به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، تالار اندیشه حوزه هنری در تازهترین برنامه «شب خاطره» میزبان گلستان جعفریان نویسنده کتاب «روزهای بی آیینه» به همراه «خانم لشکری» همسر «شهید حسین لشکری» و راوی کتاب «روزهای بیآیینه» میشود. جعفریان که قبلا با کتابهای «او نگاهش را به ارث گذاشت» و «همه سیزده سالگیام» شناخته شده است، در مورد کتاب «روزهای بی آیینه» و چگونگی نگاشتن این کتاب گفت: سابقه قلم زنی من در حوزه ادبیات پایداری به حدود 15 سال میرسد. در این سالها خیلیها از من میپرسند که آیا به تکرار نرسیدهای؟ من هم پاسخ میدهم، خیر؛ زیرا ملاقات آدمهای جنگ و شنیدن شجاعتهای آنها قوت قلبی تمام نشدنی برای من است.
وی در ادامه با تشریح چگونگی آغاز نگاشتن کتاب «روزهای بی آیینه» گفت: علاقه زیادی به پرداخت مستقیم به جنگ ندارم. همچنین معرفی افراد به من، برای گفتوگو و جمعآوری یادداشت برای نگاشتن رمان را به سادگی نمیپذیرم. اما هنگامی که نوشتههای حسین لشکری در کتابی را که از سوی ارتش به چاپ رسیده بود، مطالعه کردم، متوجه برگ جدید و نگاهی نو به ادبیات پایداری شدم. در نتیجه تصمیم بر پیگیری این سوژه و نگاشتن رمان زندگی ایشان از نگاه همسرشان شدم. در ابتدا همسر شهید حسین لشکری موافق به گفتوگو با ما نبود، اما با پیگیریهای آقای سرهنگی ایشان با دیدار من موافقت کردند. در نهایت خانم لشکری پس از ملاقات با من و شنیدن نوع متفاوت سوالها و نگاه من به زندگی ایشان و شهید لشکری مجاب شدند تا با ما همکاری کنند.
جعفریان در ادامه افزود: بهترین زمان انجام گفتوگو و یادداشتبرداری از خاطرات این همسر شهید که جنگ وی را وارد روزگار عجیبی کرده بود، ایام تعطیلات عید نوروز بود؛ زیرا هم شهر خلوت بود و رفت و آمد راحت انجام میشد و هم کارهای اداری و روزمره زندگی رنگ کمتری به خود گرفته بود. 18 روز تمام در روزهای ابتدایی نوروز سال 92 با این زن سرسخت و عجیب ایرانی به گفتوگو پرداختم و از شنیدن لحظات زندگی و افکاری که از ذهنش میگذشت لذت و در حیرت به سر میبردم. بیش از جنگ، شخصیت وجودی این آدم و شهید لشکری برایم مهم بود؛ زیرا در نوشتههایم سعی میکنم به عمق وجودی شخصیتها رجوع کنم، نه وقایعی که ناخواسته برای آنها رخ داده است.
وی درخصوص کتاب خود گفت: خیلیها ممکن است با خواندن این کتاب بگویند که «روزهای بی آیینه» فاقد ایدئولوژی است و باید نمایانگر یک شخصیت آرمانی باشد، اما دیدگاه من به شخصیتهای رمانهایم جور دیگری است. شهید لشکری و همسرش ناخواسته میان جنگ تحمیلی علیه کشورمان قرار گرفتند؛ چرا که قبل از این وقایع سه سال زندگی رؤیایی را سپری میکردند. شهید لشکری تحصیل کرده در آمریکا و خلبان نیروی هوایی ارتش بود. همچنین زندگی مرفهای برای همسر خود فراهم ساخته بود. اما به طور ناگهانی و به موجب جنگ، خانم لشکری تنها و بیخبر از همسر خود میشود. اینجا نقطه آغاز مرحله جدیدی از زندگی است. خانم لشکری که روزهای خوشی را تا کنون داشته باید ادامه زندگی را به تنهایی پیش ببرد.
این نویسنده موفق ادبیات پایداری گفت: داستان زندگی این زن ایرانی سرشار از سادگی و صداقت است. دختری که در سن 19 سالگی همراه با یک فرزند سه ساله خود شوهرش را به طوری ناگهانی از دست میدهد. بدتر از همه بیخبری از شوهر که معلوم نیست شهید و یا اسیر شده است او را رنج میدهد. اما خانم لشکری با صبر و آرامش خودسازی را آغاز میکند. اینگونه زندگی خود و فرزند خردسالش را نجات و تا بازگشت دوباره شوهرش به خانه استقامت و پایداری میکند.
جعفریان افزود: من تفکر خاصی به زندگی و شخصیتهای مورد نظر دارم و به جنگ همانند دیگران نگاه نمیکنم. به نظر من جنگ اتفاق عجیبی است که برای زندگی آدمهای مختلف روی میدهد. اما آنچه در این میان اهمیت دارد، جنگیدن این آدمها با خودشان است. جنگی که به تعبیری جهاد اکبر است. به عنوان مثال شخصی که 9 سال تمام در شرایط سخت و طاقت فرسای اردوگاههای اسرای جنگی به سر میبرد، بی شک دچار مشکلات روانی میشود، اما آنچه اسرای ایرانی را از این مورد مصون میدارد، ایمان و خودسازی آنهاست. جنگ واقعی آنجا شکل میگیرد که آدمها از آن آسیب دیده و حالا باید از تاثیرات مخرب آن روی خود جلوگیری کنند.
وی با تاکید بر عدم وجود زیرساختهای لازم برای افزایش میزان مطالعه عموم مردم گفت: سالهای ابتدایی تجربه نویسندگیام تصور میکردم که تنها رسالت من به عنوان یک فرهنگی با نگاشتن انجام میشود. اما آنچه امروزه همراه با نوشتن باید انجام دهیم، تبلیغات آثار است. باید تبلیغات درست انجام شود تا فرهنگ مطالعه در کشور و در سطح عمومی صورت گیرد. مردم ما تشنه مطالعه هستند اما باید کتاب در دسترس آن ها قرار گیرد و تبلیغات گسترده از سوی سازمانها و عموم اهل کتاب انجام شود. همان طور که در مورد کمربند ایمنی اقدام شد. با تبلیغات گستردهای که در مورد کمربند ایمنی خودروهای شخصی انجام شد، امروزه کمتر کسی را میبینیم که از این وسیله ایمنی استفاده نکند. مطمئنا پس از نشستن در اتومبیل خود بیاختیار به بستن کمربند ایمنی اقدام خواهیم کرد. در نتیجه کتاب هم برای جای گرفتن در خوراک روزانه مردم نیازمند تبلیغات و دسترسی آسان است.
جعفریان در پایان با خطاب قرار دادن دختران جوان ایرانی گفت: کتاب «روزهای بی آیینه» روایت دختر جوانی است که در سالهای ابتدایی زندگی با مشکلات بسیاری مواجه میشود. دختری که پس از ناپدید شدن ناگهانی شوهر خویش در دوران سخت هشت سال جنگ تحمیلی تبدیل به یک زن تمام و کمال ایرانی میشود. زنی که دوران وفور نعمت را در کنار شوهرش پشت سر گذاشته و حالا به همراه یک بچه خردسال تمام قد پای زندگی میایستد. شخصیت خانم لشکری در این کتاب میتواند الگوی مناسبی برای دختران امروز ایران باشد که گاهی با کوچکترین مشکلات زندگی خود را میبازند و زندگی را تمام شده میدانند.
آیین رونمایی از کتاب «روزهای بی آیینه» در تازهترین برنامه «شب خاطره» پنجشنبه، 5 مرداد ماه همزمان با سالروز عملیات مرصاد در تالار اندیشه حوزه هنری به نشانی خیابان سمیه نرسیده به پل حافظ برگزار خواهد شد.