به گزارش مشرق، بسیاری از تحلیل گران سیاسی انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا را "برگزیت دوم" نامیده اند. هم در ماجرای برگزیت (خروج انگلیس از اتحادیه اروپا) و هم در ماجرای انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا نتایج نظر سنجی ها با نتایج خارج شده از صندوق ها متفاوت بود، به این معنی که خروجی صندوق ها با خواست نخبگان و محاسبات آنها منطبق نبود. شاید اگر مسئولان انگلیسی نتیجه رفراندوم را درست حدس می زدند، ریسک برگزاری همه پرسی را به جان نمی خریدند. در آمریکا هم اگر نظر سنجی پیروزی ترامپ را پیش بینی می کردند شاید او در همان رقابت های مقدماتی کنار گذاشته می شد.
هر دو اتفاق شوکی برای غرب محسوب می شود، هر دو نشانه ای است برای رشد راست گرایی، ناسیونالیسم و انزوا طلبی. اما حالا با گذشت چند ماه از رفراندوم خروج از بریتانیا، دادگاه عالی این کشور خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را مشروط به موافقت پارلمان کرده است. به بیان دیگر نظام حاکم تمایلی ندارد، به رای مردم احترام بگذارد. ساختار سیاسی انگلستان به این نتیجه رسیده است که خروج از اتحادیه هزینه زیادی دارد، اقدامی مهم است آن قدر مهم که نمی شود آن را به خواست توده های مردم گره زد. آیا سرنوشتی مشابه در انتظار ترامپ است؟
سایه ترس بر سر نظام سیاسی آمریکا
اصلی ترین ریشه ترس را می توان در عدم شناخت جستجو کرد. عدم شناخت معمولا به عدم اطمینان و افول قدرت پیش بینی منجر می شود. در چنین شرایطی است که بی اعتمادی، سوء تفاهم و احتمال برخورد و نزاع اوج می گیرد. اینها همه آن اتفاقاتی است که نه تنها جامعه آمریکا بلکه جامعه جهانی به دنبال انتخاب دونالد جی ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا با آن مواجه است. بی جهت نیست که از همان فردای اعلام نتایج انتخابات در آمریکا بسیاری تلاش کردند تا به فرجام شناسی ترامپ بپردازند. از دچار شدن ترامپ به سرنوشت کندی گرفته تا برکناری وی توسط هم حزبی هایش همه نوع احتمالی مطرح شده است.
رای الکتورها به کلینتون به جای ترامپ
در داخل آمریکا جامعه به شدت قطبی است. شاید بشود گفت مهمترین مولفه عصر ترامپ در حوزه داخلی افزایش شکاف سیاسی، قومی و نژادی و همچنین کاهش سرمایه اجتماعی در آمریکاست. اعتراضات خیابانی به پیروزی ترامپ همچنان ادامه دارد . شکاف به حدی جدی است که برخی تلاش کرده اند تا با امضای یک طومار از صاحبان آرای الکترال بخواهند که در روز 19 دسامبر بهجای ترامپ به هیلاری کلینتون رأی دهند.
تاکنون حدود 4 میلیون نفر این طومار را امضا کرده اند. اما آیا چنین اقدامی ممکن است؟ بله. طبق عُرف، رأی الکتورها باید منطبق با آراء الکتُرال ایالتها باشد. در ۲۹ ایالت رأی خلاف نتایج آراء الکترال ایالتی جرم محسوب میشود ولی در ۲۱ ایالت مجازاتی برای این اقدام تعیین نشده است. در ۲۹ ایالت فوق نیز مجازات سبک و در حد جریمه است و قانوناً نمیتوانند رأی فرد الکتور را منتفی کنند زیرا حق فرد الکتور مصرح در قانون اساسی است.
بنابراین، ۵۳۸ فردی که به عنوان اعضای الکترال کالج انتخاب شدهاند میتوانند در روز ۱۹ دسامبر به ترامپ رأی ندهند. البته این اقدام متعارف نیست و قطعاً چالشی بزرگ و بیسابقهایجاد خواهد کرد ولی در تاریخ آمریکا مواردی بوده که برخی اعضای مجمع انتخاباتی به فرد دیگری خلاف رأی ایالت خود رأی دادهاند. به این افراد «الکتورهای خائن» میگویند. اگر مجمع انتخاباتی برای اولین بار در تاریخ آمریکا ترامپ را رئیس جمهور نکند چه خواهد شد؟ این امر غیرمحتمل است ولی غیر ممکن نیست. بالاخره، هر حادثهای در تاریخ بار اول که اتفاق افتاده عجیب بوده است.
استیضاح توسط کنگره
البته این تنها فرجامی نیست که برای آینده ترامپ تصویر شده است. گمانه دومی که برای آینده ترامپ مطرح می شود، بر اساس شکاف های درون حزبی است. ترامپ به عنوان یک غریبه در عرصه سیاسی آمریکا همان قدر که در خارج از حزب جمهوری خواه دشمن دارد در داخل حزب هم دشمن دارد. هرچند درحال حاضرهمه جمهوری خواهانی که از ترامپ فاصله گرفته بودند به نوعی به اتحاد مقدس با وی روی آورده اند.
اما سوال اینجاست که آیا این اتحاد مقدس پایدارخواهد بود؟ نشریه فرانسوی فیگارو در پاسخ به این پرسش می نویسد:"بسیاری عوامل این پایداری به رفتارخود دونالد ترامپ بستگی خواهد داشت. آیا او حاضر خواهد شد آنانی را که درطول مبارزات به او پشت کردند به کاردعوت کند؟ به سخنی دیگر آیا او مخالفین جمهوری خواه خود را عفو خواهد کرد؟ آیا او میان خواست های سیاسی خود وخواست های سیاسی کنگره تعادلی برقرارخواهد کرد؟" سوال هایی که پاسخ به آنها بسیار مشکل است.
بی جهت نیست که واشنگتن پست، به نقل از پروفسور لینچمن، پروفسور آمریکایی که پیروزی ترامپ را پیشبینی کرده بود، می نویسد: " رئیسجمهور منتخب ایالاتمتحده توسط همحزبیهای جمهوریخواه خود در کنگره "استیضاح" خواهد شد". لینچمن که از ریگان تا ترامپ، 9 پیش بینی کاملا صحیح انتخاباتی را در کارنامه خود دارد معتقد است جمهوری خواهان احتمالا ترامپ را به نفع معاون او یعنی مایک پنس که چهره ای مقبول و جا افتاده در میان محافظه کاران است، استیضاح و برکنار خواهند کرد.
"دانشگاه ترامپ" ، شمشیر داموکلس
به هرحال ریل گذاری استیضاح ترامپ ظاهرا از قبل از ورود او به کاخ سفید آغاز شده است. پرونده دانشگاه ترامپ همچون یک شمشیر داموکلس بر بالای سر آقای رئیس جمهور منتخب قرار دارد. وکلای ترامپ تلاش می کنند تا رسیدگی به پرونده "دانشگاه ترامپ" را تا بعد از بیستم ژانویه به تاخیر بیندازند تا این موضوع، مراسم تحلیف ترامپ را تحت تاثیر قرار ندهد. رییس جمهور منتخب آمریکا درگیر پروندهای قضایی است که بر اساس آن، دانشگاه وی که سال ۲۰۱۰ تعطیل شد، به گمراه کردن هزاران نفر که بابت شرکت در سمینارهای یادگیری استراتژی سرمایهگذاری ترامپ، ۳۵ هزار دلار شهریه پرداخت کردهاند، متهم است. براساس قانون آمریکا در صورت فراهم شدن ادله کافی در خصوص ارتکاب جرم هایی چون کلاهبرداری از سوی ترامپ، اعضای کنگره می توانند وی را کنار بگذارند و برای او جایگزین تعیین کنند.
"بازگرداندن قدرت به مردم"
دولت های دموکراتیک یکی از اهداف اصلی خود را تلاش برای تحقق حکومت مردمی می دانستند؛ یعنی اینکه شهروندان را توانا کنند تا بتوانند سهمی مؤثر در شیوۀ حکومت داری داشته باشند. اما امروزه، دولت ها بیشتر به مانعی بر سر راه مشارکت سیاسیِ معنادار و حکومت مردمی بدل شده اند تا به ابزاری در راه تحقق آن. ترامپ و برگزیت دو دلیل بر این مدعا هستند. بی جهت نیست که "بازگرداندن قدرت به مردم" شعاری است که این روزها هم در میان طرفداران برگزیت شنیده می شود و هم در میان هواداران ترامپ.
بسیاری از تحلیل گران سیاسی انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا را "برگزیت دوم" نامیده اند. هم در ماجرای برگزیت (خروج انگلیس از اتحادیه اروپا) و هم در ماجرای انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا نتایج نظر سنجی ها با نتایج خارج شده از صندوق ها متفاوت بود، به این معنی که خروجی صندوق ها با خواست نخبگان و محاسبات آنها منطبق نبود. شاید اگر مسئولان انگلیسی نتیجه رفراندوم را درست حدس می زدند، ریسک برگزاری همه پرسی را به جان نمی خریدند.
در آمریکا هم اگر نظر سنجی پیروزی ترامپ را پیش بینی می کردند شاید او در همان رقابت های مقدماتی کنار گذاشته می شد. هر دو اتفاق شوکی برای غرب محسوب می شود، هر دو نشانه ای است برای رشد راست گرایی، ناسیونالیسم و انزوا طلبی. اما حالا با گذشت چند ماه از رفراندوم خروج از بریتانیا، دادگاه عالی این کشور خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را مشروط به موافقت پارلمان کرده است. به بیان دیگر نظام حاکم تمایلی ندارد، به رای مردم احترام بگذارد. ساختار سیاسی انگلستان به این نتیجه رسیده است که خروج از اتحادیه هزینه زیادی دارد، اقدامی مهم است آن قدر مهم که نمی شود آن را به خواست توده های مردم گره زد. آیا سرنوشتی مشابه در انتظار ترامپ است؟
سایه ترس بر سر نظام سیاسی آمریکا
سایه ترس بر سر نظام سیاسی آمریکا
اصلی ترین ریشه ترس را می توان در عدم شناخت جستجو کرد. عدم شناخت معمولا به عدم اطمینان و افول قدرت پیش بینی منجر می شود. در چنین شرایطی است که بی اعتمادی، سوء تفاهم و احتمال برخورد و نزاع اوج می گیرد. اینها همه آن اتفاقاتی است که نه تنها جامعه آمریکا بلکه جامعه جهانی به دنبال انتخاب دونالد جی ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا با آن مواجه است. بی جهت نیست که از همان فردای اعلام نتایج انتخابات در آمریکا بسیاری تلاش کردند تا به فرجام شناسی ترامپ بپردازند. از دچار شدن ترامپ به سرنوشت کندی گرفته تا برکناری وی توسط هم حزبی هایش همه نوع احتمالی مطرح شده است.
رای الکتورها به کلینتون به جای ترامپ
در داخل آمریکا جامعه به شدت قطبی است. شاید بشود گفت مهمترین مولفه عصر ترامپ در حوزه داخلی افزایش شکاف سیاسی، قومی و نژادی و همچنین کاهش سرمایه اجتماعی در آمریکاست. اعتراضات خیابانی به پیروزی ترامپ همچنان ادامه دارد . شکاف به حدی جدی است که برخی تلاش کرده اند تا با امضای یک طومار از صاحبان آرای الکترال بخواهند که در روز 19 دسامبر بهجای ترامپ به هیلاری کلینتون رأی دهند. تاکنون حدود 4 میلیون نفر این طومار را امضا کرده اند. اما آیا چنین اقدامی ممکن است؟ بله. طبق عُرف، رأی الکتورها باید منطبق با آراء الکتُرال ایالتها باشد. در ۲۹ ایالت رأی خلاف نتایج آراء الکترال ایالتی جرم محسوب میشود ولی در ۲۱ ایالت مجازاتی برای این اقدام تعیین نشده است.
در ۲۹ ایالت فوق نیز مجازات سبک و در حد جریمه است و قانوناً نمیتوانند رأی فرد الکتور را منتفی کنند زیرا حق فرد الکتور مصرح در قانون اساسی است. بنابراین، ۵۳۸ فردی که به عنوان اعضای الکترال کالج انتخاب شدهاند میتوانند در روز ۱۹ دسامبر به ترامپ رأی ندهند. البته این اقدام متعارف نیست و قطعاً چالشی بزرگ و بیسابقهایجاد خواهد کرد ولی در تاریخ آمریکا مواردی بوده که برخی اعضای مجمع انتخاباتی به فرد دیگری خلاف رأی ایالت خود رأی دادهاند. به این افراد «الکتورهای خائن» میگویند. اگر مجمع انتخاباتی برای اولین بار در تاریخ آمریکا ترامپ را رئیس جمهور نکند چه خواهد شد؟ این امر غیرمحتمل است ولی غیر ممکن نیست. بالاخره، هر حادثهای در تاریخ بار اول که اتفاق افتاده عجیب بوده است.
استیضاح توسط کنگره
البته این تنها فرجامی نیست که برای آینده ترامپ تصویر شده است. گمانه دومی که برای آینده ترامپ مطرح می شود، بر اساس شکاف های درون حزبی است. ترامپ به عنوان یک غریبه در عرصه سیاسی آمریکا همان قدر که در خارج از حزب جمهوری خواه دشمن دارد در داخل حزب هم دشمن دارد. هرچند درحال حاضرهمه جمهوری خواهانی که از ترامپ فاصله گرفته بودند به نوعی به اتحاد مقدس با وی روی آورده اند. اما سوال اینجاست که آیا این اتحاد مقدس پایدارخواهد بود؟ نشریه فرانسوی فیگارو در پاسخ به این پرسش می نویسد:"بسیاری عوامل این پایداری به رفتارخود دونالد ترامپ بستگی خواهد داشت.
آیا او حاضر خواهد شد آنانی را که درطول مبارزات به او پشت کردند به کاردعوت کند؟ به سخنی دیگر آیا او مخالفین جمهوری خواه خود را عفو خواهد کرد؟ آیا او میان خواست های سیاسی خود وخواست های سیاسی کنگره تعادلی برقرارخواهد کرد؟" سوال هایی که پاسخ به آنها بسیار مشکل است. بی جهت نیست که واشنگتن پست، به نقل از پروفسور لینچمن، پروفسور آمریکایی که پیروزی ترامپ را پیشبینی کرده بود، می نویسد: " رئیسجمهور منتخب ایالاتمتحده توسط همحزبیهای جمهوریخواه خود در کنگره "استیضاح" خواهد شد". لینچمن که از ریگان تا ترامپ، 9 پیش بینی کاملا صحیح انتخاباتی را در کارنامه خود دارد معتقد است جمهوری خواهان احتمالا ترامپ را به نفع معاون او یعنی مایک پنس که چهره ای مقبول و جا افتاده در میان محافظه کاران است، استیضاح و برکنار خواهند کرد.
"دانشگاه ترامپ" ، شمشیر داموکلس
به هرحال ریل گذاری استیضاح ترامپ ظاهرا از قبل از ورود او به کاخ سفید آغاز شده است. پرونده دانشگاه ترامپ همچون یک شمشیر داموکلس بر بالای سر آقای رئیس جمهور منتخب قرار دارد. وکلای ترامپ تلاش می کنند تا رسیدگی به پرونده "دانشگاه ترامپ" را تا بعد از بیستم ژانویه به تاخیر بیندازند تا این موضوع، مراسم تحلیف ترامپ را تحت تاثیر قرار ندهد.
رییس جمهور منتخب آمریکا درگیر پروندهای قضایی است که بر اساس آن، دانشگاه وی که سال ۲۰۱۰ تعطیل شد، به گمراه کردن هزاران نفر که بابت شرکت در سمینارهای یادگیری استراتژی سرمایهگذاری ترامپ، ۳۵ هزار دلار شهریه پرداخت کردهاند، متهم است. براساس قانون آمریکا در صورت فراهم شدن ادله کافی در خصوص ارتکاب جرم هایی چون کلاهبرداری از سوی ترامپ، اعضای کنگره می توانند وی را کنار بگذارند و برای او جایگزین تعیین کنند.
"بازگرداندن قدرت به مردم"
دولت های دموکراتیک یکی از اهداف اصلی خود را تلاش برای تحقق حکومت مردمی می دانستند؛ یعنی اینکه شهروندان را توانا کنند تا بتوانند سهمی مؤثر در شیوۀ حکومت داری داشته باشند. اما امروزه، دولت ها بیشتر به مانعی بر سر راه مشارکت سیاسیِ معنادار و حکومت مردمی بدل شده اند تا به ابزاری در راه تحقق آن. ترامپ و برگزیت دو دلیل بر این مدعا هستند. بی جهت نیست که "بازگرداندن قدرت به مردم" شعاری است که این روزها هم در میان طرفداران برگزیت شنیده می شود و هم در میان هواداران ترامپ.
منبع: خراسان