این فیلم به سیمرغ سی و چهارم رسید و در روز اکران «نفس» در جشنواره، سالن پر شده بود و همه منتظر به نمایش در آمدن جدیدترین فیلم خالق اثر تأثیر گذار «شیار 143» بودند.
قهرمان «نفس» دختری 8 یا 9 ساله به نام بهار است که همراه با پدر، مادر بزرگ، خواهر و دو برادرش در یک خانه خیلی ساده و به دور از هیاهوی شهر زندگی می کند.
این
دختر شخصیتی جستجو گر و کمال طلب دارد و بسیار باهوش و با استعداد است. او
به مطالعه علاقه فراوانی دارد و به نوعی با شخصیت های کتاب هایی که می
خواند همزاد پنداری می کند و از آنها الهام می گیرد.
بسیاری
از موقعیت های طنز این فیلم هم به دنبال کتاب خواندن این دختر بچه و
برداشت های کودکانه اش از مطالب کتاب و همچنین برخورد مادر بزرگش با او به
وجود می آید.
بهار،
انقلاب اسلامی را پشت سر می گذارد و وارد جنگ تحمیلی می شود. پدرش به جبهه
های نبرد حق علیه باطل می رود و او و دیگر اعضای خانواده را به خانه دایی
شان در یزد می برد.
در
سکانس پایانی قهرمان قصه بر تاب سوار است و هنگام بازی قهقهه می زند که
ناگهان بمبی منفجر می شود و مخاطب تنها آوارهایی را در تصاویر میبیند که
نشان از شهادت دختر با استعداد قصه در مصاف نابرابر با جنگ است.
در
« نفس» به بخش هایی از زندگی مردم در دهه50 و اوایل دهه60 اشاره شده است و
اگرچه گاهی با دیدن بعضی از صحنه ها خنده مان بگیرد اما پیام های تلخی در
دل خود دارد.
برای
مثال شاگرد اول شدن بهار و عواقبی که برایش داشت، صحبت های زن عموی بهار
درباره رفتار های همسر و پسرانش، تخیلات بهار که در قالب پویانمایی به
مخاطب نشان داده می شود و ده ها سکانس دیگر فیلم با وجود داشتن حرف هایی
نسبتاً تلخ خاطر مخاطب راآزرده نمی کند.
در
کل درباره قصه«نفس» می توان گفت این فیلم با بهره گیری از رؤیاهای کودکانه
سوار بر کشتی تخیل می شود و بسیاری از دغدغه های کودکان و حتی بزرگسالان
آن زمان را به تصویر می کشد.
{$sepehr_media_1852120_400_300}
به
دلیل وجود برخی از صحنه های طولانی و گاهی اضافی در فیلم ریتمش کمی گرفته
شده است و در بعضی از موارد مخاطب را دقیقه ها منتظر افتادن اتفاق بعدی می
گذارد و از چند سکانس اضافی تقریباً بی ربط برای نشان دادن یک مسئله
استفاده می کند.
شاید یکی از دلایل طولانی بودن فیلم هم همین باشد. این فیلم در جشنواره140 دقیقه بود که برای اکران عمومی به110 دقیقه کاهش پیدا کرد.
در
این فیلم تعدد لوکیشن و ترکیب نور و رنگ خوبی وجود دارد و «نفس» از لحاظ
بصری اثر قابل قبولی است. در جدید ترین اثر آبیار نشانه گذاری ها به خوبی
رعایت شده است به گونه ای که مخاطبان دهه سی، چهل و پنجاه این فیلم پس از
تماشای آن می گویند نفس با فضا سازی مناسب ما را به دوران کودکی و همان
سالها برد.
بازی بازیگران این فیلم بزرگ ترین نقطه قوت آن است.
ساره نورموسوی بازیگر نقش بهار که فیلم حول او می چرخد بسیار خوش درخشیده است.
پانته آپناهیها و شبنم مقدمی هم با گریمهایی سنگین و نقشهایی متفاوت از دیگر شخصیت های موفق این فیلم هستند.
«نفس» دومین فیلم نرگس آبیار بود که با اقتباس از کتابی با همین نام ساخته شده است.
این
فیلم اگر چه کارگردانی و فیلمنامه متوسطی دارد اما با چینش درست بازیگران و
جریان دادن زندگی روزمره مردم دهه 50 و 60 با زبانی ساده و روایتی خاص و
مردم پسند توانسته مخاطبان زیادی را پای خود بنشاند و در گیشه موفق عمل
کند.
بار
محتوایی این فیلم بر فرم و ساختارش می چربد و جاری شدن فراز و فرودها و
ابعاد مختلف زندگی از زاویه ای جدید در آن سبب می شود با وجود پایان غم
انگیزش مخاطب با حال خوب از سالن سینما خارج شود.
«نفس»
با تمام نواقصی که در بخشهای مختلف دارد یک نمونه خوب ملودرام ایرانی
برای تمام سنین از کودک تا کهن سال به حساب می آید و عشق و امید در آن
جریان دارد.