حاج اسحاق فاضل بجستانی اهل بجستان در استان خراسان رضوی است اما دست روزگار او را به قم، سیستان و بلوچستان و تهران می آورد و وقتی در تهران مشغول به کار و زندگی بود، پسرانش را یکی یکی به انقلاب و اسلام تقدیم کرد.

 

حاج اسحاق هم دستی بر کارهای دولتی در سازمان تامین اجتماعی داشت و هم پای تنور می ایستاد و نان می پخت.

«گِرد شهر» روایت سرراستی ندارد و از زمان حال به گذشته در رفت و آمد است و گریزی به زمان انقلاب و مبارزات قبل از آن هم می زند. بخشی از یادداشت های روزانه حاج اسحاق (پدر سه شهید) در میانه متن آمده در حالی که همین یادداشت ها در بخش های دیگری از متن کتاب، عینا نقل شده است.

 

نویسنده در این کتاب، نه به طور کامل و واضح وارد زندگی پدر شهیدان می شود و نه شخصیت شهیدان مهدی، حمید و مجید بجستانی را به خوبی موشکافی می کند. درباره شهدا به خاطراتی کلی از دوران کودکی و جوانی بسنده می کند و برای دوران جنگ هم دوستانشان را به خانه شهید دعوت می کند و پای گفته های آن ها می نشیند. این دیدار با دوستان شهدای فاضل بجستانی در آخرین و دهمین فصل از کتاب رخ می دهد و به لحاظ تاریخی و روایت های بی تعارف، از بهترین فصل های کتاب است؛ اما نویسنده در فصل های ابتدایی کتاب، به بهانه فضاسازی داستانی وارد جزئیاتی می شود که هیچ اطلاعات مفید و جالبی را در اختیار خواننده قرار نمی دهد.

 

خواننده کتاب در ابتدا انتظار دارد با زندگی پر فراز و نشیبی که در آن سه تن از فرزندان خانواده به شهادت رسیده اند روبرو شود اما بیشتر از نیمی از کتاب، مربوط به خاطرات پدر شهیدان است در حالی که روند و سرعت این خاطرات ناگهان عجولانه به انتها می رسد و زبان نویسنده در بیان فضای زندگی در دوران نوجوانی و جوانی فرزندان شهید خانواده الکن می ماند.

با این حال حاج اسحاق فاضل بجستانی تا حدود زیادی در متن کتاب شناسانده می­ شود اما این کار برای مادر خانواده، محدود می­ماند به یک دیدار در منزل و بیان چند خاطره از سوی او.

 

در این کتاب، حتی به شخصیت برادران دیگر خانواده فاضل بجستانی نیز به خوبی پرداخته نمی شود.

نکته دیگر، انتخاب نام «گِرد شهر» برای کتاب است. نامی نامأنوس که علت انتخابش در هیچ کجای کتاب، توضیح داده نمی شود. در بخشی از کتاب به خطاطی های هنرمندانه شهید مجید فاضل اشاره می شود اما معلوم نیست که نام این کتاب هم که معلوم است با مداد یا خودکار خطاطی شده هم از آثار این شهید است یا نه.

با این همه زندگی یک خانواده با 3 شهید، به اندازه کافی گیرایی دارد که بتواند خواننده را در این 184 صفحه همراه کند.

 

در قسمتی از کتاب می­ خوانیم:

«چند روزی است به سرم زده بروم خراسان و مشهد زیارت. دلم برای بجستان هم تنگ شده. هر چند هوای مشهد در این فصل سوز دارد ولی نمیتوانم از خیر این سفر بگذرم. حس میکنم امروز توان این را دارم که خودم بیآنکه آژانس خبر کنم، در شهر راه بیفتم و به کارم برسم. فوقش هر جا که احساس کردم دیگر نمیتوانم ادامه بدهم، یک تاکسی دربست می­ گیرم».

«گرد شهر» پنجمین کتاب از مجموعه «خاطره» است که توسط «اعظم حمزه ای خسرقی» تنظیم شده است. چاپ دوم این کتاب در 3000 نسخه توسط انتشارات پلاک هشت با قیمت 9000 تومان منتشر شده است.