردیم منهای مضمون خودکشی انتهای داستان، که در زمان گرفتن پروانه ساخت با مخالفت هایی روبرو شد و مجبور به تغییر آن شدیم. بنابراین بردن فیلم به فلاش بک نیز دیگر موضوعیت نداشت، و فیلم درنتیجه مسیر مستقیمی پیدا کرد. لذا به نظر اقتباس وفادارانه ای ست.
فراستی: قصه داستایوفسکی فوق العاده و اقتباس نعیمی فاجعه است!
در ادامه فراستی با روایت قصه اصلی داستایوفسکی بیان داشت: قصه داستایوفسکی فوق العاده و اقتباس نعیمی فاجعه ست. در قصه اصلی دو گذشته وجود دارد. فیلم را مرد روایت می کند و مدام ما را مخاطب می گیرد. این به نظرم ابدا در سینما شدنی نیست و مدیوم آن ادبیات است. ما تمام 30 صفحه را با صدای مرد می شنویم و تجسم می کنیم. اما در فیلم نعیمی این اتفاق به شدت ناموفق و الکن است. در فیلم اصلا دختر را نمی شناسیم. ذات این قصه با خودشکی است و داستایوفسکی این قضیه را می شکافد. و ابدا این طور نباید باشد که صرف پرداختن به خودشکی همیشه باید سانسور شود.
این منتقد ادامه داد: جوهر قصه بر این استوار است که زن دوباره تحمل عشق را ندارد. داستایوفسکی به خوبی این ماجرا را بیان می کند. و نهایتا زن به این دلیل که توان عشق را در خود نمی بینید خودکشی می کند. یک قصه سهمناک و هولکناک از یک نویسنده بی نظیر! و حذف بی معنی پایان خودکشی فیلم، بلکل قصه را بی معنی کرده است. لذا وقتی شما ساختار فلاش بکی و خودکشی را از اثر می گیری، باقی قصه به شدت گنگ می شود.
نعیمی: داستان داستایوفسکی تنها یک نقطه عزیمت بود
در ادامه نعیمی بیان داشت: یکی از خصوصیات فیلمنامه عقیقی که مرا سر شوق آورد، راهکارهایی بود که عقیقی برای انتقال مضامین آن زمان اثر، به این زمانه پیدا کرده بود. مضمون اصلی قصه درباره مسئله معشیت است که عقیقی بجای معیشت با آن معنای قدیمی، مسئله تقابل فرهنگی را جایگزین کرده است. یا سیاست را وارد کرده است و قصه تازه ای ساخته است. داستان داستایوفسکی یک نقطه عزیمت بوده تا ما به «سایه های موازی» برسیم. «نازنین» خود به عنوان قصه عالی و فوق العاده در میان آثار داستایوفسکی نیست و قابل مقایسه با «ابله» یا «جنایت و مکافات» نیست.
فراستی: «سایه های موازی» نه فیلمنامه دارد نه کارگردانی!
فراستی در پاسخ بیان داشت: داستان «سر به زیر» بهترین داستان کوتاه و داستان «جنایت و مکافات» بهترین داستان بلند داستایوفسکی ست. اساسا این قصه داستایوفسکی قابلیت فیلم کردن ندارد و مدیومش ادبیات است. اما با فیلمی طرف هستیم که نه فیلمنامه دارد، نه کارگردانی. فیلمنامه عقیقی به حدی بی معنی است که اصلا شخصیتی ساخته نمی شود. عقیقی عرضه این را نداشته که شخصیت بسازد. اگر نعیمی الان درباره شخصیت هایش توضیح نمی داد من ابدا اینها را در فیلم ندیده بودم. جملات شعاری فیلمنامه باید به شخصیت و کاراکتر تبدیل شود که نمی شود.
جنجال بر سر یک نقد!
نعیمی در ادامه به تندی به نقد مسعود فراستی پرداخت و بیان داشت: من خیلی مردد بودم تا به این برنامه بیایم. این درست نیست که به فیلمنامه نویس بگوییم عرضه این را نداشته است! رسانه عمومی جایی است که وقتی ما در آن صحبت می کنیم باید مراقب باشیم از چه ادبیاتی استفاده می کنیم. اصلا فیلم من فیلم فارسی! فیلم فارسی شرف دارد به اینکه مثل تو بنشینم جلوی تلویزیون از یک رانت و موقعیت مسمومی استفاده کنم و بدانیم هیچ کسی هم نمی تواند جواب ما را بدهد.
نعیمی: فراستی! مسیری که می روی غم انگیز است
وی خطاب به فراستی گفت: مسعود! تو مسیری که می روی مسیر غم انگیزی است و آدم غم انگیزی شده ای! من دلم برایت می سوزد. از اینکه تو لذت می بری من را و فیلم مرا سخیف کنی، من ناراحت می شوم.
فراستی در پاسخ به جنجال های نعیمی گفت: پشت این جمله ها مخفی نشو. عرضه یعنی توان! توان این را نداشته است. تو با ادبیات خودت برداشت کن. بجای آنکه ناراحت شوی و استرس بگیری، به نقد فیلمت پاسخ بده.
نعیمی ادامه داد: حرف من این است که مسعود فراستی که به همه فیلم ها از «فروشنده» تا «سایه های موازی» نقد می کند، آیا جرات دارد وارد مسائل دیگری مثل فساد مالی یا پولشویی در سینما شود؟ چرا آنها را نقد نمی کند؟!
افخمی در پاسخ به این اظهارات نعیمی گفت: یعنی مسعود فراستی به عنوان یک منتقد فیلم درباره مسائل پولشویی در مملکت صحبت کند؟!! مسعود که وظیفه خود را به درستی انجام می دهد، ما نیز وظیفه خود نمی دانیم به هر مسئله ای در جامعه ورود کنیم.
فراستی: وقتی فیلم نساختی انتظار تعریف نداشته باش
فراستی نیز بیان داشت: وقتی فیلم نساختی، وقتی یک حرکت دوربین درست نداری و تنها یک لوکیشن پیدا کردی و دو بازیگر را روبروی هم نشاندی که با دیالوگ های ضعیف عقیقی که واقعا فیلمنامه دبیرستانی نوشته، تنها یک پن کنی، از من انتظار تعریف نداشته باش.
در ادامه نعیمی: اگر همه فیلم ها بد هستند چرا وقت خود را برای نقد آنها تلف می کنی؟ بالاخره 10 فیلم که ارزش نقد جدی را دارند. اگر مشکلت پول است من دستمزد حضورت در برنامه «هفت» را می دهم تا برای معیشتت، همه را خراب نکنی! فقط برای معیشت صحبت نکن. کار تو نفرت پراکنی است! مسعود وقتی متوجه این نیست که اصغر نعیمی به نسبت فیلم قبلی اش چقدر تلاش کرده که فیلم بهتری بسازد و اشکالاتش را رفع کند، در حالی که باید ببیند، نقدش غلط است.
افخمی بیان داشت: این چنین نیست. وقتی می گویی تنها 10 فیلم در سال ارزش نقد واقعی را دارند، یعنی ارزش این را دارند که منتقد به لحاظ زیبایی شناسی با فیلم مواجه شود. باقی اش وظیفه من و برنامه هفت است.
افخمی: بجای مقابله، به نقد گوش کن!
مجری «هفت» افزود: ما خیلی سعی کردیم تا همین مقدار نظر مردمی را بتوانیم درباره فیلم شما تهیه کنیم. بیش از یک هفته طول کشید و حتی هیچ کسی حاضر نشد درباره فیلم شما نقد خوب کند. هفته گذشته مهدویان برای فیلم «ایستاده در غبار» به «هفت» آمد و نقدهای تندتری را از مسعود فراستی شنید. درحالی که فراستی فیلم او را بیشتر از فیلم تو دوست دارد. اما مهدویان مثل یک تماشاگر به حرف های او گوش داد. او تو سعی می کنی مقابله کنی!
فراستی نیز بیان داشت: تو هر بار برای هر نقدی که می نویسم به من زنگ میزنی که مسعود دمت گرم! چند بار این کار را کرده ای؟ سر همین فیلم هایی که می گویی؛ که وای! نقدت فوق العاده بود. من که از شنیدن این نقدها به شعف نمی آیم و برایم مهم نیست! اما اگر این نقدها نفرت پراکنی ست، چرا زنگ می زنی؟ سینمای ما سینمای سوپسیدی لوسی شده است که اگر به کسی بگویی بالای چشمت ابروست، گریه می کند!
نهایتا نعیمی بیان داشت: حرف من به فراستی این است که بالاخره باید راه فراری از این بن بست باشد. بن بستی به نام فراستی! چرا مسعود فراستی به خود اجازه می دهد درباره فیلم من توهین کند، اما من اجازه ندارم به او توهین کنم؟
«هفت» در ادامه باحضور محمدتقی فهیم و مسعود فراستی در ادامه مباحث هفته گذشته خود، به بررسی اصالت فرم یا محتوا در سینمای دینی پرداخت.
انتقاد فهیم از استعفای دیرهنگام جنتی از وزارت!
محمدتقی فهیم در ابتدای این میزگرد با انتقاد از 3 سال تباه شده فرهنگ کشور گفت: آقایان کار را به جایی رساندند که حالا بعد از 3 سال تباه شده، همه جشن استعفا گرفتند و از چپ و راست برای یک رفتن خوشحالی کردند. این ظلم بر ما رفته را چه کسی باید پاسخگو باشد که دشمنان ما حوزه دیپلماسی را در کنار فرهنگ شان قرار دادند اما ما هیچ!
فراستی: جهان بر مدار فرم است
در ادامه مسعود فراستی درخصوص اصالت فرم یا محتوا بیان داشت: جهان بر مدار فرم است. فرق بین موضوع و محتوا چیست؟! موضوع و تم را قبل از تولید یک اثر هنری داری یا انتخاب می کنی و می خواهی آن را به اثر هنری تبدیل کنی. تبدیل آن به یک اثر هنری، با میانجی فرم است. به اندازه ای که موفق می شوی، موضوعت به محتوا تبدیل می شود.
وی افزود: برخی فیلم ها که من دوست ندارم، مثل «آرگو» تکنیک را دارند. تکنیک اکتسابی ست که می توان آن را آموخت. صدا، نور و ... . به طور مثال ما ممکن است تکنیک خطاطی را بیاموزیم و خوب بنویسیم اما هر زمان مسئله و نیازمان شود و با آن نسبت برقرار کنیم آن خط ضمن تکنیک، فرم گرفته است. یعنی جان گرفته است!
فهیم: تناقض فرم و محتوا آنجاست که به ورطه قیاس بیافتیم
در ادامه فهیم بیان داشت: درباره مباحث هفته گذشته من این خلط شده بود که گویا من در دفاع از محتوا و مخالف فرم هستم. حال اینکه از اساس حرف من این بود که همان میزان که فرمالیستی بد است، محتوازدگی نیز بد است و اشکال از همان جایی شروع می شود که بخواهیم به نفع یکی از اعتبار دیگری کم کنیم. تناقض شما نیز آنجایی ست که به ورطه قیاس می افتید!
وی افزود: آوینی نیز تا جایی دچار این تناقض گویی می شد، اما هرجا که می گوید تکنیک ارجع است بلافاصله خود را اصلاح می کند که اینها در هم تنیده ست و مثال می زند نمونه عالی از این آمیختگی حافظ و مولوی است. ولی همین شهید آوینی فرمالیسم را به شدت می زند و آن را گرایش خطرناک در عرصه هنر می شناسد که در کنار محتوازدگی آسیب زننده ست.
فراستی نیز بیان داشت: اگر به این برسیم که از فرم، محتوا درمی آید و وارد اولویت بندی نشویم، تا اینجا با هم موافقیم که محتوا نه موضوع، نه تم، نه تکنیک و نه تم است! تکنیک فن مهارت استفاده از ابزار است. اما فرم، کوشش رسیدن به یک شکل منظوم است توسط کسی که مهارت تکنیکی دارد.
فهیم: جریان روشنفکری بیشتر محتوازده است
در ادامه فهیم بیان داشت: من معتقدم محتواگرایی بیشتر از آنکه در بین فیلمسازان انقلابی تسلط داشته باشد، در میان جریان شبه روشنفکری جریان دارد. سینمایی که توانسته فرم و محتوایش مورد تایید باشد، یکی سینمای آمریکا و دیگری سینمای هند است. دو سینمایی که توانستند با تسلط و آشنایی کامل بر ابزار، بر محتوای وفادار کشور خود به نفع انتشار ارزش هایشان استفاده کنند.
این منتقد افزود: اما جریان روشنفکری کشور ما که تابعی از جریان قدیمی اروپاست اتفاقا شعارزده، محتوازده و پیام زده است. بخاطر اینکه اساسا به محتوا بیش از حد اهمیت دادند. محتوای ایدئولوژیکی! به معنای داشته های طبقه خود و حتی اهداف سیاسی و وارونه واقعیت. تا حدودی شهید آوینی نیز دچار این معضل بود اما در اواخر عمر خود تلاش کرده که از این جریان جدا شود. اما در جریان ارزشی می توان به فیلمسازان خوبی اشاره کرد که توانسته اند هر روز به فرم خود بیافزایند و فرم ایرانی را از میان فرم های مختلف خلق کنند.
فهیم ادامه داد: اگر بخواهیم ارزش ها و محتوای خود را جهانی کنیم و تاثیرگذاری داشته باشیم، حتما باید به فرم برسیم. اما اینکه همه چیز را از فرم بدانیم و غیر از آن ندانیم، این خطر فرمالیستی است.
افخمی بیان داشت: حرف تو درباره جریان روشنفکری بسیار درست است. اما حرف ما این است که فرم تنها معیار ارزیابی است، این چه ربطی به این دارد که فرمالیست هستیم!؟
فراستی: صرف آرمانگرایی، ارزشها را در فیلم به فرم بدل نمی کند
فراستی نیز بیان داشت: ما وقتی از فرم حرف میزنیم از چه چیز حرف می زنیم؟ موضوع و ارزش هایی نزد من حاضر است. آیا این ارزش ها به صرف اینکه من انقلابی باشم، با مهارت های تکنیکی در فیلمم درمی آید یا خیر؟ من به نظرم این تنها ارزش نمی آفریند.
این منتقد ادامه داد: آیا نمی توان درباره برخی مضامین نظیر خیانت در سینما حرف زد؟ من معتقدم هیچ موضوع ممنوعه ای نداریم. این نوع نگاه و نسبت ما با این مضامین است. اگر ما بدون فرم مناسب به سراغ همین این موضوعات برویم یا شعاری ضدخیانت است یا می تواند به ضدش تبدیل کند. یعنی چیزی که می تواند نجاتش دهد تنها ارزش ها و شعارش نیست، باید این ارزش ها و شعارها را در دل آدم ها و قصه هایش به هنر تبدیل کند. آن هنر همان فرم است. آدمی که با زیست، دانش و عقلش به این حس شارپ رسیده می تواند فرم خلق کند. همین فرم، محتوا را می دهد.
وی ادامه داد: پس ما محتوا را در اثر فرم اندازه می دانیم. محتوایی که از دل فرم بیرون می آید. هنر همین لحظه است. نه شعارهایی که بیرون از فیلم می دهد. یک سوپر ایمپوز در دست هیچکاک می تواند فرم خوب بدهد اما در دست من تنها یک تکنیک است.
در ادامه فهیم بیان داشت: قطعا فرم مهم است اما مسئله این است که بعد از فرم باید درباره محتوای آن و چیزی که می گوید حرف بزنیم. ما هفته گذشته درباره دو فیلم از یک کارگردان حرف زدیم. فرم و محتوای «بچه های آسمان» را فیلم خوبی دانستیم اما فیلم آخر همین کارگردان را نقد کردیم. این یعنی ما سوای از افراد فیلم ها را نقد کردیم.
در ادامه فراستی خاطرنشان کرد: آن چیزی را نقد کن که از فرم اثر بیرون می آید. ارزش ها وقتی به فیلم تبدیل شدند، دیگر قابل تفکیک از یکدیگر نیستند. ما قطعا از محتوا حرف میزنیم اما محتوایی که از دل فرم بیرون زده است. فرم، محتوا را می سازد. محتوا با فرم متحد می شود و به یک اثر بدل می شود. هر فرمی یک محتوا را دارد. به اندازه ای هم که فرم داریم، محتوا داریم. یعنی ممکن است دو پلان از یک فیلم فرمی پیدا کند که محتوای آن، "آن" دینی دارد. لذا اگر بگوییم فیلم «محمدرسول الله» اشکال فرمی دارد و لذا محتوای مسیحی می دهد نه محتوای اسلامی، یعنی فرم غلط و غیرمسلمانی می دهد محتوای غلط و غیر مسلمانی.
فهیم پرسید: فیلمنامه پس چیست؟ من می گویم فیلمنامه زمانی که برای اجرا داده می شود تازه تفکیک می شود. اما قبل از آن ناظر بر محتواست، یعنی کاملا از آن می توان محتوا را تخمین زد.
فراستی پاسخ داد: یک ماده خام سینمایی ست که هنوز به محتوا بدل نشده است. من می توانم یک فیلمنامه به تو بدهم که یک قصه (یا به تعبیر تو محتوای) دینی دارد و آن را به یک فیلمساز کاربلد بدهیم و آن را دینی تولید کند اما به یک فیلمساز کارنابلد بدهیم ضددینی می شود.
فهیم بیان داشت: بله، این را درست است. لذا می گویم این فیلمنامه ناظر بر یک محتوای دینی است تا تبدیل به محتواشدت فاصله دارد. لذا درکل به نظرم این دو از هم غیرقابل تفکیک است.
نهایتا افخمی بیان داشت: تنها ابزار نقد فرم است، اگر شما با مضمون یا تم فیلم مخالفت می کنی درواقع تو با طرز نگاه کارگردان مخالفی و این نظر شخصی است نه نقد.
برنامه سینمایی «هفت» هر هفته جمعه شب ها با اجرا و سردبیری بهروز افخمی روی آنتن زنده شبکه سه سیما می رود.