به گزارش مشرق، صحبت های 10 روز پیش وزیر نفت که اعلام کرده بود "مگر میشود مدیر مخالف دولت داشت؟" گفت: "پس مردم برای چه رأی دادند؟ اینکه علیه دولت کار کردند برای چه بمانند و اصلاً باید خودشان کنار بروند، نباید وجود داشته باشند و اگر هم وجود دارند اصلاً برای چه مردم رأی دادند؟ رأی دادند گفتمان و راه عوض شود و باید مدیرانی باشند که به این سیاستها اعتقاد داشته باشند." و این سوال مطرح شد که " علیرضا ضیغمی معاون سابق وزیر نفت در دوران انتخابات ریاست جمهوری، دبیر ستاد متخصصان صنعت نفت و انرژی حجت الاسلام رئیسی بود و عزل وی این سوال را به ذهن می رساند که آیا وزیر نفت به اظهارات هفته گذشته خود جامعه عمل پوشانده و پاکسازی وزارت نفت از منتقدان دولت آغاز شده است؟"
وزارت نفت امروز در واکنش به این گزارش، توضیحاتی را منتشر کرده است که متن این توضیحات بدین شرح است:
"جناب آقای علیرضا ضیغمی برکنار یا عزل نشده بلکه بازنشست شدهاند. اتفاقا ایشان به رغم حمایت آشکار از جناح مخالف دولت، 4 سال به عنوان مدیر در یکی از پروژههای مهم در وزارت نفت دولت یازدهم مشغول به فعالیت بودند. نکته دیگر اینکه برخلاف آنچه سعی در القای آن وجود دارد جناب آقای مهندس زنگنه، وزیر محترم نفت بارها از مشی و رفتار آقای ضیغمی که در ایام انتخابات با رعایت قانون و گرفتن مرخصی به ستاد انتخاباتی آقای رئیسی پیوستند تشکر و قدردانی نمودند. بنابراین انتقادها و گلایهها در اینباره متوجه افرادی بود که غیرقانونی و غیرشفاف عمل کردند و رفتارشان رنگ منفعتطلبی شخصی داشت. ضمن آنکه بکار بردن عبارت "پاکسازی" آنگونه که در خبرگزاری تسنیم به عنوان تیتر انتخاب شده را نیز شایسته این همکاران محترم صنعت نفت نمیدانیم.
همانگونه که پیش از این مطرح شد منطق حکم میکند افرادی سکاندار مدیریت هر دستگاه دولتی و غیردولتی باشند که برنامه ها و سیاستهای آن را باور داشته و خود را ملزم به اجرای آن بدانند. این موضوع البته با فعالیت منتقدان در سایر سطوح کارشناسی ارتباطی ندارد، چه آنکه هم اکنون هزاران نفر با سلایق و تفکرات متفاوت در سطوح مختلف صنعت نفت مشغول فعالیت هستند. مساله تصدی مناصب مدیریتی و راهبری بخشی از سازمان توسط افرادی است که اعتقادی به اصول کاری دولت ندارند. بنابراین برای یک مقام مسئول این یک ضرورت است که مدیران همراه او هماهنگی فکری و عملی با عقاید و مشی حاکم داشته باشند و در این راستا او می تواند از حق طبیعی خود برای همکاری با نفراتی که به خط فکری او نزدیکترند بهره جوید. این امر البته افزون بر این است که به اعتقاد بسیاری، اساسا هیچ مدیر صاحب صلاحیتی چنانچه برای خود و مشرب فکری و اعتقادی اش ارزش و اعتبار قائل باشد نباید «مدیریت» در سیستمی را بپذیرد که به اهداف آن اعتقاد ندارد.
با این اوصاف این همه واکنش و حساسیت نسبت به طرح یک موضوع مستدل و منطقی از جانب وزیر محترم نفت مبنی بر این که افراد معتقد به برنامه های دولت باید در مناصب مدیریتی قرار گیرند کمی عجیب به نظر میآید و ممکن است این شبهه را دامن بزند که برای برخی ها تفکر و اعتقاد بهانهای بیش نیست و برخورداری از مزایای مدیریتی در اولویت آنها قرار دارد."